کارآفرینان موفق چگونه به موفقیت و ثروت می‌رسند؟
10 راه که نیاز دارید تا یک کارآفرین خود‌ساخته بشوید
 
چکیده
آن‌هایی که دائما در حال پیشرفت هستند، کسانی هستند که ارتفاع اهداف خود را در سطحی بالاتر از بقیه قرار می‌دهند. آن‌ها همان افرادی هستند که موفقیت‌هایشان، حتی از فراز بالاترین انتظارات هم بالاتر می‌رود. تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق و رسیدن به ‌آن کار ساده‌ای نیست؛ افراد بسیار اندکی تاکنون به این هدف دست یافته‌اند. برای رسیدن به این حقیقت، شما باید مصمم به دستیابی به رویاهای خود باشید. شما باید دچار نوعی وسواس فکری باشید تا بتوانید فردی موفق باشید. گاهی یک شکست ظاهری، برای یک کارآفرین خود‌ساخته نقطه‌ی شروعی است که نیاز دارد تا بتواند به یک راه حل تازه دست پیدا کند، یا او را به سمت نوآوری‌هایی هدایت می‌کند که منتهی به قرار گرفتن در مسیر موفقیت می‌شود. در این مقاله 10 دغدغه و وسواس فکری بیان می‌شود که به یک کارآفرین این قابلیت را می‌دهد که برای خود موفقیت و ثروت خلق کند.

تعداد کلمات 2374/ تخمین زمان مطالعه 12 دقیقه
کارآفرینان موفق چگونه به موفقیت و ثروت می‌رسند؟
نویسنده: Deep Patel (دیپ پاتل نویسنده‌ی کتاب افسانه پسر روزنامه رسان: یازده اصل موفقیت)
مترجم: محمد صادق جمشیدی اردشیری


شما با تمرکز بر کارآفرینی، ثروتمند می‌شوید

این مقاله به تشریح عملکرد ذهنی کارآفرینان موفق می‌پردازد. موضوع اصلی، ویژگی‌های ذهنی و تفکرات وسواس‌گونه‌ای هستند که از یک کارآفرین معمولی، کارآفرینی ثروتمند و موفق می‌سازد.
تبدیل شدن به یک کارآفرین موفق و رسیدن به آن کار ساده‌ای نیست؛ افراد بسیار اندکی تاکنون به این هدف دست یافته‌اند. بیشتر افراد زمانی که احساس می‌کنند با شکست مواجه شده‌اند یا کسب و کار آن‌ها دچار بحران شده است، در میانه‌ی راه از تلاش دست برمی‌دارند و اشتیاق خود را از دست می‌دهند.
آن‌هایی که به قله‌های موفقیت دست یافته‌اند در دستانشان بلیط طلایی نبوده است؛ این بخت و اقبال نبوده که به آن‌ها یاری رسانده تا آینده‌ی خود را غنی کنند. برای رسیدن به رویای بلند و واقعی، شما باید مصمم به دستیابی به رویاهای خود باشید. شما باید دچار نوعی وسواس فکری باشید تا بتوانید فردی موفق باشید.
در ادامه 10 وسواس فکری بیان می‌شود که در هر کارآفرین خود‌ساخته و موفقی وجود دارد و این وسواس به آن‌ها این قابلیت را می‌دهد که برای خود موفقیت و ثروت خلق کنند.

 

