چالش‌های پیش روی جهان معاصر و یک دانشگاه کارآفرین
توسعه اقتصادی در حقیقت، فرآورده فرعی فعالیت‌های جذاب دانشگاه‌های کارآفرین است
 
چکیده
دانشگاه کارآفرین، یک مدرسه تجارت نیست که دانشجویان را به منظور آموزش چگونگی راه‌اندازی یک فعالیت تجاری پرورش دهد. دانشگاه‌های پژوهش‌محور، جوامع منحصر به فردی برای یادگیری هستند که در طی صدها سال، به تکامل رسیده‌اند. آن‌ها موسسات فرهنگی بسیار مهمی هستند که نباید ارزش آن‌ها دست‌کم گرفته شود. کسب و کارهایی که تفکر کارآفرینانه به زمینه‌ی دانشگاهی آنان تزریق شده باشد، اثر‌گذاری به مراتب بیشتری خواهند داشت. توسعه اقتصادی در حقیقت، فرآورده فرعی فعالیت‌های جذاب دانشگاه‌های کارآفرین است. نویسندگان در این مقاله سعی بر این دارند تا اطلاعاتی درباه ویژگی‌های دانشگاه‌های کارآفرین و دانشگاه‌هایی که کارآفرین نیستند، به مخاطب ارائه نمایند.

تعداد کلمات 1878/ تخمین زمان مطالعه 10 دقیقه
چالش‌های پیش روی جهان معاصر و یک دانشگاه کارآفرین
نویسنده: Holden Thorp and Buck Goldstein
مترجم: محمدصادق جمشیدی اردشیری


چگونه به منظور کارآفرین شدن و حل مشکلات اساسی اجتماع، موسسات تحقیقاتی باید تغییر کنند

