مراحل هشت‌گانۀ رشد شخصیت در‌اندیشۀ اریکسون (قسمت دوم)
یکی از نظریات قابل دفاع در روان‌شناسی رشد، مراحل هشت گانه رشد روانی - اجتماعی است که توسط اریک اریکسون بیان شده است
 
چکیده
در روان‌شناسی رشد، برخی از ‌اندیش‌مندان، همچون ژان پیاژه، فروید و اریکسون هر کدام به بیان مراحل رشد اقدام کرده‌اند و هر کدام موضوعی را در روان‌شناختی مورد توجه قرار داده‌اند؛ به عنوان نمونه، ژان پیاژه به بیان مراحل رشد اخلاقی در انسان اقدام کرده است. یکی از نظریات قابل دفاع در روان‌شناسی رشد، مراحل هشت گانه رشد روانی - اجتماعی است که توسط اریک اریکسون بیان شده است. در این نوشتار به بیان مراحل هشت‌گانه رشد شخصیت در ‌اندیشه اریکسون می‌پردازیم.

تعداد کلمات 2092/ تخمین زمان مطالعه 11 دقیقه
مراحل هشت‌گانۀ رشد شخصیت در‌اندیشۀ اریکسون (قسمت دوم)
نویسنده: راضیه مرزانی[1]
.


1-3. مرحله سوم: خلاقیت در برابر احساس تقصیر

این مرحله که از سه‌سالگی شروع می‌شود و تا پایان پنج‌سالگی به طول می‌انجامد، دورۀ بازی[2] نام‌گرفته است که این دوره، با مرحلۀ آلتی فروید برابر است؛ و تنها تفاوتی که بین این دو دیدگاه در مورد این مرحله وجود دارد آن است که فروید عقدۀ ادیپ را محور مرحلۀ آلتی قرارداد، اما اریکسون معتقد بود که عقدۀ ادیپ یکی از چند فرآیند رشد مهم در دورۀ بازی است.[3]
اریکسون همچون دیگران قائل است که بازی نقش مهمی در رشد این دوران دارد؛ مثلاً کودکان نقش پدر و مادر، دکتر، پرستار، معلم، فضانورد را بازی می‌کنند و این بازی در تکوین شخصیت او مؤثر است[4]؛ در این فضا، بازی جنبۀ تفریحی ندارد، بلکه در این مرحله، کودک برای اعمال خود هدف و منظوری را دنبال می‌کند.[5] ابتکار یا خلاقیت را می‌توان یک نوع تولید دانست و یا به‌کارگیری انرژی در یک فعالیت یا طراحی نقشه دانست.
مرحله سوم در واقع ادامه مرحله دوم است و به آن بسیار نزدیک است. در مرحله قبل، کودک اراده‌اش را بروز می‌داد و مهم‌ترین هدف او صرفاً اظهار اراده و تمرین آن بود. در این مرحله کودک صرفاً نمی‌خواهد اراده‌اش را اظهار کند، بلکه می‌خواهد از توانایی‌اش برای به دست آوردن هدف استفاده کند.
در مرحله قبل، کودک اثبات کرده است که او یک اراده دارد، ولی در این مرحله او می‌خواهد درک کند که او می‌تواند با آن اراده‌اش، کار مورد نظرش را انجام دهد. بدین‌سان دیگران به‌تدریج می‌فهمند که او چه نوع آدمی خواهد شد.[6]
خانواده برای رشد خلاقیت کودک لازم است با روش مناسبی با او تعامل داشته باشد؛ یعنی باید کنجکاوی، پرحرفی‌ها و فضولی‌های او را تحمل کند.
خانواده باید از سائق‌ها و تمایلات او قدردانی کند و اجازه دهد کودک به ارتباط با جهان وارد شود و مسئولیتی بپذیرد.[7]

 

