عفاف و حجاب در اسلام و سایر ادیان
انواع حجاب، فواید و آثار آن و دلایل اقبال زنان غربی به حجاب
 
چکیده
اگرچه حجاب و عفاف، به ظاهر مسئله‌ای کهن و تکراری به شمار می‌رود، اما ابعاد نوینی در دنیای امروز با توجه به نیاز بشر امروز باز شده است. فلسفه پوشش چند بعد دارد: بعد روانی، خانوداگی و اجتماعی. حجاب را از جمله مفاهیم بنیادین می‌توان به‌شمار آورد که در مقام و شناخت گفتمان اجتماعی اسلام، دارای اهمیتی بی‌بدیل است. آن‌چه در بحث حجاب قابل توجه است، فطری و ذاتی بودن آن است. همین ویژگی بارز باعث شده است که موضوع و دغدغه حجاب را محدود به جهان اسلان نکنیم. واقعیت علمی ‌و تاریخی نیز حکایت از آن دارد که عقل سلیم بشری پیوسته به مسئله مهم پوشش، توجه داشته است. یکی از موضوعاتی که می‌توان سابقه آن را مساوی با سابقه عمر بشر دانست، بحث حجاب و پوشش است که در عین فراز و فرودها، ‌این پدیده را به موضوعی جدید و قابل توجه تبدیل کرده است.

تعداد کلمات 3558/ تخمین زمان مطالعه 18 دقیقه
عفاف و حجاب در اسلام و سایر ادیان
نویسنده: عارفه گودرزوند (دانشجوی دکتری مطالعات تطبیقی ادیان)


مقدمه

 چرا زنان به رعایت حجاب یا ستر و پوشش دعوت شده‌اند؟ علت پوشش زن ‌این است که زن و مرد نسبت به هم احساسات مشابه ندارند و از نظر وضع حلقت هم متشابه نیستند. ‌این زن است که مورد تهاجم چشم مردان است؛ نه مرد؛ بنابراین زن در اصل خلقت با مرد متفاوت است. زن، مظهر زیبایی و جمال و لطافت است. مرد هرگز با خودآرایی نمی‌تواند نظر زن را به خود جلب کند؛ بنابراین هر قدر زن حدود و حریم الهی را نگه دارد، بر ارزش و احترام او افزوده خواهد شد و هر چقدر دست و دلبازی به خرج دهد و خود را آسان‌تر در اختیار دیگران قرار دهد، از ارزش او کاسته خواهد شد و مورد بی‌مهری‌ها، خشونت‌ها و آزار و اذیت‌های بی‌شماری واقع خواهد شد و تبدیل به کالا می‌شود. در‌این زمینه شهید مطهری معتقد است: اسلام نمی‌خواهد از طریق حجاب، زن را در خانه محبوس کند؛ جلوی بروز استعدادهای وی را بگیرد و او را از فعالیت‌های اجتماعی محروم کند، بلکه می‌خواهد حرمت و کرامت زن در عرصه اجتماع حفظ شود.
 

