بررسی مولفه‌های روانی تاثیرگذار بر شخصیت مارتین لوتر
تحلیل تاریخی حرکت اصلاح‌گرایانه مارتین لوتر به همراه تحلیل روان‌شناختی شخصیت او
 
چکیده
بررسی روان‌شناختی شخصیت‌های اجتماعی و به‌طور ویژه، مصلحان اجتماعی یکی از ضروریات تحلیل این حرکت‌هاست که گریزی از آن، برای پژوهشگران تاریخی نیست و اگر این اصلاح به حوزه دین برگردد، ضرورت پژوهش در این امر شامل پژوهشگران دینی نیز می‌شود. در این میان مارتین لوتر یکی از مصلحان دینی است که لازم است به طور علمی‌مورد تحلیل روان‌شناختی قرار بگیرد که این نوشتار به دنبال انجام آن است.

تعداد کلمات 1424/ تخمین زمان مطالعه 7 دقیقه
بررسی مولفه‌های روانی تاثیرگذار بر شخصیت مارتین لوتر
نویسنده: راضیه مرزانی (کارشناس ارشد مطالعات زنان)


مقدمه

بررسی روان‌شناختی شخصیت‌های اجتماعی براساس دانش روان‌شناسی یکی از روش‌هایی است که امروزه به‌طور قابل توجهی در میان اندیشمندان مورد توجه قرار گرفته است. در این میان، بررسی شخصیت مصلحان اجتماعی را می‌توان یکی از مهم‌ترین این موارد دانست که به‌گونه‌ای می‌تواند در تحلیل حرکت‌های اجتماعی ایشان نیز موثر واقع شود.
مارتین لوتر یکی از مصلحان دینی است که توانست، اصلاحاتی را در عمل و آموزه‌های کلیسا و نیز در ساختار آن ایجاد کند که درنهایت موجب انشعاب خاصی در درون این ساختار دینی شده و باعث پدید آمدن فرقه پروتستان در درون کلیسا و پیدایش کلیسای لوتری شود.
ازاین‌روی، تحلیل تاریخی حرکت اصلاح‌گرایانه مارتین لوتر به همراه تحلیل روان‌شناختی شخصیت او از دیرباز مورد توجه روان‌شناسان قرارگرفته است که به‌عنوان نمونه می‌توان به اریک اریکسون که یک روان‌تحلیلگر در مکتب فروید است، اشاره کرد.
به طور کلی می‌توان این عوامل را در چند دسته قرار داد:
 

1- سنخ و بنیه

کرچمر سنخ‌های بنیه‌ای را در این امر بیان می‌کند که ساختار بدنی یک شخص در شکل‌دهی شخصیت او تأثیر دارد. یکی از امتیازات مهم نظریه کرچمر، این است که خود به جستجوی مثال‌هایی در دل تاریخ پرداخته است.
به‌عنوان نمونه او به دو تن از شخصیت‌های اصلاح‌گر دینی در مسیحیت پرداخته است و با بیان ساختار بدنی او، مارتین لوتر یکی از مصلحان دینی است که توانست، اصلاحاتی را در عمل و آموزه‌های کلیسا و نیز در ساختار آن ایجاد کند که درنهایت موجب انشعاب خاصی در درون این ساختار دینی شده و باعث پدید آمدن فرقه پروتستان در درون کلیسا و پیدایش کلیسای لوتری شود.
ازاین‌روی، تحلیل تاریخی حرکت اصلاح‌گرایانه مارتین لوتر به همراه تحلیل روان‌شناختی شخصیت او از دیرباز مورد توجه روان‌شناسان قرارگرفته است که به‌عنوان نمونه می‌توان به اریک اریکسون که یک روان‌تحلیلگر در مکتب فروید است، اشاره کرد.
فعالیت‌های ایشان در حوزه اصلاح‌گری دین را منحصر در این ساختار می‌داند؛ این دو تن عبارتند از: مارتین لوتر و جان کالون.
او در این مورد بیان می‌دارد که بسیاری شاید ندانند که مارتین لوتر به‌طور ادواری به حمله‌های شدید افسردگی دچار بوده است. مارتین لوتر خود در شگفت بود که چرا گاهی خوشحال است و گاهی دیگر غم‌زده. یا چرا گاهی میل به سخن گفتن بسیار دارد و گاهی میلی به سخن گفتن ندارد. او در برداشت این امر، ارتباط این حالت‌های روانی‌ای که بر او عارض می‌شد را از سوی خدای متعال می‌دانست و به‌گونه‌ای آن را با گناه و خطای خویش در ارتباط می‌دانست.[1]
در ادامه کرچمر با بیان برگ‌هایی از تاریخ، زندگی مارتین لوتر و درگیری‌های او در دادگاه‌های تفتیش عقاید و دیگر مناظراتی که برای اثبات عقاید خویش داشته است، بیان می‌دارد که این رفتارها، نشان از خوی ادواری در مارتین لوتر است.[2]
در تصاویری که از مارتین لوتر وجود دارد، نشان از مردی دارد که دارای فربگی در جسم است که در دورانی که جوان‌تر بوده است، لاغرتر و چهره‌اش باریک‌تر بوده است. کرچمر براساس چهره لاغر دوران جوانی و نیز چهره والدین او بر این می‌شود که یک نوع اسکیزوخویی (اسکیزوفرنی)[3] در طبع موروثی لوتر وجود دارد. او می‌گوید: «سنخ کاملاً ادواری فاقد حرارت، سرسختی و ثبات شخصیت است که این‌ها، همه بی‌تردید در لوتر دیده می‌شود.»[4] درنهایت او اصلاح‌گری‌ای که در آلمان صورت گرفت را نتیجه خوی متلون لوتر و فرمانروایان فربه و نیک‌سیرت حامی ‌او می‌داند که این نهضت را پدید آورد.[5]
یکی از سنخ‌هایی که مذهبی‌ها را بدان منتسب می‌داند، همین سنخ فربه تن- ادواری خوست که مارتین لوتر در آن قرار دارد.[6]

