آیت‌الله مظاهری کیست؟
مظاهری، در سال‌های زندگی پر‌برکتِ خود، خدمات فراوانی انجام دادند. از جمله خدمات ایشان، اهتمام ویژه به «درس اخلاق» و پرورش روحیۀ معنویِ فضلا و طلاب جوان بود
 
چکیده
حضرت آیت‌الله حسین مظاهری، در سال 1312 شمسی در «تیران»، یکی از شهرستان‌های استان اصفهان و در خانواده‌ای مذهبی و روحانی پا به عرصۀ وجود نهاد. او پس از تحصیلات غیر حوزوی، در سال 1326 شمسی برای تحصیل علوم دینی، وارد حوزۀ علمیۀ اصفهان شد. در دوره‌ای که وی به تحصیلات حوزوی روی آورده بود، حوزۀ اصفهان اگرچه درخششِ پیشین را نداشت، هم‌چنان از استادان بزرگ و حوزه‌های بحث و درس خالی نبود.

تعداد کلمات 2647/ تخمین زمان مطالعه 13 دقیقه
آیت‌الله مظاهری کیست؟
نویسنده: رامین بابازاده

مقدمه

حضرت آیت‌الله حسین مظاهری، در سال 1312 شمسی در «تیران»، یکی از شهرستان‌های استان اصفهان و در خانواده‌ای مذهبی و روحانی پا به عرصۀ وجود نهاد. او پس از تحصیلات غیر حوزوی، در سال 1326 شمسی برای تحصیل علوم دینی، وارد حوزۀ علمیۀ اصفهان شد. در دوره‌ای که وی به تحصیلات حوزوی روی آورده بود، حوزۀ اصفهان اگرچه درخششِ پیشین را نداشت، هم‌چنان از استادان بزرگ و حوزه‌های بحث و درس خالی نبود. وی دروس دورۀ ادبیات و نیز بخشی از دورۀ سطح را در اصفهان، نزد استادان بزرگ آن‌جا فراگرفته و در سال 1330 شمسی، به منظور تکمیل تحصیلات خود و بهره‌مندی از محضر استادان حوزۀ علمیۀ قم، به این حوزه‌ پای نهاد و پس از پایان تحصیلات سطح عالیه، در درس خارج فقه و اصول اعاظم حوزۀ علمیۀ قم شرکت جست و در کنارِ آن به فراگیری دروس فلسفه، تفسیر و کلام پرداخت. هم‌چنین او در این سال‌ها، دروس فراگرفته را تدریس می‌کرد.
آیت‌‌الله مظاهری، با ورود به حوزۀ علمیۀ اصفهان، دروس ادبیات را خدمت دو عالم ادیب: حاج‌آقا‌ جمال خوانساری و حاج‌آقا‌ احمد مقدس فراگرفت؛ دروس سطح را نزد حضرات آیات: خادمی، فیاض، طیب، ادیب و مدرّس و منظومه‌ را در محضر حاج‌شیخ محمود مفید آموخت. با ورود به حوزۀ علمیۀ قم، مکاسب و کفایة ‌الاصول را نزد: شیخ‌عبدالجواد جبل‌عاملی، آیت‌الله مرعشی‌نجفی، آیت‌الله مجاهدی، شیخ مرتضی حائری و سید‌محمدباقر سلطانی خواند؛ آن‌گاه بیش از هشت سال در دروس خارج فقه حضرت آیت‌الله بروجردی و ده سال در دروس خارج فقه و اصول امام خمینی(ره) و بیش از دوازده سال در دروس خارج فقه و اصول آیت‌الله محقق داماد حاضر شد. هم‌چنین اسفار ملاصدرا، شفای بوعلی‌سینا و دروس تفسیری و اعتقادی را نزد علامه طباطبائی فراگرفت.
آیت‌‌الله مظاهری، در سال‌های زندگی پر‌برکتِ خود، خدمات فراوانی انجام دادند. از جمله خدمات ایشان، اهتمام ویژه به «درس اخلاق» و پرورش روحیۀ معنویِ فضلا و طلاب جوان بود. ایشان پیش از انقلاب با اصرار و استقبال طلاب، درس اخلاق خود را ابتدا در مدرسۀ فیضیۀ قم آغاز کردند، و اکنون متجاوز از 45 سال است که این دروس به طور مداوم تشکیل می‌گردد (البته امروزه این درس در اصفهان برگزار می‌شود).
