همکاری حضرت علی(ع) با خلفای وقت
حفظ اصل اسلام و حفظ وحدت مسلمانان از واجبات اولیه و اساسی به‌شمار می‌آید
 
چکیده
برخی بر این گمان‌اند که اگر از ناحیه پیامبر(ص) بر خلافت و امامت حضرت علی(ع) نص و نصبی وجود داشت، خلافت حق منحصر حضرت علی(ع) می‌شد و غیر آن حضرت عنوان حاکم غاصب و ظالم پیدا می‌کرد که با چنین مقام حقیقی نباید همکاری می‌شد؛ اما حضرت علی(ع) با هر سه خلیفه وقت خود، کمال همکاری داشته و در نماز و جماعت آنان مشارکت می‌کرد و حتی در بعضی مواقع و رویدادها به عنوان مشاور یا جانشین خلیفه قرار می‌گرفت.

تعداد کلمات 1490/ تخمین زمان مطالعه 8 دقیقه
همکاری حضرت علی(ع) با خلفای وقت


طرح شبهه

حضرت علی(ع) در اول حکومت ابوبکر، با لشکر خلیفه در مقابله با لشکر مرتدان که در صدد حمله به مدینه بودند به همراه زبیر، طلحه و ابن مسعود مسئولیت حفاظت از گذرگاه‌های اصلی شهر را به‌عهده گرفت.[1]
در سال ۱4 هجری هنگامی که عمر برای حضور و تجهیز سپاه، شهر را ترک می‌کند، حضرت سرپرستی شهر را پذیرفت.[2]
ارتباط حضرت با خلیفه دوم به مراتب بیشتر و مشاوره‌های حضرت به وی در عرصه‌های علمی، دینی و نظامی معروف است.
از آن همه همکاری برمی‌آید که حضرت علی(ع) به خلفا، به عنوان ظالم و غاصب نگاه نمی‌کرد و حکومت آنان را انکار نمی‌کرد و به نوعی موید آن نیز بود و در نتیجه نصبی نیز وجود ندارد وگرنه یعنی در صورت نه ظالم و غاصب بودن خلفای وقت، همکاری حضرت با آنان قابل توجیه نخواهد بود.[3]
برخی از معاصران نیز از همکاری نزدیک حضرت با خلفا در مسائل سیاسی و حکومت، خواستند به نوعی مشروعیت و تأیید اجمالی حکومت‌های وقت را ولو به عنوان ضرورت و اولویت دوم استنتاج کنند. البته آنان اصل نص و نصب را قبول دارند، ولکن آن را به عنوان اصل اولیه یا مرحله اولیه توصیف می‌کنند که در صورت عدم عمل به آن، نوبت به مرحله دوم، یعنی انتخاب و بیعت مردم می‌رسد و آن نیز مشروع است.[4]
 

تحلیل و بررسی

نکته اول و ظریفی که نخست باید روشن شود این‌که حکومت‌ها و زمامداران وقت از دیدگاه شیعه و حضرت علی(ع) مسلمان و فی‌الجمله پیرو اسلام و پیامبر(ص) بودند، این‌گونه نیست که شیعه سه خلیفه اول را، غیرمسلمان تلقی می‌کنند که ممکن است چنین در میان اهل‌سنت شایعه شده باشد.
نهایت این‌که خلفا و سیاست گردانندگان وقت، بعد از رحلت پیامبر(ص) حق را به حق دار اعطا نکرده و بر مسند مسلّم آن حضرت از روی غصب تکیه زدند و از این حیث مرتکب خطا و گناه شده‌اند. اگر شخص سنی نیز انصاف به خرج دهد و بنا به اعتراف خودشان که حضرت علی(ع) را قبول دارند، باید کلام و اعتراف آن حضرت را معتبر و حجت بشمارند، در صفحات پیشین نقل شد که آن حضرت از غصب حق مسلّم خویش به صورت متعدد سخن گفته و به انتقاد از خلفای معاصر خود پرداخته است.
بنابراین نخست باید بپذیریم که خلفای وقت، از منظر امام علی(ع) از جانب نص و دین، فاقد مشروعیت دینی بوده‌اند، اما به هر علتی که شده - چه از راه بیعت یا غیر آن - عملاً سه خلیفه بر مسند حکومت تکیه نموده و تا حدی به اجرای احکام اسلام نیز می‌پرداختند (قطع نظر از این‌که آنان بعضاً برخلاف سیره پیامبر(ص) عمل می‌کردند، مانند تحریم متعه). از سوی دیگر مخالفان اسلام، مانند منافقان، کفار و مرتدان در مقام تضعیف اسلام و حکومت نوپای مسلمانان برآمده بودند. در چنین موقعیت خطیری، حفظ اصل اسلام (فارغ از این‌که حاکم و خلیفه کیست؟) و حفظ وحدت مسلمانان، از واجبات اولیه و اساسی به‌شمار می‌آمد؛ لذا حضرت برای این منظور از حق مسلم خویش به صورت موقت چشم‌پوشی و تا حد لازم به همکاری با خلفای معاصر خود پرداخت.