 

بیشتر بخوانید: بررسی مولفه های اجتماعی تاثیرگذار بر شخصیت مارتین لوتر


ناهوشیاری

یکی از عوامل مهمی‌که در اندیشه فروید، یونگ و نیز اریکسون، بر شکل‌دهی شخصیت مؤثر است، ناهوشیار آدمی‌است که بحث در مورد آن گذشت. ناهوشیار به‌گونه‌ای است که در رفتار انسان نیز تأثیرگذار است.
برخی از روان‌کاوان همچون اریکسون، لوتر را دارای ناهوشیاری می‌دانند که نمونۀ «پارسایی پدر محور» است. «پارسایی پدر محور»، حاصل داشتن پدری است که انتظارات او بر ضمیر ناهوشیار کودک تأثیر می‌گذارد. پدری که کودک هم او را دوست دارد و هم به‌گونه‌ای از او ترس دارد.
حاصل این ناهوشیاری، آن است که شخص، خود را همیشه تحت سیطره گناه، اضطراب و اشتیاق به توبه و کفاره می‌یابد.[7] تأثیر این ناهوشیار را می‌توان بر نوع آموزه‌هایی که لوتر بیان می‌کند و همچنین خود را دائماً در معرض عذاب الهی می‌بیند، یافت.اگر مارتین لوتر، انگیزه اصلاحات در کلیسا را در سر دارد، نه ساخت کلیسایی جدید، حاصل شناختی است که او از این کلیسای موجود دارد که فساد مالی و اخلاقی در آن بسیار است. از سوی دیگر، او باور دارد که باید این‌ها اصلاح شود و در کنار آن، ترس هم دارد، ترسی که از دوران کودکی همراه اوست، به خاطر نوع تربیتی که پدر و مادر او داشته‌اند.
پس بهتر آن است که در تحلیل این عامل، دیگر عوامل نیز در کنار هم قرار داده شود.

