تاریخ وایکینک
دریاپیمایان اسکاندیناوى که در سده هاى هشت تا ده کرانه هاى اروپا را مورد تاراج قرار می دادند ( حقایق و اسطوره ها )
 
چکیده
عصر وایکینگی از مقاطع تاریخ غرب، نه تنها برای مردم دنیا، بلکه برای خود مردم آن سرزمین هم در هاله ای از ابهاهات تاریخی و اسطوره سازی ها قرار گرفته است. دانستن حقایق این مردم کاری ست که از لابلای اسناد و شواهد تاریخی قابل استنباط است و میتواند ذهنیت ما را درباره ی  آنچه یک وایکینگ واقعی بوده است روشن نماید.
 
تعداد کلمات : 2235 / تخمین زمان مطالعه : 11 دقیقه
 
شب
 
نویسنده: رایان گودریچ
مترجم: محمدتقی مهری
 
ندای وایکینگ ها، اثر ویکتور واسنتسویو در اوایل دهه اول 1900
وایکینگ ها مردمی دریانورد از اواخر قرن 8 تا اوایل قرن 11 میلادی بودند که  این نام را به عنوان مردمی تاجر، جهانگرد و جنگجو برای خود به شهرت رسانیدند. آنها آمریکا را خیلی قبل از کلمبوس کشف کردند و آنرا به اندازه ی خاور دوری که بالغ بر فاصله ی تا روسیه بود برآورد کردند.

در حالیکه این مردم غالبا نام این مردم با صفت وحشی همراه است که به ملل متمدن برای رسیدن به گنج و زن هجوم میبردند، انگیزه ها و فرهنگ مردم وایکینگ کمی از این حرف گسترده تر است. این مهاجمین موجب گشایش تغییرات زیادی در سرتاسر سرزمین ها از اقتصاد گرفته تا جنگاوری شدند. 

عصر وایکینگ
بسیاری از مورخین اصطلاح "وایکینگ" را به عبارت اسکاندیناویایی "ویکینر" مرتبط میدانند، و نیز واژه ی "دزد دریایی". بهرحال این اصطلاح وضع شده برای نیروهای اعزامی آن طرف دریا و نیز به عنوان فعل در بین مردم اسکاندیناویایی برای زمانی که فردی زمانی از تابستان خود را برای رفتن به "وایکینگ" (ظاهرا به معنی تفریح و گردش) اختصاص میدهد، بکار میرود.
 
بر اساس نظریه ی آنجلو فورت، ریچاردز د. اورام، و فردریک پدرسن، نویسندگان  کتاب "امپراطوری وایکینگ ها"(چاپ انتشارات دانشگاه کمبریج در سال 2005)، عصر وایکینگ ها  کلا از 800 سال بعد از میلاد، چند سال بعد از اولین یورش و تاخت و تاز ثبت شده، تا سال 1050، چند سال قبل از اشغال انگلیس توسط نورمن در سال 1066 بود. در طول این زمان، دسترسی مردم اسکاندیناویایی به تمام قسمتهای شمالی اروپا و همینطور بسیاری دیگر از ملتهایی که سواحلشان مورد تاخت و تاز وایکینگ ها قرار رگفته بود، میسور بود. دورترین گزارش ثبت شده از وایکینگ ها در بغداد است که برای تجارت کالاهایی مثل کرک و موی حیوانات، عاج فیل و روغن خوک آبی در آنجا بودند.

حمله ی وایکینگ ها به راهبان لیندیسفارن، جزیره ای کوچک و دور افتاده در شمالی ترین سواحل انگلستان، به عنوان نقطه ی شروع مهاجرت آنها از اسکاندیناوی در سال 793 ضبط گردید. این منطقه یک صومعه ی معروف آموزش، به خاطر دانش راهبی و وجود کتابخانه ی بزرگش در آن اقلیم بود. در زمان این تهاجم، راهبان یا کشته شدند، یا به دریا انداخته شدند، و یا به عنوان برده گرفتار شدند و گنجینه های زیادی از کلیسا به تاراج رفت و نیز کتابخانه با خاک یکسان گردید. این واقعه به تنهایی بنیانی شد تا چگونه وایکینگ ها در اذهان مردم در دوره ی خود جا بگیرند: وحشی و جنگاور که نه به دین احترام میگذاشتند و نه به دانش ارج مینهادند.
 
