برگزیدگی و یونانی‌مآبی
چکیده :
با گذشت زمان برخی از یهودیان در مدد مقابله با موج روزافزون تهاجم فرهنگ یونانی بر آمدند و با صلابت و سرسختی هرچه تمام تر در مقابل سیل بیان افکن فرهنگ یونانی قد بر افراشت و خود را حسیدیم یا پارسایان نام نهادند. آنها به فرمانهای تورات شدیدا پای بند بودند و با عشق و علاقه ای وصف ناپذیر به دستورهای آن عمل می کردند

تعداد کلمات: 1304 کلمه / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه

برگزیدگی و یونانی‌مآبی
ویسنده : رضا گندمی نصر آبادی

اسکندر مقدونی در 333 ق.م. حکومت جنوبی، یهودا، را به تصرف خود در اورد و با خارج کردن آن از سلطۀ ایرآنیان آن را به قلمرو پهناور یونان ملحق کرد. پس از این رویداد بزرگ، فرهنگ یونانی در پی مراوده های گسترده و روزافزون تاثیر ژرفی بر فرهنگ و رسوم مردم یهودا گذاشت، به طوری که زبآن یونانی زبآن رایج مردم آن سامآن شد و یهودیان برای اطفال خود اسامی یونانی برگزیدند. در این بین نباید از سهم گاهنآن و کاتبآن اورشلیم غافل شد، چه آنکه ایشان همپای سایر مردم، و حتی با شتابی بیشتر، از فرهنگ یونانی تاثیر پذیرفت. مردم یهودا گاه تماشای پهلواندن و ورزشکارآن یونانی را بر مراسم قربآنی ترجیح می دادند، به گونه ای که گاه آن را نیمه تمام رها می کردند(1).

با گذشت زمان برخی از یهودیان در مدد مقابله با موج روزافزون تهاجم فرهنگ یونانی بر آمدند و با صلابت و سرسختی هرچه تمام تر در مقابل سیل بیان افکن فرهنگ یونانی قد بر افراشت و خود را حسیدیم یا پارسایان نام نهادند. آنها به فرمانهای تورات شدیدا پای بند بودند و با عشق و علاقه ای وصف ناپذیر به دستورهای آن عمل می کردند. حسیدها برگزیدگی قوم یهود را به هلنی مآب ها یادآور شدند و خود با چشم پوشی از بسیاری از لذات سعی داشتند قوم یهود را، به زعم خود، از هضم شدن در فرهنگ یونانی ها نجات دهند.
در کتاب مقدس بارها واژه آخرالزمان  به کار رفته است. چنان که گذشت، برخی معقدند آخرت شناسی یهودی از مصری ها، بابلی ها و تا حد زیادی از پارس ها به غاریت گرفته شده، زیرا در عصر مشایخ یا پدران اولیه شواهد و دلایل کمی دال بر آخرت شناسی وجود دارد. با این وصف می توان  گفت آخرت شناسی های بعدی به نوعی ریشه در عصر مشایخ دارد. در عصر مشایخ، به نحوی بین خاص گرایی و همه نگری جمع شده بود. از یک سو، خداوند، یهوه، با بنی اسرائیل عهد بست و آنها را برگزید و از سوی دیگر، او فقط خدای بنی اسرائیل نبود، بلکه خدای تمام جهان بود. خداوند با تمام انسان ها اعم از یهودی و غیریهودی به عدالت رفتار می کند و به کارهای پسندیدۀ آنها پاداش و بدعهدی ها و کارهای ناشایست شان را کیفر می دهد.
کوتاه سخن آنکه، با آمدن فرهنگ یونانی به کشور یهودا، گروهی که اصطلاحا «هلنی» نامیده می شوند به آن گرایش پیدا کردند، و گروه دیگری در مقابل آنها موضع گرفه، آهنگ جدایی ساز کردند و به این ترتیب حسیدیم نام گرفتد. از دل این دو گرایش دو فرقه دینی به نام صدوقیان و فریسیان پدید آمد. صدوقیان سخت دل داده فرهنگ یونانی به ویژه فلسفه آن بودند و تقلید از فرهنگ، آداب و رسوم و حتی زبان بیگانگان را روا می دانستند. البته این تساهل و تسامح با توجه به اینکه بیشتر آنها بازرگاندن متمول و کارگزاران حکومتی بودند و با ملت های دیگر تماس داشتند، چندان عجیب نبود.
نکته درخور تأمل آنکه با ترجمه متون مقدسی به یونانی و پراکنده شدن یهودیان آواره در قلمرو پهناور یونان، رفته رفته بسیاری از غیریهودیان به خدای اسرائیل ایمان اوررند و به جامعۀ یهودیان پیوستند . بدین ترتیب، آنها از فرهنگ یهودی تأثیر پذیرفتند. به باور یهودیان، خدای اسرائیل حاکم جهان و واجد حقیقت مطلق است و آینده تاریخ نیز بر این اساس تنظیم شده است: « یهوه بر تمامی زمین پادشاه خواهد بود. در آن روز یهوه واحد خواهد بود و اسم او واحد». همچنان که ملاحظه شد، این مطلب دلالت بر شمول نگری و همه نگری یهودیت دارد و از برگزیدگی، به ویژه برگزیدگی به معنای عرقی و نژادی که مد نظر بسیاری از یهودیان است، فرسنگ ها فناصله دارد، و از واقعیت نودینی در یهودیت، یعنی ورود افرادی از سایر اقوام به آیین یهود، پرده بر می دارد.
 
