بزرگترین چالش غرب واشنگتن است نه مسکو
اگر غرب متحد شود، هیچ ترسی از پوتین وجود نخواهد داشت
 
چکیده
پس از آنکه پرزیدنت دونالد ترامپ در نشست هلسینکی، دخالت روسیه در انتخابات 2016 را رد کرد و پذیرفت که دخالتی در آن نداشته است، روابط آمریکا و هم پیمانان غربی اش دستخوش تغییراتی گشته است. البته که بعدا اشتباه خود را پذیرفت و گفت که اشتباه بیان شده بوده است و از موضع خود عقب نشینی کرد و دخالت روسیه را تأیید کرد. به باور متحدان آمریکا، این اقدام ترامپ برهم زننده نظم بین المللی هست که طی دهه های گذشته بنا گذاشته شده است. متحدان آمریکا معتقدند ترامپ باید تصمیم بگیرد در پی تضعیف این نظم می باشد یا تقویت آن. آمریکا به عنوان عضو ناتو و سازمان تجارت جهانی که دارای هم پیمانانی هست، باید تکلیف خود را روشن کند. البته همیشه این تفاوت رویکرد در میان آمریکا و غرب بر سر مسئله روسیه و پوتین وجود داشته است. در هر صورت اتحاد غرب و آمریکا باعث می شود روسیه به تنهایی قدرت پیش بردن کارها را نداشته باشد.

تعداد کلمات : 1407 / تخمین زمان مطالعه : 7 دقیقه
 
شیب
 
نویسنده: جکسون جانز و پیتر راشیش
مترجم: سید محمد حسن هاشمی

 
 
اکنون چند ماه از زمانی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در هلسینکی به روسیه بذل و بخشش کرد، می گذرد. دونالد ترامپ در نشست هلسینکی دخالت شدید روسیه در انتخابات 2016 آمریکا را رد کرد. ترامپ با این صحبت های خود بر روی مسئله بسیار مهمی پا گذاشت و از خط قرمز کشورش عبور کرد، به گونه ای که عمده سیاست مداران این کشور به این صحبت ها انتقاد شدید داشتند. تاکنون و پیش از نشست هلسینکی، سابقه نداشته که هیچ رئیس دولتی در آمریکا اینگونه رسمی از یک رهبر خارجی حمایت کند و در حالیکه منافع کشورش و نظر سرویس های اطلاعاتی در موضوع به این حیاتی(جنگ نامتقارن روسیه برای مختل کردن  عملکرد نهادهای دموکراتیک آمریکایی) چیزی دیگری بوده است.
 
با گذشته چهار هفته از این صحبت ها، به نظر می رسد که در واشنگتن یک اجماعی وجود دارد که این صحبت های رئیس جمهور اشتباه بوده است. اگر بپذیریم که عملکرد متحدان آمریکا در نشست سران جی هفت و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) حداقل جای نگرانی داشته است، اما با این اقدام ترامپ، نظم بین المللی و تمام آنچه که دموکراتها و جمهوری خواهان در هفتاد سال کاشته بودند، اکنون در معرض خطر قرار گرفته بود. این نشان از اختلاف با متحدان است، اما این اقدام ترامپ چیزی دیگری است، چرا که دروغ را از یک دشمن اصلی مانند روسیه تحمل می کند.
 
حتی اگر رئیس جمهور ترامپ قصدش این نبود که همتای روسیه خود را تقویت کند، آمریکایی ها و اروپایی ها به طور یکسان حق داشتند که رفتار او در هلسینکی را غیر عادی تلقی کنند. اما آیا این بدان معناست که فصل جدیدی از روابط ایالات متحده و روسیه با هدایت ترامپ و پوتین شروع شده است، که بیشترین خطر را برای نظم بین المللی و مهم ترین ستون آن که روابط ناتویی بین ایالات متحده و اروپا باشد، خواهد داشت؟
 
البته، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده قبل از اینکه آمریکا سردمدار متحدین باشد، در اروپا این ترس را ایجاد کرده بود. در طول دوره مسالمت آمیز دولت نیکسون و فورد، یک نگرانی در مورد حاکمیت مشترک ایالات متحده و شوروی وجود داشت و نگرانی مشابهی بعدا بوجود آمد، زمانی که رئیس جمهور ریگان در سال 1986 در شهر ریکیاویک با میشل گورباچف دیدار کرد.
 
در حالی که داشتن یک ناتوی متحد در قبال روسیه، بسیار حیاتی است؛( برای مثال سیاست تحریم در رابطه با اشغال کریمه) همواره در میان متفقین تفاوت رویکرد در نحوه برخورد و تعامل با رژیم پوتین وجود داشته و وجود خواهد داشت.
 
یکی از همین تفاوت رویکردها، در دیدار رئیس جمهور با دبیر کل ناتو، اتفاق افتاد. رئیس جمهور، حاکمیت اقتصادی آلمان را با در نظر گرفتن روابط عمیقش در زمینه انرژی با روسیه(ساخت خط لوله جهت واردات گاز از روسیه)، مورد سوء قصد قرار داد. در حالیکه که این رابطه آلمان و روسیه صرفا خط لوله گاز نورد استیم 2 را کامل خواهد کرد. خوب این رفتار و برخورد رئیس جمهور خیلی سخت گیرانه بود، اما دیدگاه وی مبنی بر اینکه منافع ناتو با تنوع بیشتر انرژی در اروپا رو به پیشرفت خواهد بود، مورد قبول همگی است.روسیه با تمام تهدیدهایی که برای ارزشهای غربی دارد، خارج از نظم بین المللی تحت رهبری غرب که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته است، قرار گرفته است. اما روسیه تا زمانی که ایالات متحده و اروپا به مانند هفتاد سال گذشته متحد باشند، به تنهایی و به عنوان یک نیروی خارجی قدرتی برای نابود کردن این نظم بین المللی را نخواهد داشت.
 