یک دانشگاه کارآفرین چه خصوصیاتی دارد و چگونه قرار است با بزرگترین چالش‌های پیش روی جهان معاصر، مواجه شود؟
این سوال دقیقا همان سوالی است که ما چند ماه قبل از انتشار کتابمان به نام "موتورهای نوآوری: دانشگاه‌های کارآفرین در قرن 21 (انتشارات دانشگاه کارولینای شمالی)"، مرتبا از افراد مطلع می‌پرسیدیم. دلیل ما برای تالیف این کتاب این بود که ازنظر خودمان، این موضوع سوالی بسیار مهم است. دوستان فارغ‌التحصیل از دانشکده‌های تحصیلات تکمیلی، هم‌چون ما بر این عقیده هستند که دانشگاه‌ها، کلید اصلی هدایت اقتصاد ایالات متحده به سوی آینده‌ای شکوفا و عادلانه‌تر می‌باشد که نیازمند شواهد و مشوق‌هایی است تا در این وضعیت، به دانشگاه‌ها در جذب سرمایه به منظور تحقیقات بنیادی کمک کند.
اما قبل از آن‌که تلاش کنیم تا یک دانشگاه کارآفرین را تعریف کنیم، ابتدا بیایید توافق کنیم که دانشگاه کارآفرین چه دانشگاهی نیست.
اول از همه این‌که دانشگاه کارآفرین، یک مدرسه تجارت نیست که دانشجویان را به منظور آموزش چگونگی راه‌اندازی یک فعالیت تجاری پرورش دهد. راهنمای عملی دانش، آموزش‌های برخط و همه نوع سمینارهای مختلف، به خوبی و با سطح بالایی از کیفیت، کار آموزش و توسعه‌ی کوچک‌ترین اجزای کسب و کارها و شرکت‌های نوپا را، انجام می‌دهند؛ اما همه‌ی این‌ها دلیل این نیست که چرا ما به دانشگاه‌های پژوهشی در سطح عالی نیازمندیم.دانشگاه‌های کارآفرین، متولیان توسعه‌ی اقتصادی نیستند. فقط تعداد معدودی از افراد در محیط‌های دانشگاهی، به اندازه‌ای خبره هستند که بتوانند صنایع جدید را شکوفا کنند، یا بتوانند تکنولوژی تاثیرگذار خلق کنند و یا این‌که توانایی این را داشته باشند که یک صنعت قدیمی را احیا کنند.
دومین موضوع این است که یک دانشگاه کارآفرین، شامل اتخاذ تمامی روش‌ها و ارزش‌های دنیای تجارت و کسب و کار نمی‌شود. دانشگاه‌های پژوهش‌محور، جوامع منحصر به فردی برای یادگیری هستند که در طی صدها سال، به تکامل رسیده‌اند. آن‌ها موسسات فرهنگی بسیار مهمی هستند که نباید ارزش آن‌ها دست‌کم گرفته شود. در حقیقت، بسیاری از سنت‌ها و روش‌های انجام کار که در دانشگاه‌ها صورت می‌پذیرد، بخشی از فرهنگ دانشگاه است و آن را در موقعیتی قرار می‌دهد که ما نقش موتور نوآوری را برای آن قائل هستیم.
سومین مطلب این است که یک دانشگاه کارآفرین، صرفا یک خط تولید برای خلق شرکت‌های جدید نیست. پژوهش‌هایی با درجه تاثیر بالا که برای حل یک مشکل پیچیده هدف‌گذاری شده‌اند، در نهایت به خلق یک کسب و کار آینده‌دار منجر می‌شود؛ اما اکثر تلاش‌های بی‌وقفه، در محیطی خارج از محیط دانشگاهی، در شرایطی که ساختار و فرهنگ حاکم بر آن، مشابهت بیشتری با محیط آشوبناک کسب و کارهای نوپا دارد، رخ می‌دهد.
و آخرین نکته این‌که دانشگاه‌های کارآفرین، متولیان توسعه‌ی اقتصادی نیستند. فقط تعداد معدودی از افراد در محیط‌های دانشگاهی، به اندازه‌ای خبره هستند که بتوانند صنایع جدید را شکوفا کنند، یا بتوانند تکنولوژی تاثیرگذار خلق کنند و یا این‌که توانایی این را داشته باشند که یک صنعت قدیمی را احیا کنند. این بدان معنا نیست که نوآوری‌هایی که در محیط پژوهشی و آکادمیک رخ می‌دهد، به توسعه‌ی اقتصادی، به شکل ظهور یک صنعت جدید، یا بازآفرینی یک صنعت از رده خارج شده - مخصوصا اگر این قبیل نوآوری‌ها دارای ارتباطات عمیق و مستحکم با بخش‌های خصوصی، شهری و حاکمیتی باشد، منجر نمی‌شود. توسعه اقتصادی در حقیقت، فرآورده فرعی فعالیت‌های جذاب دانشگاه‌های کارآفرین است؛ اما در مورد دیگر بخش‌ها مانند خلق یا ایجاد یک کسب و کار، فعالیت‌ها به وسیله‌ی بخش‌های غیر دانشگاهی انجام می‌شود و در محیطی خارج از محیط آکادمیک رخ می‌دهد. تاکنون شما دریافته‌اید که از نظر ما دانشگاه‌ها، با زیر پا گذاشتن سنت‌های دیرینه که طی قرن‌های متمادی شکل گرفته‌اند، یا جایگزینی دانش و فرهنگی که باعث ایجاد چنین محیط‌های باشکوهی می‌شود، تبدیل به دانشگاه کارآفرین نمی‌شوند. بلکه از سویی دیگر، ما عمیقا باور داریم که دانشگاه کارآفرین دارای ویژگی‌های زیر است:
1. دانشگاه کارآفرین تشخیص داده است که آموزش هنرهای آزاد، موجب پیشرفت نوآوری در جامعه ایالات متحده شده است. بزرگترین عاملی که تحصیلات تکمیلی در ایالات متحده را از آموزش‌های بین‌المللی متمایز می‌کند، دامنه آموزش‌ها می‌باشد. دانشگاه‌های سرتاسر دنیا در حال حاضر در تلاش هستند تا مدل آموزش هنرهای آزاد که در دانشگاه‌های ایالات متحده پیاده می‌شود را بکار بگیرند. نوآوری‌ای که بتواند مشکلات پیچیده‌ی جهان را مخاطب خود قرار دهد می‌بایست شامل درک عمیق شرایط انسانی، فهم روابط انسانی که موجب ایجاد دیدگاه‌ها و نقطه نظرات متفاوت می‌شود و پیگیری مستمر همکاری‌ها باشد. مطالعه علوم انسانی و دانش اجتماعی، برای اکتساب مهارت‌های مورد نیاز به منظور تحقق کارآفرینی موفق در همه‌ی بخش‌ها، بسیار حیاتی است. بعضی از طرفداران افزایش بیشتر آموزش‌های تجاری و کسب و کار، احساس می‌کنند که سرفصل‌های بی‌شماری که ما معرفی کرده‌ایم موجب انحراف و گمراهی دانشجویان، از تمرکز بر توسعه‌ی کسب و کارهای با رشد بالا می‌شود، اما ما اعتقاد داریم که تاکید ما بر هنرهای آزاد و توسعه کارآفرینی اجتماعی، موجب تقویت دیدگاه‌های نهادی می‌شود.