پیامد های نظری برگزیدگی یا خاص نگری
در این مجال به پیامدهای نظری قبول یا رد برگزیدگی قوم اسرائیل (از قبیل ماشیح یا مسیح، و سرزمین موعود) و پیامدهای عملی آن (رفتاری که یهودیان بر مبنای دیدگاه پیش گفته درقبال غیریهودیان در پیش گرفتند) می پردازیم.
 
انتظار مسیح موعود و برگزیدگی  
نکته ای که از همین ابتدای بحث باید بدان توجه داشت این است که موضوع نجات در یهودیت مربوط به پایان همین دنیا است، چراکه بحث فناندپذیری نفس و اصولا بهشت و جهنم و ثواب و عقاب آخروی در یهودیت اولیه مطرح نبوده است، و اگر می بینیم در کتاب های پامبران و سنت یهودی به این موضوع توجه شده بیشتر تحت تأثیر ادیان و فرهنگ های همجوار بوده است. برای نمونه، ابن میمون، که نماینده سنت راست کیشی یهودی است و دیدگاه های او در قرون متمادی همچون اصول موضوعه در یهودیت پذیرفه شده، فناندپذیری نفس را مربوط به قوۀ عاقله می داند؛ یعنی به میزانی که عقل در این دنیا با عقل فعال ارتباط برقرار کند ماند و فناندپذیر خواهد بود. به اعتقاد او، رستاخیز مردگان در پایان همین دنیا اتفاق می افتد.(2)

در کتاب مقدس بارها واژه آخرالزمان  به کار رفته است. چنان که گذشت، برخی معقدند آخرت شناسی یهودی از مصری ها، بابلی ها و تا حد زیادی از پارس ها به غاریت گرفته شده، زیرا در عصر مشایخ یا پدران اولیه شواهد و دلایل کمی دال بر آخرت شناسی وجود دارد. با این وصف می توان  گفت آخرت شناسی های بعدی به نوعی ریشه در عصر مشایخ دارد. در عصر مشایخ، به نحوی بین خاص گرایی و همه نگری جمع شده بود. از یک سو، خداوند، یهوه، با بنی اسرائیل عهد بست و آنها را برگزید و از سوی دیگر، او فقط خدای بنی اسرائیل نبود، بلکه خدای تمام جهان بود. خداوند با تمام انسان ها اعم از یهودی و غیریهودی به عدالت رفتار می کند و به کارهای پسندیدۀ آنها پاداش و بدعهدی ها و کارهای ناشایست شان را کیفر می دهد. خداوند خودش را به عهدی که با بنی اسرائیل بسته ملزم می داند و هر از چند گاهی با فرستادن منجیانی نظیر موسی، یوشع، داوران، و در نهایت ماشیح آرمانی یا مسیح موعود به مدد ایشان می آید. امید به اینکه ارتباط خدای اسرائیل و قومش در آینده ادامه خواهد یافت، و انتظار کشیدن آن، به نوعی آخرت شناسی اصیل و واقعی منتهی شد که در نوشته های موسوم به پیامبران آمده است.منشأ اصلی اندیشه آخرت شناسی را باید در باور بنی اسرائیل به برگزیدگی خود از سوی خدا دانست.