 
بنابراین به طور قطع رفتار ترامپ در هلسینکی، یک انحراف جدی از هنجارهای ایالات متحده در تعامل با روسیه بود. و به طور قطع، ترامپ باید با حملات سایبری روسیه در دموکراسی های غربی مقابله کند. با این حال، بعید است که این رویکرد ترامپ به روسیه که بزرگترین چالش برای منافع مشترک ناتو خواهد بود، مشکلی ایجاد کند. اما با این وجود، این ترامپ است که باید تصمیم بگیرد که آیا در نهایت نقش ایالات متحده را در نظم بین المللی لیبرال پذیرفته است یا اینکه آیا تصمیم دارد این نظم را تضعیف کند.
 
روسیه با تمام تهدیدهایی که برای ارزشهای غربی دارد، خارج از نظم بین المللی تحت رهبری غرب که بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفته است، قرار گرفته است. اما روسیه تا زمانی که ایالات متحده و اروپا به مانند هفتاد سال گذشته متحد باشند، به تنهایی و به عنوان یک نیروی خارجی قدرتی برای نابود کردن این نظم بین المللی را نخواهد داشت.
 
بنابراین تهدید واقعی امروز در قبال نظم بین المللی در داخل است، جایی که سیاست های خود کشورهای غربی رقم می خورد و شکل می گیرد. احزاب پوپولیست در اروپا که از اتحادیه اروپا انتقاد می کنند، هدف خود را انتخاب کرده اند؛ زیرا اتحادیه اروپا به همراه ناتو و سازمان تجارت جهانی یکی از سه مؤسسۀ تاسیس کننده نظم لیبرال غربی است.
 
ایالات متحده همچنان عضو ناتو و سازمان تجارت جهانی است، اما هر دو این موسسات از سوی رئیس جمهور ترامپ به علت قراردادهای به ظاهر غیرمنصفانه ای که با آمریکا داشته اند، تحت فشار قرار گرفته اند. ترامپ اگر در مورد هزینه های دفاعی از آلمان شکایت می کند، اشتباه نمی کند؛ یا در مورد این واقعیت که سازمان تجارت جهانی برای رسیدگی به چالش اقتصاد مبهم تحت کنترل دولت چین،  به اندازه کافی آماده نیست. اگر بپذیریم که خشم و تندروی ترامپ منجر به پیشرفت و اصلاحات در هر دو سازمان شود، و این هدف محقق شود، این ابزار قابل توجیه خواهند بود.
 
اما فرصتی نیز وجود دارد که آمریکائی که به خاطر عملکرد خودش احساس بدی دارد، و خود را قربانی درگیری های جهانی غلط دولتهای گذشته می داند، انتخاب کند که به مشارکت خود در سازمان های بین المللی پایان دهد و حساب آنها را برسد، و یا اینکه اگر آنها در مسیر خود نیستند، به آنها اجازه دهد تدریجا از بین بروند.
 

 بیشتر بخوانید : سازمان ناتو، اهداف ، برنامه ها و چگونگی حیات دوباره

به نظر می رسد این یک ریسک خاص در زمینه تجارت است. علیرغم آتش بس موقت رئیس جمهور ترامپ و رئیس کمیسیون اروپا که در 25 ژوئیه به دست آمد، تنش ها ممکن است دوباره تشدید شود، اگر کاخ سفید تصمیم به قضاوت در مورد موفقیت مذاکرات جدید ناتو با توجه به معیار مورد نظر خود بگیرد. این معیار عبارت از اینکه آیا کسری بودجه ایالات متحده در کوتاه مدت کاهش پیدا خواهد کرد. که البته بعید است بدون تغییر درازمدت قابل توجه برای الگوهای پس انداز و سرمایه گذاری ایالات متحده و آلمان این اتفاق بیفتد. موافقت نامه های مربوط به تعرفه ها و یارانه های صفر نمی توانند تاثیری بر پدیده اقتصاد کلان داشته باشند.
 
همچنین ناامیدی های کاخ سفید می تواند به طور مشابهی تشدید شود، اگر تعرفه هایی که دولت بر روی دولت چین گذاشته است، منجر به این نشود که کشور وضعیت اقتصادی خودش را به گونه ای بهبود ببخشد که بتواند پیمان دوجانبه پولی را متعادل سازد. یا اگر هیچ پیشرفتی در عملکرد سازمان تجارت جهانی که منجر به کاهش کسری تجاری ایالات متحده در جهان شود، ایجاد نشود.
 
دولت ترامپ باید نشان دهد که مایل است از رویکرد کارت امتیازی برای سیاست تجاری – که صاحب کارت برنده رقابت کسری بودجه باشد – به رویکرد مبتنی بر رعایت قوانین نوشته شده ــ که شخص در آن منصفانه بازی می کند، فارغ از اینکه نتیجه در مورد مازاد و کسری چه باشد ــ تغییر موضع دهد. بدون تغییر این رویکرد، مشارکت ایالات متحده در مؤسسات اقتصادی و موافقت نامه های بین المللی همچنان در معرض خطر قرار می گیرد، به این معنی است که این امر احتمالا انزوای انسانی اقتصادی ایالات متحده است - نه تنش با روسیه - که می تواند باعث شود که نظم لیبرال غرب غرق شود.
 

برگرفته از سایت https://nationalinterest.org

نسخه چاپی