در سالهای اول بعد از نخستین یورش، صومعه ها و حتی شهرها، خود را تحت محاصره ی این مزاحمین غریبه یافتند که ساکنان دریا بودند. برای آمادگی در برابر حملات ناگهانی از سوی دریا، پیشرفتهای زیادی در مستحکم سازی انواع مخفیگاها و پناهگاه هایی که دارای دیوارهای داخلی بودند و نیز دیوارهای سنگی مقاوم در برابر دریا ایجاد شد که این پدافندها تا حدودی در دفع این یورش ها موثر بود.

دلیل این حملات توسط وایکینگ ها موضوع بحث بین محققین است، گرچه این حملات اکثرا ناشی از چیزهایی چون شکنجه ها و غسل های تعمید اجباری کفار (غیر مسیحی ها) توسط مسیحیان بود بخاطر کم شدن تولیدات کشاورزی در خطه ی اسکاندیناوی. شواهد زیاد دیگر هم شاید وجود داشته باشد که باعث شد این مردم سکونت گاههای سرد و خشن خود را رها کنند تا شاید جای دیگری را بیابند و زنده بمانند. حال، به رغم اینکه تا چه اندازه میهن آنها میتوانست کینه توزی کند، بسیاری از وایکینگ ها در پایان هر دوره (فصل) با گنجینه ها، برده ها و کالاهایی که آنها را تا زمستان بعدی زنده حفظ میکرد، به سرزمین اصلی شان برمی گشتند.
 
کشتی وایکینگی
کشتی وایکینگ ها در قلب فرهنگ آنها جای دارد. این کشتی های خارق العاده- که بسیار دراز بودند- و جلوه ای از زندگی روی دریا بودند- از سمت اسکاندیناوی آمدند و روند تاریخ اروپا را تغییر دادند.
تجربه ی بیش از 10 قرن، مهارت کشتی سازی اسکاندیناوی (نورس) را به ساخت انواع کشتی ها رساند- از کشتی های کوچک ماهی گیری و کشتی های بزرگ شکم دار حمل بار تا کشتی های دراز سبک و سریع که برای حمله و یورش به کار برده میشد- ولی بدون توجه به اندازه ی کشتی ها، بسیاری از این کشتی ها از لحاظ ساختاری باریک و سبک بار ساخته میشدند (منظور از باریک، فاصله ای ست که بین آب و ته کشتی دیده میشود)، که به وایکینگها وفق پذیری بسیار بالایی برای حرکت در اقیانوسها و رودخانه ها میداد.

بر اساس نشریه ی دنیای دریانوردی و قایقرانی، مهارت کشتی سازی وایکینگ ها در قرن 7 میلادی به نقطه ی اوج خود رسید. زمانی که مازه را اختراع کردند (یک تیر چوبی بزرگ ساختمانی، که از سینه تا عقب کشتی امتداد داشت و از بدنه ی اصلی کشتی پایین تر قرار میگیرد). این خصیصه سرعت و استقامت کشتی را افزایش میداد و از حرکات ناخواسته ی کشتی به پهلو جلوگیری میکرد. مازه، به همراه دکل و بادبان بزرگ، سرانجام شرایط  سفری طولانی در شمال اقیانوس اطلس را برای مردم اسکاندیناوی فراهم کرد.

بر اساس وبسایت تاریخ پویا، برای شروع روند کشتی سازی، وایکینگ ها گوه ها را در چوب های تازه بریده شده ی درخت محکم میکردند تا چوب لایه های بیرونی را بشکافد. شاید تا 20 درخت بلوط برای یک کشتی باید قطع میشد. این چوبها باید شکل داده میشدند و منظم میشدند تا الوارها به شکل یک دیواره ی بسیار سخت در کنار هم درآید، روی هم تنیده شده مثل یک بادبزن. برای ساخت دیواره ی سخت در کشتی سازی، ابتدا دیواره ی بیرونی ساخته میشود و سپس چهارچوب و قالب اصلی در آن قرار میگیرد. این کشتی با ماده ای ضدآب شامل مخلوطی از قیر خیس خورده و نرم، موی حیوانات، پشم یا خزه بود و سپس با میخ های آهنی محکم میگردید. نتیجه ی کار یک کشتی طولانی بود که به شکل باور نکردنی سریع و انعطاف پذیر بود که هیچ چیز به گَردَش نمیرسید.

بر اساس مشاهدات موزه ی شاهنشاهی گرینویچ، مردها با دسته ای از پاروها، پارو میزدند، تا کمک کار بادبانی باشند که بیشتر از پشم ساخته شده بود. علاوه بر سکان، این کشتی دراز دارای یک تخته ی هدایت بود که به سمت راست عقب کشتی وصل و محکم شده بود.