مسئله حجاب در اسلام و سایر ادیان

در کتاب «سفر پیدایش»، پوشش را دلالت بر احترام و تکریم مطرح می‌کنند. در داستان اسحاق، ‌این داستان بیان شده است که رفقه یا ربکا با دیدن اسحاق با شتاب از شتر پیاده شد و از خادم خود پرسید آن مردی که از صحرا به استقبال ما می‌آید کیست؟ وی پاسخ داد: اسحاق، پسر سرور من ابراهیم است. با شنیدن ‌این سخن، ربکا با روبند، صورت خود را پوشانید.
در عهد جدید، پولس درمورد حجاب زن می‌گوید: به یاد داشته باشید که در طرح الهی، زن و مرد به یکدیگر احتیاج دارند؛ زن و مرد هر دو از خالق خود خدا هستند و در ادامه می‌گوید: ‌آیا درست است که یک زن در جمع بدون پوشش وارد شد؟ آیا خود غریزه و طبیعت نمی‌آموزد که سر زن باید پوشیده باشد؟
در کتاب مقدس درباره لزوم آراستگی به حیا و کنار نهادن آرایش ظاهری چنین آمده است: همچنین زنان، خویشتن را بیارایند به لباسِ مزّین به حیا و پرهیز؛ نه به زلف‌ها و طـلا و مروارید و رخت گرانب‌ها. از بررسى و مقایسه حد و کیفیت حجاب در ادیان چهارگانه، استنباط مى‌گردد که حجاب در ادیان دیگر، نسبت به اسلام از شدّت بیشترى برخوردار بوده است؛ به طور مثال، پوشاندن صورت، گرچه در زمان زرتشت معمول نبوده و بعد از او در میان زرتشتیان معمول شده است، اما طبق آنچه گذشت، چادر و روبنده از ارکان اخلاقى مسیحیان و یهودیان محسوب مى‌شده است؛ بنابراین، نه‌تنها اسلام واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگیرى از افراط و تفریطهایى که در طول تاریخ در مورد حجاب به‌وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم آن همت گماشته است و آن را به صورتى متعادل و صحیح و متناسب با فطرت انسانى زن و غیرت‌مندى مرد، ارائه نموده است.
ویل دورانت مى نویسد:پوشش تاریخی، زنانه ندارد بلکه تاریخش انسانی است. حیا و عفت تاریخ برنمی‌دارد و مورد پذیرش همه انسان‌ها در همه ادوار تاریخی بوده است؛ پوشش پیشینه‌ای دارد به قدمت خلقت انسان. حجاب امری فطری و نهادی است. به خلقت آدم و حوا باز می‌گردد. وقتی آدم و حوا از میوه ممنوعه خوردند و عصیان کردند، متوجه شدند که پوشش ندارند، بلافاصله براساس فطرت خود، خود را ‌پوشاندند. انگیزه گرایش زن به حجاب، احساس فطری یا غریزی شرم و حیا می‌باشد. شرم، حیا، عشق و اشتیاق به عفاف و پاکدامنی؛ تدبیر و مکانیسمی ‌نهفته در خلقت است. همان چیزی که او را وادار می‌کند که خود را ازچشم نامحرم بپوشاند.
اگر زنى به نقض قانون یهود مى پرداخت، چنان که مثلاً بى آن که چیزى بر سر داشت به میان مردم مى رفت و یا در شارع عام نخ مى‌رشت یا بر هر سنخى از مردان، درد‌و‌دل مى‌کرد، یا صدایش آن‌قدر بلند بود که چون در خانه اش تکلّم مى‌نمود، همسایگانش مى‌توانستند سخنان او را بشنوند، در آن صورت، مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه‌اى او را طلاق دهد.
سوره احزاب ‌آیه 59: «یا‌ایها النبی قل لازواجِکَ و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ام یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما»؛ ‌ای پیامبر! به همسران و دختران خود و زنان مومن بگو چادرهای خود را بر دوش گیرند؛ ‌این نزدیک‌تر است برای ‌اینکه شناخته و مورد آزار و اذیت قرار نگیرند و خدا آمرزنده و مهربان است.
احزاب ‌آیه 32: «‌ای همسران پیامبر اگر می‌خواهید پرهیزگار باشید، صدا را نرم و نازک نکنید که بیماردلان چشم طمع به شما بدوزند، بلکه به شیوه شایسته و برازنده سخن بگویید، همچون جاهلیت در میان مردم ظاهر نشوید و خودنمایی نکنید؛ خداوند قطعاً می‌خواهد شما را از پلیدی دور سازد و کاملا پاک گرداند. پیامبر در حدیثی فرمودند: «بدترین زنان شما زنانی هستند که در برابر بیگانه آراسته‌اند، ولی در نزد شوهر پوشیده‌اند.» در جای دیگری می‌فرمایند: «نسبت به زنان مردم عفت کنید تا زنان‌تان عفیف بمانند.»
شهید مطهری عامل دیگری را برای پوشش زن بیان کرده: «به عقیده ما ریشه اجتماعی پدید آمدن حریم و حائل میان زن و مرد را در میل به ریاضت زن یا استثمار زن توسط مرد یا عدم امنیت اجتماعی نباید جستجو کرد. بلکه ریشه ‌این پدیده را در یک تدبیر ماهرانه غریزی خود زن باید جستجو کرد. ریشه اخلاق جنسی خود زن از قبیل حیا و عفاف و از آن جمله، تمایل به ستر و پوشش خود از مرد است. حیا و عفت و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گران‌بها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است. زن با هوش فطری دریافته است که پوشش او را جذاب‌تر می‌کند.»
پوشش تاریخی، زنانه ندارد بلکه تاریخش انسانی است. حیا و عفت تاریخ برنمی‌دارد و مورد پذیرش همه انسان‌ها در همه ادوار تاریخی بوده است؛ پوشش پیشینه‌ای دارد به قدمت خلقت انسان. حجاب امری فطری و نهادی است. به خلقت آدم و حوا باز می‌گردد. وقتی آدم و حوا از میوه ممنوعه خوردند و عصیان کردند، متوجه شدند که پوشش ندارند، بلافاصله براساس فطرت خود، خود را ‌پوشاندند. انگیزه گرایش زن به حجاب، احساس فطری یا غریزی شرم و حیا می‌باشد. شرم، حیا، عشق و اشتیاق به عفاف و پاکدامنی؛ تدبیر و مکانیسمی ‌نهفته در خلقت است. همان چیزی که او را وادار می‌کند که خود را ازچشم نامحرم بپوشاند.
 