احساس تقصیر و پی‌آمدهای آن

درصورتی‌که احساس خلاقیت کودک رشد نکند، احساس تقصیر در او ایجاد شده و رشد می‌یابد. احساس تقصیر، یعنی احساس اینکه او قوانین صحیح و غلط را زیر پا گذاشته و شکسته است، درواقع کودک با سنجش صحیح و غلط بودن عمل خودش با معیارهایی که آموخته است، احساس تقصیر می‌کند؛ زیرا کودک خود را عنصر فعال تلقی کرده و برای رفتارهای خود احساس مسئولیت می‌کند و رفتارهای خود را بر ضد معیارهای صحیح و غلط (حق و باطل) می‌نماید.بعضی از پدر و مادرها به کودک خود اجازۀ بروز ابتکار نمی‌دهند و این امر سبب می‌شود که در آنان، احساس تقصیر و کم‌ارزشی پدید می‌آید. کودکانی که در چنین خانواده‌هایی رشد می‌کنند، از ابراز وجود می‌ترسند و ضمن اتکای شدید به دیگران، در کارهای گروهی نیز به ‌صورت فعال شرکت نمی‌کنند و بیشتر در کارهای غیر گروهی و فردی حضور می‌یابند.
اریکسون معتقد است، معیارهای صحیح و غلط، گاهی از درون و گاهی از بیرون ناشی می‌شود. کودک معیارهای خام و نپخته‌ای از «صحیح و غلط» در درون خود دارد. وجدان[8] قبل از این مرحله در کودک وجود دارد، اما شکل و محتوای آن در مرحله سوم رشد، یاد می‌گیرد.
پس قبل از مرحله سوم، کودک احساس و درک کرده است که برخی کارهایش خوب است و برخی دیگر بد. این احساس درونی (توسط وجدان) به ‌وسیله پیام‌هایی که کودک از والدین خود دریافت می‌کند، تقویت می‌شود و رشد می‌یابد.
بعضی از پدر و مادرها به کودک خود اجازۀ بروز ابتکار نمی‌دهند و این امر سبب می‌شود که در آنان، احساس تقصیر و کم‌ارزشی پدید می‌آید.[9] کودکانی که در چنین خانواده‌هایی رشد می‌کنند، از ابراز وجود می‌ترسند و ضمن اتکای شدید به دیگران، در کارهای گروهی نیز به ‌صورت فعال شرکت نمی‌کنند و بیشتر در کارهای غیر گروهی و فردی حضور می‌یابند.[10]
اگر این رفتار از سوی خود والدین به زیر پا گذاشته شود، کودک از ایشان تنفر پیدا می‌کند.[11]


1-4. مرحله چهارم: احساس کارآمدی در برابر احساس حقارت

این مرحله که از شش‌سالگی تا یازده‌سالگی به طول می‌انجامد، چهارمین مرحله رشد می‌باشد که با سال‌های نهفتگی فروید برابر است.[12] مرحله چهارم، مرحله‌ای است که در آن احساس کارآمدی یا احساس حقارت در کودک شکل می‌گیرد. در این مرحله، امیال جنسی فروکش می‌کند و بچه‌ها از خانه به مدرسه رو می‌آورند و شروع دوره مدرسه و زندگی همراه با کار است و از بازی‌های او کم می‌شود.[13] البته مدرسه می‌تواند کلاس درس، جنگل یا مزرعه باشد.[14] این مرحله دوران فراگیری مهارت‌های جدید و ساختن است. منظور از کوشایی این است که بچه‌ها یاد می‌گیرند، کارها را تکمیل کنند.[15]
هرچند کودک از بدو تولد بلکه قبل از آن در حال یادگیری است، اما در این سن یادگیری رسمی آغاز می‌شود. یادگیری رسمی، یادگیری‌هایی است که توسط دیگران سازماندهی ‌شده و به‌ منظور آموزش مهارت‌های خاص ارائه می‌شود. آنچه در این زمان یاد می‌گیرد چیزهایی است که کودک را در جهان بزرگ‌سالی قرار می‌دهد. اریکسون معتقد بود اگر قرار است بچه‌ها دارای ایگوی قوی باشند، باید با معلمان خود همانندسازی کنند. جامعه به معلمان قابل‌اعتماد و دلگرمی‌دهنده نیاز دارد که می‌دانند چطور به کارهایی که بچه‌ها می‌توانند انجام بدهند، تأکید دارد.[16]

 

احساس حقارت و پی‌آمدهای آن

کودکی که به احساس کارآمدی دسترسی پیدا نکند، احساس حقارت در او شکل می‌گیرد. هر نوع گرفتار شدن در این بحران، خطرناک است؛ زیرا طرز تلقی و برداشت کودک نسبت به یادگیری، مدرسه و آموزگاران در این مرحله شکل می‌گیرد.[17]
به عبارت واضح‌تر، در دو صورت و تحت عوامل زیر احساس حقارت می‌تواند شکل بگیرد: فقدان مهارت‌ها و شایستگی‌ها[18]، احساس هویت پیش از موقع[19]. کودکی که اعمال او به چشم نمی‌آید نمی‌تواند احساس شایستگی را در درون خویش احساس کند، بلکه در او احساس حقارت و کم‌بینی پدید می‌آید.[20]
اریکسون معتقد بود که ‌ترکیب انتظارات بزرگ‌سالان و انگیزه کودکان برای تسلط یافتن، زمینه را برای تعارض روان‌شناختی اواسط کودکی، سخت‌کوشی در برابر احساس حقارت آماده می‌کند که در صورتی به‌ طور مثبت حل می‌شود که کودکان در مهارت‌ها و تکالیف مفید، احساس شایستگی کنند.[21]

