بهشت بر عاشقان شیفته‌تر از عاشقان بر بهشت
مراحل سیر و سلوک عرفانی و تخلق به اخلاق الهی
 
چکیده
معارف «عرفان اسلامی» که خاستگاه اصلی و ریشه آن دین اسلام و کلمات بزرگانی چون نبی مکرم اسلام و خاندان بافضیلت آن سرور گرامی می‌باشد، در طول تاریخ درخشانش توسط پیروان و شیعیان حقیقی و راستینش بیان شده و به دست ما رسیده است. یکی از «اصول دین» ما مسلمانان که در سایر ادیان الهی نیز به آن اشاره شده و مورد اهمیت رسولان خدا و اولیاء و اوصیای ایشان قرار گرفته است و به تبع آن عالمان راستین که عارفان این مکتب الهی هستند، آمده‌اند و آن را به شیوه‌های گوناگون مطرح نموده‌اند، داستان «معاد» و به تبع آن بحث «بهشت» و جهنم به عنوان دو جایگاهی که هر کدام یاران و ساکنان ویژه‌ی خود را داراست و در خود جا داده و خواهد داد به شمار می‌آید. در مقاله حاضر سعی شده به مسئله «بهشت» در کلام اولیاء و محققان الهی خصوصا «عارفان مسلمان» نظری بیندازیم و به این نکته مهم توجه داشته باشیم که با توجه به مراتب موجود برای بهشت الهی، عارفان به دلیل این‌که با حقیقت هستی در صلح‌اند، «بهشت» را در روی زمین می‌بینند! و بهشت صفات و ذات حضرت حق در آرزوی زیارت و ملاقات با آنان است.

تعداد کلمات 1241/ تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
بهشت بر عاشقان شیفته‌تر از عاشقان بر بهشت
نویسنده: حمید حنائی نژاد


عبادت براى برخوردارى در آخرت و رسیدن به «بهشت» عبادت بسیار ناقصى است!

از امیرمؤمنان علی بن ابیطالب(ع) در نهج‌البلاغه منقول است که انسان‌ها خداوند را در سه سطح (عبادت مزدبگیران یا بازرگانان، عبادت غلامان و عبادت احرار و عاشقان آزاده) مورد پرستش خویش قرار می‌دهند و به تبع آن نتیجه و جایگاه مخصوص به خود را با توجه به سنخیتی که از نظر وجودی و ظرفیت فکری و طاقت بشری آن‌ها مورد توجه است خواهند دید و در آن ساکن می‌شوند، یکی از این سطوح عبادت، عبادات گروهى است که خدا را از روى طمع بندگى مى‏کنند، این عبادت مزد بگیران (یا بازرگانان) است‏ و از درجه پائینی از معرفت برخوردار بوده و عبادتى است که در آن خدا وسیله قرار گرفته است‏!
استاد شهید مطهری نیز در این زمینه می‌نویسد:
«از نظر منطق اسلام این مطلب مسلّم است که عبادت براى برخوردارى در آخرت عبادت بسیار ناقصى است، یعنى همین قدر عبادت است که انسان از خدا چیزى را مى‏خواهد و خدا را وسیله قرار داده است و همین مقدار توجه به خدا دارد که آخرت و بهشت را از خداوند مى‏خواهد و عبادت مى‏کند براى این‌که امر خدا را اطاعت کرده باشد تا خدا در عوض به او آخرت را بدهد. عبادت است، ولى عبادتى که در آن خدا وسیله قرار گرفته است». (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (هدف زندگی)، 1377 ش، ج29، ص 373).
 

کسانى که به اخلاق حمیده اتصاف دارند، مظهر مراتب وجود بهشت‏ عرفانی‌اند

بهشت در مراتب وجود انسان، داراى مراتبى از ظهور است. کسانى که به اخلاق حمیده اتصاف دارند، مظهر مراتب وجود بهشت‏ عرفانی هستند و در این خصوص از جناب قیصری نقل شده که می‌گوید:
«بدان، جنت در لغت عبارت است از زمینى که در آن اشجار بسیار است به طورى که زمین را به سایه خود مى‏پوشاند. در اصطلاح علماى ظاهر جنت عبارت است از مقامات منزهه و مواطن محبوبه‏اى از دار آخرت و آن جنت اعمال و افعال است و عارفان را غیر آن‌ها بهشت‌هاى دیگر است و آن جنات صفات است، یعنى اتصاف به صفات ارباب کمال و تخلق به اخلاق ذى‌الجلال و این بهشت را مراتبى است چنان‌که اولى را مراتب است و عارفان را جنات ذات است که ظهور ربّ هر یک از آن‌هاست و استتار آن‌هاست در اربابشان. این جنات سه‏گانه براى عبد است با اختلاف مراتبشان‏». (حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، 1378 ش، ص 201).
 

