افشای استثمار (قسمت اول)
محتوای اجتماعی جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی
 
چکیده:
یک عقیده اجتماعی به علت اینکه منطقی است واقعیت نمی یابد و به مرحله اجرا در نمی آید، بلکه به اتکای داده های فرهنگی و سیاسی و شرایط اقتصادیست که مشروعیت پیدا میکند و عملی می شود. در یک نظریه اجتماعی محتوای طبقاتی و اجتماعی تعیین کننده است نه ظاهر بیانی؛ محتوای طبقاتی یک نظریه اجتماعی، زیربنا و اساس نهادهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حامل و مجری نظریه است.
 
تعداد کلمات: 1202 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 6 دقیقه
 
افشای استثمار (قسمت اول)
 نویسنده: شاپور رواسانی

 نظریاتی که در باب مسائل اجتماعی بیان می گردد بازتاب و محصول شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و به طور کلی اجتماعی هر جامعه معین در دوره تاریخی معین است و مراد از ارائه آنها کوشش در جهت یافتن پاسخ برای حل تضادهای معینی است که در جامعه وجود دارد تا جامعه در کل به مرحله بالاتری برسد و تکامل یابد.
 چنین بی توجهی در باب دولت نیز وجود دارد. محتوای اجتماعی و طبقاتی دولت در یک جامعه برده داری با محتوای طبقاتی و اجتماعی آن در یک جامعه سرمایه داری و محتوای اجتماعی و طبقاتی دولت در یک جامعه سرمایه داری با محتوای اجتماعی و طبقاتی دولت در یک جامعه مستعمراتی کاملا متفاوت است و بدین سبب روابط افراد با دولت در دایره مدنی نیز در این جوامع و شیوه های تولید الزاما متفاوت خواهد بود.
یک عقیده اجتماعی به علت اینکه منطقی است واقعیت نمی یابد و به مرحله اجرا در نمی آید، بلکه به اتکای داده های فرهنگی و سیاسی و شرایط اقتصادیست که مشروعیت پیدا میکند و عملی می شود. در یک نظریه اجتماعی محتوای طبقاتی و اجتماعی تعیین کننده است نه ظاهر بیانی؛ محتوای طبقاتی یک نظریه اجتماعی، زیربنا و اساس نهادهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی حامل و مجری نظریه است.
 
اگر مجموعه تضادهای یک جامعه معین را صورت مسئله بدانیم راه حلی که ارائه می شود باید متناسب و با توجه به داده ها و عوامل سازنده همان صورت مسئله باشد وگرنه آنچه به عنوان حل و پاسخ ارائه می شود، ممکن است فاضلانه باشد اما حل مسئله نخواهد بود.
 
آنچه در باب جامعه مدنی از جانب صاحب نظران ارائه می شود از نکاتی که بدانان اشاره شد مستثنی نیست. در بررسی مسئله «جامعه مدنی»، مانند هر مفهوم و مقوله اجتماعی دیگر باید به طور دقیق و مشخص به این نکته توجه شود که آنچه جوامع دوران باستان را از جوامع فئودال و جوامع سرمایه داری و این همه را به طور عمده از جوامع مستعمراتی جدا میکند، تفاوتی است که این جوامع در شیوه تولید، صورت بندی اجتماعی و لذا محتوای اجتماعی و شکل تضادها دارند و به این جهت تعاریفی که در رابطه با این جوامع در باب جامعه مدنی و نیروها و نهادهای اجتماعی آنها ارائه شده و می شود ناگزیر متفاوت است و باید هم متفاوت باشد (این امر در باب سایر مسائل اجتماعی هم صادق است. با توجه به این نکته می توان گفت که تعاریف ارائه شده در باب جامعه مدنی «پیچیده» یا «سردرگم» نیست، بلکه متفاوت است و این تفاوتها نتیجة وجود تفاوت در زمینه های تاریخی و اجتماعی جوامع مختلف و یک جامعه معین در دوره های مختلف است؛ گرچه ممکن است در پاره ای موارد ظاهر و شکل بیانی تعاریف شبیه یا حتی یکسان باشد.
کوشش برای تعمیم تعاریفی که در جوامع معین در دوره های تاریخی معین و در شرایط شیوه تولید معین از جامعه مدنی ارائه شده یا می شود، به سایر جوامع با بکار بردن پوسته لفظی و ظاهر بیانی و بدون توجه به هسته و مصادیق اجتماعی و طبقاتی آنها حاصلی جز سردرگمی و شرکت در یک بحث پایان ناپذیر و بی نتیجه نخواهد داشت و چیزی جز کلید گم شده در داخل خانه، جستجوی در خارج از خانه نیست.