1. آن‌ها در دنبال کردن اهداف و آرزوهایشان وسواس دارند

شما با نشستن در یک پارتیشن‌کاری که افراد دیگر را ثروتمند می‌سازد، تبدیل به یک کارآفرین و ثروتمند نمونه خودساخته نخواهید شد. چیزی که شما را به موفقیت می‌رساند این است که برای خود اهداف و آرزوهایی داشته باشید و هم‌چنین این انگیزه و اراده در شما وجود داشته باشد که به آن جامه‌ی عمل بپوشانید. این‌ها عموما افراد بلند همتی هستند که تمایل به پذیرش ریسک برای عمل کردن به اهداف و آرزوهایشان دارند. آن‌ها مشتاقانه و با سخت‌کوشی فراوان در پی دستیابی به اهداف خود هستند تا به موفقیت نائل شوند.
اما آرزوها نیازمند چارچوبی هستند تا بتوانند رنگ واقعیت به خود بگیرند. افراد موفق این را دریافته‌اند که آن‌ها می‌بایست اهداف خود را به وضوح تعریف کنند و یک موعد حتمی مشخص برای دستیابی به آن مشخص کنند. آن‌ها اهداف کوتا مدت و بلند مدت را پایه‌ریزی می‌کنند. آن‌ها لیستی از کارهایی که باید انجام دهند را در اختیار دارند. آن‌ها دقیقا می‌دانند که چه می‌خواهند و به چه نحوی قرار است به آن برسند. در حالی که افراد طبقه متوسط انتظاراتشان را بر روی دستیابی به آسایش قرار می‌دهند، کارآفرینان فراتر از متوسط به پیش می‌روند. آن‌ها معتقدند که خودشان باید فرصت‌ها را خلق کنند.

 

2. آن‌ها به صورت وسواس‌گونه‌ای در پی مطالعه و بهبود ظرفیت‌های دانشی خود هستند

افراد موفق هرگز از یادگیری موضوعات تازه خسته نمی‌شوند. آن‌ها در پی کسب دانش هستند. آن‌ها به نوعی خوره‌ی کتاب هستند چون دائما در حال کنجکاوی و پرس‌و‌جو درباره‌ی دنیای اطراف خود هستند. هیچ چیزی نمی‌تواند از تمایل آن‌ها در پرورش خودشان بکاهد.
این وسواس خدمات زیادی به آن‌ها می‌دهد زیرا بینش آن‌ها را نه فقط در مسائل مربوط به کسب و کار خودشان، بلکه در حوزه‌های ظاهرا نامرتبط که برای آن‌ها مفید است، ارتقا می‌بخشد. این مطالعات گسترده به آن‌ها کمک می‌کند تا با استخراج دانش، به دانسته‌های خود، عمق و وسعت ببخشند و از این طریق نیروی محرکه‌ی خلاقیت و نبوغ خود را فراهم نمایند.
آن‌ها به خوبی می‌دانند که کتاب‌ها دروازه‌ی ورود به سرزمین دانش هستند و بنابراین آن‌چه را که می‌خواهند بخوانند، به دقت انتخاب می‌کنند. هرچه بیشتر مطالعه کنید، بیشتر می‌توانید در مورد پدیده‌های متفاوت سوال بسازید و هنگامی که پرنده‌ی شانس درب خانه‌ی شما را می‌کوبد، شما با آغوش بازتری به استقبال او خواهید رفت.

 

3. آن‌ها دیوانه‌وار در صدد بیشینه کردن نقاط قوت خود هستند

کارآفرینان موفق و نمونه به جای تمرکز بر روی نقاط ضعف خود و اتلاف وقتشان، کانون توجه خود را بر قوت‌های خود متمرکز می‌کنند. آن‌ها بر روی "نیروی فوق العاده"ی خود تمرکز می‌کنند، چیزی که به صورت غریزی در انجام آن کارها فوق‌العاده هستند. نیروی فوق العاده‌ی شما همان چیزی است که شما احتمالا تحت هر شرایطی عاشق انجام دادن آن هستید و هرچه بیشتر بر روی آن تمرکز و کار کنید، در انجام دادن آن بهتر و بهتر می‌شوید. با تغییر تمرکز خود از نقاط ضعف خود به حوزه‌ای که در آن مستعد هستید، بهتر می‌توانید اشتباهات خود را اصلاح کنید و مهارتتان را بهبود ببخشید و در نتیجه شما از رقبای موجود پیشی می‌گیرید.
اگر بخواهیم مقایسه‌ای انجام دهیم، تمرکز کامل بر بهبود حوزه‌هایی که در آن ضعف دارید، احتمالا به نتایج معمولی منجر خواهد شد در حالی که با تمرکز بر نقاط قوت می‌توانید به عملکرد فوق‌العاده دست یابید. این گفته به آن معنی نیست که شما نباید تمام تلاش خود را بکنید تا فردی چند بعدی شوید یا این‌که نباید بر روی مهارت‌هایی کار کنید که در آینده برای شما سودمند خواهد بود؛ اما شما با شناخت و تمرکز بر نقاط قوت خود می‌توانید مزیت هایی بدست آورید که شما را از دیگران متمایز می‌کند.

