معراجی خارق العاده در شب
دیدگاه مفسر بزرگ قرآن حکیم الهی علامه طباطبائی (ره) در مورد معراج.
چکیده
از جمله «سفرهای معنوی» که الگو و راه سیر معرفتی عارفان مسلمان و مسلمانان عارف قرار گرفت داستان «معراجی خارق العاده در شب» بود که خداوند پیام آور رحمتِ خود را براى این سفر برگزید و بى‏ دلیل  هم نبود، زیرا او گفتار و کردارى آن چنان پاک و شایسته داشت که این لباس بر قامتش بسیار برازنده و زیبا بود، خداوند گفتار پیامبرش را شنیده و کردار او را دیده و لیاقتش را براى این مقام پذیرفته بود. در قرآن می فرماید: «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بارَکْنا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا».[1] یعنی : "پاک و منزه است خدایى که در (مبارک) شبى بنده خود (محمّد) را از مسجد حرام (مکّه معظّمه) به مسجد اقصایى که پیرامونش را مبارک و پر نعمت ساختیم سیر داد تا آیات و اسرار غیب خود را به او بنماییم‏".
تعداد کلمات: 1582/ تخمین زمان مطالعه: کمتر از 8 دقیقه.
معراج رسول خدا
 
نویسنده: حمید حنائی نژاد

از آیه و روایات چنین استفاده مى ‏شود که پیغمبر (ص) با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى رفته، و اما عروجش به آسمانها، با روح مقدسش بوده است. از آیه و روایات چنین استفاده مى ‏شود که آن جناب با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى رفته، و اما عروجش به آسمانها، از ظاهر آیات سوره نجم و صریح روایات بسیار زیادى که بر مى ‏آید، که این عروج واقع شده و به هیچ وجه نمى‏ توان آن را انکار نمود، چیزى که هست ممکن است بگوئیم که این عروج با روح مقدسش بوده است.
دانشمندان اسلامى اتفاق دارند بر اینکه معراج در مکه معظمه و قبل از هجرت به مدینه اتفاق افتاده است، هم چنان که خود آیه مورد بحث هم آن را افاده مى‏ کند و مى‏ فرماید"منزه است آن خدایى که بنده خود را شبانه از مسجد الحرام به مسجد الاقصى برد "... روایات وارده از امامان اهل بیت، معراج را در دو نوبت مى ‏دانند... در کیفیت معراج، بعضى‏ گفته ‏اند: هم روحانى و هم جسمانى بوده رسول خدا (ص) با بدن خاکى خود از مسجد الحرام به بیت المقدس و از آنجا نیز با جسد و روحش به آسمانها عروج نموده است، و این قول بیشتر مفسرین است. بعضى‏ دیگر گفته ‏اند: با روح و جسدش تا بیت المقدس و از آنجا با روح شریفش به آسمانها عروج نموده است و این قول گروهى از مفسرین است. و بعضى گفته‏ اند: با روحش بوده و این خود از رؤیاهاى صادقى است که خداوند به پیغمبرش نشان داده، ...از آیه و روایات چنین استفاده مى ‏شود که آن جناب با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى رفته، و اما عروجش به آسمانها، از ظاهر آیات سوره نجم و صریح روایات بسیار زیادى که بر مى ‏آید، که این عروج واقع شده و به هیچ وجه نمى‏ توان آن را انکار نمود، چیزى که هست ممکن است بگوئیم که این عروج با روح مقدسش بوده است.(طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، 1378ش، ج13، صص 37-40 با تلخیص).