ایشان در امر سامان دادن به حوزه‌های علمیه نیز در پیش و پس از انقلاب، خدمات شایانی داشته‌اند؛ از جمله، پیش از انقلاب، به همراه بزرگانی چون آیت‌‌الله مصباح یزدی و آیت‌‌الله خرازی در تنظیم و تدوین برنامه‌های علمی و آموزشی «مؤسسۀ در راه حق» شرکت جستند که برکات بسیاری را به همراه داشت.آیت‌‌الله مظاهری، در سال‌های زندگی پر‌برکتِ خود، خدمات فراوانی انجام دادند. از جمله خدمات ایشان، اهتمام ویژه به «درس اخلاق» و پرورش روحیۀ معنویِ فضلا و طلاب جوان بود. ایشان پیش از انقلاب با اصرار و استقبال طلاب، درس اخلاق خود را ابتدا در مدرسۀ فیضیۀ قم آغاز کردند، و اکنون متجاوز از 45 سال است که این دروس به طور مداوم تشکیل می‌گردد (البته امروزه این درس در اصفهان برگزار می‌شود).
در سال 1374 شمسی نیز با هجرت ایشان از حوزۀ علمیۀ قم به شهر اصفهان، حوزۀ علمیۀ اصفهان استقلال یافت. در دورۀ حضور ایشان در اصفهان نیز خدمات فراوانی شده که از جمله می‌توان به تأسیس «مرکز مدیریت حوزۀ علمیۀ اصفهان»، «مرکز آموزش‌های تخصصی حوزۀ علمیۀ اصفهان»، «مرکز مشاورۀ حوزۀ علمیۀ اصفهان» و... اشاره کرد.
آیت‌الله مظاهری سالیان بسیاری در حوزه‌های علمیه علاوه بر دروس اخلاق، به تدریس دروس مختلف فقهی، اصولی، فلسفی، اقتصادی و... پرداختند. ایشان چندین بار، شرح منظومه، نهایة الحکمه و بخش‌هایی از اسفار اربعه را تدریس کرده و از سال 1356 تاکنون، به تدریس دروس خارج فقه و اصول اشتغال دارند. ایشان در این سال‌ها، بسیاری از ابواب فقهی همانند: طهارت، صلات، صوم، خمس، زکات، حج، امر‌به‌معروف و نهی‌از‌منکر، بیع، اجاره، مضاربه، شرکت، ضمان، حواله، کفالت، قرض، حدود و دیات، ولایت فقیه و... و هم‌چنین بیش از پنج دورۀ کامل، مباحث علم اصول فقه و یک دوره مبحث قواعد فقهیه را در حوزۀ علمیۀ قم و اصفهان تدریس کردند.
آیت‌الله مظاهری در ضمنِ تدریس، از تألیف و پژوهش نیز غافل نبوده و کتاب‌های فراوانی را به میراث مکتوب شیعه افزودند. برخی آثار ایشان عبارت‌اند از: معارف اسلام در سورۀ یس، معاد در قرآن، الحاشیة علی العروة الوثقی، توضیح المسائل (احکام، اخلاق، عقائد)، فقه الولایة و الحکومة الاسلامیه (3 جلد)، مناسک حج، عصارۀ دین، عوائد الاصول الصّغیر، الیوم الآخر، برنامۀ زندگی، اسلام آیین رستگاری (شرح اصول و فروع دین اسلام)، اسرار حج، شرح و تفسیر دعای کمیل (3 جلد)، شرح و تفسیر دعای سحر (2 جلد)، شرح و تفسیر مناجات شعبانیه (2 جلد)، الحکومة الاسلامیة فی احادیث الشیعة الامامیّة، مقایسه بین سیستم اقتصادی (3 جلد)، زندگانی چهارده معصوم، تجلّی حق (نگرشی اخلاقی بر فضایل و سیرۀ پیامبر اکرم(ص))، مظهر حق (نگرشی اخلاقی بر فضایل و سیرۀ امیرالمؤمنین(ع)) و... .
بعضی کتاب‌های اخلاقیِ آیت‌الله مظاهری نیز عبارت‌اند از: دراسات فی الاخلاق و شئون الحکمة العلمیه، عوامل کنترل غرایز در زندگی انسان، جهاد با نفس (4 جلد)، فرماندهی در اسلام، اخلاق در خانه، فضایل و رذایل اخلاقی، تربیت فرزند در اسلام، جبهه و جهاد اکبر، خانواده در اسلام، به سوی حق، ویژگی‌های معلّم خوب، در ساحل سپیدۀ اخلاص، اخلاق و خودسازی، آفتاب پرهیزکاری، اخلاق و جوان (2 جلد)، اخلاق در اداره، کاوشی نو در اخلاق اسلامی (2 جلد)، اخلاق و خودسازی در مکتب اهل‌بیت(ع)، حدیث اهل نظر، اخلاق در توحید، حریم‌های اخلاق در آیینۀ احکام، رازِ عروج، اخلاق فرماندهی، اعتکاف، سلوک منتظران، روزه؛ سلوک پرهیزکاران، راه‌کارهای عملیِ درمان وسواس، حج؛ سلوک خدایاجون، مشق اخلاق، نماز؛ نجوای مؤمنان، دانش اخلاق اسلامی(4 جلد)، محدودۀ پرواز انسان، معاد؛ سرنوشت جاودانۀ انسان، صبر؛ کیمیای سعادت انسان، سیمای زن در اسلام و... .

