ناسازگاری علم‌غیب با بعضی اعمال ائمه اطهار(علیهم‌السلام)
بیان نکاتی در باب معذورات عمل به علم‌غیب و ارائه مثال‌هایی برای روشن کردن این مسئله
 
چکیده
اگر به صفات فرابشری امامان، نظیر علم‌غیب به همه امور و جزئیات گذشته و آینده قائل شویم، برخی از افعال و اعمال ائمه را در ظاهر نمی‌توان توجیه و تبیین کرد. مثل حرکت امام علی(ع) به سوی مسجد کوفه؛ با آن‌که ایشان از طریق علم‌غیب می‌دانستند که توسط ابن ملجم زخمی ‌و به شهادت خواهد رسید. زهر خوردن امامان که می‌دانستند خلفای وقت، غذای خاص را به زهر آلوده کرده‌اند، از سنخ همین شبهه است.

تعداد کلمات 1708/ تخمین زمان مطالعه دقیقه
ناسازگاری علم‌غیب با بعضی اعمال ائمه اطهار(علیهم‌السلام)

تحلیل و بررسی

در جهت رفع این شبهه نکاتی به اختصار بیان می‌شود:
الف. دیدگاه‌های مختلف در علم‌غیب امام
پیش‌تر اشاره شد که شیعه اصل علم‌غیب امام فی الجمله و نه بالجمله را شرط امامت می‌داند، اما این‌که آیا ائمه، افزون بر احکام و آموزه‌های دینی، بر امور جهان اعم از گذشته و آینده نیز، آن هم به صورت مطلق و عام و کمال و کلی و جزئی و بالفعل علم‌غیب دارند؟ اولاً، آن شرط امامیت نیست و ثانیاً، برخی از عالمان امامیه آن را نپذیرفته و بر آن قیودی اضافه کردند که حاصل آن، تعدد و پیدایش و اقوال ذیل می‌باشد:
1. علم‌غیب مطلق و فعلی به لوح محو و اثبات و لوح محفوظ؛
۲. علم‌غیب مطلق و فعلی به لوح محو و اثبات فقط؛
۳. علم امام منوط به درخواست از خداوند؛
4. نظریه توقف و واگذاری جزئیات علم امام به خود ائمه.[1]
اصل شبهه بنابر دیدگاه اول و دوم می‌تواند مطرح شود؛ اما بنابر دیدگاه سوم، امام بالفعل از حوادث گذشته و آینده خبری ندارد، تنها با درخواست علم آن از خدا، این دریچه گشوده می‌شود و لازم نیست که ائمه برای هر امری از خداوند طلب علم خاص الهی نمایند و لذا محتمل است امور و شبهات یاد شده جزء اموری است که علم آن‌ها برای امام با عدم درخواست‌شان معلوم نشده و اصل اشکال نیز مرتفع می‌شود.