انواع حجاب در‌ آیات

وقتی به‌ آیات نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که انواع حجاب به‌طور جامع آورده شده است:
1. حجاب چشم
خداوند در‌ آیه 30 سوره نور می‌فرماید: «قل للمومنین یغضوا من ابصارهم»؛ یعنی به مردان با‌ایمان بگو چشمان خود را فروکاسته، از ‌این‌که به نامحرم بنگرند. از امام باقر(ع) چنین نقل شده است که جوانی از انصار در مسیر بازگشت خود با زنی روبه‌رو شد و در آن روز زنان مقنعه خود را پشت گوش قرار می‌دادند و طبعاً گردن آن‌ها پیدا بوده است. چهره زینت شده آن زن، نظر جوان را به خود جلب کرد و هنگامی‌که زن گذشت، جوان همچنان با چشمان خود او را بدرقه می‌کرد؛ در حالی که راه خود را ادامه می‌داد تا‌ این‌که وارد کوچه تنگی شد و ناگهان صورت جوان به دیوار خورد و تیزی چوب یا جیز که در دیوار بود، صورت او را شکافت. هنگامی‌که زن رفت، جوان به خود آمد. دید که خون از صورتش جاری شده و روی لباسش ریخته است. تصمیم گرفت به محضر حضرت رسول برود و ماجرا را تعریف کند. وقتی جوان ماجرا را برای حضرت تعریف کردند، در‌این هنگام جبرئیل، پیک وحی، نازل شد و‌ آیه فوق را آورد.


2. حجاب کلمات

خدا در سوره احزاب می‌گوید: به‌گونه‌ای صحبت نکنید که طمع بیمار‌دلان را برانگیزید و در ادامه می‌گوید: «قلن قولا معروفا سعنی»؛ سخن بگویید، اما سخن معروف و پسندیده.
 

3. حجاب روان

هدف اصلی حجاب، انتفاع و بهره‌مند شدن زنان در جامعه است و در همین ارتباط یکی از دستاوردهای قطعی حجاب برای زنان ‌این است که از تنش‌های روانی که حاصل رقابت بی‌حاصل برای جلوه‌گر کردن در بین بد‌حجابان است، خلاص می‌شوند. بدیهی‌ترین بازتاب چنین رفتاری ‌این خواهد بود که جامعه هم رفتارش را با شما متناسب با آن سطحی می‌کند که از خود ارائه می‌دهید. به عنوان مثال اگر زنی با آرایش مبتذل وارد اجتماع شود، آگاهانه یا ناآگاهانه به پیرامون خود می‌فهماند که تصورتان غیر از آن‌چه من از خود ارائه داده‌ام نباشد.‌ این ترجمه رفتاری در دو جهت احساس‌برانگیز و رفتار‌برانگیز است. اولاً، درخود فرد که سطح روحی و حرمت خود را تا حد مقبولیت انسان‌های نازل، پایین می‌آورد و دیگر، رفتار سایرین، سطحی و فرصت‌طلبانه خواهد بود. لذا خدای متعال می‌فرماید کسی که حجاب را به‌عنوان وجه ظاهری یک بایدِ الاهی و عفاف را به عنوان وجه باطنی یک بایدِ فطری می‌پذیرد. در واقع، به سرمایه انسانی خود پی برده و اضافه کرده است.
 

