سرنوشت زشت سیاست ترامپ در مورد ایران
برای بسیاری از رهبران ایرانی، ممکن است این روزها نوعی تست و آزمایش برایشان به نظر بیاید و هیچ کس نباید متعجب گردد
 
چکیده
پائول پیلار نویسنده کتاب «چرا آمریکایی ها، دنیا را بد می فهمند»، در این مقاله به سیاست اشتباه دولت ترامپ در مورد برنامه هسته ای ایران پرداخته است. به اعتقاد نویسنده، حتی پیشنهاد گفتگوی بدون پیش شرط ترامپ نیز از سوی رهبران ایران، جدی گرفته نشد، چرا که دولت ترامپ اعتبار خود را با خروج از توافق هسته ای در ایران از دست داده است. پائول پیلار معتقد است که کارکرد اصلی تهدیدات ترامپ، تغییر توجهات داخل آمریکا از مساله دخالت روسیه در انتخابات آمریکا است. چرا که سیاست فشار و تحریم، سالها است که محکوم به شکست بوده است و شاید در این میان، تنها رقبای منطقه ای ایران یعنی اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده از آن نفع ببرند. وی بزرگترین تفاوت مورد ایران و کره شمالی را رویکرد رقبای منطقه ای ایندو کشور می داند.البته ترامپ به دنبال جنگ مسلحانه نیست و بیشتر سعی دارد که تمام موضوعات حل شده در دولت قبلی را تبدیل به بحرانی کند که وی با تهدید و نشست حل کرده است. نویسنده در پایان تصریح می کند که حتی تغییر در نظام ایران، با وجود مجاهدین خلق دورنمای خوبی ندارد.

تعداد کلمات :‌1885 / تخمین زمان مطالعه : 9 دقیقه
 
شیب
 
نویسنده: پائول پیلار
مترجم: سید محمد حسن هاشمی
 
باعث تعجب نیست که رهبران ایران علاقه ای به پاسخ دادن به درخواست دونالد ترامپ برای برگزاری نشستی با رئیس جمهور امریکا بدون پیش شرط ندارند. در مورد چه چیزی بخواهند صحبت کنند، بخصوص اینکه به نظر می رسد که دیپلماسی نرمال و عادی در روابط ایران و آمریکا، جریان ندارد؟ اعتبار ترامپ نزد ایرانیان بخصوص بعد از خروج وی از یکی از مهمترین توافقات بین المللی که هر دو طرف در سال های اخیر آن را امضاء کرده بودند، تقریبا به زیر صفر رسیده است. رهبران ایران دلیلی ندارند که با تهدید ترامپ بازی کنند که او سعی دارد ایران را ملتمس نسبت به فشار کمپین خود بر علیه ایران، نشان دهد.

توئیت با تمام-حروف بزرگ هفته پیش دونالد ترامپ، به سختی یک پاسخ طبیعی به هر چیزی بود که ایرانیان گفته بودند یا این اواخر انجام داده بودند.
رئیس جمهور ایران، حسن روحانی در همان روز در سخنانی اظهار داشت که «آمریکا باید بداند که صلح با ایران، مادر تمام صلح ها است و جنگ با ایران، مادر تمام جنگ ها است» و در حالی که ترامپ را نصیحت می کرد گفت « با دم شیر بازی نکن، چرا که منبع حمله می باشد». بنابراین حسن روحانی می گفت که او صلح با آمریکا را می خواهد و کشانده شدن به سمت جنگ، ایده بدی است.

