روسیه، بازنده جنگ داخلی
دیپلماسی مداوم نتانیاهو با ولادیمیر پوتین شکست خورده و حاوی تحولات ناخوشایندی در سراسر مرزهایش است
 
چکیده:
در حالی که مرز اسرائیل با سوریه، جزو آرام ترین مرزهای این کشور در چهار دهه اخیر بوده است، اما وضعیت اخیر سوریه، این کشور را با تردیدهای جدی مواجه کرده که موجب اتخاذ رویکردی متناقض گردیده است. چرا که از یکسو بشار اسد را متهم به کشتار دسته جمعی در این کشور می کنند و از سوی دیگر، وجود حکومت مرکزی بشار اسد و قرار گرفتن وی در راس قدرت در مقایسه با گروه های شبه نظامی را به نفع اسرائیل می دانند. به دنبال تصمیم ترامپ مبنی بر خروج آمریکا از سوریه، اسرائیل سعی کرده است که روابط خود با روسیه را به منظور کاهش حضور نظامی ایران در سوریه، افزایش دهد، اما به اعتقاد نویسنده، روسیه منافع خود را دنبال می کند و نمی تواند برای اسرائیل قابل اتکا باشد؛ چرا که اولا روسیه قادر به خارج کردن ایران از سوریه نمی باشد و ثانیا این کشور به دنبال تامین منافع اسرائیل نمی باشد. ضمن آنکه کاهش حضور نیروهای نظامی روسیه در سوریه باعث افزایش نفوذ ایران می باشد که این امر نیز به ضرر اسرائیل می باشد.

تعداد کلمات : 1997 / تخمین زمان مطالعه : 10 دقیقه

روسیه

نویسنده : دیوید کنر
مترجم: سید محمد حسن هاشمی

پنویسنده معتقد است که اسرائیل با در نظر گرفتن تمام احتمالات موجود بازنده جنگ سوریه می باشد، بخصوص آنکه نیروهای نظامی ایران در ساختار امنیتی سوریه جای گرفته اند و عملا تفکیک میان نیروهای نظامی این کشور سخت می باشد. اگر می خواهید دوگانگی و تردید اسرائیل درباره خروجی جنگ سوریه را درک کنید، فقط به اظهارات آویگدور نگاه کنید. در سال 2016، لیبرمن وزیر عجیب دفاع اسرائیل، با محکوم کردن بشار اسد رئیس جمهور سوریه، وی را قصاب نامید. او ادعای ضرورت اخلاقی برای مقابله با کشتار دسته جمعی که از هولوکاست شروع شده بود و توجیهی برای مقابله با کشتار دسته جمعی دولت سوریه است، کرد. او افزود که این جزو منافع اسرائیل است که اسد و متحدان ایرانی اش را از سوریه بیرون خواهند کرد. اما در اوایل این ماه، در حالی که واحدهای دفاعی هوایی اسرائیل در حال گشت زنی بودند، لیبرمن به دیدگاه خوش بینانه درباره افزایش قدرت بشار اسد اشاره کرد و گفت این بدین معنا است که در سوریه، مخاطب جدی در قدرت وجود دارد، کسی که مسئول باشد و حکومت مرکزی در سوریه مستقر باشد. وقتی از او سوال شد که آیا او معتقد است که این امر باعث کاهش احتمال درگیری در مرز جنوبی اسرائیل می شود، او گفت: من اینطور فکر میکنم و معتقدم این امر جزو منافع اسد نیز خواهد بود.

این دو موضع اولویت های متضاد اسرائیل را نشان می دهد. از یک سو، بشار اسد مهمترین متحد ایران در جهان عرب است که دولتی را اداره می کند که دسترسی تهران به مرز شمالی اسرائیل را مهیا کرده و جریان موشکی حزب الله را تسهیل نموده است. از سوی دیگر، علیرغم لفاظی های ضد اسرائیلی حریصانه دولت وی، برخلاف وضعیت نابسامان گروه های شبه نظامی سنی و سازمان های جهادی که ممکن است جایگزین اسد شوند، وی مقدار مشخصی در برابر اسرائیل را نمایندگی می کند.
اسرائیل با حمایت ملی از گروه های شورشی مسلح سوری درجنوب، سعی کرد که ایران و متحدانش را از مرزهای خود دور نگه دارد و زمانی که به مرزهایش حمله شد، این گروه ها به نمایندگی از اسرائیل تلافی کنند.
برخلاف ایام اخیر، مرز اسرائیل با سوریه آرام ترین مرز این کشور برای چهار دهه بوده است. در حالی که اسرائیل از تلاش برای شکل دهی به خروجی جنگ سوریه، خودداری کرده است، اما این کشور به صورت تهاجی مجموعه محدودی از اهداف طراحی شده برای حفظ منافع خود را دنبال می کند. این کشور کمپین هوایی را برای مانع شدن در برابر ایران جهت استقرار پایگاه نظامی در سوریه یا انتقال موشک های پیشرفته به حزب الله، راه انداخت. اسرائیل با حمایت ملی از گروه های شورشی مسلح سوری درجنوب، سعی کرد که ایران و متحدانش را از مرزهای خود دور نگه دارد و زمانی که به مرزهایش حمله شد، این گروه ها به نمایندگی از اسرائیل تلافی کنند. و در نهایت، ارتش اسرائیل شرایطی را مهیا کرد تا مانع پیشرفت هر گروه شورشی به بخش هایی از جنوب سوریه که توسط «دروزی ها» اشغال شده است، شوند.