بیشتر بخوانید: حجاب و پوشش در ادیان یهود، مسیحیت، اسلام و زرتشت

 

فواید و آثار حجاب

1) محفوظ نگه داشتن زن از نگاه‌های آلوده: زن مسلمان، تجسم حرمت و عفت در جامعه است. در واقع، حفظ پوشش، احترام گذاردن به زن و محفوظ نگه داشتن وی از نگاه‌های آلوده است. چنان‌چه زن، حدود را رعایت نکند، هر بیمار‌دلی به او طمع می‌کند و حریم او را می‌شکند.
2) فراهم آوردن زمینه برای حضور زنان در جامعه: وظیفه پوشش که اسلام برای زنان مقرر کرده است، بدین معنی نیست که آنان از خانه خارج نشوند، بلکه به‌این معناست که زن در معاشرت خود با مردان به جلوه‌گری و خودنمائی نپردازد.
3) احساس خود ارزشمندی: اثری که از حجاب در زن به جای می‌ماند، ابتدا در روح و روان او پدیدار می‌شود؛ زیرا وقتی فرد با آزادی برای خود پوششی انتخاب کند و به آن احترام گذارد، به یقین در خود احساس آرامش و سربلندی می‌کند. ‌این همان حفظ ارزش‌های انسانی در زن مسلمان است؛ اما وقتی زن به واسطه نمایاندن زینت و بدنش در دید نامحرمان از خود تابلوئی هنری بسازد که بر دیوار حقارت آویخته شده، انسان‌های بدطینت، اطراف او جمع می‌شوند و نتیجه‌ای جز لگدمال شدن شخصیت انسانی وی نیست.
4) حفظ شخصیت انسانی: زنان نیز مانند مردان، از استعدادها و امکانات وجودی متعدد، از جمله حواس، هوش، فکر، عقل و ... برخوردارند. پوشش اسلامی، ‌مجالی برای بروز و نمونه جنبه‌های مختلف وجود زنان به عنوان انسان است. در ‌این صورت نه فقط بدن و ظاهر او، بلکه نیروها و استعدادهای او نیز به‌طور متوازن رشد می‌کند و حقیقت انسانی او بروز پیدا می‌کند؛ چرا که در غرب، زن تنها کالا و ابزار لذت محسوب می‌شود. با پوشش مناسب و در شان زن، از توانایی‌های او به عنوان یک انسان معطوف می‌شود. نبود پوشش مناسب، زمینه نگاه غیراخلاقی و مفسده‌انگیز را به‌وجود می‌آورد.
5) ‌ایجاد امنیت، مصونیت و آرامش برای زن: انسان در پناه محافظ، احساس آرامش بیشتری دارد. زن موجودی گرامی ‌و نقش او، سرنوشت‌سازی و تربیت بشر است. ارزش او فراتر از آن است که در معرض و دستخوش ارتباطات و روابط بی‌مرز باشد. پوشش مناسب، زمینه آسیب‌پذیری زنان را در اجتماع کم می‌کند.‌ این پوشش در همه جوامع، چه جوامع مسلمان و چه غیرمسلمان به منزله علامتی است که پیام آن ‌این است: تعرض ممنوع! براساس گزارش‌ها به زنان غربی در محیط کاری و فعالیت‌های اجتماعی تعرض می‌شود. در گزارشی از دختران دانشجویی که در آمریکا مسلمان شده و پوشش اسلامی ‌را انتخاب کرده‌اند، همه به اتفاق هم گفته‌اند که پسران هم‌کلاسی‌شان برای ‌ایشان احترام بیشتری قائلند و دست ندادن و عدم شرکت در بازی‌های مختلط، باعث شده که پسرها همواره در مناسبات‌شان بیش از سایرین رعایت آن‌ها را کنند.
 