دیگر مطلبی که برخی از اندیشمندان به‌عنوان ناهوشیاری او بیان کرده‌اند، ناسزاهایی است که لوتر در گفتارهای خویش بیان می‌دارد. او برای تحقیر شیطان، از اصطلاحات موهن و خشن استفاده کرده است که به‌عنوان نمونه می‌توان از این مورد نام برد که او در تحقیر شیطان می‌گوید: «ای شیطان، اگر این تو را بسنده و کافی نیست، برایت گه و شاش دارم، سخن فروبند و آن را لقمه خویش کن».[8] که برخی بر آن هستند که باید این امر مورد توجه روان‌کاوان قرار بگیرد؛ چرا که این نوع سخنان نشان از آن دارد که او در مرحله مقعدی‌ای که فروید بیان می‌دارد، مانده است و نتوانسته است رشد روانی‌ای را داشته باشد و به مراحل دیگر پا بگذارد[9] و یا اگر این مرحله را گذرانده، نشان از سختی این دوران برای او دارد؛ چراکه در توصیف خانواده او بیان خواهد شد که مادری بسیار منظم و سخت‌گیر داشته است و پدری که بارها او را از ناحیه باسن زده و معلمی‌که بارها در روزهای مدرسه او را مورد تنبیه قرار داده است.
گرچه به گفته نویسنده کتاب «لوتر مردی میان خدا و شیطان» می‌توان احتمالات دیگری، همچون موارد زیر دانست که آن مربوط به اشتباهات و اشکالات دوره بلوغ و رشد وی است، یا اینکه باید گفتۀ وی را صرفاً و احتمالاً فقط بیان تحت‌اللفظی تکان‌دهنده یک‌ضرب المثل دید: شیطان برو در باسنم! و یا آن که این لحن کلامی‌از مختصات لوتر است که چنین خود را می‌نمایاند؟[10]
این‌گونه از سخنان در نزد روانکاوان به‌گونه‌ای دیگر تحلیل می‌شود که نمی‌توان از تاریخ‌دانان توقع تحلیل‌های روانکاوانه داشت. برخی از ظهورات ناهوشیار، در زبان و به گفته فروید در لطیفه‌هایی است که در زبان جاری می‌شود. فروید برای جستجوی محتویات ناهوشیاری ذهن، از تداعی آزاد، تحلیل رؤیا، لغزش‌های زبان، خطاهای حافظه، حرکات بیانگر و اطوار قالبی، مطالبی که فرد خنده‌دار می‌داند و تقریباً هر چیز دیگری که فرد انجام می‌دهد یا بیان می‌کند، استفاده کرد.[11] ازنظر فروید، اشتباه در حرف زدن که شامل تلفظ غلط یا استفاده از واژه‌های نابجا می‌شود، درواقع هرگز تصادفی نیست. لغزش‌های کلامی برای لحظه‌ای، چیزهایی را فاش می‌کنند که ما مایل به پنهان کردن آن‌ها هستیم، چه آگاهانه و چه ناآگاهانه؛ و برای لحظه‌ای هم که شده احساسات واقعی ما را برملا می‌کنند. این لغزش‌ها برخاسته از احساسات ناآگاهانه‌ای است که در ذهن ما سرکوب‌شده‌اند، یا این‌که آگاهانه، اما بدون موفقیت، سعی در خفه کردن آن‌ها داشته‌ایم[12].
 نمونه دیگری از صحبت‌های لوتر را می‌توان ملاحظه کرد که این الفاظ را بسیار در بیان خویش به‌کار برده است:
 لوتر در بیان ناسزا گفتن و فحاشی که همراه با غیبت است، این‌گونه بیان می‌دارد:
«آن‌کس که افترا می‌زند و غیبت می‌کند، کاری جز خائیدن مدفوع دیگران با دندان‌های خود نمی‌کند و چون خوکی با بینی خود در کثافات می‌غلتد و می‌لولد. به همین سبب است که مدفوعش بسی بدبو و متعفن است و فقط شیطان است که از این لحاظ از سایرین بدبوتر می‌باشد ... و اگر انسان مدفوع خود را به‌دوراز چشم دیگران تخلیه می‌کند، مُفتری و غیبت‌کننده، به این نحو رفتار نمی‌کند. او از در غلتیدن در مدفوع خویش لذت می‌برد، مطابق با داوری به‌حق الهی، سزاوار بیش از این نیست.»[13]
 

2- انگیزش و هیجان

این عامل را نمی‌توان به ‌دور از توجه به دیگر عوامل، مورد بررسی قرارداد و به‌گونه‌ای این عامل ترکیبی از عوامل دیگر است؛ بدین معنا که در کل عوامل درونی و بیرونی است که هیجانات را می‌سازد. اگر مارتین لوتر ترس را در خود دارد و گزارش‌های تاریخی هم این را بیان می‌کند، این حاصلی از برآیند دوران کودکی است و نیز محیطی که او در آن زندگی می‌کند که در مورد آن اطلاعاتی را در دیگر عواملی همچون خانواده و محیط او می‌توان جست.
به همین خاطر این عامل به‌طور خاص، ترکیبی از دیگر عوامل است و عوامل دیگر همچون شناخت‌ها و باورها، نیازها و هیجانات مارتین لوتر است که سازنده انگیزه‌های لوتر است.
اگر مارتین لوتر، انگیزه اصلاحات در کلیسا را در سر دارد، نه ساخت کلیسایی جدید، حاصل شناختی است که او از این کلیسای موجود دارد که فساد مالی و اخلاقی در آن بسیار است. از سوی دیگر، او باور دارد که باید این‌ها اصلاح شود و در کنار آن، ترس هم دارد، ترسی که از دوران کودکی همراه اوست، به خاطر نوع تربیتی که پدر و مادر او داشته‌اند.
پس بهتر آن است که در تحلیل این عامل، دیگر عوامل نیز در کنار هم قرار داده شود.