 

اقتدا به نماز خلفا

یکی دیگر از شبهات این است که اگر خلفای معاصر حضرت علی(ع) غاصب و ظالم و غیرمشروع بودند، چرا حضرت در مراسم عبادی آنان شرکت و به نماز جماعت آنان اقتدا می‌کرد؟[5] مگر عدالت در شخص امام جماعت شرط نیست؟ اگر برای همکاری سیاسی و اجتماعی حضرت با خلفای وقت، توجیه اجتماعی و دینی مانند حفظ اسلام و وحدت مسلمانان داشته باشی چه داعی و توجیهی وجود دارد که حضرت به نماز آنان نیز اقتدا کند؟
ابن ابی الحدید اقتدای حضرت به نماز خلفای معاصر خود را به عنوان یکی از دلایل و شواهد مشروعیت حکومت خلفای وقت حضرت ذکر کرده است.[6]
در منابع روایی، همچنین گزارش شده است که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) پشت سر مروان نماز جماعت می‌خواندند.[7]

 

بیشتر بخوانید: چرا حضرت علی (ع) با خلفا همکاری می‌کرد؟


تحلیل و بررسی

در تحلیل این شبهه، جواب‌های مختلفی از سوی اندیشوران طرح شده که اشاره می‌شود:
الف. نفی اقتدا
برخی از متکلمان، ضمن پذیرفتن اصل حضور حضرت در مساجد و نماز جماعت خلفای معاصر خود، معتقدند حضرت به نماز آنان اقتدا نمی‌کرد، بلکه نهایت تقیه و به ظاهر اقتدا می‌کرد و با رکوع و سجود آنان به رکوع و سجده می‌رفت، اما نیت انفرادی می‌نمود.[8]

 

ب. لازمه عدم حضور در جماعات اختلاف مسلمانان

اگر حضرت در نماز جماعت خلفای معاصر خود حاضر نمی‌شد، آن یک پیام منفی تلقی می‌شد؛ به این معنی که خلیفه از دیدگاه امام(ع) شرط لازم و حداقلی برای امامت جماعت، یعنی عدالت را ندارد؛ فقدان عدالت با فسق و فاسقی ملازمه و مساوی است. در این صورت خلیفه از سوی حضرت، یک رهبر فاسق تلقی می‌شد و این موجب اختلاف و تشتت نگاه مردم و آرای آنان، نسبت به خلیفه می‌گشت که نتیجه آن آسیب‌پذیری وحدت مسلمین و به تبع آن، سستی و ضعف حکومت مسلمانان می‌شد و لذا حضرت برای حفظ مصالح عالیه اسلام در مراسم عبادیه حکومت حاضر می‌شد.[9]
 