برای بسیاری از رهبران ایران، این روزها به نوعی آزمایش و تست به نظر می رسد و هیچ کس متعجب نمی گردد. در پاسخ به پذیرش ایران نسبت به توافق تائید شده بین المللی که ایران از روی میل و رغبت، محدودیت هایی شدیدی و نظارت و دیده بانی سرزده در تاریخ کنترل هسته ای نظامی قبول کرد، واکنش دولت ترامپ دبه کردن آمریکا نسبت به الزامات این کشور تحت این توافق بین المللی، قسم خورن برای دشمنی نسبت به ایران، برپا کردن جنگ اقتصادی علیه ایران و به صورت بسیار پر سر و صدا، بی ثبات کردن ایران، بود.تهدید ترامپ در توئیتش علیه ایران « دیگر هیچ وقت ایالات متحده را تهدید نکن، وگرنه با عواقبی مواجه می‌شوی که مشابه آن قبلاً بر سر عده انگشت شماری در تاریخ آمده است. ما دیگر کشوری نیستیم که صحبت‌های جنون آمیز شما درباره خشونت و مرگ را تاب بیاوریم. محتاط باش» که تماما با حروف بزرگ نوشته شده بود، یادآور تهدید اولیه وی علیه کره شمالی است که در توئیتی نوشته بود « آتش و خشمی که جهان هرگز ندیده است». این مقایسه نیز به نوبه خود یکی دیگر از تاکتیک های آشنای ترامپ است که تلاش که در مورد موضوع کره شمالی نیز به کار ببرد که آن موضوع را تبدیل به یک بحران به عنوان بخشی از مباحث رقابتی خود کند که رئیس جمهور سابق آمریکا بدبختی بر جای گذاشته و وی بعد از برگزاری نشستی یا امضای توافقی، او ادعا کند که به پیشرفت قابل توجهی دست یافته است. تنش اخیر بین ایران و آمریکا که خروج آمریکا از توافق هسته ای نیز مولفه برجسته آن است، قطعا توسط دولت ترامپ بوجود آمده است. اما شباهتی بین ایران و کره شمالی وجود ندارد که هر دو پایان مشابهی داشته باشد.

شیوه های ترامپ در توئیتر اکنون معروف گردیده است. البته، ترامپ استاد درخواست و تغییر توجهات رسانه و افکار عمومی است. این حجم از آتش علیه ایران، به ترامپ کمک می کند تا عنوان و تیترهای روزنامه ها از هفته ای که روسیه در کانون توجهات بود از جمله نشست هلسینکی، به سوی مطلب دیگری برداشته شود. این هفته همچنین با انتشار اسنادی ادامه پیدا کرد که سناریوی ترامپ و مدافعان حزبی وی را که در تلاش برای چرخاندن و زیر سوال بردن تحقیقات پیرامون دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بود، به زمین زد.

تهدید ترامپ در توئیتش علیه ایران « دیگر هیچ وقت ایالات متحده را تهدید نکن، وگرنه با عواقبی مواجه می‌شوی که مشابه آن قبلاً بر سر عده انگشت شماری در تاریخ آمده است. ما دیگر کشوری نیستیم که صحبت‌های جنون آمیز شما درباره خشونت و مرگ را تاب بیاوریم. محتاط باش» که تماما با حروف بزرگ نوشته شده بود، یادآور تهدید اولیه وی علیه کره شمالی است که در توئیتی نوشته بود « آتش و خشمی که جهان هرگز ندیده است». این مقایسه نیز به نوبه خود یکی دیگر از تاکتیک های آشنای ترامپ است که تلاش که در مورد موضوع کره شمالی نیز به کار ببرد که آن موضوع را تبدیل به یک بحران به عنوان بخشی از مباحث رقابتی خود کند که رئیس جمهور سابق آمریکا بدبختی بر جای گذاشته و وی بعد از برگزاری نشستی یا امضای توافقی، او ادعا کند که به پیشرفت قابل توجهی دست یافته است. تنش اخیر بین ایران و آمریکا که خروج آمریکا از توافق هسته ای نیز مولفه برجسته آن است، قطعا توسط دولت ترامپ بوجود آمده است. اما شباهتی بین ایران و کره شمالی وجود ندارد که هر دو پایان مشابهی داشته باشد.