 

4. درگیر حرکت رو به جلو و شکستن مرزهای پیشین هستند

به ندرت اتفاق می‌افتد که مسیر موفقیت، جریانی روان و با ثبات باشد. معمولا موفقیت به صورت فراز و نشیب‌های متوالی و ممتد رخ می‌دهد: یک قدم به جلو، دو قدم به عقب. موفقیت به عنوان بخشی از الگوی پیوسته‌ی جستجو برای راه‌هایی به منظور پیشبرد امور جلوه‌گر می‌شود، حتی زمانی که به نظر می‌رسد شما می‌خواهید بر روی آب قدم بگذارید؛ اما سرانجام، حتی گام‌های کوچک یک نوزاد، پس از آزمون و خطاهای بسیار به نتیجه می‌رسد.
هنگامی که در راه انجام کاری، شکست پدیدار می‌شود، کارآفرینان خود‌ساخته به هیچ عنوان دست از تلاش برنمی‌دارند. آن‌ها با دقت و تیزبینی به وقایع رخ داده نگاه می‌کنند و آن‌چه که می‌توانند از اشتباهات خود بیاموزند، فرا می‌گیرند و سپس مجددا حرکت خود را آغاز می‌کنند. در بیشتر مواقع، دقیقا همان شکست‌ها مانند کاتالیستی (افزاینده‌ی سرعت) هستند که آن‌ها نیاز دارند تا مرزهای متعارف را در هم بشکنند و اتفاقی شگفت‌انگیز را رقم بزنند. گاهی یک شکست ظاهری، برای یک کارآفرین خود‌ساخته نقطه‌ی شروعی است که نیاز دارد تا بتواند به یک راه‌حل تازه دست پیدا کند، یا او را به سمت نوآوری‌هایی هدایت می‌کند که منتهی به قرار گرفتن در مسیر موفقیت می‌شود.

 

بیشتر بخوانید: کارآفرینی


5. آن‌ها از سخت کارکردن و تلاش بی‌وقفه لذت می‌برند

انسان‌های موفق و به‌ویژه کارآفرین‌ها، هیچ فعالیت نیمه‌کاره‌ای ندارند. آن‌ها به طور کل، رفیق نیمه راه نیستند، خواه اگر مجبور شوند که برای تکمیل پروژه‌های خود وقت اضافی صرف کنند و یا این‌که یک چالش فیزیکی یا ذهنی را تقبل کنند، آن‌ها کارشان را به اتمام می‌رسانند. آن‌ها تمایل دارند تا در کوتاه مدت چیزهایی را فدا کنند تا بتوانند به اهداف بلند‌‌مدت خود برسند، اما آن‌ها همواره به خاطر دارند که باید از زندگی لذت ببرند. آن‌ها از زندگی خود و ثمره‌ی تلاشهایشان بسیار لذت می‌برند.
آن‌ها به اهمیت فعالیت‌های فیزیکی کاملا واقف هستند. آن‌ها حتی زمانی که بسیار سرشان شلوغ است دست از فعالیت فیزیکی بر نمی‌دارند، بخشی از این موضوع به این دلیل است که این فعالیت‌ها برای سلامتی‌شان مهم است، اما یک دلیل دیگر وجود دارد و آن این است که ایروبیک، برای عملکرد بهتر مغز بسیار مهم است. وقتی شما بدنتان را در وضعیت جسمانی خوبی قرار می‌دهید، دارای ذهنی چالاک و آماده به کار می‌شوید.