ج. عدم حضور به منزله ترک فریضه دینی

در زمان پیامبر(ص) نماز جماعت و جمعه و دیگر مراسم عبادی و اجتماعی اهمیت فوق‌العاده‌ای داشته است، به‌گونه‌ای‌ که تارکان آن‌ها، در ردیف منافقان، جایز‌الغیبة و تجویز آتش زدن خانه‌های‌شان شمرده شده بود.[10]
مسلمانان نیز با این نگرش، تربیت یافته و در اذهان خود، اصل حضور در چنین مراسمی امر مهم و دینی تلقی شده و تارکان آن را مذمت و تقبیح و چه بسا نیز محکوم می‌نمودند. اهتمام مسلمانان به شرکت در نماز جماعت بعد از رحلت پیامبر اسلام به‌گونه‌ای بوده است که تمام صحابه - جز سعد بن عباده - شرکت می‌کردند.
اما این‌که امام جماعت آیا پیامبر(ص) یا شخص مأذون از طرف او باشد یا شخص دیگر، به این نکته توجهی نمی‌شد.
بر این اساس، اگر حضرت علی(ع) در مراسم عبادی اجتماعی مانند نماز جماعت و جمعه حاضر نمی‌شد و آن را ترک می‌کرد، اذهان مسلمانان نسبت به ایشان دچار تردید و چه بسا حضرت را به ترک فریضه دینی محکوم می‌نمودند؛ چنان‌که اهل شام بر اثر شایعه معاویه باور داشتند که - العیاذ بالله - آن حضرت نماز نمی‌خواند.
حضرت از نفس بدبینی مردم واهمه‌ای نداشت، اما این مسئله یک حربه و مستمسکی برای مخالفان آن حضرت می‌شد تا به ترور شخصیت دینی آن حضرت دست زده و به تبع آن، مقدمه ترور حقیقی حضرت را نیز مهیا و مشروع جلوه دهند.
در حالی که به وجود حضرت به عنوان امام معصوم و مرجع علمی و دینی، جامعه مسلمانان نیاز داشتند و فقدان زود هنگام آن حضرت - در حالی که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در سن کودکی بودند - به اصل اسلام، آسیب وارد می‌کرد. از این رو، حضرت شرکت در مراسم عبادی اجتماعی در عصر خود را یک امر لازم تلقی نموده و در آن مشارکت می‌ورزید.[11]

 

د. صحت نماز

وجه دیگری که بعضی از اندیشمندان معاصر ذکر کرده‌اند، حمل نماز و اقتدای حضرت بر حقیقت آن است؛ به این معنی که حضرت نه در ظاهر، بلکه واقعاً به نماز خلفا اقتدا می‌کرد و از این طریق پیش خدا مأجور نیز بود. به دیگر سخن، اختلاف حضرت با خلفا به حدی نبوده است که مانع اقتدا گردد. به تعبیر سوم، در مرام حضرت علی(ع) خلفا در حق وی مرتکب ظلم و غصب شده‌اند، اما چون آن حق چنان‌که از ظاهر فرمایشات حضرت ظاهر می‌شد، امر شخصی کرده است و حضرت از حق خود نیز گذشت نموده است؛ لذا مانعی برای شرکت در مراسم نماز جماعت وجود نداشت. این مسئله در روایات نیز آمده است، چنان‌که سماعه از امام(ع)[12] درباره ازدواج و نماز پشت سر اهل‌سنت سؤال کرد؛ حضرت فرمود صحت این مسئله برای برخی شدید و ناپذیرفتنی به‌نظر می‌رسد؛ اما واقعیت این است که پیامبر(ص) با آنان عقد ازدواج بسته است (عایشه دختر ابوبکر را به عقد خود و دو دختر خویش را به عقد عثمان در آورده است) و علی(ع) نیز پشت سر آنان نماز خوانده است.[13]
امام کاظم(ع) در روایتی تصریح کرده است که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در جریان فوت ام کلثوم، دختر حضرت علی(ع)، پشت سر مروان‌بن‌حکم (که والی مدینه بود) نماز خواندند و ما نیز با آنان نماز می‌خوانیم.[14]
علامه شرف‌الدین نیز بر این رأی رفته است و در جواب سوال‌های موسی جارالله می‌گوید:
«وصلوته (علی(ع)) خلفهم ما کانت الا الله خالصة لوجه الکریم و قد اقتدینا به (ع)... صلوته وراء ابی بکر و عمر فلیست تقیة اذ حاشا الإمام أن یجعل عبادته تقیة و یجوز للشیعی ان یقتدی بالسنی.»[15]پی