 

نگاهی به کتاب «راه‌کارهای عملیِ درمان وسواس»

(اثر حضرت آیت‌الله مظاهری)
همواره در جوامع بشری، انسان‌هایی زندگی می‌کرده‌اند که گرچه دارای ظاهری سالم بوده‌اند، نوعی تفاوت آشکار در اعمال و رفتار آنان نسبت به کردار رایج و متعارف افراد عادی جامعه وجود داشته است. این‌گونه افراد که در همۀ جوامع بشری و در میان پیروان همۀ ادیان و مذاهب، حضور داشته و دارند، بیش از حدّ متعارف در امور معمولی ـ اعم از مادی و معنوی ـ سخت‌گیری می‌کنند؛ به همه‌چیز شک دارند، به کسی اطمینان نمی‌کنند و در بسیاری از امورِ زندگی، کارهای خود را با تردید انجام می‌دهند. به این افراد که متأسفانه در جامعۀ اسلامی و حتی در میان شیعیان نیز یافت می‌شوند، افراد «وسواسی» گفته می‌شود.
وقتی کسی دچار این بیماری می‌شود، باعث عذاب و زحمت خود و اطرافیان می‌شود؛ لذا باید به‌ زودی درصدد درمان آن برآید. بر همین اساس بحث دربارة آن، برای کسانی که دچار این بیماری شده‌اند و در حقیقت شیطان بر آن‌ها مسلط شده، بسیار ضروری است؛ زیرا وسواس باعث می‌شود دین و دنیای افرادِ مبتلا به آن و اطرافیان آنان، در مخاطرۀ عجیبی واقع شود و حتی زندگیِ روزمره برای آن‌ها سخت گردد. بنابراین، وسواسی باید به خدا پناه ببرد و به فکر درمان خود باشد.

 