 

بیشتر بخوانید: مراحل هشت‌گانۀ رشد شخصیت در‌اندیشۀ اریکسون (قسمت اول)


1-5. مرحلۀ پنجم: هویت‌یابی در برابر آشفتگی هویت

طبق نظر اریکسون، این مرحله مهم‌ترین مرحله در رشد انسان است که از دوازده‌سالگی تا بیست‌سالگی به طول می‌انجامد. فرد در این دوران یک انسان کامل نیست، بلکه نوجوان بالغی است که جامعه به لحاظ سازگاری با محیط و اتخاذ نقش‌های جدید برای برآوردن توقعات اجتماعی، از او انتظارات بسیاری دارد.[22]
هویت چیزی است که نوجوان در این دوران به دنبال کسب آن می‌باشد. هویت یک مفهومی چندوجهی است؛ اما اصولاً احساس هشیارانه بی‌همتا بودن و جهت داشتن است که از تجربیات روانی انجام‌شده در ایگو نشئت می‌گیرد؛ ازجمله همانندسازی قبلی شخص در گروه‌های مختلف (مثل خانواده، هم‌کیشان، هم‌کلاسی و همسالان) و از خودانگاره‌های او.[23]
ازنظر اریکسون هویت مبتنی بر دو امر است:
    1. احساس و تصوری که فرد در هر مرحله‌ای از مراحل قبل به دست می‌آورد؛ که این احساس‌ها عبارت‌اند از: احساس اعتماد، احساس استقلال، احساس ابتکار و احساس کارآمدی؛ این احساس‌ها به‌منزله‌ی اجزاء اوست که اکنون در مرحلۀ پنجم با همدیگر جمع می‌شوند.
    2. نقش‌ها و فرصت‌هایی که جامعه به فرد ارائه می‌دهد.[24]

بسیاری از مشکلات شخصیت که در فرد مخفی مانده است، اکنون در طی نوجوانی ظاهر می‌شود. این امر به نوجوان فرصتی می‌دهد تا خودآگاهی خویش را افزایش دهد. این خودآگاهی افزایش‌یافته منجر به میل به کمال و جستجو برای کامل کردن رشد ناقص مراحل قبل می‌شود تا بر آن فائق آید (میل به کمال در او به وجود می‌آید و نواقص قبلی خود را جبران می‌کند).


سردرگمی هویت و پی‌آمدهای آن[25]

سردرگمی هویت عبارت است از شکست در ایجاد رشد احساس هویت و از عدم موفقیت فرد نسبت به شکل دادن هویت در برابر فشارها ناشی می‌شود.[26]
سردرگمی هویت ممکن است پی‌آمد تحت فشار بودن هویتی ناخواسته و یا عدم اعطای نقش مفید از سوی جامعه باشد.
از این رو نوجوان برای برون‌رفت از سردرگمی هویت سعی می‌کند هویت کس دیگر یا هویتی که فرد دیگری برای او تجویز کرده است را بپذیرد و یا به جنبش و یا گروهی وارد شود و با ایشان همسان‌سازی کند.