یک تفاوت اساسی بین دو مورد ایران و کره شمالی، به موقعیت دیگر دولت ها در منطقه ایندو کشور می باشد. همسایگان کره شمالی، از گفتگو و تنش زدایی با پیونگ یانگ استقبال کرده اند و رئیس جمهور کره جنوبی، جائین، برای قرار گرفتن همه چیز در مسیرش، تلاش کرد. اما در مقابل، رقبای منطقه ای ایران که قراردادهای ترامپ با این کشورها بخشی از سیاست خاورمیانه ای ترامپ است، هیچ گونه آشتی و تنش زدایی بین دو کشور را نمی خواهند. برای اسرائیل، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، دشمنی بی پایان ایران و آمریکا، روابط ویژه آنها را ایالات متحده را پایدار نگه می دارد و رقیب عمده منطقه ای را منزوی می سازد و توجهات را از ضعف ها و آسیب پذیری های خودشان که شایسته توجه بین المللی نیز هست، به سمت و سوی دیگر تغییر می دهد.

زمان سر و صدای توئیتری ترامپ، به احتمال خیلی زیاد به سخنرانی مایک پمپئو وزیر امور خارجه آمریکا، در همان روز مرتبط می شد که یک فراخوان کامل برای بی ثبات کردن ایران بود. وزیر امور خارجه و رئیس جمهور، احتمالا امید به شکلی از تغییر در نظام ایران به عنوان پیشرفت سیاست خارجی خود دارند تا جایی که در طی دو سال قبل از انتخابات 202 آمریکا، آنها قادر باشند ادعا کنند به چنین پیشرفتی دست یافتند. حداقل، مایک پمپئو، به اندازی کافی باهوش است که درک کند که علیرغم لفاظی های دولت ترامپ پیرامون این موضوع، «توافق بهتر» در مورد برنامه هسته ای ایران، چقدر غیرمتحمل است.
رویکرد فشار که برای سالیان متمادی قبل مورد امتحان قرار گرفته و به شکست انجامیده است و اکنون حتی خیلی احتمال کمتری دارد که منجر به نتیجه گردد، چرا که ائتلاف بین المللی نسبت به آن وجود ندارد و بجایش یک آمریکا منزوی آن را دنبال می کند.

در این باره، نشان می دهد که مایک پمپئو در سخنرانی خود، تقریبا هیچ چیزی در مورد مساله هسته ای ایران، نگفت؛ مساله ای که در سال های نه چندان دور گذشته، تمامی سخنرانی مقامات امریکایی را به خود اختصاص داده بود. هیچ چیزی برای گفتن وجود ندارد جز اینکه مساله هسته ای، موضوعی بود که در بهترین روش ممکن، با توافق چند جانبه تحت نظر و گفتگوی دولت قبلی، حل گردیده بود و دولت ترامپ به طور مطلق آن را رد کرد.

در موضوع کره شمالی، علیرغم لفاظی ها و سخنرانی های دولت ترامپ پس از نشست سنگاپور با رهبر کره شمالی، مساله هسته ای کره شمالی حل نشده است. حل مساله هسته ای کره شمالی، می تواند یک دستیابی واقعی سیاست خارجی آمریکا باشد، اما این مساله نیز، ممکن است در چارچوب زمانی معنادار سیاسی در دوره ترامپ، قابل دسترسی نباشد.

تغییر نظام در ایران، به رغم سخنرانی های دولت ترامپ و جنگ اقتصادی که به همین منظور در نظر گرفته شده است،. بعید است که قابل دسترسی باشد. اعتراضات خیابانی در ایران، حتی اکنون بسیار کمتر از زمان انتخابات 88 است که به دنبال تغییر نظام در ایران بود. ( معیار دوگانه جالب در اظهارات ترامپ این بود که از یکسو به اعتراضات در ایران به عنوان شاهدی بر ناراضی بودن مردم در ایران اشاره کرد و از سوی دیگر، در واکنش به معترضی که نسبت به سیاست های مهاجرتی دولت ترامپ اعتراض داشت، گفت که « اگر در ایران این حجم از اعتراض در ایران وجود داشت»، که نشان دهنده دوگانگی جالب در اظهارات وی می باشد.)