 

منابع:

    ابرمان، هیکو، لوتر مردی میان خدا و شیطان، مترجم: فریدن الدین رادمهر و ابوتراب سهراب، تهران: نشر چشمه، 1385.
    بایر ناس، جان، تاریخ ادیان جهان، مترجم: علی‌اصغر حکمت، تهران: شرکت انتشارات علمی‌و فرهنگی، 1359.
    جونز، ارنست، اصول روان‌کاوی، مترجم:‌هاشم رضوی، تهران: کاوه، 1340.
    الدر، جان، تاریخ اصلاحات کلیسا، تهران: انتشارات: نورجهان، 1326.
    شاملو، سعید، روان‌شناسی شخصیت، تهران: نشر رشد، 1382.
    شاملو، سعید، مکتب و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، تهران: نشر رشد، 1384.
    شولتز، دوان پی، سیدمن الن شولتز، نظریه‌های شخصیت، مترجم: سید یحیی محمدی، تهران: ویرایش، 1391.
    فازدیک، هری امرسون، مارتین لوتر، اصلاح‌گر کلیسا، مترجم: فریدون بدره ای، تهران: انتشارات علمی‌و فرهنگی، 1383.
    فضایی، یوسف، «تعریف شخصیت و عوامل سازنده آن»، چیستا، آبان و آذرماه 1381، شماره 192-193.
    فوگل، اشپیل، تمدن مغرب زمین، مترجم: محمدحسین آریا، تهران: نشر امیرکبیر، 1380.
    فیست، جیس و گریگوری جی فیست، نظریه‌های شخصیت، مترجم: یحیی سید محمدی، تهران: نشر روان، 1391.
    فیلدینگ آگبرن، ویلیام، زمینه جامعه‌شناسی، مترجم: احمد حسین آریان پور، تهران: نشر دهخدا، 1354.
    کریمی، یوسف، روان‌شناسی شخصیت، تهران: نشر ویرایش، 1378.
    کینگ، ساموئل، جامعه‌شناسی، مترجم: مشفق همدانی، تهران: نشر امیرکبیر،1346.
    مک گراث، آلیستر، «انتقال به مدرنیته»، مترجم: محمدتقی انصاری پور، هفت‌آسمان، پائیز 1381، شماره 15.
    مک گراث، آلیستر، «تأثیر نهضت اصلاح دینی بر تاریخ»، مترجم: بهروز حدادی، هفت‌آسمان، تابستان 1381، شماره 14.
     مک گراث، آلیستر، درس‌نامۀ الهیات مسیحی، مترجم: بهروز حدادی، قم: نشر دانشگاه ادیان و مذاهب، 1381.
     مک گراث، آلیستر، مقدمه‌ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، مترجم: بهروز حدادی، قم: دانشگاه ادیان و مذاهب، 1387.
    منیجر، ویلیام و دیگران، رشد شخصیت و بهداشت روانی، مترجم: عشرت نظیری، تهران: انتشارات اولیاء و مربیان، 1369.
    وان وورست، رابرت ای، مسیحیت از لابه‌لای متون، مترجم: جواد باغبانی و عباس رسول‌زاده، قم: مرکز انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، 1384.
    وولف، دیوید، روانشناسی دین، مترجم: محمد دهقان، تهران: نشر رشد، 1386.
    همت بناری، علی، «شخصیت و مهم‌ترین عوامل غیر وراثتی شکل‌گیری آن»، معرفت، قم، سال 16، آبان 1386.
    D.Martin luther Werke, Kritisch Gesamtauagaba, Tischreden [table talk] .
    E.H. Erikson, Young Man Luther (2nd ed), New York:Norton,1962.
    E.H. Erikson, Young Man Luther (2nd ed). New York:Norton,1963.
    John W,A. O Malley, History of the popes, Rowman & Littlefield. Published, 2010.

پی نوشت:
[1]. دیوید وولف، روانشناسی دین، مترجم: محمد دهقان، تهران: رشد، 1386، اول، ص 515.
[2]. همان.
[3]. Schizophrenia
[4]. همان، ص 117.
[5]. همان.
[6]. همان، ص 115.
[7]. E.H. Erikson, Young Man Luther (2nd ed). New York:Norton,1963, P.263.
[8]. D.Martin luther Werke, Kritisch Gesamtauagaba, Tischreden [table talk] v.6.no.6827; 216,9-11.
[9]. هیکو ابرمان، لوتر مردی میان خدا و شیطان، مترجم: فریدن الدین رادمهر و ابوتراب سهراب، تهران: نشر چشمه، 1385، اول، ص 196.
[10]. همان، صص 196-197.
[11]. بی آر، هرگنهان، تاریخ روان‌شناسی، مترجم: سید یحیی سید محمدی، تهران: نشر ارسباران، 1393، سوم، ص 200.
[12]. آنتونی گیدنز، جامعه‌شناسی، مترجم: حسن چاوشیان. تهران: نشر نی، 1386. صفحه 132.
[13]. هیکو ابرمان، پیشین، ص 198.

نسخه چاپی