 
مرحوم علامه طباطبائی (ره) نظریه برخی را که معتقدند معراج رسول خدا (ص) از مسجد الأقصی به آسمانها، محصول خوابی بوده است که پیامبر (ص) در بیت المقدس دیده اند رد نموده است.
مقصود از روحانى بودن آن این است که روح مقدس آن جناب به ما وراى این عالم مادى یعنى آنجایى که ملائکه مکرمین منزل دارند و اعمال بندگان بدانجا منتهى و اقدار از آنجا صادر مى‏ شود عروج نموده و آن آیات کبراى پروردگارش را مشاهده و حقایق اشیاء و نتایج اعمال برایش مجسم شده، ارواح انبیاى عظام را ملاقات و با آنان گفتگو کرده است، ملائکه کرام را دیده و با آنان صحبت نموده است.برخی از قائلین به معراج روحانى معتقدند که معراج رسول خدا (ص) از مسجد الأقصی به آسمانها به صورت رؤیاى صادقه بوده است‏ و این معراج محصول خوابی بوده که پیامبر (ص) در بیت المقدس دیده اند که به آسمانها معراج کرده اند، اما مرحوم علامه طباطبائی (ره) این نظریه را رد کرده و می گویند: "از آیه و روایات چنین استفاده مى‏ شود که پیغمبر (ص) با روح و جسدش از مسجد الحرام تا مسجد الاقصى رفته، و اما عروجش به آسمانها، با روح مقدسش بوده است! و لیکن نه آن طور که قائلین به معراج روحانى معتقدند که به صورت رؤیاى صادقه بوده است، چه اگر صرف رؤیا مى‏ بود دیگر جا نداشت آیات قرآنى اینقدر در باره آن اهمیت داده و سخن بگوید، و در مقام اثبات کرامت در باره آن جناب برآید. و همچنین دیگر جا نداشت قریش وقتى که آن جناب قصه را بر ایشان نقل کرد آن طور به شدت انکار نمایند و نیز مشاهداتى که آن جناب در بین راه دیده و نقل فرموده با رؤیا بودن معراج نمى‏ سازد. بلکه مقصود از روحانى بودن آن این است که روح مقدس آن جناب به ما وراى این عالم مادى یعنى آنجایى که ملائکه مکرمین منزل دارند و اعمال بندگان بدانجا منتهى و اقدار از آنجا صادر مى‏ شود عروج نموده و آن آیات کبراى پروردگارش را مشاهده و حقایق اشیاء و نتایج اعمال برایش مجسم شده، ارواح انبیاى عظام را ملاقات و با آنان گفتگو کرده است، ملائکه کرام را دیده و با آنان صحبت نموده است و آیاتى الهى دیده که جز با عبارات: "عرش"" حجب"" سرادقات" تعبیر از آنها ممکن نبوده است‏.(همان، صص 40-41 با اندکی تلخیص و تصرّف).

فایده­ ی معراج چیست؟!.
اگر کسى بگوید فایده­ ی معراج چیست و در تحت وى چه‏ حکمتست که اقتضاء آن کرد؟ جواب آنست که رسول خداى (ص) کافران را و دشمنان دین را مى‏ دید در دنیا با راحت و نعمت و مؤمنان را مى‏ دید در بلا و شدّت و گاه‏ گاه از آن غمگین مى‏ گشت و بر وى دشوار مى ‏آمد، ربّ العالمین او را به آسمان برد و ملکوت بر وى عرضه کرد و عاقبت فریقین به وى نمود، مؤمنان را نعیم بهشت و کافران را عذاب دوزخ، پس از آن رسول خدا (ص) بلا و مشقّت مؤمنان در جنب نعیم بهشت که ایشان را ساخته‏ اند اندک دید و نعمت کافران در جنب عذاب دوزخ اندک شمرد، دل وى بیارمید و ساکن گشت. جواب دیگر آنست که چون وصف کند نعیم بهشت را و عذاب دوزخ را، بگوید دیدم، نگوید شنیدم، آن در حجّت بلیغ‏تر بود و در دل جاى گیرتر و قوى‏تر. و روا باشد که حکمت معراج آن بود که تا شرف و عزّت مصطفى (ص) پیدا کند و کمال محبّت و امانت وى به خلق نماید، عادت ملوک چنانست که چون یکى را از چاکران خویش خواهند که بر کشند و او را مرتبتى و منزلتى دهند که دیگران را نباشد خبایا و کنوز خویش بوى نمایند، کنوز (گنجهای) سراى فنا به مصطفى (ص) نمودند(نشان دادند)، چون کنوز سراى فنا بدید بعالم بقاش بردند و کنوز عالم بقا بوى نمودند، هم سراى رحمت بوى نمودند، هم سراى عذاب‏.(میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، 1371ش، ج5، صص 481-482 با اندکی تلخیص و تصرّف).

بیشتر بخوانید: چهارده «پیام» و نکته مهم از «معراج» پیامبر اسلام (ص).