دروزیه یک گروه قومیتی است که شامل عناصری از اسلام به علاوه دیگر ادیان می شود که با توجه به فشار ناشی از جمعیت دروزی ها که از نتیجه غلبه شورشی ها بر منطقه می ترسند، اسرائیل مانع می شود. در حالی که این استراتژی باعث فیلتر شدن اسرائیل از خونریزی در سوریه شده است، اما این استراتژی اقدام کمی برای جلوگیری از سناریوی بدتر برای اسرائیل که در دمشق اتفاق می افتد، انجام داده است. بشار اسد با احیای مجدد، در حال تحکیم کنترل خود بر کشورش می باشد که در این میان حمایت ایران نیز باعث قوت قلب وی شده است. فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و رزمندگان حزب الله در سوریه، شبکه نظامی خود در سوریه را گسترش داده و تقویت نموده اند. و اکنون دارای موشک های دور برد پیشرفته هستند که قادر است خرابی های بی سابقه ای را برای شهرهای اسرائیل به همراه داشته باشد. ایران و سوریه طبق گزارشات قراردادی را برای همکاری بیشتر نظامی امضاء کردند. اسرائیل به نوبه خود، بیش از 100 موشک هوایی بر علیه نیروهای حزب الله از زمان شروع جنگ و به منظور مقابله با این تهدید، شلیک کرده است. در اوایل این ماه نیز، اسرائیل طبق گزارشات با استفاده از یک ماشین بمب گذاری شده دانشمند سوری که نقش مهمی در برنامه موشکی پیشرفته این کشور داشت را ترور کرد. یاکوف آمیدرور، مشاور سابق امنیت ملی نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو، معتقد است که اسرائیل نمی تواند هر کاری که بخواهد در سوریه انجام دهد، اما می تواند کارهای زیادی انجام دهد که برای ایران هزینه دارد.

نتانیاهو وقت قابل توجهی را در روابط شخصی خود با ولادیمیر پوتین رئیس جمهور روسیه، صرف کرد تا بر ایران و متحدانش فشار وارد کند. نتانیاهو 9 دیدار چهره به چهره از زمان مداخله نظامی روسیه در سوریه از سال 2015 با پوتین داشته است که بیشترین دیدار با یک رهبر در جهان بوده است. در نتیجه این تلاش دیپلماتیک، مسکو استفاده از سیستم دفاعی خود برای حمله به هواپیماهای جنگی اسرائیل هنگام ورود به خاک سوریه برای حمله به نیروهای ایرانی و حزب الله، خودداری کرد. تکیه اسرائیل به روسیه نتیجه مخالفت دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا نسبت به تعهد بلند مدت این کشور برای حضور در سوریه بوده است. دونالد ترامپ در اوایل امسال به ارتش گفت که خود را برای خروج سربازان آمریکایی از کشور سوریه آماده کند و در اوایل این ماه، ترامپ اعلام کرد که وی 230 میلیون دلار پولی که برای کمک به بازسازی زیرساخت های تخریب شده سوریه اختصاص داده شده است را پرداخت نخواهد کرد.

ایتامار رابینویچ، یکی از مقامات مذاکره کننده سابق با سوریه در سال 1990 می گوید: اگر شما یک تصمیم گیرنده در حوزه سیاست اسرائیل باشد و به سوریه نگاه کنید، مشاهده خواهید کرد که روسیه در آنجا حضور دارد و قطعا آنجا خواهد ماند. و اگر شما به ایالات متحده نگاه کنید، رئیس جمهور این کشور یک روز می گوید که او قصد خروج 2000 هزار نیروی نظامی آمریکا از سوریه دارد و روز دیگر که با فشارهایی برای حفظ نیروهایش مواجه می شود، اما در بلند مدت قطعا این رویکرد قابل اعتماد نیست».

همکاری اسرائیل با روسیه، از روی ناچاری است و این کشور اعتقاد ندارد که مسکو جانب این کشور را در مواجهه منطقه ای با ایران خواهد گرفت. بعد از همه اینها، اسد و متحدان ایرانی اش زمینه را تا سال 2015 و زمان حضور نظامی پوتین از دست داده بودند که با این مداخله شرایط جنگ تغییر کرد. مقامات اسرائیلی در سطح گسترده ای وعده های روسیه مبنی بر دور نگه داشتن 53 مایلی نیروهای ایرانی از مرز اسرائیل را در نظر نگرفتند، چرا که آنها گفتند چنین وعده ای کم اهمیت خواهد بود وقتی ایران میتواند موشک هایی را با برد 100 مایلی پرتاب کند.