 

بیشتر بخوانید : وایکینگ ها به دنبال اثبات شایستگی ها

بر اساس گفته های وبسایت تاریخ دات کام، در میانه های قرن 9 میلادی، این یورشها واقعا مانند همان شایعاتی که درباره ان بود، در تمام منطقه ی نورس ها پیچید (بر ثروتهای منقول اروپاییان). مجامع و روستاهای نورس گرد هم آمدند تا کشتی هایی بسازند به این نیت که زندگی خودشان را از راه تجارت جدید که همان حمله و غارت بود بهبود ببخشند. در سال 842، وایکینگ ها با بی رحمی کامل به نانتس در سواحل فرانسه یورش بردند و بخاطر مهارت شان در مانور و  نبردهای داخل رودخانه،، آنها شروع به غارت شهرها به فاصله ی  درون سرزمین فرانسه تا پاریس،  لیموگز، اورلینز، تورز و نایمز کردند.

وایکینگ ها، همانقدر که به مهارت و صنعت اهمیت میدادند، به هنر هم به همان میزان توجه داشتند. کشتی های دراز آنها معمولا با حک کردن شکل سر اژدها در سینه ی کشتی تزیین شده بود، زیرا آنها معتقد بودند که این اشکال، ارواح را از آنها دور میکند. سر اژدها با یک چهار گوش بزرگ همراه بود، بادبانی به رنگ راه راه قرمز که به شاخصه و علامت وایکینگ ها شهرت یافته بود. این منظره، ترس را در قلب های مردم اروپا در طول مدت سه قرن، نهادینه کرده بود.
 
شب
نسخه ای از کشتی وایکینگی که در خلیج پگ ول در کنت انگلستان قرار دارد.
 
 
ماموریت هایی در دنیای جدید
وایکینگ ها مستعمره هایی در غرب گرین لند در طول قرن 10 میلادی برپا کردند. ساگا (معمولا به نثر و مربوط به قرون وسطی و سرگذشت خانواده هاى مهم و قهرمانان) های وایکینگی نقل هایی از سفرهایی که آنها از مستعمره های گرین لند تا دنیای جدید داشته اند بیان میکنند. مکان هایی که یاد شده، "هِلولند" (خیلی ها معتقدند که این همان جزیره ى بفین است)، مارک لند (که بسیاری معتقدند لابرادو ست) و وین لند (مکانی مرموز که برخی باستان شناسان معتقدند جزیره ى نیوفاندلند است) نام دارند.

در حال حاضر تنها مکان تایید شده به عنوان جایگاه وایکینگ ها در جهان جدید، واقع در لانسه میادوس در شاخ شمالی جزیره ى نیوفاندلند است. این مکان در دهه ی 1960 از زیر خاک بیرون آورده شد. به علاوه 3 جایگاه احتمالی دیگر برای وایکینگها وجود دارد باستان شناسان اخیرا در کانادا واکاوی کرده اند. دو تا از این جایگاههای احتمالی، در نیوفاندلند واقعند در حالیکه سومین مکان در جزیره ى بفین در شمال قطبی کاناداست.

یکی از مکانهای احتمالی در پوینت رُزه در جزیره ى نیوفاندلند واقع است. در این محل، باستان شناسان خاکسترگاه باتلاقی از آهن ناخالص گرما دیده را درکنار ساختمانی از جنس خاکروبه و سیاخاک یافتند. یکی دیگر از مکانهای احتمالی وایکینگ ها در ساپس آرم واقع در نیوفاندلند است و شامل چال دام هایی ست که احتمالا برای گرفتار کردن حیوانات بزرگ مانند کارى بو (گوزن امریکاى شمالی) بکار میرفته است. این تله ها در خطوط مستقیم قرار گرفته اند و باستان شناسان معتقدند که وایکینگ ها حیوانات را در راستای این تله هایی که قابلیت به دام انداختن و کشتن حیوانات را داشته هدایت میکردند. در مکان سوم احتمالی وایکینگ ها، واقع در نانوک در جزیره ى بفین، پژوهشگران ابزارهای دست ساخته ای یافتند که احتمالا در صنعت آهن مورد استفاده بوده و همچنین بقایای یک ساختمان را یافتند که شاید توسط وایکینگ ها ساخته شده بوده است.
 
اساطیر وایکینگی
بسیاری از برداشتهای امروزی از وایکینگ ها ریشه در تبلیغات کاتولیک ها دارد. پس از غارتهای دسته جمعی امکانات مسیحیان و از دست رفتن تعداد بیشماری از آثار و گنجینه ها، روحانیون کاتولیک به دنبال راهی برای غیر انسانی جلوه دادن وایکینگ ها گشتند. تا زمان حکمرانی ملکه ویکتوریا بر انگلستان، وایکینگ ها هنوز مردمی خشن و وحشی تصور می شدند. در طول قرن های 19 و 20، این برداشت از وایکینگ ها به نقطه ایکه آنها به عنوان وحشی هایی برجسته با کلاه خود های شاخدار، فرهنگ پرشور و سرزنده و رشادتهای ترس گونه در میدان جنگ، تغییر یافت.