مداخلات دولت ترامپ و جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران، باعث می شود که تغییر در نظام ایران، غیرمحتمل تر شود. تحریم ها باعث می شود که بتوان آمریکا را مسبب پیامدهای اقتصادی آینده، معرفی کرد و این تحریم ها مردم عادی را مورد آسیب قرار خواهد داد. علاوه بر این، دولت ترامپ آشکار ضد جمهوری اسلامی ایران است که در سیاست تحریم مسافرتی آشکار گردید که ایرانی ها بیشتر از سائر ملیت ها، تحت تاثیر این سیاست قرار گرفتند.
 

بیشتر بخوانیم : انرژی هسته‌ای در ایران

 
حتی اگر نظام در ایران در دو سال آینده تغییر پیدا کند، سوالاتی به دنبال تغییر مطرح خواهد شد. ورشکستی اتاق فکر دولت ترامپ با نقش فرقه مجاهدین خلق برجسته می شود که در اتاق فکر ترامپ علیه ایران، ایفای نقش کردند. گروه مجاهدین خلق دست شان به خون آمریکایی آغشته است و این گروه تقریبا تمام حمایت و پشتیبانی که زمانی در ایران داشتند را در زمان کمک های این گروه به رژیم صدام در جنگ ایران و عراق، از دست دادند. مشاور امنیت ملی ترامپ، جان بولتون و رودلف جیولیانی، از افراد نزدیک به رئیس جمهور هستند که از مجاهدین خلق در مقابل هزینه سخنرانی شان، تمجید کردند.

رقبای منطقه ای ایران همچون اسرائیل و عربستان، به دنبال تغییرات دموکراتیک در ایران نیستند و خواستار تغییر نظام ایران از طریق فشار و جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران هستند. چنانکه یکی از مقامات امنیتی گفته بود که تغییرات دموکراتیک در ایران، بدترین کابوس برای اسرائیل است، چرا که کمتر باعث انزوای ایران و قدرتمند تر شدن ایرانیان می گردد.

عربستان نیز نگران تغییرات دموکراتیک است، چرا که این کشور خودش باید در معرض این تغییرات دموکراتیک قرار بگیرد. در سخنان ترامپ یک کنجکاوی دیگری نیز وجود دارد که باعث شده آمریکا به دنبال تغییر نظام در ایران باشد و آن این است که آیا معیارهای سیاسی مشابهی وجود ندارد که باعث حفظ این خانواده سلطنتی شده است.

بهترین خروجی این سیاست -که در کل خوب نیست- که یک نفر می تواند امید داشته باشد، تحریم بیشتر شهروندان ایرانی است که آمریکا را به عنوان دشمن منافع خود می بینند و یک خطر دائم احتمال افزایش جنگ، می باشد. اگر احزاب باقی مانده در ایران نتوانند توافق را حفظ کنند و دولت ترامپ نیز به تهدیدات خود ادامه بدهد و همین امر باعث شود که تفکر در مورد قدرت بازدارندگی هسته ای مجددا در ایران احیا گردد که در نتیجه بحران هسته ای جدیدی به مشکلات و بدبختی ها افزوده خواهد شد.

البته جنگ مسلحانه بدتر خواهد بود. دونالد ترامپ احتمالا به دنبال چنین جنگی نیست، اما هیچ کسی نمی تواند روزی را انکار کند که ترامپ به دنبال روشی برای فرار از مشکل بزرگتر سیاسی است که او در مورد تحقیقات پیرامون دخالت روسیه با آن مواجه شده است. نگرانی بدتر در این میان، جان بولتون است که او اشتیاق این جنگ را می کشیده و اکنون در موقعیتی است که شانس وقوع آن را افزایش می دهد.
 

منبع: نشیونال اینترست

نسخه چاپی