دلایل اقبال به حجاب در غرب

• فطری و ذاتی بودن؛
• پی بردن و توجه به اهمیت پاکدامنی: از نیمه دوم قرن بیستم، ما در غرب شاهد روند نزولی و عفاف‌زدایی و حجاب‌ستیزی هستیم؛ اما پس از گذشت چند دهه و آشکار شدن آثار مخرب، زوال پاکدامنی اکنون دچار ‌ایستایی و بازگشت به سنت‌های قبل شد. زنان و دختران غربی به ‌این نتیجه رسیدند که بسیاری از امتیازات و عوامل برتری خود را با بی‌عفتی از دست داده‌اند. آثار بی‌عفتی دختران را در مقابل پسران، در موضع ضعف قرار داده و اعتماد به نفس آنان را زائل می‌کند. با بی‌حجابی هویت زنانگی، متانت و شرافت از زن گرفته شد. زنان در غرب اگر خواهان همسر و فرزند و تشکیل زندگی خانوادگی باشند، عقب‌افتاده تلقی می‌شوند.
عفت و حجاب عامل غرور، استقلال و احترام: توجه بیش از حد زن به جسم و ظاهر خویش و غفلت از خود واقعی و حقیقی را می‌توان یکی از آثار بی‌حجابی دانست. زنان و دختران غرب، احساس می‌کنند با حجاب و پاکدامنی است که می‌توانند ارزش از دست رفته خود را مجدداً به‌دست بیاورند و تعامل خود را صرفاً از تعامل جنسی به تعامل انسانی تبدیل نمایند. شلیت می‌گوید: داشتن حجاب نشانه استقلال یک زن است. زن با پوشاندن سر و بدن خود در واقع کالایی را که در دنیای غرب تا‌ این حد کم‌ارزش شده است، تحت مهار خود در می‌آورد.
حجاب عامل حفظ جذابیت زن: حریم خصوصی، یکی از حقوق اولیه انسان‌هاست. اهتمام به حفظ این حریم را می‌توان در سنت ادیان هم مشاهده نمود. جسم زن، هم یک حرم مقدس است و هم هسته محوری و تقدس فضای خانه که حجاب و عفت و شرافت و شرم حریم خصوصی را به وجود می‌آورد. چارلین چاپلین که همه ما او را به طنز‌پرداز می‌شناسیم در نامه‌ای به دخترش می‌نویسد: شرافت و عفت ‌ایجاب می‌کند که پوشیده در صحنه نمایش حاضر شود. هیچ کس و هیچ چیز دیگر را در‌این جهان نمی‌توان یافت که شایسته ‌این باشد که دختری حتی ناخن پای خود را به خاطر آن عریان کند.
• تاثیر مثبت حجاب و پاکدامنی در زیبایی: اگرچه حجاب، باعث زیبایی درونی و وارستگی باطنی انسان است، اما در زیبایی بیرونی و عینی نیز تاثیر مثبت مستقیم دارد. برای تبیین چگونگی تاثیر پاکدامنی در زیبایی جان جاکوب در کتاب پروژه بدن، با بررسی یادداشت‌های روزانه دختران جوان به‌ این نتیجه می‌رسد که دختران امروز نسبت اسلام اصولا به پیش‌گیری معتقدتر است تا مداوا. به همین دلیل با طرح سلسله اصولی، انسان را از قرار گرفتن در برابر خطر و گناه بازمی‌دارد. قطعاً مردان با زنان پوشیده برخوردی همراه با احترام و تکریمی ‌قلبی دارند. اصولا مردها قدرت نگاه به چهره زنان پوشیده را ندارند؛ زیرا حجاب اسلامی ‌نگاه‌شکن است. بی‌حجابی، ارزش‌های واقعی زن را تحت‌الشعاع ظواهر جسمی‌اش قرار می‌دهد و او را فدای طمع‌ها می‌کند. برتری شخصیت زن در‌این است که دارای کمال همسری، کمال مادری و کمال اجتماعی باشد. زنی که به‌لحاظ همسری، ناقص و به‌لحاظ مادری، ناتوان و به‌لحاظ اجتماعی، بازیچه است، از برتری شخصیت بی‌بهره است.به دختران صد سال پیش، نگرانی بسیار بیشتری نسبت به ظاهر خود دارند. به طور مثال از خاطرات یک دختر در سال 1890 نوشته شده، چنین برمی‌آید که وی تصمیم گرفته است در سال جدید پیش از صحبت کردن فکر کند، در رفتار و گفتار خویشتن‌دار باشد، کرامت نفس داشته باشد؛ در حالی که در خاطراتی حدود سال 1990 آمده است: سعی می‌کنم خود را از هر طریق ممکن بهتر کنم: وزنم را کم کنم، لنزهای جدید بگیرم، آرایش موی جدید و... .
این یک خطاست. مطابق کدام قاعده و منطق، زن باید تمام تلاش خود را برای جلب توجه مردان کند؟ و ‌آیا ‌این موارد و تلاش، واقعاً مردان را به احترام به شخصیت زن وا می‌دارد؟ حقیقتا اگر عطوفت، مهربانی، متانت و وقار از زن حذف شود، از زنانگی چه چیزی باقی خواهد ماند؟
پژوهشگران دانشگاه ولسلی دریافته‌اند که حدود 40 درصد دختران، به خاطر پوشش نامناسب هر روز و 29 درصد هفتگی در انظار عمومی ‌مورد تعرض واقع می‌شوند. بیشتر دختران حتی برای تنها قدم زدن در خیایان احساس امنیت نمی‌کنند؛ بنابراین برای حفظ جان خود از وسایل دفاعی از قبیل اسپری‌های بی‌هوش‌کننده و سلاح‌های سرد استفاده می‌کنند. در یک گزارش از وضعیت زنان آمریکایی آمده است: در آمریکا در زمستان که مردم مجبورند جهت سردی هوا خود را پوشانده و پوشش بیشتری داشته باشند، تجاوز به عنف کمتر می‌شود و در تابستان تجاوز به عنف و حتی پیرزن‌ها و راهبه‌ها افزایش می‌یابد؛ بنابراین هرچقدر زنان و دختران پاکدامن‌تر و عفیف‌تر باشند، امنیت اجتماعی آنان کمتر از سوی مردان تهدید خواهد شد.