 

6. آن‌ها دائما در فکر ایجاد چندین جریان درآمدی مجزا هستند

کارآفرین‌های خودساخته به خوبی می‌دانند که برای حفظ سودآوری در افق زمانی بلند مدت، به چندین منبع درآمد نیاز دارند. آن‌ها می‌دانند که قرار دادن تمام تخم مرغ‌ها در یک سبد به هیچ عنوان کار عاقلانه‌ای نیست، پس دائما به دنبال راه‌های هستند تا به منابع درآمد خود تنوع ببخشند.
آن‌ها با وسواس و درگیری خاصی، اولین کسب و کار خود را پایه گذاری می‌کنند؛ اما این پایان راه نیست و ذهن آن‌ها به طور مستمر، در پی کشف راه‌های سرمایه‌گذاری است تا بتوانند خلق ثروت کنند و به یک ثبات مالی برسند. آن‌ها می‌دانند که شکست همواره در کمین هر کسب و کاری است. اگر یک کسب و کار آن‌ها در شکست فرو رود، دیگر کسب و کارها یا منابع درآمدی، آن‌ها را سرپا نگه خواهد داشت.
انسان‌های موفق در خلق ثروت و سرمایه بر روی چگونه خرج کردن پول‌هایشان تمرکز نمی‌کنند؛ آن‌ها بر این موضوع تمرکز می‌کنند که چگونه پول‌هایشان را سرمایه‌گذاری کنند. هدف آن‌ها این است که نسبت به یک برنامه‌ی بودجه‌ای وفادار بمانند و منابع مناسب را به دست آورند. با انجام این کار، آن‌ها به خود یک آرامش ذهنی از نظر مالی می‌دهند تا بتوانند در بلند‌مدت عملکرد خوبی داشته باشند.

 

7. آن‌ها در تلاشند تا در اطراف خودشان، مجموعه‌ای از افراد فوق‌العاده را جمع‌آوری کنند

سخت‌کوشی و نیروی اراده شما را سوی موفقیت سوق می‌دهد، اما یک کارآفرین موفق، اهمیت کار کردن در میان افراد درست و با کیفیت را نیز می‌دانند.
آن‌ها دوستانشان را با دقت انتخاب می‌کنند. آن‌ها به این فکر می‌کنند که چه افرادی را استخدام کنند و چگونه این افراد، به عنوان یک تیم با هم همکاری می‌کنند. آن‌ها به خوبی درک می‌کنند کسب و کاری که دارند هدایت می‌کنند و افرادی که اجازه‌ی ورود به حریم داخلی این کسب و کار دارند، اثرات انکار‌ناپذیری بر عملکرد دارند. جدا از این موارد، افرادی که ما با آن‌ها در تعامل هستیم، نهایتا بر شیوه تفکر و نحوه‌ی ادراک ما تاثیر می‌گذارند.
خالقان سرمایه و کار به دنبال افراد مثبت می‌گردند: افرادی که پرانرژی، مصمم به کسب موفقیت، دارای توانایی کار‌کردن در محیط پیچیده و دارای بصیرت هستند؛ افرادی که الهام‌بخش آنان هستند تا بتوانند فراتر از خودشان تفکر کنند. آن‌ها در جستجوی افرادی هستند که دارای دیدگاه‌ها و نظرات متفاوت هستند، به هر حال ارتباط داشتن با افرادی که تا حدود زیادی شبیه به خودتان هستند، برای شما دستاورد مهمی به ارمغان نمی‌آورد. شما باید در اطرافتان افرادی باشند که شما را به چالش می‌کشند، افرادی که شما را وادار می‌کنند تا از محدوده‌ی آسایش خود خارج شوید؛ اما همراهی با این افراد مستلزم این است که آن‌ها با مهربانی، انصاف و مهم‌تر از همه با شوخ‌طبعی با شما رفتار کنند.

 

8. آن‌ها برای وسواس‌های فکری خود زمان اختصاص می‌دهند

سرمایه‌گذاران عرصه کار و تولید، حتما در طی روز زمانی را به این امر اختصاص می‌دهند که در آن اوقات فقط به تفکر می‌پردازند. آن‌ها برای بزرگترین رویاهای خود جلسات طوفان مغزی به پا می‌کنند و برای دستیابی به آرزوهای خود طرح ریزی می‌کنند. آن‌ها در مورد زندگی خودشان، خانواده‌ی خود و شادی‌آفرینی به تفکر می‌پردازند.
آن‌ها ممکن است که عمیقا در مورد مسائل فلسفی زندگی تفکر کنند، با این‌حال تمرکزشان بر روی جزئی‌ترین مسائل کسب و کارشان و هم‌چنین نحوه کسب درآمد بیشتر را از دست نمی‌دهند. آن‌ها تمام ملاحظات ممکن درباره‌ی نوع رابطه‌ای که با دیگران تشکیل می‌دهند را در نظر دارند.
تفکر خلاقانه و استراتژیک، احتمالا دیگر وظیفه‌ی آنان است: هرچه بیشتر در یک زمینه تمرین کنید، به مرور زمان مهارت بیشتری کسب می‌کنید. با اختصاص وقت به خودتان در هرروز برای تفکر و تعمق بیشتر بر روی مسائل گسترده‌تر، شما در حال تمرکز بر راه‌های بهبود خودتان هستید و به خود اجازه می‌دهید تا دریابید که برای دستیابی به اهداف متعالی‌تر، به چه قضاوت‌هایی نیاز دارید.