1-6. مرحلۀ ششم: صمیمیت در برابر انزوا

این مرحله از انتهای نوجوانی، یعنی حدود 20 سالگی شروع می‌شود و تا اوایل بزرگ‌سالی، یعنی حدود 24 سالگی ادامه دارد که معمولاً در این سن ازدواج انجام می‌شود و فرد، خانواده تشکیل می‌دهد.[27]
در این مرحله، آنچه باید پدید بیاید، صمیمیت است. اریکسون در تعریف صمیمیت این‌گونه بیان می‌دارد که شخص استعداد خود را در هماهنگ ساختن هویت خود با دیگری به کار می‌گیرد، بدون‌ ترس از اینکه هویت خود را از دست دهد.[28]فردی که نمی‌تواند صمیمیت را رشد دهد، احساس انزوا در او رشد خواهد کرد. انزوا به معنای آن است که نمی‌تواند با صمیمیت‌های حقیقی، هویت خود را بیابد. چنین فردی نخواهد توانست رابطۀ دوستانه و نزدیکی با فرد دیگری داشته باشد. او ممکن است رابطه‌ی دوستی ایجاد کند، ولی نمی‌تواند صمیمی باشد. طبق نظر اریکسون چنین فردی دارای یک رابطه‌ی رسمی و کلیشه‌ای در سطح بالایی خواهد بود (فاقد یک احساس گرم و قابل ‌انعطاف رابطۀ دوستانۀ مهربانانه).
اریکسون همانند فروید، بر این اعتقاد بود که فرد تنها از این دوره آمادگی ایجاد ارتباط‌های اجتماعی و به‌ خصوص رابطه نزدیک و صمیمانه جنسی و عشقی با جنس مخالف را پیدا می‌کند. قبل از این، زمان بیشتری به انگیزه‌های رفتار جنسیِ شخصی صرف جستجو برای یافتن هویت می‌شود.[29]
در این دوران است که به دنبال این صمیمیت، در جنس مخالف خود است[30] که در نهایت منجر به تشکیل زندگی می‌شود. در این دوران است که با همسر خود متعهد می‌شود و آن‌قدر صبر و استقامت دارد که به مصالحه و فداکاری‌های لازم تن بدهد.[31]
نتیجۀ این صمیمیت، آن است که به‌ واسطه مشارکت داشتن با روابط دوستانه صمیمانه جدید نسبت به هویت جدیدش آگاه‌تر می‌شود. صمیمت به فرد اجازه می‌دهد تا از تنهایی و بی‌کسی مرحلۀ هویت بیرون بیاید.


احساس انزوا و پی‌آمدهای آن[32]

فردی که نمی‌تواند صمیمیت را رشد دهد، احساس انزوا در او رشد خواهد کرد. انزوا به معنای آن است که نمی‌تواند با صمیمیت‌های حقیقی، هویت خود را بیابد.[33] چنین فردی نخواهد توانست رابطۀ دوستانه و نزدیکی با فرد دیگری داشته باشد. او ممکن است رابطه‌ی دوستی ایجاد کند، ولی نمی‌تواند صمیمی باشد. طبق نظر اریکسون چنین فردی دارای یک رابطه‌ی رسمی و کلیشه‌ای در سطح بالایی خواهد بود (فاقد یک احساس گرم و قابل ‌انعطاف رابطۀ دوستانۀ مهربانانه). چنین رابطه‌ای تنها بر نقش‌هایی مبتنی است که فردی از دیگری انتظار دارد ایفا کند. اگر ظرفیت صمیمیت در جوان از ظرفیت انزوا بیشتر باشد، صاحب فضیلتِ محبت می‌شود.[34]


1-7. مرحلۀ هفتم: ثمرمندی در برابر بی‌حاصلی

این مرحله که از 25 سالگی تا 60 سالگی به طول می‌انجامد؛ معرف احساسی است که فرد در انجام دادن فعالیت خود برای نسل آینده دارد. از نظر اریکسون، مفهوم تولید و خلاقیت در این دوره بسیار مهم است. در این دوره، فردی احساس زندگی موفقیت‌آمیز دارد که اشخاصی مورد محبت در اطراف خود داشته باشد و از به ثمر رساندن فعالیتی در جامعه خشنود باشد. فقط به ‌صِرف داشتن فرزندان، چنین احساس موفقیتی حاصل نمی‌شود، بلکه‌ تربیتی که به آن‌ها داده می‌شود، به‌ منزلۀ داشتن وظایف اجتماعی و مهمی در این راه است.[35] خطرات این دوره غوطه‌ور ماندن در خودمحوری از یک‌سو و بی‌ارزش دانستن خود، از سوی دیگر است.
به دیگر سخن، منظور از تولید در این دوران این است که میان‌سال، کار خلاقانه و مولدی دارد و بر خلاقیت مولد بودن خود می‌افزاید و دغدغه رفاه و آسایش نسل بعدی را دارد.[36] واضح‌ترین شکل مولد بودن، رسیدن به اهداف شخصی مثل تولید مثل،‌ تربیت کودکان و توجه به امر پیشرفت آن‌ها در زندگی است. در حقیقت مولد بودن زمانی آغاز می‌شود که شخص به وضع نسل آینده خود علاقه‌مند می‌شود و درباره کیفیت و چگونگی شرایطی که آن نسل، در آن خواهد زیست، به تأمل می‌پردازد.[37] فرد زاینده، نیاز خویش به ابراز وجود را با نیاز به مشارکت ‌ترکیب کرده و هدف‌های شخصی را در رفاه دنیای اجتماعی بزرگ‌تر ادغام می‌کند.[38]