را‌ه‌های تقویت عفاف و حجاب

1. بد‌حجابی، قطعاً تبعات ناگواری به دنبال دارد؛ همچون ضرر به اخلاق، عقل، دین و اجتماع. راه گریز از‌ این زیان‌ها، روی آوردن به عفت، ازدواج مشروع، آگاه کردن جوانان از مفاسد بی‌بند و باری و تربیت شرافتمندانه آن‌ها در دوران کودکی است.
2. تبیین کارکردهای عفاف و حجاب، یکی از راه‌های نهادینه کردن عفاف و حجاب در جامعه است که رعایت ارزش‌های اخلاق جنسی را به دنبال دارد:
1) بالا بردن ارزش زن: عفاف و پوشش تدبیری است که خود زن با یک نوع الهام برای گران‌بها کردن خود و حفظ موقعیت خود در برابر مرد به کار برده است؛ بنابراین حریم نگه داشتن زن میان خود و مرد، یکی از مسائلی است که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود در برابر مرد استفاده کرده است و د‌ر این رابطه، هر اندازه متین‌ترو باوقارتر حرکت کند، بر احترامش افزوده می‌شود.
2) بالا بردن بهداشت روانی افراد و جامعه: محدود شدن روابط غریزی زن و مرد در کانون خانواده، محیط اجتماع را از تحریکات و بلوغ زودرس و روابط نامشروع و در نتیجه به وجود آمدن مشکلات روحی و روانی افراد و بهداشت روانی جامعه را بالا می‌برد. عشق‌های پاک: عفت و پاکدامنی، حجاب و پوشش، خویشتن‌داری و دور از دسترس بودن زن، عامل مهمی ‌در پیدایش عشق‌های پاک و عمیق است؛ اما محیط‌های آزاد مانع پیدایش چنین عشق‌های است. در ‌این‌گونه محیط‌ها، زن به حالت ابتذال درمی‌آید و ابزاری بیش نیست.
وندی شیت می‌گوید: اکنون زمان آن رسیده که به فرهنگ پاکدامنی روی آوریم. دیگر در مسیر بی‌عفتی به پایان خط رسیده‌ایم و چاره‌ای جز بازگشت نداریم. مجله تایم ازموج عظیم تقاضا برای لباس‌های پوشیده، سخن به میان می‌آورد که سال به سال درحال افزایش است. در غرب، مسأله حجاب و پوشش به حدود 1500 سال قبل از تولد مسیح برمی‌گردد.
 