1- معراج، لغو نیست، بلکه اسرارى قابل توجّه دارد. سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى‏ ...
2- معراج، اردوى خصوصى و بازدید علمى پیامبر بود، وگرنه خداوند بى ‏مکان است. سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى‏ ...
3- عبودیّت، مقدّمه ‏ى پرواز است و عروج، بى‏ خروج از صفات رذیله، ممکن نیست. «أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ»
4- انسان اگر هم به معراج برود، باز «عبد» است. پس درباره‏ ى اولیاى خدا غلوّ نکنیم. «أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ»
5- عبودیّت، از افتخارات پیامبر و زمینه‏ ى دریافت‏هاى الهى اوست. «بِعَبْدِهِ»
6 - براى قرب به خدا، شب بهترین وقت است. أَسْرى‏ ... لَیْلًا
8- شب معراج، شب بسیار مهمى است. «لَیْلًا» نکره آمده است.
9- اگر استعداد وشایستگى باشد، پرواز یکشبه انجام مى‏ گیرد. «أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ لَیْلًا»
10- مسجد، بهترین سکوى پرواز معنوى مؤمن است. «مِنَ الْمَسْجِدِ»
11- مسجد باید محور کارهاى ما باشد. «مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى»
12- حرکت‏هاى مقدّس، باید از راههاى مقدّس باشد. أَسْرى‏ ... مِنَ الْمَسْجِدِ
13- ظرفیّت علمى انسان، از دانستنى ‏هاى زمین بیشتر و شگفتى‏هاى آسمان نیز از زمین بیشتر است. أَسْرى‏ ... لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا
14- هدف معراج، کسب معرفت و رشد معنوى بود. «لِنُرِیَهُ مِنْ آیاتِنا».(قرائتی، محسن، تفسیر نور، 1383ش، ج5، صص 16-17 با تلخیص).

عروج بر آسمانها و وصول به مرتبه قرب به احادیث صحیحه و مشهوره ثابت گشته است.
عروج بر آسمانها و وصول به مرتبه قرب به احادیث صحیحه مشهوره که قریب است به حد تواتر ثابت گشته و هر که انکار آن کند ضال و مبتدع است. مثنوى:‏
شاهد معراج نبوى وافر است‏                هر که مقر نیست بدین کافر است‏
دستگه سلطنت این وصال‏                   نیست به پامردى خیل خیال‏
عقل چه داند چه مقامست این‏             عشق شناسد که چه دام است این‏
معتقد اکثر اهل اسلام آن است که عروج آن حضرت ص به جسد و روح بوده معاً و در بیدارى واقع شده و آنان که درین قصّه ثقل جسد را مانع دانند از صعود ارباب بدعتند و منکر قدرت؛ بیت:
آنکه سرشت تنش از جان بود              سیر و عروجش به تن آسان بود
(کاشفی سبزواری، حسین بن علی، جلالی نائین، مواهب علیه، 1369ش، ص 606).

اگر برای بنده خلعتی بهتر از «بندگى» بود، خداوند به پیامبرش در  «شب معراج» آن خلعت را می داد‏!.
بناى معراج نه بر تصرّف عقل است «کاین زر ز سراى عقل بیرون زده‏ اند»، بناى او بر قدرت الهى و حکمت پادشاهى است‏ یَفْعَلُ اللَّهُ ما یَشاءُ و یَحْکُمُ ما یُرِیدُ. در حقّ موسى گفت علیه السّلام: وَ لَمَّا جاءَ مُوسى‏ لِمِیقاتِنا. باز مصطفى را گفت: سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى‏ بِعَبْدِهِ. پاکا آن خداوندى که بنده خود را ببرد، و اضافت نام موسى به آب و درخت گردد، و اضافت نام مصطفى به خود کرد بعبده. اى درویش اگر بنده را هیچ خلعت بهتر از بندگى بودى، مصطفى را شب معراج آن خلعت بدادى‏.(سمعانی، احمد، روح الأرواح فی شرح اسماء الملک الفتاح، 1384ش، ص 207).
  

پی نوشت: [1] . إسراء: 1. 
منابع:
1 - طباطبائی، موسوی همدانی، ترجمه تفسیر المیزان، ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم،چاپ یازدهم، 1378ش.
2 - میبدی، ابوالفضل رشیدالدین، کشف الأسرار و عدة الأبرار (معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری)، ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ پنجم، 1371ش.
3 - قرائتی، محسن، تفسیر نور، ایران، تهران، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، چاپ یازدهم، 1383ش.
4 - کاشفی سبزواری، حسین بن علی، جلالی نائین، مواهب علیه، ایران، تهران، سازمان چاپ و انتشارات اقبال، چاپ اول،1369ش.
5 - سمعانی، احمد، روح الأرواح فی شرح اسماء الملک الفتاح، ایران، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم، 1384ش.

 

بیشتر بخوانید:
ابزار دعوت به سوی خدا
شمول رحمت در قرآن از دیدگاه عارفان
بازگشت بسوی خدا در قوس صعود عرفانی

نسخه چاپی