ب. معذورات عمل به علم‌غیب

با وجود علم‌غیب امامان بر حوادث و اعمال انسان، آن بزرگواران تنها مؤظف و مکلف بر عمل به علم ظاهری و عادی خودشان بودند وگرنه اختلال امور لازم می‌آمد که به برخی اشاره می‌شود:
1. در صورت لزوم ترتب اثر به علم غیب بر امامان، مثل امام علی(ع) که در رأس حکومت قرار دارد، لازم می‌آید اشخاصی که امروز یا در آینده مرتکب جرمی ‌مثل سرقت، زنا، قتل و غیره خواهند شد، آن‌ها را حداقل برای پیشگیری از وقوع جرم زندانی کند. در این صورت امام علی(ع)، مثلا باید هر روز افراد بی‌شماری را به دلیل جرم مرتکب نشده زندانی کند و این امر هر روز اتفاق خواهد افتاد. این امر به مصلحت حکومت دینی نیست.
درباره این نوع ترتیب اثر دادن بر علم‌غیب، سؤال و ابهام جدیدی طرح می‌شود که امام کدام یک از انسان‌هایی را که مرتکب گناه و خطا خواهند شد، بازداشت کند؟ آیا آن به مرتکبان روز بعد اختصاص داشته باشد و هر روز مرتکبان روز بعد را زندانی کند؟ یا این‌که چون علم‌غیب امام مطلق و تا پایان عمر انسان‌ها گسترش دارد، کل مرتکبان، حتی بعد از ده و پنجاه سال را نیز بازداشت کند؟ آیا هردو فرض، یعنی بازداشت هر روز و بازداشت به صورت کلی ممکن است؟
٢. این نوع مواجهه با متخلف با اصل اختیار انسان منافات دارد؛ چرا که نیل انسان به مقام خلافه‌الله از راه دوری از محرمات و گناه، با اختیار آزاد انسان محقق می‌شود؛ اما بنابر فرض اشخاص، به خاطر علم‌غیب امام و مجازات از این طریق از ارتکاب گناه و جرم دوری خواهند کرد و چنین عملی، ارزش مقام خلیفة الهی را نخواهد داشت.
٣. چنین برخوردی با اعتراض متخلفان مواجه خواهد شد. آنان ممکن است استدلال کنند که ما شاید در آینده از ارتکاب خطا و گناه خود پشیمان می‌شدیم و استناد امام به غیب خود، آنان را قانع نکند.
4. تنبیه و مجازات متخلفان، شامل مردم عادی و یاران نزدیک و حتى حاکمان و دولت‌مردان نیز می‌شود؛ در این صورت با آشکار شدن تخلف و زندانی شدن آنان، جبهه امام و متولیان و مدیران حکومت دینی رو به ضعف می‌رود.
٥. مسئله و مشکل دیگر در رابطه با متخلفانی می‌شود که در گذشته، مرتکب انواع جرم و گناه شدند که لازم می‌آید امام جمعیت زیادی را حبس و مجازات کند.
6. بر مشکلات و معذورات پیشین اضافه کنید متخلفانی را که در شهرهای دورافتاده‌ای هستند، امام و حاکم دینی آن‌ها را چگونه جمع و زندانی کند؟ مثلاً امام لیست افراد خاطی فردا یا لیست کل متخلفان آینده را به فرمانداران هر منطقه ارسال کند؟ آیا به همراه لیست، باید آدرس دقیق آنان نیز نوشته شود؟ در این صورت کار امام نوشتن لیست متخلفان و آدرس آنان خواهد بود. آیا چنین کاری شدنی است؟ آیا امام شأن و منزلتی جز آن ندارد؟
۷. اما اگر گفته شود امامان فقط در اعمال خود به علم‌غیب ترتیب اثر دهند، مثل اقدام امام علی(ع) برای دستگیری قاتل خود ابن ملجم، در این باره باید گفت:
الف. ممکن است ابن ملجم منکر چنین نیت و عملی شود.
12
ب. آیا با استناد به علم‌غیب امام، می‌توان به دستگیری شخصی اقدام کرد؟ در صورت مثبت بودن پاسخ این سوال، مدت زندانی بودن او چقدر خواهد بود؟ در محاکم عادی چون از نیت قلبی مرتکب اطلاعاتی ندارند، مدتی برای او تعیین می‌شود؛ اما اگر امام از نیت فاسد و عدم پشیمانی امثال ابن ملجم آگاه باشد، باید چند نفر را دستگیر و برای آنان حبس ابد تعیین کند؟ افزون بر خود شخص، آیا نباید افرادی که به هر نحوی به او کمک کرده‌اند، دستگیر شوند؟
ج. دستگیرشده یا دستگیرشدگان می‌توانند ادعای امکان پشیمانی و انصراف از اقدام مذموم خود بنمایند. در این صورت آیا استناد به علم‌غیب برای متخلفان و جامعه و رویه قضایی کارساز است و می‌توان با آن قصاص یا حبس ابدی یا موقت، تعیین و وضع کرد؟
د. افزون بر قاتل، آیا امام(ع) درباره کسانی که در صدد هستند به انواع مختلف، مثل جراحت در جنگ، تهمت و اتهام و انواع ضرر و زیان‌ها، به امام آسیب وارد کنند، آیا آن‌ها را نیز دستگیر کند؟ در این فرض تعداد دستگیرشدگان رقم بالایی را تشکیل خواهد داد.
ه. اگر امام، تنها بر علم‌غیب خود در دستگیری خاطیان درباره شخص خود اقدام کند، در این صورت جامعه این سؤال را مطرح می‌کند که چرا امام تبعیض قائل می‌شود، خاطیان شخص خود را دستگیر، اما درباره سایر متخلفان و خاطیان نسبت به حقوق شخصی یا بیت‌المال چشم‌پوشی می‌کند؟

 

بیشتر بخوانید: ناسازگاری علم غیب با بعض اعمال ائمه اطهار


شبهه علم امام حسین و مسلم بن عقیل

درباره فرستادن مسلم بن عقیل و خروج شخص امام حسین(ع) به سوی کوفه نیز می‌توان گفت امام(ع) مکلف به عمل به علم ظاهری بود و نمی‌توانست به صرف استناد به علم‌غیب، از فرستادن مسلم و خروج خود صرف نظر کند؛ برای این‌که در این صورت خود مردم کوفه، بلکه تاریخ این سؤال را مطرح می‌کردند که چرا حضرت با وجود آمادگی مردم کوفه برای تشکیل حکومت دینی به رهبری حضرت، به درخواست کتبی و شفاهی هزاران نفر آنان پاسخ مثبت نداد، آیا حضرت - العیاذ بالله - از جان خود و خانواده‌اش ترسید؟
در صورت ترتب اثر به علم‌غیب، تاریخ‌نویسان اهل‌سنت و غیرمسلمانان که مخالف علم‌غیب امامان بوده و هستند، یک تصویر منفی و منفعل از حضرت ارائه می‌دادند و این همه آثار و نتایج نهضت کربلا از بین می‌رفت؛ پس مصلحت امام حسین(ع) و جامعه در عدم ترتب اثر به علم‌غیب خود بوده است.