بیشتر بخوانید: وسواس و درمان آن


از آن‌جا که دین مبین اسلام، هیچ‌‌یک از معضلات و مشکلات بشری را بی‌پاسخ نگذارده و حتی برای اصلاح موارد بسیار جزئی هم راه‌کار ارائه کرده است، درمان وسواس را نیز رها نکرده و برای آن راه‌کارهای عملی و مفیدی دارد. بهترینِ این راه‌کارها در روایات ارزش‌مندی که از جانب معصومان(ع) به دست ما رسیده است و نیز در سیرة زندگانی آن بزرگواران وجود دارد. در این‌جا به چند روایت اشاره می‌شود:
* عبدالله‌بن‌سنان می‌گوید: نزد امام صادق(ع) دربارۀ مردی که در وضو و نمازش دچار وسواس بود، صحبت کردم و گفتم: با این حال، مرد عاقلی است. امام(ع) فرمودند: «این چه عقلی است که با وجود آن، از شیطان پیروی می‌کند؟» پرسیدم: چگونه فرمان شیطان می‌برد؟ امام(ع) فرمودند: «از او بپرس وسوسه‏اى که به او دست می‌دهد، از چیست؟ قطعاً به تو خواهد گفت: از عملِ شیطان است.»
* امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «باکی ندارم از این‌که به من بول باشد یا آب، وقتی که نمی‌دانم.»
* شخصی خدمت امام صادق(ع) آمد و دربارۀ خوردن پنیر سؤال کرد. حضرت فهمیدند که این شخص، وسواسی است. پولی به غلام‌شان دادند و فرمودند: «برو پنیر بخر و بیاور!» غلام هم پنیر را آورد و حضرت از آن خوردند. دوباره آن شخص دربارۀ پنیر سؤال کرد. امام صادق(ع) فرمودند: «مگر ندیدی آن را خوردم؟» گفت: دیدم، اما دوست دارم از خودتان بشنوم! حضرت فرمودند: «در مورد پنیر و غیر آن به تو می‌گویم: هر چه که در آن حلال و حرامی بود، بر تو حلال است تا آن‌که مورد حرام را به طور مشخص بشناسی؛ در آن صورت بر تو حرام است و ترکش واجب.»
* راوی از امام صادق(ع) می‌پرسد: دماغم خون افتاده و نمی‌دانم به لباس‌هایم ریخته است یا نه! حضرت فرمودند: «قبلاً به طهارت لباست یقین داشتی و حال، شک داری که نجس شده یا نه؛ پس یقینت را با شک نقض نکن! باز می‌پرسد: یابن‌رسول‌الله! آیا لازم است تفحص کنم و ببینم لباسم نجس شده یا نه؟ امام(ع) فرمودند: «لازم نیست نگاه کنی!» (همۀ این روایات، از کتاب مورد بحث نقل شده است.)
بنابراین از نظر اسلام، بیماری وسواس ـ چه فکری و چه عملی ـ قابل درمان است، به شرط آن‌که شخص وسواسی با مراجعه به فتاوای مراجع تقلید و علمای وارسته، صد‌ در‌ صد به دستوراتی که در این باره ارائه می‌گردد، عمل کند و از اصرار بی‌جا پرهیز نماید؛ زیرا در برخی موارد لجاجت و عدم حرف‌شنوی بیماران، موجب طولانی شدن مدت درمان و در نتیجه، عدم بهبودی آنان می‌شود که در این صورت مراجعه به روان‌پزشک متخصص متدین توصیه می‌گردد.
کتاب «راه‌کارهای عملیِ درمان وسواس»، اثر آیت‌الله مظاهری با رویکردی کاربردی سعی می‌کند این معضل اخلاقی را مورد ارزیابی قرار دهد و از تبعات دنیوی و اخرویِ آن بگوید و راه‌هایی برای درمان آن ارائه دهد؛ البته راه‌هایی که مؤلف، خود، اثربخشیِ آن را تحت شرایطی، تضمین کرده است.از نظر اسلام، بیماری وسواس ـ چه فکری و چه عملی ـ قابل درمان است، به شرط آن‌که شخص وسواسی با مراجعه به فتاوای مراجع تقلید و علمای وارسته، صد‌ در‌ صد به دستوراتی که در این باره ارائه می‌گردد، عمل کند و از اصرار بی‌جا پرهیز نماید؛ زیرا در برخی موارد لجاجت و عدم حرف‌شنوی بیماران، موجب طولانی شدن مدت درمان و در نتیجه، عدم بهبودی آنان می‌شود که در این صورت مراجعه به روان‌پزشک متخصص متدین توصیه می‌گردد.