بی‌حاصلی و پی‌آمدهای آن

بحران این دوران، بی‌ثمر بودن و رکود است. رکود به معنای مولد نبودن، یکنواختی و فقر روابط میان فردی است.[39] اگر تولید بیش از رکود باشد، فضیلت دل‌سوزی عاید می‌شود.[40]


1-8. مرحله هشتم: یک‌پارچگی شخصیت در برابر نومیدی

این دوران که از 60 سالگی تا مرگ می‌باشد،[41] دوران جمع‌بندی زندگی است.[42] آخرین مرحله در نظام‌اندیشه‌ای اریکسون، احساس یک‌پارچگی شخصیت در برابر نومیدی است. شخصی که دارای یک‌پارچگی شخصیت است، نباید هیچ‌یک از کارهایی را که در زندگی انجام داده است با نومیدی بنگرد و باید دارای این احساس باشد که اگر قرار بر تکرار آن‌ها بود، دوباره به همان شیوه عمل می‌کرد.
این مرحله اصولاً دوره تأمل است. شخص در این دوره به یادآوردی گذشته‌ها، خاطرات، رؤیاها و بازسازی معنای زندگی خود می‌پردازد، آن‌ هم وقتی مرگ قریب‌الوقوع است.[43]
به نظر اریکسون، فرد در این مرحله از زندگی، دچار بحران روانی - اجتماعی چندان نمی‌شود و بیشتر به جمع‌بندی، ارزیابی و مرتبط ساختن تجارب خود از تکامل «خود» (ایگو) در مراحل مختلف گذشته، مشغول می‌شود. این روند را اریکسون، «عروج خود» می‌نامد.[44] ولی اگر او بتواند بحران‌های قبلی رشد را با موفقیت حل کند، می‌تواند در آخرین سال‌های زندگی با خوش‌بینی و شور و شوق مواجه بشود.[45]

 

نمایش پی نوشت ها:

[1]. کارشناس ارشد رشته «مطالعات زنان»
[2].play age
[3]. جیس فیست، پیشین، ص 295.
[4]. چارلز اس. کرور و مایکل اف.شی، نظریه‌های شخصیت؛ مترجم: احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375، ص 188-198.
[5]. E.H. Erikson, Toy and reasons: stage in the ritualization of experience, New York: Norton, 1997, PP.34-46.
[6]. E.H. Erikson, identity youth and crisis, New York: Norton, 1968, p. 115.
[7]. دوان پی شولتز، پیشین، ص 255؛ ریچارد رایکمن، پیشین، ص 190.
[8]. Conscience
[9]. سعید شاملو، پیشین، ص 79.
[10]. سعید شاملو، پیشین، ص 79-80.
[11]. سوسن سیف، پیشین، ص 113-114.
[12]. جیس فیست، پیشین، ص 297.
[13]. سوسن سیف، پیشین، ج 1، ص 114.
[14]. E.H. Erikson; Young Man Luther, p. 258.
[15]. R.Evans, Dialogue with Erik Erikson, New York: Harper & Row, 1967,P: 28.
[16]. E.H. Erikson, identity youth and crisis, New York: Norton,1968,P: 125
[17]. سعید شاملو، پیشین، ص 80.
[18]. lack of skills and competence
[19]. premature identification
[20]. جیمز وندرزندن، ص 129.
[21]. E.H. Erikson, Identity and the life cycle: selected paper, psychological issues, 1959, p.167.
[22]. سعید شاملو، پیشین، ص 80.
[23]. ریچارد رایکمن، پیشین، ص 191.
[24]. E.H. Erikson, The Life Cycle Completed: A Review, New York: Norton, 1982, p.200.
[25].Identity diffusion
[26]. سعید شاملو، پیشین، ص 82-83.
[27]. سعید شاملو، پیشین، ص 84.
[28]. سعید شاملو، پیشین؛ جیس فیست، پیشین، ص 301، دوان پی شولتز، پیشین، ص 258.
[29]. سعید شاملو، پیشین.
[30]. ریچارد رایکمن، پیشین، ص 194.
[31]. E.H. Erikson, Insight and Responsibility, p.263.
[32]. sense of isolation
[33]. E.H. Erikson, identity youth and crisis, 1968, P.137.
[34]. ریچارد رایکمن، پیشین، ص 195.
[35]. دوان پی شولتز، پیشین، ص 258.
[36]. رایکمن، ص 195؛
E.H. Erikson, The Life Cycle Completed, p.67.
[37]. سعید شاملو، پیشین، ص 86.
[38]. لورابرک، پیشین، ج 2، صص 282-284؛ جیس فیست، پیشین، ص 303.
[39]. E.H Erikson, Identity: Youth and Crisis, P. 138.
[40]. ریچارد رایکمن، پیشین، ص 195.
[41]. ریچارد رایکمن، پیشین، ص 195.
[42]. سعید شاملو، پیشین، ص 87.
[43]. M. Walaskay, S.K. & Whitbourne, Nehrke,M.F. Construction and Validation of on ego integrity interview, International Journal of Aging and Human Development,1983-1984,p.62.
[44]. سعید شاملو، پیشین، ص 87.
[45]. جیمز وندرزندن، پیشین، ص 283.