خوردن زهر توسط امامان

اما شبهه‌ای که درباره خوردن طعام آلوده به زهر، از قبیل شیر یا میوه برای امامان مطرح شده است، باید گفت بر طبق دیدگاه علم‌غیب امام(ع)، امام هرچند عالم به زهر بود، لکن چون مجبور و ملزم به خوردن آن شده بود، چاره‌ای جز آن نداشت.
افزون بر آن، در صورت عدم خوردن زهر، خلیفه وقت امام(ع) را به طرق دیگر به شهادت می‌رساند، اما امام(ع) صلاح دید که شهادتش با خوردن زهر اتفاق بیفتد. راز قطعی آن بر ما معلوم نیست؛ مثلاً می‌توان گفت با خوردن زهر، شهادت امام توسط خلیفه در ظاهر معلوم نمی‌شد و این موجب می‌شد که خلیفه برای حفظ ظاهر هم که شده از پیروان و خانواده حضرت، از جمله فرزند امام(ع) - که خود امام بعدی است - حمایت کند و لااقل به‌صورت علنی و با شدت تمام، به سرکوب شیعه و اهل‌البیت نپردازد. این موجب استمرار حیات شیعه در میان مخالفانش می‌شد.

 

حمل اعترافات و اعمال خلاف علم‌غیب بر علم ظاهری

از مطالب و مبانی پیش گفته استفاده و نیز تأکید شد که ائمه، تنها بر مقتضای علم عادی و ظاهری خود عمل می‌کردند. بر این اساس، اگر در بعضی روایات خود ائمه بر عدم علم به اموری، مانند محل خفای دشمن[2] یا کنیز[3] با اعتماد بر ظاهر صلاح بودن[4] اعتراف کردند، همه این‌ها را می‌توان بر قاعده پیشین تفسیر کرد که ائمه در صدد رفتار با علم ظاهری خودشان بودند. براساس علم عادی، ائمه از جایگاه قوم یا محل اختفای کنیز با چهره واقعی اشخاص اطلاع نداشتند، هرچند از منظر علم غیب به آن آگاهی داشتند.
در تأیید این مدعا می‌توان به جریان فرستادن ابوموسی اشعری به عنوان حکم و نماینده امام علی(ع) در جنگ جمل برای مذاکره با عمروعاص اشاره کرد که حضرت، فریب وی را از عمروعاص پیش‌بینی کرد؛ «و کأنّی به وقد خُدِع». در این هنگام یکی از یاران حضرت به نام عبدالله ارفع که توجیه و هضم آن (عدم ترتب اثر بر علم‌غیب) بر وی مشکل بوده، از حضرت علت فرستادن ابو موسی اشعری با وجود چنین علمیی را پرسید. حضرت در جواب به فرستادن پیامبران و سفیران الهی به سوی مردم اشاره می‌کند که خداوند با علم ازلی خود، می‌دانست که مثلاً قوم یونس یا اقوام دیگر ایمان نیاورده و مشمول عذاب دنیوی خواهند شد؛ با این وجود به علم خود اکتفا ننمود و پیامبری را گسیل کرد تا حجت تمام شود.[5]
مؤید دیگر در حدیث اظهار عدم علم امام صادق(ع) از محل اختفای کنیز خود است. سدیر در ادامه حدیث گزارش می‌کند که من و ابوبصیر و میسّر بعد از این فرمایش امام(ع) داخل بیت خصوصی حضرت شده و سؤال کردیم که ما درباره شما به علم کثیر اعتقاد داریم.
حضرت به آیه شریفه: «قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ»[6] اشاره و فرمود که نزد آورنده تخت بلقیس از علم کتاب، قطره‌ای از دریا بود؛ اما نزد من، کل علم کتاب پیش ماست. از ادامه حدیث برمی‌آید که انکار علم‌غیب توسط حضرت به مقتضای مخاطبان بوده است وگرنه پاسخ خصوصی حضرت با صدر حدیث تهافت خواهد داشت.[7]

 

نمایش پی نوشت ها:

[1] برای آشنایی با قائلان این دیدگاه‌ها ر.ک: صافی گلپایگانی، شهید آگاه، نگارنده، کلام فلسفی، مقاله علم امام حسین (ع) به شهادت خویشتن.
[2] ابن ابی الحدید، شرح نهج‌البلاغه، ج ۳، ص ۱۳۲.
[3] کافی، ج ۱، ص ۲۵۷
[4] نهج‌البلاغه، نامه 72
[5] «یا بنی لو عمل الله فی خلقه بعلمه ما احتج علیهم بالرسل»، (بحار، ج 41، ص ۳۱۰؛ المناقب، ج 2، ص ۲6۱).
[6] نمل: 40.
[7] کافی، ج ۱، ص ۲۵۷؛ بحار، ج 26، ص ۲۳۰.

منبع: کتاب پاسخ به شبهات کلامی، دفتر چهارم: امامت؛ محمد حسن قدردان قراملکی؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ سوم، 1396 ش.
نسخه چاپی