با در نظر گرفتن اساطیر معروفتر وایکینگی که توسط این سوء برداشتها ساخته شده، این موارد با تکیه بر مستندات تاریخی قطعا نادرست است:
وایکینگ ها کلاه خود های شاخدار به سر میکردند
وایکینگ ها به طور سنتی خودهایی چرمی با اسکلت آهنی و گهگاهی همراه با حفاظی بر صورت به سر میکردند. تصویر کلاه خود های شاخدار بخاطر احیا و جان بخشی مجدد به ماجرای وایکینگ ها در زمان حکومت ملکه ویکتوریا ست.

آنها پلید و کثیف و ژولیده بودند
باستان شناسان، شواهدی یافته اند بر شانه زدن منظم وایکینگ ها، و وجود قاشق ها و دیگر ظروف اشرافی وایکینگی که نشان میدهد آنها برای حفظ سلامت و بهداشت بسیار مشتاق و علاقه مند بوده اند.
 بسیاری از مورخین اصطلاح "وایکینگ" را به عبارت اسکاندیناویایی "ویکینر" مرتبط میدانند، و نیز واژه ی "دزد دریایی". بهرحال این اصطلاح وضع شده برای نیروهای اعزامی آن طرف دریا و نیز به عنوان فعل در بین مردم اسکاندیناویایی برای زمانی که فردی زمانی از تابستان خود را برای رفتن به "وایکینگ" (ظاهرا به معنی تفریح و گردش) اختصاص میدهد، بکار میرود.
آنها تمام زمان خود را صرف غارت و حمله می کردند
در حالیکه غارت به عنوان مهمترین منبع درآمد آنها قطعی ست، بسیاری از وایکینگ ها زمین های کشاورزی خود را در سرزمین مادریشان بر جای گذاشته بودند که همسرانشان در طول فصل وایکینگی (جنگ و غارت) از آنها محافظت میکردند. وقتی مردی پس از غارت به خانه برمی گشت، آنها کشاورزی خود را مانند سابق از سر میگرفتند.
 
وایکینگ ها لشکری متحد بودند
با توجه به منطقه ی جغرافیایی دشواری که وجود داشت، مردم اسکاندیاوی برای حفظ زمین های کشاورزی شان بسیار پراکنده و دور از هم بودند. به علاوه، نفوذ مسیحیت باعث بروز بسیاری اختلافها و تفرقه ها در بین مردمی هنوز به طور سنتی خدایان معبد نوتریک را عبادت میکردند به وجود آورد، و دلیل دیگر هم اختلاف طبیعی مردم است.

آنها درشت جثه و از نظر عضلانی دارای عضلاتی سنگین و ورزیده بودند
با دقت بر تابستان های کوتاه، رشد محصولات کشاورزی دشوار و منابع به شدت کم بود. در نتیجه بسیاری از مردم اسکاندیناوی بسیار کوچکتر از آنچه معمولا تصویر میشوند بودند آن هم به دلیل منابع غذایی محدود.

چون شرایط زندگی در منطقه ی اسکاندیناوی قطعا سخت و دشوار بود و مردمی محکم و قوی به وجود میاورد، بسیاری از وایکینگ ها از کمبود منابع و اندوخته ها رنج میبردند و بدون داشتن رهبری یگانه ی حقیقی، خانه های خود را با فواصل زیاد پشت سر خود رها میکردند. در طول عصر وایکینگی، مردم اسکاندیناوی قادر به ایجاد فشار زیاد بر دنیای بیرونی بودند و بدست آوردن شهرت زیادی برای خودشان ورای وحشی گری صرف (بربریت) بودند. با اینکه برخی وایکینگ ها دچار شهوت ثروت شده بودند، بسیاری از آنها به دنبال داشتن روابطی صلح جویانه با با ملت هایی بودند که تحت محاصره ی وایکنگ ها بودند.

در نتیجه، هماهنگونه که فورته ات آل مینویسد، عصر وایکینگ ها پایان شگرفی نداشت. بحث نویسندگان بر این است که حکومت مردم اسکاندیناوی، کم کم فرهنگ پذیر شد و با "مسیحیت فراگیر و عقلانی اروپایی" ترکیب شد.
 

برگرفته از:    www.livescience.com

نسخه چاپی