سیری کوتاه در فلسفه‌ی تاریخ  (قسمت سوم)
تاریخ متکی به قوانین و رویدادهای خاصی میباشد
 
چکیده:
اعمال و رفتار فردی انسان چندان متنوع و رنگارنگ است که در بسیاری موارد از حدود قوانین و مقررات اجتماعی خارج می‌شود. از این رو نمی‌توان تاریخ جامعه را دور از عوامل فردی مورد بررسی و مطالعه قرار داد، زیرا در بسیاری موارد هنگامی که آدمی واقعیت‌های تاریخی را مورد بررسی قرار می‌دهد، مشاهده می‌کند که نتیجه‌ها خلاف انتظارند.
 
تعداد کلمات: 1110کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
سیری کوتاه در فلسفه‌ی تاریخ  (قسمت سوم)
نویسنده: عنایت الله رضا
 
علم تاریخ تا حدود شایان ملاحظه‌ای با علم فیزیک، شیمی و دیگر دانش‌هایی که صرفاً با طبیعت سروکار دارند، متفاوت است. نیروهایی که بر طبیعت اثر می‌گذارند، فاقد شعور، ادراک و معرفتند. اما در جامعه که علم تاریخ از آن سخن می‌گوید، نیروهای دارای شعور، ادراک و معرفت و به دیگر سخن، ادمیان نقش عم ده دارند. در جامعه تأثیر اراده‌ی آدمیان که دهدف‌های معینی را دنبال و در راه عملی کردن آن هدف‌ها تلاش می‌کند، اندک نیست. در برخی فرقه‌ها و نیز در اندیشه‌ی قدریان و جبریان نقش اراده‌ی آدمیان مردود شناخته شده است. پیروان قضا و قدر هر کوشش و فعالیت آدمی را به جهان خارج از او نسبت می‌دهند و انسان را وسیله‌ای بی اراده می‌دانند. در ضمن گروه‌هایی نیز هستند که نقش اراده‌ی آدمیان و اصل اختیار را باور دارند و انسان را مسئول اعمال و رفتار خود می‌شمارند و در کارهای خویش آزاد می‌دانند.
تاریخ نگار موظف است ضمن در نظر گرفتن مشابهت و افتراق در رویدادها آنها را جمع بندی کند و نتیجه‌های معقولی برای استفاده‌ی آیندگان ارائه دهد.
وقوف و آگاهی بر قوانین حرکت جامعه، سرنخی است در دست تاریخ نگار تا بدین وسیله به کار پؤوهش و تحقیق پردازد. ولی تاریخ نگار فقط با این وسیله قادر به کشف واقعیت‌های تاریخی در کلیه‌ی سطوح نتواند بود. آگاهی بر جزئیات رویدادها و به دیگر سخن وقوف بر صدفه‌های گوناگون نیز ضروری است. با این وصف تاریخ نگار ضمن پژوهش، با دشواری‌های بسیاری مواجه می‌گردد که ممکن است در نتیجه گیری‌های او آثاری نامطلوب بر جا گذارند.

گروهی نیز بر این عقیده‌اند که انسان قادر به پیش‌بینی همه‌ی نتایج اعمال خویش و تأثیر آن در محدوده‌ی اجتماع نیست، زیرا هر فرد برای خود دارای هدف‌ها و آرزوهای جداگانه‌ای است. اقدام در زمینه‌ی هدف‌های فردی گاه چنان نتایج اجتماعی متخالفی به بار می‌آورد که شخص دست یازیده به هدف هرگز تصور آن را به مخیله راه نمی‌دهد. به عنوان نمونه به تلاش فردی انتقامجو توجه کنیم. این فرد به دلیل انتقامجویی، مؤسسه یا انبار کالایی را به آتش می‌کشد، اما در نتیجه‌ی این حریق بخشی از شهر و مردم آن؛ از جمله خود و خانواده‌اش در آتش می‌سوزند و ویرانی و بیماری جایگزین آبادی و تندرستی می‌شود. بدین روال فعالیت آن انتقامجو از حیطه‌ی هدف و مقصود خارج می‌گردد و هدف فردی با هدف‌های اجتماعی مغایرت و تضاد حاصل می‌کند. گئورک ویلهلم فریدریش هگل، فیلسوف شهیر آالمانی، این مغایرت و تخالف را «تزویر خرد» نامیده است.

اعمال و رفتار فردی انسان چندان متنوع و رنگارنگ است که در بسیاری موارد از حدود قوانین و مقررات اجتماعی خارج می‌شود. از این رو نمی‌توان تاریخ جامعه را دور از عوامل فردی مورد بررسی و مطالعه قرار داد، زیرا در بسیاری موارد هنگامی که آدمی واقعیت‌های تاریخی را مورد بررسی قرار می‌دهد، مشاهده می‌کند که نتیجه‌ها خلاف انتظارند.

در ضمن نباید این نکته را از نظر دور داشت که در هر دوره‌ی تاریخی عوامل و شرایط معینی وجود دارد که به آن دوره جنبه‌ی خاصی می‌دهد و آن را از دیگر دوره‌های تاریخی متمایز می‌سازد. از این رو نمی‌توان مفهوم تاریخ را در چارچوب قوانین جهان شمول (اونیورسال) قرار داد. زیرا در هر کشور و هر جامعه قوانین ویژه‌ی همان جامعه وجود دارد. قوانین اجتماعی تابع عوامل بسیاری هستند که از آن جمله‌اند: عوامل جغرافیایی، اقلیمی، اقتصادی، سیاسی، اخلاقی، مذهبی، قومی و دیگر عوامل متعدد مادی و معنوی. تأثیر زبان نیز در این قوانین اندک نیست. با این وصف نمی‌توان تا اندازه‌ای منکر کلیت نسبی قوانین اجتماعی شد.