 

بیشتر بخوانید: دانشگاه کارآفرین: راهبردی برای بقاء و موفقیت


2. دانشگاه کارآفرین به دنبال حل مسائل مهم و عمده است. به دلیل وجود و در‌دسترس بودن منابع مالی و علمی گسترده، وجود انتظارات فراوان از سوی بنیانگذاران و حامیان مالی و نسلی از دانشجویان متعهد به ایجاد تغییرات مثبت بنیادین در جهان، دانشگاه کارآفرین به صورت طبیعی در‌پی مواجهه با مشکلات و معضلات بزرگ و پیچیده اجتماعی هستند و برای یافتن راه‌حل این مشکلات، کل یک جامعه را بسیج می‌کند. یک مدل ذهنی کارآفرینانه، این مشکلات و معضلات مهم اجتماعی را به شکل فرصت می‌بیند و برای حل آن‌ها اقدام می‌نماید. این قبیل دیدگاه‌های مسئله محور، مزایای بسیاری در پی دارد. این طرز تفکر به دانشجویان، اساتید و فارغ‌التحصیلان انرژی و جهت می‌دهد و دیدگاه‌ها و ایده‌های آنان را درباره‌ی جوهره‌ی دانشگاه، غنی و پربار می‌سازد. این مدل ذهنی، تیم‌های میان رشته‌ای را تشویق می‌کند تا قدرت بی‌همتای سازمان خود را اهرمی برای موفقیت قرار دهند. تفکر مسئله‌محور، جوامع دانشگاهی را به جهان خارج متصل می‌کند، زیرا مسائل مهم را نمی‌توان بدون تعامل با محیط واقعی که در آن رخ داده است، مورد بررسی قرار داد و این ارتباط به اعتقاد ما، باعث بهبود عملکرد فضای دانشگاهی می‌شود. در دانشکده‌ی ما و دیگر دانشکده‌ها، تمرکز بر مسائل مهم و عمده باعث شده است تا روح سرزندگی و انرژی در اعضای دانشکده و هم در دانشجویان دمیده شود و موجب شده تا کسب و کارها، از حالت بی‌تفاوتی خارج شده و روابط حرفه‌ای خود را با اعضای جوامع درون و بیرون از دانشگاه، توسعه دهند. انتخاب این‌که چه مسائلی باید مورد توجه قرار بگیرند، بخش مهمی از این فرایند است. درباره‌ی این مورد بحث‌های بسیاری شکل خواهد گرفت و نهایتا، بهترین انتخاب‌ها (انتخاب مسائلی که باید مورد بررسی قرار گیرند) آن‌هایی خواهند بود که مزیت نسبی دانشگاه را برای حل این مسائل مدنظر قرار دهد و بر اساس آن‌ها شکل بگیرد.
3. دانشگاه کارآفرین هم برای نوآوری و هم برای عملیاتی کردن و اجرای آن، ارزش قائل است. با افول تدریجی آزمایشگاه‌های عظیم تحقیقاتی شرکت‌ها و هم‌چنین محدودیت‌های عملی موسسات تحقیقاتی دولتی، دانشگاه‌های پژوهش‌محور به طور روزافزونی برای انجام تحقیقات، مورد استفاده قرار گرفته‌اند، به طوری که امروزه تبدیل به منبع اصلی تمام نوآوری‌های اجتماعی، تبدیل شده‌اند. دانشگاه کارآفرین این‌گونه چالش‌ها را با آغوش باز، پذیرا است. همان‌گونه که پیتر دراکر، مفسر مشهور زمینه مدیریت و نوآوری زمانی گفته است: "کارآفرینان نوآوری می‌کنند". نوآوری در خون آن‌هاست. هنگامی که یک دانشگاه پژوهش‌محور مدل تفکر کارآفرینانه را می‌پذیرد، نوآوری جزو قوانین آن دانشگاه می‌شود نه یک مورد استثنایی نادر. هنگامی که ما با افراد تحصیل کرده در سرتاسر کشور، یا دوستانمان و یا حامیان موسسه‌ی خودمان به گفتگو می‌نشینیم، بسیار متعجب می‌شویم که امروزه چقدر بسیاری از دانشگاه‌ها نوآور شده‌اند و چگونه بقیه دانشگاه‌ها در حال گشایش درهای ورود نوآوری و ابتکار عمل، به دانشگاه‌های خود هستند؛ اما نوآوری بدون اجرایی شدن تاثیری ندارد و جوامع دانشگاهی با دردسرهای هر روزه‌ی کلنجار رفتن با اسباب و لوازم مورد نیاز برای انتقال نوآوری به دنیای واقعی، رابطه خوبی ندارند و از آن گریزانند. فرهنگ یک دانشگاه کارآفرین، اجرای موفقیت‌آمیز و انتقال نوآوری به دنیای واقعی و فرایندهای لازم آن را می‌پذیرد و حتی بابت آن، ضیافت