این کتاب، دو بخش کلی دارد؛ بخش اول، به تبیین وسواس و ارائۀ روش درمان آن اختصاص دارد. از عناوین این بخش، می‌توان به این موارد اشاره کرد: «شیطان و راه‌های گمراهی بندگان»، «تعریف وسوسه و وسواسی»، «اقسام وسوسه» و «وسواسی؛ خنّاس خودش». هم‌چنین در این بخش، هفت راه برای درمان وسواس، ارائه می‌شود. این راه‌ها عبارت‌اند از: دعا و توسّل؛ کمک گرفتن از نماز؛ تقوا و اجتناب از گناه؛ بی‌اعتنایی؛ انتخاب الگو؛ تلقین و مراقبه. بخش دوم نیز، شامل مسائل فقهی مختص به وسواسی است که برگرفته از رسالۀ‌ عملیۀ ایشان است. در این بخش، چند مسئلۀ شرعی و دویست استفتا دربارۀ وسواس درج شده است.
آیت‌الله مظاهری ذیل عنوان «وسواسی؛ خنّاس خودش» می‌نویسد: «گاهی آن خنّاسِ انسی یا جنّی، خود انسان است که وسوسه‌گر خود می‌شود و وسواسی این‌طور است؛ شیطان در پوستش رفته است و از راه عبادت، او را بدبخت می‌کند. یک ساعت طول می‌کشد تا یک غسل انجام دهد؛ در آخر هم آن غسل را قابل قبول نمی‌داند و می‌گوید: نشد! این‌گونه رفتار او حرام است. یک غسل حداکثر باید پنج دقیقه طول بکشد. وضویی که باید در عرض نیم دقیقه یا یک دقیقه انجام شود، نیم ساعت به طول می‌انجامد! این شیوه‌ای غلط است. هیچ اسلامی، هیچ مرجع تقلیدی نگفته است که ما باید این‌طور وضو بگیریم. آیت‌الله مرعشی‌نجفی(ره) برای این که طریقۀ صحیح وضو گرفتن را به دیگران یاد بدهد، گاهی در جلسه وضو می‌گرفت؛ یک قمقمۀ آب همراه ایشان بود. آن را برمی‌داشت و یک مشت آب به صورت می‌زد، یک مشت به دست راست و یک مشت هم به دست چپ و مسحِ سر و پاها را انجام می‌داد و راه می‌افتاد برای نماز. مرجع تقلیدی که هشتاد سال در زمینۀ اسلام کار کرده، این‌طور وضو می‌گیرد. استاد بزرگوار ما حضرت آیت‌الله بروجردی(ره) با وجود گِل‌های داخل کوی و برزن که به عبای ایشان می‌چسبید، مقید بودند با همان وضعیت نماز بخوانند.»
آیت‌الله مظاهری در جایی دیگر می‌نویسند: «استاد بزرگوار ما، آیت‌الله‌العظمی محقّق داماد(ره) نقل می‌کردند: یکی از روحانیون سر حوض مدرسۀ فیضیه با خودش کلنجار می‌رفت؛ یعنی یک مقدار وضویش را طول می‌داد. مؤسس بزرگ حوزه‌‌ی علمیه‌ی‌ قم، آیت‌الله‌العظمی حاج‌شیخ عبدالکریم حائری(ره) این صحنه را دیدند. جمله‌ای در گوشش گفتند و رفتند. آیت‌الله داماد‌(ره) می‌گفتند: این فرد دیگر تا عمر داشت، برای وضو گرفتن سرِ حوض مدرسه دیده نشد. بعداً از او پرسیدم: حاج‌شیخ چه گفت؟ گفت: مرحوم حاج‌شیخ عبدالکریم گفت: اگر مردم این وضو را از تو یاد بگیرند و خیال کنند وضوی اسلام این است، در روز قیامت چه جوابی داری؟ و چنان‌که نقل کرده‌اند: خود آیت‌الله‌العظمی حائری وقتی برای وضو گرفتن سر حوض می‌آمدند، یک مشت آب به صورت می‌زدند، یک مشت آب به دست راست و یک مشت آب به دست چپ و مسح سر و پاها را می‌کشیدند و می‌رفتند زیر کتاب‌خانۀ مدرسۀ فیضیه و نماز می‌خواندند؛ یعنی وضوی ایشان یک دقیقه بیش‌تر طول نمی‌کشید. این وضوی یک مرجع تقلید است. وضویی که اسلام از ما خواسته، غیر از این نیست. خود من حضرت امام خمینی (ره) را دیدم که مقیّد بودند با همین گل‌ها و ترشّحات، نماز بخوانند. حتی برای من نقل کردند که روزی عمّامۀ حضرت آیت‌الله‌العظمی حائری در صحن حمّام عمومی افتاد و ایشان عمامه را برداشتند و بر سر گذاشتند.»