یائر لاپید، وزیر سابق مالی و رهبر برجسته مخالف دولت، می گوید روابط اسرائیل با روسیه، روابط مبتنی بر منافع را نمایندگی می کند. من شک دارم که روسیه در حال حاضر قادر به بیرون کردن ایران از سوریه باشد و یا روسیه این تلاش ها را فقط بخاطر اسرائیل انجام دهد.

 

بیشتر بدانید :  چرا اسرائیل از حضور ایران در سوریه می ترسد


این شک و تردیدها درباره تمایل پوتین و قدرت وی برای جلوگیری از ایران، در حال افزایش است. مقاله ای که اخیرا توسط موسسه خاورمیانه که در واشنگتن مستقر است، چندین نشانه را تحلیل کرده است که روسیه به آرامی در حال کاهش حضور نظامی خود در سرزمین سوریه است که این گامی است که فقط نفوذ پوتین بر ایران و سوریه را کاهش خواهد داد. در عین حال، ایران و متحدانش خودشان را نهادهای امنیتی سوری جای داده اند که تفکیک آنها از نیروی نظامی سوری، غیرممکن می سازد.
این پیشرفت ها، میتواند همکاری روسیه و اسرائیل در سوریه را پایان دهد.

هانا نوت، تحلیل گر روسی می گوید: مقامات اسرائیلی به صورت فزاینده ای معتقدند که زمان این اقدام به پایان رسیده است. یک استدلالی است که به صورت قابل توجهی سخت است که ایران و حزب الله را بدون ضربه زدن به سربازان سوریه مورد حمله قرار داد و روسیه نمی تواند چشمان خود را بر روی این مطلب ببندد. در حالی که مقامات نظامی اسرائیل با این مساله غامض گلاویز هستند، برخی از رهبران سیاسی این کشور به دنبال استفاده از جنگ برای تحکیم تسلط این کشور بر بلندی های جولان هستند. اسرائیل این منطقه مهم به لحاظ استراتژیک را در جنگ 1967 به تصرف خود در آورد و متعاقب آن، در سال 1981 به کشور خود محلق کرد. با این حال، هیچ کشوری این مطقه را به عنوان سرزمین اسرائیل به رسمیت نشناخته است. سیاستمداران برجسته اسرائیلی همچون لپید و نفتالی بنت، وزیر آموزش فعلی اسرائیل، در حال حاضر به آمریکا به رسیمت شناختن مناطق الحاقی به سرزمین های اسرائیل فشار می آورند.

به طور خاص، لپید به صورت فعال این موضوع را دنبال می کند و در طی دیدارش با قانون گذاران آمریکایی در واشنگتن این موضوع را مطرح کرد و سخنرانی قبل از کنست پیرامون این موضوع داشت که « هرکسی با درکی از خاورمیانه، می داند که اسرائیل هرگز بلندی های جولان را به اسد باز نمی گرداند که ایران و حزب الله به عنوان شرکایش قسم به نابودی ما گرفته اند.

دولت ترامپ آشکارا نشانه هایی را ارسال کرده است که تمایلی به رسمیت شناختن تسلط اسرائیل بر بلندی های جولان در کوتاه مدت ندارد. جان بولتون مشاور امنیت ملی آمریکا در هفته گذشته گفت که تصمیمی درباره این موضوع در دولت گرفته نشده است و در حال حاضر تغییری در موضع آمریکا صورت نگرفته است.

طرح پیشنهادی نماینده جمهوری خواه فلوریدا، ران دسانتیس در تابستان برای به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر بلندی های جولان، به طور مشابهی کنار گذاشته شد. اما طرفداران این ایده که به تصمیم ترامپ مبنی بر انتخاب بیت المقدس به عنوان پایتخت اسرائیل دلگرم شده اند، قصد دارند فشار خود در راستای این موضوع افزایش دهند و به حصول پیشرفت بعد از انتخابات میاندوره امیدوار هستند.

در حالی که این نمایش های سیاسی و نظامی به پایان رسیده است، ابهام کوچکی درباره این واقعیت اساسی وجود دارد که ایران و متحدانش در سال های آینده آمادگی ایجاد چالش با اسرائیل در چند جبهه را خواهند داشت. در لبنان و سوریه، حزب الله رزمندگان خود را افزایش می دهد و بهترین سلاح های خود را نسبت به هر زمان دیگری در تاریخ، افزایش داده است. در اوایل امسال، در نوار غزه، حماس و اسرائیل درگیر مجموعه از درگیری های متقابل برای چندین ماه و قبل از وقوع آتش بس شده بودند. و در ایران، این خطر وجود دارد که جمهوری اسلامی می تواند برنامه هسته ای خود را به دنبال تحریم مجدد دولت ترامپ بر علیه دولت ایران، مجددا از سر گیرد.

میکائل ایسنستادت، افسر سابق ارتش آمریکا و عضو موسسه واشنگتن می گوید: هدف از این اقدام محاصره کردن اسرائیل با نیروهای نیابتی است که می توانند اسرائیل را با مجموعه ای از نزاع های در سطح پائین و بی پایان درگیر سازند که زندگی را در آنجا طاقت فرسا می سازد.

برگرفته از سایت: https://www.theatlantic.com
نسخه چاپی