آثار و آسیب‌های بد‌حجابی

1) گسترش فساد و تباهی
در جامعه‌ای که حجاب، متانت، عفت و حیا، ارزش تلقی می‌شود، زن پایه‌های ‌این ارزش را از رفتار و کردار خود، به بینش و باور خویش سرایت می‌دهد و از طرفی، نه‌تنها زنان دیگر، بلکه مردان را نیز به ارزش‌های جامعه متوجه می‌سازد و جامعه را به سلامت و ارزش‌های واقعی سوق می‌دهد؛ اما اگر زن، روش‌ها و منش‌های خود را تغییر دهد و به خودنمایی و آرایش‌های ظاهری بپردازد، ارزش‌هایی چون حجاب و حیا و وقار را خدشه‌دار می‌کند و خود و اجتماع را به تباهی و فساد و بالاخره به ضدارزش‌ها می‌کشاند.
زمانی ‌این سؤال مطرح بود که براساس روایات، در آخرالزمان، زنان پوشیده، ولی برهنه‌اند. این پارادوکس را چگونه می‌شود حل کرد؟
امیرالمؤمنین علی(ع) می‌فرماید:
«یَظْهَرُ فِی آخِرِ الزَّمانِ وَ هُوَ شَرُّ الاَْزْمَنْةِ نِسْوَةٌ کاشِفاتٌ عارِیاتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدِّین خارجاتٌ فِی الْفِتَنِ داخِلاتٌ مائِلاتٌ اِلی الشَّهَواتِ وَ مُسْرِعاتٌ و اِلَی اللَّذّاتِ مُسْتَحِلاّتُ المُحَرَّمات وَ فی جَهَنَّمَ خالِداتٌ»؛ در آخرالزمان که بدترین زمان‌هاست، زنانی هستند که پوشیده، اما برهنه‌اند و از خانه با خودآرایی بیرون می‌آیند. ‌اینان از دین بیرون رفته‌اند و در فتنه‌ها وارد شده و حرام‌ها را حلال می‌دانند و در دوزخ به عذاب ابدی گرفتارند.»


