دخالت انسان در زیست بوم منطقه دریاچه آرال، سطح آب این دریاچه را 19 متر کاهش داده است.
 
چکیده: بیابان­زایی فرایندی است که در آن منطقه­ای قابل سکونت، به علت تغییرات آب و هوایی یا دست­کاری­های مخرب انسانی تبدیل به بیابان می­شود. دریای آرال واقع در آسیای مرکزی که حقیقتاً دریاچه­ای بزرگ است به علت رفتارنامناسب و قدرت طلبی بشر، قربانی چنین فاجعه­ای شده است. دریای آرال که زمانی چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود در حال تبدیل شدن به دریاچه نمک است. این دریاچه که در قدیم محلی برای ماهیگری، پرورش نی و بارگیری از طریق بنادر خود بود به علت پیشرفت بیابان­زایی در آن منطقه، بهره­برداری­های گذشته خود را از دست داده است. این یکی از بزرگترین فاجعه­هایی است که انسان عامل آن بوده است.

تعداد کلمات : 1607  تخمین زمان مطالعه : 8 دقیقه
 
 
فاجعه دریاچه آرال
 
نویسنده: 8th May, 2017
مترجم: حسین باقری
 
معرفی دریای آرال
حوزه آبگیری دریای آرال به وسعت 1.549.000 کیلومتر مربع می­باشد. این دریا در آسیای مرکزی بین قزاقزستان در شمال آن و ازبکستان در جنوب آن قرار گرفته است. به علت وجود دو رود بزرگ جیحون و سیحون در این منطقه، این دریا بالغ بر 68000 کیلومتر مربع وسعت داشت. اما در حوالی دهه 60 میلادی نیمی از آب دریا به علت تغییر مسیر رودخانه و همچنین دستکاری انسان از دست رفت.
شروع فاجعه
دولت شوروی سابق تصمیم گرفت که برای تولید طلای سفید – پنبه، برنج و سایر سبزیجات – مسیر رودخانه را منحرف کند. این قسمتی از طرح آنها برای تبدیل شدن به برترین تولید کننده پنبه در جهان بود. هم اکنون نیز ازبکستان یکی از کشورهای پیشرو در تولید این محصول است. نکته مهم اینجاست که برنج و پنبه به آب فراوان نیاز دارند. در نتیجه به جای این که آب دو رودخانه سیحون و جیحون بیابان­های منطقه را سیراب کنند، می­بایست 7.6 میلیون هکتار از زمین­های کشاورزی را آبیاری می­کردند. به علت انحراف مسیر آب، سطح آب ورودی به منطقه به شدت کاهش یافت. در نتیجه در گذر زمان، میزان آب کمتری وارد دریا می­شد. دریا شروع به عقب نشینی کرد و زمین­های خشک با پوسته نمکی را به جای گذاشت. پروژه آبیاری زمین­های کشاورزی بسیار وسیع بود و توجهی به نیازهای پایین دست رودخانه نشد. بسیاری از آبراهه­ها هدر می­رفتند و زهکشی آب برای دولت اهمیتی نداشت. به طور متوسط سالانه سطح آب دریا در دهه شصت، 21 سانتی متر، در دهه هفتاد، 60 سانتی متر و در دهه هشتاد، 80 سانتی متر کاهش یافت. هم اکنون 80 درصد از حجم دریا از بین رفته و 3600 هکتار از بستر دریا نمایان شده است. سطح آب به نصف رسیده و 19 متر پایین رفته است. در بعضی از مناطق، لبه آب دریا بیش از 100 کیلومتر از ساحل پیشین خود فاصله گرفته است.
 
فاجعه دریاچه آرال سس
 
پیامدهای فاجعه
آینده دریای آرال بسیار ترسناک شد. محیط اطراف دریا و زیست بوم منطقه دچار تغییر شد. به علت کاهش سطح آب، دمای محیط، آب­های سطی و محیط زیست منطقه به شدت تحت تأثیر قرار گرفت. دلتاهای موجود در منطقه سرشار از پوشش گیاهی و جانداران وحشی بودند که خوراک برای احشام، نی برای صنعت، زمین پرآب برای پرورش ماهی و مکان­هایی برای شکار فراهم می­کردند. پس از خشک شدن دلتاها، بیابان­ها شکل گرفتند و در نتیجه حیوانات وحشی، ماهیان و حیوانات اهلی منطقه در معرض نابودی قرار گرفتند. تنها 38 گونه از 173 گونه جانداری که در دلتاهای اطراف وجود داشتند زنده ماندند. 30 سال پیش از این، دریای آرال یکی از مناطق مهم تولید ماهی بود. اما در دهه هشتاد حدود 20 گونه از 24 گونه ماهی این دریا منقرض شدند.
با اینکه متصدیان امر در دولت شوروی سابق متوجه شدند که اگر این سیستم آبگیری از منابع آبی دریای آرال را توسعه بدهند تأثیرات مخربی بر دریا خواهد گذاشت اما با این حال اقدامی انجام ندادند. در پی کاهش سطح آب دریا، طوفان­های عظیم شن شکل گرفت. در نتیجه تولیدات کشاورزی منطقه دچار آسیب شد و محیط برای کشت و کار نامساعد گشت.
 