 

نمایش پی نوشت ها:

[1] تاریخ کامل، ج ۲، ص 344.
[2] تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۹۱؛ تاریخ کامل، ج ۲، ص 4۵۰؛ تاریخ طبری، ج ۲، ص 6۱۱
[3] «فلو انکر امامتهم و غضب علیهم و سخط فعلهم فضلا عن أن یشهر علیهم السیف اویدعو الى نفسه لقلنا انهم من الهالکین ... و لکنارأیناه رضی امامتهم و بایعهم وصلى خلفهم و انکحهم و اکل من فیئهم فلم یکن لنا أن یتعدى فعله و لانتجاوز ما اشتهر منه». (شرح نهج‌البلاغه، ج 20؛ ص ۲۲۱ و نیز: ابن حزم، الفصل، ج ۳، ص ۱۵).
[4] محمد واعظ زاده خراسانی، فصلنامه کتاب نقد، ش ۱۹، تابستان ۱۳۸۰، ص ۲4؛ مج نهج‌البلاغه، ش 4 و 5، ص ۱۷۷. توضیح این‌که ما بعض عبارت‌های وی را در ضمن توجیه چهارم در فصل توجیهات گزارش خواهیم کرد.
[5] جامع احادیث الشیعه، ج ۷، ص ۳۰۷.
[6] ر.ک: شرح نهج‌البلاغه، ج ۲۰، ص ۲۲۱؛ هفت آسمان، ش ۳۰، مقاله «راهکارهای تحکیم وحدت اسلامی).
[7] همان، ج ۷، ص ۲۹۸؛ وسائل الشیعه، ابواب صلواة الحجاعة، ب 5، ح ۹، ج ۸ ص 301.
[8] حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج ۲، ص ۳۲۳؛ شیخ مفید در پاسخ از وجه اقتدای حضرت به نماز خلفا آورده است «جعلهم بمثل سواری المسجد»، (سلسله مؤلفات مفید، ج 2، ص 6۹، کتاب الفصول المختاره).
[9] امام خمینی نیز می‌فرماید: «حضرت امیر (ع) بیست و چند سال به واسفله مصالح عالیه اسلام در نماز این‌ها رفت، تبعیت از این‌ها کرد برای این‌که یک مصلحتی بود که فوق این مسائل بود»، (صحیفه امام، ج ۳، ص ۲4۱، مورخه 10/9/1365).
[10] ر.ک: وسایل الشیعه، ج ۸، ص ۲۸۵، باب 5 - ۱: جامع احادیث الشیعه، ج ۷، صص ۲۸۵ – ۲64.
[11] اصل پاسخ فوق را استاد فرزانه ابوالقاسم علیدوست در پاسخ سؤال نگارنده ذکر فرمودند.
[12] توضیح این‌که در متن روایت نیز مشخص نیست سماعه حدیث را از کی نقل می‌کند، اما با توجه به این‌که وی ثقه است و نوع از غیر امام معصوم (ع) [در زمان وی امام صادق (ع) و امام کاظم (ع)] روایت نقل نمی کند، علمای حدیث روایت وی را معتبر و مورد استناد قرار می‌دهند.
[13] «سألته عن مناکحتهم و الصلوة خلفهم؟ فقال: هذا أمر شدید لن تسطیعوا ذاک. قد انکح رسول الله (ص) و صلی علی ورائهم». (وسایل الشیعه، ج ۸ ص ۳۰۱، ابواب صلوة الجماعة، ب 5، ح ۱۰).
[14] «صلی حسن و حسین خلف مروان و نحن نصلی معهم»، (همان، ح ۹).
[15] اجوبه مسائل جار الله، ص 66 و نیز: محمد رضا حکیمی، مشعل اتحاد، ص ۲6.

منبع: کتاب پاسخ به شبهات کلامی، دفتر چهارم: امامت؛ محمد حسن قدردان قراملکی؛ پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1396 ش.
نسخه چاپی