 

9. آن‌ها مشتاقانه به دنبال دریافت بازخورد از دیگران هستند

شما در یک شرایط خلا و بدون حضور دیگران، تبدیل به یک انسان تاجر و یا تولیدکننده موفق نخواهید شد. هر کاری که شما انجام می‌دهید و یا هر موفقیتی که به آن نائل می‌گردید، به خاطر وجود افرادی چون مشتریان، مراجعان و کارمندانی است که از شما حمایت می‌کنند. شما باید در اطراف خود افرادی داشته باشید تا از شما حمایت کنند؛ و بهترین راه برای آن‌که این حمایت‌ها را داشته باشید و از آن حفاظت کنید این است که به طور فعال و مسمتر از افراد بازخورد بگیرید.
کارآفرینان، شنوندگان فعالی هستند زیرا آن‌ها از بازخوردهای دیگران ابایی ندارند. آن‌ها می‌دانند که این بازخورد‌ها به آنان بینش‌های ارزشمندی اعطا می‌کند. آن‌ها نسبت به افراد دور و بر خود پاسخ‌گو هستند و حقیقتا به دنبال شنیدن نقطه نظرات متفاوت هستند. آن‌ها این شهامت را دارند که ذهن خود را نسبت به انتقادهایی که به آن‌ها وارد می‌شود باز نگه دارند چون می‌دانند که این انتقادات تلخ به آن‌ها کمک می‌کند تا محدوده‌ی ضعف خود که در حالت عادی ممکن است برای خودشان ناشناخته باشد را بشناسند.
 

10. آن‌ها درگیر این هستند که فرای تصورات ظاهر شوند

به عنوان آخرین ویژگی، خالقان سرمایه و کار، به خاطر این موفق می‌شوند که خود را بسیار دست‌نیافتنی و غیرقابل ارزش‌گذاری می‌سازند. آن‌ها مسیر‌های طولانی‌تری را طی می‌کنند تا مطمئن شوند جایگاه فعلی آنان، بسیار فراتر از دیگران است. این بدان معنی است که آن‌ها امروز و فردا نمی‌کنند یا منتظر نمی‌مانند تا وقایع رخ دهد و سپس کاری بکنند. آن‌ها می‌دانند که روابط مستحکم و خوب با مشتریان و کارمندانشان همان چیزی است که آن‌ها را همواره یک قدم جلوتر از بقیه نگه می‌دارد.
افراد موفق از خود می‌پرسند که دیگران چه می‌خواهند و چه انتظاراتی دارند. من چگونه می‌توانم آن انتظارات را برآورده کنم و فراتر از آن بروم؟ چگونه می‌توانم محصولی بی‌همتا و شگفت‌انگیز به آنان ارائه کنم؟ اگر هدف شما این است که حداقل انتظارات مصرف‌کنندگان را برآورده سازید، قطعا فقط به همان سطح عملکرد می‌رسید و دیری نخواهد پایید که دیگران هم این کار را انجام می‌دهند و عملکرد شما هرگز از سطح متوسط، فراتر نخواهد رفت.
آن‌هایی که دائما در حال پیشرفت هستند، کسانی هستند که ارتفاع اهداف خود را در سطحی بالاتر از بقیه قرار می‌دهند. آن‌ها همان افرادی هستند که موفقیت‌هایشان، حتی از فراز بالاترین انتظارات هم بالاتر می‌رود.


برگرفته از سایت: www.entrepreneur.com
نسخه چاپی