 

استفتائات وسواس

* در روستای ما حیوانات و پرندگان حرام‌گوشت (مانند سگ و کلاغ) بسیار وجود دارند؛ آیا هنگامی که برف و باران در کوچه‌ها یا صحن‌های منازل می‌بارد، آب‌هایی که به بدن یا لباس اصابت می‌کند، نجس است؟
ـ پاک است.

* در روزهای بارانی به دلیل رفت‌و‌آمد مردم، اکثر کوچه و خیابان‌ها نجس می‌شود؛ در چنین مواقعی باید چه کنم؟
ـ کوچه‌ها، خیابان‌ها، دستشویی‌ها، بازارها، همه و همه محکوم به طهارت است و تفحص لازم نیست؛ بلکه جایز نیست. و اجتناب لازم نیست؛ بلکه اگر موجب اختلال در کارهای عبادی یا غیرعبادی شود، جایز نیست.

* منزل ما از نظر طهارت مشکل دارد؛ فرش‌ها، درب‌ها، دیوارهای اتاق‌ها، پنجره‌ها، پرده‌ها، بخاری‌، کتاب‌ها، رخت‌خواب‌ها و خلاصه تمام زندگی ما نجس است. گفتم نامه‌ای برای شما بنویسم تا بلکه در مورد من فتوای خاصّی بدهید و این‌جا، من را از معافیت مخصوصی در مورد چیزهایی که تا به حال نجس شده، برخوردار سازید.
ـ باید همه‌جای منزل را پاک بدانید و عملِ شما باید در آن منزل، عملِ پاک بودن منزل باشد.

* چند سالی است که به بیماری وسواس مبتلا شده‌ام و این موضوع مرا بسیار عذاب می‌دهد و روز‌به‌روز این حالت در من تشدید می‌شود تا جایی که در همه‌چیز شک می‌کنم و همة زندگی‌ام بر پایه‌ی شک استوار شده است. بیش‌ترین شکّ من در مورد غذا و اشیای مرطوب است؛ به همین دلیل نمی‌توانم مثل سایر مردم، عادی زندگی کنم. وقتی وارد مکانی می‌شوم، فوراً جوراب‌هایم را از پایم بیرون می‌آورم؛ چون فکر می‌کنم جوراب‌هایم عرق کرده و بر اثر تماس با نجس، نجس خواهد شد. حتّی من بر سجّاده هم نمی‌توانم بنشینم. هر وقت بر آن می‌نشینم، بر اثر وسوسه‌ی نفس از روی آن بلند می‌شوم تا مبادا پرزهای سجاده به لباس‌هایم بچسبد و مجبور به شستن آن‌ها شوم. لطفاً مرا راهنمایی فرمایید!
ـ باید راجع به آن‌چه نوشته‌اید و نظایر آن، اهمیت ندهید و اهمیت دادن، حرام است و اگر مدتی اهمیت ندادید، حتماً خوب می‌شوید.

* من در انجام غسل، خیلى وسواس دارم و هر غسلى یک ساعت تا یک ساعت و نیم طول می‌کشد؛ به طورى که بعضى اوقات نمازم قضا مى‌شود. براى رفع این مشکل لطفاً راهنمایی‌ام کنید!
ـ کار شما حرام است و باید غسل شما بیش از ده دقیقه طول نکشد؛ بلکه ده دقیقه هم زیاد است.

* دختر جوانی هستم که مبتلا به جوش صورت می‌باشم و مواقعی این جوش‌ها خون می‌افتد؛ به‌خصوص بعضی از مواقع که می‌خواهم وضو بگیرم و نماز بخوانم، متوجه می‌شوم که یکی از این جوش‌ها خون افتاده و آن‌قدر صبر می‌کنم که دیگر یک سر سوزن از این خون باقی نماند و بعد وضو بگیرم؛ چون می‌ترسم حتی اگر به مقدار یک سر سوزن خون باقی باشد، آبی که جهت وضو به صورتم می‌زنم، موجب پخش شدن خون شود! آیا این‌همه حساسیت لازم است؟ چون باعث می‌شود که از نماز اول وقت بگذرد و حتی یک روز، موجب قضا شدن نماز صبح من شد و این موضوع اعصاب من را به هم ریخته و موجب آزار من شده است. لطفاً راهنمایی فرمایید!
ـ باید حساس نباشید و به طور متعارف که عمل کنید، کفایت می‌کند.
نسخه چاپی