بیشتر بخوانید : مردم و طبیعت

 
با گسترش مناطق خشک شده در دریا، ناحیه­های بیشتری دستخوش آسیب شدند. در مناطق مرتفع­تر دریا، تجمع نمک­های سمی در کف دریا و عدم وجود آب و مواد مغذی آن سبب شد که تشکیل پوشش گیاهی مختل گردد. نتیجه این طوفان­های شن این بود که سالانه 43 میلیون تن نمک، منطقه را پوشاند. طوفان­های شن حاوی مواد سمی همچون کلرید سدیم و سولفات سدیم بودند که برای رشد گیاه مضر هستند.
با بالا رفتن میزان نمک در آب و خاک، اثرات سوء آن بر کشاورزی بیشتر آشکار گردید. مقادیر زیادی از آب برای آبیاری گیاهان مورد نیاز بود اما چون زهکشی مناسبی انجام نمی­گرفت و شوری آب بیش از زمین بود، سطح سفره­های آب زیرزمینی بالا آمد و باعث شد که ریشه گیاهان نتوانند از اکسیژن کافی بهره­مند شوند. این امر سبب شد که نمک از آب­های زیرزمینی وارد سطح زمین شود. با بخار شدن آب، نمک زیادی بر سطح زمین باقی می­ماند و در نتیجه قابلیت کشاورزی در زمین را نابود می­کرد. دولت شوروی اعلام کرد که به طور متوسط 60 درصد از خاک­های آبیاری شده در ازبکستان، 80 درصد از ترکمنستان، 35 درصد از تاجیکستان، 40 درصد از قرقیزستان و بین 60 تا 70 درصد از قزاقستان در سال 1985 دچار این معضل شدند.
 
فاجعه دریاچه آرال فاجعه دریاچه آرال
 
آب و هوای منطقه نیز دستخوش تغییر شد. تابستان­ها داغ­تر شد. زمستان­ها سردتر شد و طول فصول رشد جانداران کاهش یافت. بارندگی نیز کاهش یافت در نتیجه میزان دمای روزانه افزایش یافت. ظرف 40 سال، بیش از نیمی از آب دریاچه کاهش یافت و شور شد.
تأثیرات منفی آن بر زندگی انسانی
این فاجعه نه تنها بر زندگی حیوانات و آب و هوای منطقه تأثیرگذاشت بلکه زندگی انسانی را نیز دچار مخاطره کرد. منابع آب آشامیدنی با سموم دفع آفات آلوده شدند. به علت بیابان­زایی، بیمارهایی نیز شیوع پیدا کرد. ظرف 15 سال بیماری­هایی مانند سل، هپاتیت بی، آسیب­های کلیوی، سنگ صفرا، ورم مزمن معده افزایش یافت. مرگ و میر نوزادان فزونی یافت. سرطان مری و سل شیوع پیدا کرد. تحقیقی در این زمینه نشان داد که 80 درصد از زنان از کم خونی رنج می­بردند و 70 درصد از کودکان نیز بیمار شدند. به علت افزایش بیماری و مرگ و میر بین مردم، بیمارستان­ها شلوغ شد و فقر رایج گشت. بیمارستان­ها دیگر پاسخگوی نیازهای بیماران نبودند. به علت شوری و آلودگی، منابع آب آشامیدنی به طرز قابل ملاحظه­ای کاهش یافت و منجر به بروز بیماری­های کبد و کلیه بین مردم شد. افزون بر آن، طوفان شن و گرد و غبار باعث بروز بیماری­های تنفسی شد.
به علت بیابان­زایی­های انجام گرفته، صنعت شیلات و سایر شغل­های محلی مانند پرورش نی و زراعت نابود گردید و میزان بیکاری را به شدت افزایش داد. به علت شوری بیش از حد آب، توسعه کشاورزی امکان­پذیر نبود. بنادر کشتی­رانی تعطیل شدند و دریای آرال قبرستان کشتی­ها شد.
 