  بیشتر بخوانید:  بررسی ادیان ایران باستان

از نکات ارائه شده نتیجه‌ای حاصل می‌شود و آن این است که رویدادهای معین تاریخ نسبت به واقعیت‌های جهانی در مجموع حالتی تصادفی به خود می‌گیرند. در ضمن این نکته را نمی‌توان از دیده دور داشت که صدفه خود شکلی از شکل‌های بروز جبر و ضرورت است. هگل این اصل را الفبای حقیقت نامیده است. از شگفتی‌ها آنکه در تاریخ تصادف‌هایی وجود دارند که نمی‌توان به قوانین عام مربوط دانست و آن صدفه‌ها را صورت‌های بروز جبر و ضرورت به شمار آورد. از این گونه تصادف‌ها که بگذریم، شاید بتوان گفت که صدفه‌ها بنابر معمول راه ضروری شدن را در پیش می‌گیرند و در بسیاری موارد به شکل بیسان ضرورت مبدل می‌شوند. در جهان قوانین اجتماعی متعددی وجود دارند که بر یکدیگر تأثیر متقابل می‌بخشند. از این رو برای بررسی علمی تاریخ جا دارد تاریخ نگار بر صدفه‌هایی که از حالت بیان ضرورت دارند، تکیه کند و این صدفه‌ها را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. در بررسی‌های تاریخی تمیز دادن تصادف‌های مربوط به قوانین عام و تصادف‌های خارج از قوانین عام امری است ضروری. تشخیص و تمیز این دو گونه تصادف به تاریخ نگار امکان می‌دهد تا جریان حرکت درونی و مبتنی بر قانون را از مداخله‌ی عناصر خارجی و حرکت بیرونی که ساختگی و دور از قوانین عام است تمیز دهد. اما این هرگز بدام معنا نیست که تاریخ نگار این گونه تصادف‌ها را از نظر دور بدارد، زیرا علم تاریخ نه تنها به قوانین عام، بلکه به قوانین و حتی رویدادهای خاص نیز متکی است. بنابراین می‌توان گفت وظیفه‌ی تاریخ نگار قرار دادن واقعیت‌ها در مجموعه‌ای از ضرورت‌ها و تصادفها و یافتن راه گذر واقعی انسان با همه‌ی اعوجاجها و فراز و نشیب‌های آن است. این راهها هیچ یک مشابه و یکسان نیستند. در تاریخ از واژه‌ی «تکرار» بسیار سخن رفته است. در زبان پارسی بارها این جمله را گفته‌اند و نوشته‌اند که «تاریخ تکرار می‌شود». به گمان نگارنده‌ی سطور هیچ رویدادی مکرر نمی‌شود. ما آدمیان بر پایه‌ی تصورات خویش از بعضی مشابهت‌ها چنین می‌پنداریم که تاریخ تکرار می‌شود. سبب نیز آن است که در رویدادهای تاریخی، گاه موضوع‌ها، مشابه به نظر می‌رسند. حال آنکه موضوع‌ها، آرمان‌ها و هدف در رویدادهای تاریخی همگون و همسان نیستند. هر رویداد تاریخی دارای جهات و ویژگی‌های معین خویش است. ممکن است میان رویدادهای متفاوت و جهت‌های مشابه و نزدیک وجود داشته باشد، ولی این هرگز به معنای همگونی و تکرار رویدادها نیست.

تاریخ نگار موظف است ضمن در نظر گرفتن مشابهت و افتراق در رویدادها آنها را جمع بندی کند و نتیجه‌های معقولی برای استفاده‌ی آیندگان ارائه دهد.
وقوف و آگاهی بر قوانین حرکت جامعه، سرنخی است در دست تاریخ نگار تا بدین وسیله به کار پؤوهش و تحقیق پردازد. ولی تاریخ نگار فقط با این وسیله قادر به کشف واقعیت‌های تاریخی در کلیه‌ی سطوح نتواند بود. آگاهی بر جزئیات رویدادها و به دیگر سخن وقوف بر صدفه‌های گوناگون نیز ضروری است. با این وصف تاریخ نگار ضمن پژوهش، با دشواری‌های بسیاری مواجه می‌گردد که ممکن است در نتیجه گیری‌های او آثاری نامطلوب بر جا گذارند.

تاریخ نگار باید نه تنها قوانین، بلکه به همان نسبت رویدادها را نیز مورد بررسی و پژوهش قرار دهد. این از ویژگی‌های رشته تاریخ نگاری و متمایز از فعالیت پژوهندگان در رشتئه‌ی دانش‌های دقیق است، زیرا متخصصان دانش‌های دقیق فقط با قوانین سروکار دارند. البته این به معنای سروکار داشتن با «ایدئوگرافی» یا نگارش و بیان ویژگی‌ها نیست.
 
منبع ‌مقاله:
 یاد یار مهربان ، با یاد دکتر بهرام فره‌وشی ، به کوشش هما گرامی (فره‌وشی)، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی فره‌وهر، تهران، چاپ اول (1378)

  بیشتر بخوانید:
  معادله عشق و مرگ
  نیست عشق لایزالی را در آن دل هیچ کار
  ارتباط با ارواح

 
نسخه چاپی