به پا می‌کند. دانشگاه کارآفرین مقید به اندازه‌گیری عینی و بر اساس معیارهای از پیش تعیین شده است، در تلاش برای تحقق بهبود مستمر می‌باشد و می‌تواند درک کند که اصلاحات به ظاهر جزیی و کم‌اهمیت چگونه می‌تواند به نوآوری‌های تاثیر‌گذار تبدیل شود. کارآفرینان موفق، به طور مستمر در تلاش برای ارتقای توانایی خود هم برای نوآوری و هم برای اجرای آن هستند و ما باور داریم که توجه کافی به این گام‌ها، منجر به بهترین پیامدها برای جوامع دانشگاهی خواهد شد.
4. دانشگاه کارآفرین، فرهنگ سازمانی را ارجح‌تر از ساختار سازمانی می‌داند. هنگامی که یک موسسه متعهد می‌گردد تا مشکلات عمده و حساس اجتماعی را مورد بررسی قرار دهد و حل کند، بزرگی و دشواری وظیفه‌ای که به آن محول شده است می‌توان به عنوان ابزار قدرتمندی استفاده شود تا سازمان را از درگیر شدن در مسائل بی‌موردی، از قبیل این‌که نام پروژه چه باشد و یا این‌که کدام بخش از سازمان به عنوان میزبان اجرای پروژه معرفی شود، رهایی بخشد؛ اما در غیاب وجود تلاش‌های متمرکز، دانشگاه‌های پژوهش‌محور درست همانند سایرهمکاری میان کارآفرینان و اعضای جامعه دانشگاهی می‌تواند منجر به پیدایش نتایج قابل‌توجهی که اغلب فراتر از پیش‌بینی‌های انجام شده است، گردد. در حقیقت، بیشتر دانشگاه‌های پژوهش‌محور و ممتاز در دنیا بر‌اساس چنین تیم‌های همکاری،‌‌ بنیان نهاده شده‌اند. موسسات بزرگ، اولویت‌های سازمانی و صلاحدیدهای فردی را بالاتر از موضوع حل مسئله‌ای که موسسه متعهد به حل آن شده است، قرار می‌دهند. دانشگاه کارآفرین برای حل این معضل، فرهنگ سازمانی را ارجح‌تر از ساختار رسمی آن قرار می‌دهد. با این کار، زمان کمتری برای هماهنگی و توسعه برنامه‌های جدید در میان سازمان‌ها و بخش‌ها نیاز است. از سویی دیگر زمان بیشتری وجود خواهد داشت تا برای توسعه‌ی محیطی که حامی حل مسئله است، پذیرش ریسک معقول و قبول شکست‌هایی که در هر فرایند یادگیری به صورت طبیعی وجود دارد، صرف شود. فرهنگی که در آن به مسائل عمده توجه می‌شود، فرهنگی به شدت نیازمند به زمان است، زیرا کارهای بسیار زیادی وجود دارد که باید انجام شود در عین حال زمان اندکی در اختیار خواهد بود. نتیجه این است که تغییرات اساسی در مکاتبات و گفتگوهای سازمانی رخ می‌دهد، به صورتی که موانع اداری جای خود را به توافقات نوآورانه می‌دهد.
5. دانشگاه کارآفرین، همکاری میان اعضای دانشگاهی و کارآفرینان را مورد تشویق و حمایت قرار می‌دهد. همکاری میان کارآفرینان و اعضای جامعه دانشگاهی می‌تواند منجر به پیدایش نتایج قابل‌توجهی که اغلب فراتر از پیش‌بینی‌های انجام شده است، گردد. در حقیقت، بیشتر دانشگاه‌های پژوهش‌محور و ممتاز در دنیا که ما می‌شناسیم، بر‌اساس چنین تیم‌های همکاری،‌‌ بنیان نهاده شده‌اند. با توجه به تجربه‌ی خودمان، مفاد درسی که که توسط چنین تیم‌هایی توسعه و آموزش داده می‌شود، به مراتب بهتر و موثرتر از آن‌هایی است که فرد یا گروه دیگری طراحی کرده‌اند. به طور مشابه، تمام دانشگاه‌هایی که ما در کتاب خودمان بررسی کرده‌ایم، شامل همکاری و فعالیت‌های مشترک کارآفرینان و اعضای دانشگاهی بوده‌اند. این بدان معنا نیست که جوامع دانشگاهی از ایده‌پردازی و اجرای کسب و کارهای کارآفرینانه عاجز هستند، بلکه منظور این است که کسب و کارهایی که تفکر کارآفرینانه به زمینه‌ی دانشگاهی آنان تزریق شده باشد، اثر‌گذاری به مراتب بیشتری خواهند داشت.


برگرفته از سایت: www.insidehighered.com
نسخه چاپی