بیشتر بخوانید: ظهور دین یهود

وقتی خدا در کوه سینا بر موسی و بنی اسرائیل تجلی کرد بین خدا و اسرائیل پیوندی صورت گرفت. این عهد و پیمان بین اندن مسجل شد و آسمان و زمین بر آن گواهی دادند. حال به طور طبیعی این پرسش پیش می آید که اگر چنین پیوندی بین خدا و اسرائیل صورت گرفته و اگر به تعبیر تورات این قوم قوم خاص و مقدس خدا شده اند، چرا در طول تاریخ تحت آزار و اذیت اقوام دیگر قرار گرفته اند، از حقوق طبیعی و انسانی خویش محروم شده‌اند هماره به دور از خانه و کاشانه خود در آوارگیی به سر برده‌اند. برخی از یهودیان در پاسخ به این پرسش گفته‌اند که برگزیدگی قوم یهود در واقع مسئولیتی بوده که خداوند بر دوش آنها نهاده است، ولی چون آنها در برابر فرمان های الهی سر تسلیم فرود نیاوردند، به انواع بلایا گرفتار آمدند. در دفاع از وضعیت اسف بار قوم یهود گفته شده که خطاها و گناهان یهودیان بیشتر از امت های دیگر نیست و طاعتشان کمتر از بقیه نیست، اما مصائب آنها به این علت است که برگزیدگی آنها به عنوان قوم برتر مسئولیتشان را سنگین تر کرده، بدین معنا که باید طاعات بیشتری انجام می دادند و دعوت حق را اجابت می کردند، ولی چون چنین نکردند به این بلایا گرفتار آمدند.

به باور بسیاری از اندیشمندان، اندیشه اخوت شناسی یهودیت، از جمله اعتقاد به ماشیح یا مسیح موعود، از همین اندیشه قوم برگزیده نشئت گرفته، زیرا یهودیان در عمل مشاهده کردند که وعده های الهی محقق نشد و سرنوشت آنها نه فقط بهتر از بقیه امت ها نیست بلکه از حقوق طبیعی نیز محروم شده اند و در جایگاهی که کتاب مقدس برایشان ترسیم کرده قرار نگرفته اند.
اندیشمندان یهودی برای رفع این تعارض، موضوع مسیح منتظر را مطرح کردند. به اعقاد آنها، مسیح منتظر انسانی عادی نیست، بلکه انسانی آسمانی است که به طور توأمان طبیعت الوهی_بشری را در خود جای داده است. او قبل از دهر خلق شده است و تا ساعت معین در آسمان خواهد ماند. با مراجعه به کتاب مقدس معلوم می شود که این اندیشه بعد از افول دولت یهودیان و اسارت بابلی شکل گرفته است.
 
پینوشت‌ها:
١. کلاپرمن، لیبی و ژیلبرت، تاریخ قوم یهود، ترجمه: مسعود همتی، ص ٦٥ .
2.  گندمی نصرآبادی، رضا، 1392، «فناندپذیری نفس از دیدگاه ابن میمون » در: انسان پژوهی دینی
 
 منبع : رویکرد یهودیت به ادیان دیگر، رضا گندمی نصر آبادی ، قم 1394 شمسی ، انتشاران دانشگاه ومذاهب 

 

بشتر بخوانید :
 نگاهی گذرا به تاریخ بنی اسرائیل

 آشنایی با یهود و یهودیت
 انتقادات از دانش الهیات

نسخه چاپی