برای یک انسان بهشتى، بیشترین لذّت‌ها در این است که الآن مهمان خالق خودش هست

بهشت براى بهشتى به عنوان انعامى از نعمت‌هاى الهى است، یعنى حتّى بهشت جسمانى و لذّات جسمانى هم براى او عنوان کرامت الهى را دارد، بدین معنى که یک موجود تا در حدّى از عرفان‏ و معرفت نباشد بهشت براى او نمى‏تواند معنى پیدا کند. براى یک نفر بهشتى، آن اساس لذّت‌ها این است که الآن مهمان خالق خودش هست، بر سر سفره خالق خودش نشسته است، یعنى با آن حقیقت پیوند خورده است که وقتى به آن حقیقت پیوند خورد دیگر مسأله خستگى و تنوّع و تحوّل و از سر کوى او رفتن به جاى دیگر معنى ندارد. آن‌چه که غیر از خداست، براى انسان نمى‏تواند مطلوب جاودانه باشد و تنها خداست که براى انسان مطلوب جاودانه است. امکان این که در بهشت، انسان حالت دل‏زدگى، سیرى و این که «از این‌جا بروم جاى دیگر» وجود ندارد، در آن‌جا «جاى دیگر» معنى ندارد، «جاى دیگر» در این امور محدود فرض مى‏شود. (مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری (نبرد حق و باطل، فطرت، توحید)، ج 3، ص 522).
 

 بیشتر بخوانید: وصف بهشت در نهج البلاغه

 

بهشت در کلام مرحوم سبزواری بر سه قسم است: بهشت صوری، بهشت صفات و بهشت ذات

بدان که بهشت بر سه قسم است: اول، بهشت صورى؛ و آن مخلّد شدن نفوس است بعد از خلاصى از ابدان به باغ و نعیم و حور و قصورى که واقع در عالم مثال است، که از آن عالم در عرف شریعت به عالم برزخ تعبیر شده است. [بهشت‏] دوم، بهشت صفات است و آن تخلّق و تحقق به صفات حق و تشبّه به روحانیان است، به مقتضاى: «تخلّقوا باخلاق اللّه». سوم بهشت ذات است، که او محبوب و مطلوب عارفان و سالکان حقیقى است که دوام در آرزوى آن مقام‏اند؛ چنان‏که از امام جعفر صادق(ع) رسیده است که فرموده: «یا الهى و جنّتى و نعیمى». آن‌ها از بهشت و دوزخ صورى گذشته‏اند و طالب حق شده‏اند. (سبزواری، محمد ابراهیم، شرح گلشن راز، 1386 ش، ص 178).
 

هر که امروز در دنیا «بهشت عرفان» را در خود به‌وسیله «طاعت» آراسته کند، فردای قیامت به «بهشت رضوان» می‌رسد

برخی از مفسران بزرگ معتقدند که در دنیا در دل هر مؤمن بهشتى است که آن را «بهشت عرفان» گویند و در عقبى بهشتى است که آن را «رضوان» گویند هر که امروز در دنیا «بهشت عرفان» به «طاعت» آراسته دارد فردا به «بهشت رضوان» برسد. (حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، 1138 ق، ج 10، ص 328).
 

بهشت بر عاشقان شیفته‌تر از عاشقان بر بهشت است

در حدیثی از حضرت پیامبر(ص) آمده است که مى‏فرماید: «انّ الجنّة لا عشق لسلمان من سلمان للجنّة» یعنی بهشت بر سلمان شیفته‌‏تر از سلمان به بهشت است. روایت کرده‌‏اند که حضرت امام على(ع) هنگامى که از کربلا می‌گذشت، گریه کرد و گفت: این‌جا جایگاه شهیدان عاشق خواهد بود که هیچ‏کس نه تاکنون و نه بعد از این از نظر درجه و مرتبه به آنان نخواهد رسید. امام جعفر صادق(ع) گفت: «برترین انسان‌ها کسى است که عاشق عبادت باشد و قلبا عبادت را دوست داشته باشد و با تمام وجود به آن پردازد؛ چنان‌که پروا نکند که روزگار خویش را به آسانى سپرى کرده است یا به سختى‏». (گولپینارلی، عبدالباقی، نثر و شرح مثنوی، 1371 ش، ج3، ص 101).
 

منابع:

1 - مطهری، مرتضی، مجموعه آثار شهید مطهری، ایران، تهران / قم، چاپ هشتم، 1377 ش.
2 - حسن زاده آملی، ممد الهمم در شرح فصوص الحکم، ایران، تهران، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1378 ش.
3 - سبزواری، محمد ابراهیم، شرح گلشن راز، ایران، تهران، انتشارات علم، چاپ اول، 1386 ش.
4 - حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، لبنان، بیروت، انتشارات دارالفکر، چاپ اول، 1138 ق.
5 - گولپینارلی، عبدالباقی، نثر و شرح مثنوی، ایران، تهران، انتشارات سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ دوم، 1371 ش.

نسخه چاپی