منابع:

    - اتکینسون، ریتا ال و دیگران، زمینه روان‌شناسی هیلگارد، مترجم: محمد نقی براهینی و دیگران، تهران: رشد، 1393، بیستم.
    - برک، لورا، روان‌شناسی رشد، مترجم: یحیی سید محمدی، تهران: ارسباران، 1393، بیست‌و‌پنجم.
    - سانتراک، جان، زمینه روانشناسی، مترجم: مهرداد فیروزبخت، تهران: رشد، 1390، پنجم.
    - سیف، سوسن و دیگران، روان‌شناسی رشد، تهران: سمت، 1385، هجدهم.
    - شاملو، سعید، مکتب‌ها و نظریه‌ها در روان‌شناسی شخصیت، تهران: رشد، 1384.
    - شعاری‌نژاد، علی‌اکبر، روان‌شناسی رشد، تهران: دانشگاه پیام نور، 1383.
    - شولتز، دوان پی سیدمن؛ الن شولتز، نظریه‌های شخصیت، مترجم: سید یحیی محمدی، تهران: ویرایش، 1391، بیست‌و‌یکم.
    - علامه فلسفی، احمد، روان‌شناسی اختلالات شخصیت، تهران: فراروان‌شناسی، 1394، اول.
    - فیست، جیس و گریگوری جی فیست، نظریه‌های شخصیت، مترجم: یحیی سید محمدی، تهران: نشر: روان، 1391، هفتم.
    - کرور، چارلز اس و مایکل اف.شی، نظریه‌های شخصیت؛ مترجم: احمد رضوانی، مشهد، آستان قدس رضوی، 1375.
    - لطف‌آبادی، حسین، «تئوری اریکسون دربارۀ رشد روانی - اجتماعی»، مجله جستارهای ادبی، زمستان 1366، شماره 78.
    - منصور، محمود و پریرخ دادستان، دیدگاه پیاژه در گستره تحول روانی، تهران: بعثت، 1374.
    - هالچین، ریچارد پی، سوزان کراس ویتبورن، آسیب‌شناسی روانی، مترجم: یحیی سید‌محمدی، تهران: روان، 1390، دهم.
    - [1]. J.E. Marci, Unpublished review of J.W.Santrock’s Adolescence (9th ed), New York, Mc Graw-Hill.
    - E.H. Erikson, Childhood & Society (2nd ed), New York, Norton, 1963.
    - E.H. Erikson, Identity and the life cycle: selected paper, psychological issues, 1959.
    - E.H. Erikson, identity youth and crisis, New York: Norton, 1968.
    - E.H. Erikson, Insight and Responsibility, New York: Norton, 1964.
    - E.H. Erikson, Life History and the Historical Moment, New York: Norton, 1975.
    - E.H. Erikson, The Life Cycle Completed: A Review, New York: Norton, 1982.
    - E.H. Erikson, Toy and reasons: stage in the ritualization of experience, New York: Norton, 1997.
    - Freud, s.The Origins of Psychoanalysis,Letter to Wilhelmfliess drafts and notes, p 1887-1902.
    - M. Walaskay, S.K. & Whitbourne, Nehrke,M.F. Construction and Validation of on ego integrity interview, International Journal of Aging and Human Development,1983-1984.
    - R.Evans, Dialogue with Erik Erikson, New York: Harper & Row, 1967.

نسخه چاپی