فاجعه دریاچه آرال فاجعه دریاچه آرال
 
احیای دریای آرال
سرانجام در دهه­های 80 و 90 میلادی توجهات به دریای آرال جلب شد. ادامه این وضع باعث تشدید فاجعه می­شد. پنج کشور درگیر با این فاجعه یعنی کشورهای قزاقستان، ازبکستان، تاجیکستان، قرقیزستان و ترکمستنان، تصمیم گرفتند دریاچه را احیا نموده یا اینکه حداقل از شدت تخریب آن بکاهند. در سال 1994 برنامه آبگیری دریای آرال (ASBP) را تدوین کردند. این برنامه در چهار مرحله اجرایی می­شد: 1. تثبیت آبگیری دریای آرال؛ 2. بازسازی مناطق آسیب دیده اطراف دریاچه؛ 3. بهبود مدیریت آب­های بین المللی حوزه آبگیری دریای آرال؛ 4. ایجاد نهادهایی در سطح منطقه­ای و ملی برای پیشبرد اهداف برنامه.
لازم بود آب بیشتری به دریاچه برسد. این پنج کشور در پروژه­ای در نظر داشتند تا آب دریای خزر را وارد دریای آرال کنند اما با پیش بینی بروز فاجعه­ای مشابه برای دریای خزر از این کار منصرف شدند. لذا تصمیم گرفتند ابتدا بدون تغییر سیستم آبرسانی منطقه، راندمان کشاورزی زمین­های اطراف را ارتقا بدهند. این مرحله از 1992 تا 1997 به طول انجامید زیرا اجرای این طرح کار دشواری بود. در مرحله بعد که از سال 1998 تا 2003 طول کشید شروع به آگاهی رسانی عمومی نموده و نسبت به عواقب خشک شدن دریاچه هشدار دادند. مرحله سوم در سال 1997 کلید خورده بود. هدف اصلی این مرحله بهبود سیستم آبرسانی بود که هم اکنون نیز ادامه دارد. آنها با ایجاد سدی به طول 8 مایل بر روی کانال برگ استریت که شمال و جنوب دریا را به یکدیگر وصل می­نمود توانستند 29 کیلومتر مکعب آب را در منطقه شمال دریای آرال ذخیره و مابقی آن را در جنوب دریای آرال جاری کردند.«همه چیز به قدر کفایت در این جهان برای برطرف کردن نیاز بشر وجود دارد اما نه برای برطرف کردن طمع او»


دسته­هایی از ماهیان نیز در رودخانه سیحون رهاسازی شد تا صنعت شیلات را مجددا احیا کنند. این پروژه­ها باعث شد که تغییرات اندکی در آب و هوای منطقه ایجاد شده و ابرهای باران­زایی تولید شود. سطح آب دریا در طول سالیان گذشته بالا آمد. تصمیمات خوبی در سال­های اخیر گرفته شده و گام­های مثبتی برداشته شده است اما وجود برخی از موانع سیاسی مانند اکتشافات نفت در جنوب دریای آرال باعث بروز اختلال در احیای این دریاچه شده است.
سخن پایانی
دریاچه آرال زمانی چهارمین دریاچه بزرگ جهان بود. اما امروزه به علت فاجعه­های زیست محیطی که انسان موجب آن بوده است، وسعت سابق خود را از دست داده است. اگرچه اقداماتی برای احیای دریاچه انجام گرفته است اما پیش بینی می­شود از آن جایی که تنها شمال دریاچه در حال آبگیری مجدد است در آینده شاهد دو دریاچه مجزای شمالی و جنوبی باشیم. این بدان معناست که ارتباط این دو قسمت با یکدیگر از بین خواهد رفت. تمامی این فجایع تنها به دلیل طمع انسان برای کسب منافع مالی بیشتر بوده است. این امر ممکن است باعث افزایش درآمد یک ملت در برهه­ای از زمان شده باشد اما به قیمت از دست رفتن زیست بوم منطقه­ی دیگر انجام گرفته است.
ماهاتما گاندی:
«همه چیز به قدر کفایت در این جهان برای برطرف کردن نیاز بشر وجود دارد اما نه برای برطرف کردن طمع او»

 

برگرفته از سایت: www.ukessays.com

نسخه چاپی