2) افت تحصیلی و آموزشی

فرهنگ هر جامعه‌ای، به آموزش‌های آن بستگی دارد. هر قدر آموزش‌ها از غنای بیشتری برخوردار باشد، فرهنگ آن جامعه بالاتر خواهد بود. نخبگان و فرهیختگان، در پرتو تحصیلات شناخته می‌شوند. جامعه‌ای که دانشمندان آن بیشتر باشد، معمولاً از تمدن بالاتری برخوردار است و پویایی در تمامی ‌زمینه‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و نظامیی کاملاً مشاهده می‌شود. خلاصه، پیشرفت هر جامعه‌ای در گرو آموزش آن است.
دختران و پسران، اگر در کنار تحصیل، دل‌مشغولی‌های دیگری داشته باشند، از تحصیل باز می‌مانند و وقت زیادی از فرصت‌های مطالعاتی و تحصیلی آنان به‌هدر می‌رود. بسیاری از مشاوران، از صحبت‌های دختران و پسران جوان درباره مدهای روز و آرایش‌های جدید گله‌مند هستند. نمی‌خواهیم بگوییم دختران و پسران باید در دانشگاه‌ها کاملاً از هم جدا باشند و دیواری بین آن‌ها کشیده شود. اگر‌ این‌ها فضای آموزشی را رعایت کنند و محیط را محیط درس بدانند و از آن چه برازنده فضای آموزشی نیست، پرهیز کنند، بسیار تحسین برانگیز خواهد بود. به گفته مربیان تربیتی، در مدارسی که دختر و پسر با هم درس می‌خوانند، کم کاری، عقب‌افتادگی و بی‌مسئولیتی به خوبی مشاهده شده است؛ زیرا دختران در چنین محیطی، با بدحجابی، توجه دیگران را به خود جلب می‌کنند و تمرکز ذهنی و روحی را از آنان می‌گیرند و باعث افت تحصیلی آنان می‌شوند و خود نیز دیگر حوصله درس خواندن ندارند و تمام حواس‌شان به لباس و نوع پوشش است. روح مطالعه و تحقیق در آن‌ها خاموش می‌شود و افت تحصیلی پیدا می‌کنند.


3)‌ایجاد ناامنی و سلب آرامش

آرامش و امنیت والاترین نعمتی است که خداوند به جامعه عنایت می‌فرماید و می‌توان گفت، اگر جامعه‌ای فاقد آن باشد به یک معنا، هیچ چیز ندارد و با وجود امنیت، همه چیز دارد. سلامت جسمی‌و روحی‌ـروانی جامعه در سایه امنیت حفظ می‌شود و خلاقیت و نوآوری بروز می‌کند. زنان بدحجاب نمی‌دانند که چه ضربه‌های جبران ناپذیر خانمان‌براندازی بر پیکره جامعه وارد می‌سازند.
در جامعه‌ای که بدحجابی رواج پیدا کند، چشم و هم‌چشمی‌ها و ارائه هر چه بهتر زینت‌آرایی، تمامی‌نخواهد داشت و زنان سعی می‌کنند تا چشمان بیشتری را متوجه خود سازند و در معرض دید همگان قرار گیرند و ‌این امر تمامی‌نخواهد داشت تا جایی که تمام افراد جامعه را آلوده سازد. در نتیجه، ناامنی، نه تنها دامان خود بدحجاب را می‌گیرد، بلکه خیلی سریع به اجتماع سرایت می‌کند و جامعه را از فعالیت‌های سالم بازمی‌دارد.
نتیجه: اسلام اصولا به پیش‌گیری معتقدتر است تا مداوا. به همین دلیل با طرح سلسله اصولی، انسان را از قرار گرفتن در برابر خطر و گناه بازمی‌دارد. قطعاً مردان با زنان پوشیده برخوردی همراه با احترام و تکریمی ‌قلبی دارند. اصولا مردها قدرت نگاه به چهره زنان پوشیده را ندارند؛ زیرا حجاب اسلامی ‌نگاه‌شکن است. بی‌حجابی، ارزش‌های واقعی زن را تحت‌الشعاع ظواهر جسمی‌اش قرار می‌دهد و او را فدای طمع‌ها می‌کند. برتری شخصیت زن در‌این است که دارای کمال همسری، کمال مادری و کمال اجتماعی باشد. زنی که به‌لحاظ همسری، ناقص و به‌لحاظ مادری، ناتوان و به‌لحاظ اجتماعی، بازیچه است، از برتری شخصیت بی‌بهره است.

 

منابع:

    کتاب مقدس.
    علی غلامی، مسئله حجاب در غرب، نشر دانشگاه امام صادق (ع)، تهران، 1391.
    جوادی عاملی، زن در‌ایینه جلال و جمال، نشر اسراء، قم، 1378.
    مرتضی مطهری، مسئله حجاب.
    زهره سادات موسوی، عفاف و حجاب در ادیان الاهی، نشر موسسه فرهنگی زیتون سبز، تهران، 1390.
    علی محمدی، حجاب در ادیان الاهی، نشر نورگستر، قم، 1380.

نسخه چاپی