   بیشتر بخوانید :پلورالیسم سیاسی

  بدین سبب تعاریفی را که در باب جامعه مدنی در دوران باستان (یونان) و در جوامع سرمایه داری ارائه شده و می شود، نمی توان با توسل به ظاهر بیانی و بدون توجه به محتوای اجتماعی در جوامع مستعمراتی که در آنها شیوه تولید مستعمراتی شیوه تولید مسلط می باشد و به کار برد.
 
ضرورت تأکید می شود که لازمه شکوفایی و توسعه جامعه مدنی» در مستعمرات به معنای فضایی اجتماعی که در آن افراد جامعه امکان داشته باشند خارج از سلطه طبقات حاکم، حکومت و دولت اظهار نظر کنند و رأی بدهند، عبور از مرحله سرمایه داری یا اقتباس بینشهای این نظام اجتماعی و شیوه تولیدی نیست؛ زیرا چنین عبور و اقتباسی به علت وجود تفاوتهای بزرگ و تعیین کننده در شیوه تولید و ساختارهای اقتصادی و فرهنگی و نهادهای اجتماعی، اصولا ممکن نیست. کسی که چنین اقتباسی را ضروری می داند و توجیه می کند، از روند تاریخ پیدایش شیوه تولیدی سرمایه داری، نهادهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی آن، و زمینه تاریخی و اجتماعی ارائه نظرات در باب جامعه مدنی در این جوامع بی اطلاع است و لذا انتقال مفاهیم اجتماعی جامعه سرمایه داری به جامعه مستعمراتی را ممکن و کافی می داند.
  نظریاتی که در باب مسائل اجتماعی بیان می گردد بازتاب و محصول شرایط اقتصادی، فرهنگی و سیاسی و به طور کلی اجتماعی هر جامعه معین در دوره تاریخی معین است و مراد از ارائه آنها کوشش در جهت یافتن پاسخ برای حل تضادهای معینی است که در جامعه وجود دارد تا جامعه در کل به مرحله بالاتری برسد و تکامل یابد.
چنین بی توجهی در باب دولت نیز وجود دارد. محتوای اجتماعی و طبقاتی دولت در یک جامعه برده داری با محتوای طبقاتی و اجتماعی آن در یک جامعه سرمایه داری و محتوای اجتماعی و طبقاتی دولت در یک جامعه سرمایه داری با محتوای اجتماعی و طبقاتی دولت در یک جامعه مستعمراتی کاملا متفاوت است و بدین سبب روابط افراد با دولت در دایره مدنی نیز در این جوامع و شیوه های تولید الزاما متفاوت خواهد بود.
 
برای ارائه تعریف در باب جامعه مدنی در هر جامعه، باید نخست شیوه تولید مسلط و در این رابطه محتوای اجتماعی و طبقاتی دولت را تشریح کرد و توضیح داد و سپس به تعیین نقش دولت در جامعه معین پرداخت. چگونه می توان بدون شناخت بافت طبقاتی و اجتماعی دولت در یک جامعه و شیوه تولید معین، از وظایف آن و روابط افراد جامعه با آن سخن گفت؟ طبقه حاکم و دولت در یک جامعه مستعمراتی و در چارچوب شیوه تولید مستعمراتی، بافت اجتماعی و طبقاتی دیگری غیر از جوامع سرمایه داری دارند. توجه به این امر به خصوص در زمانی که مسئله جامعه مدنی در یک جامعه مستعمراتی مطرح می گردد، دارای اهمیت اساسی است؛ زیرا در جوامع مستعمراتی، محتوای طبقاتی و اجتماعی جامعه مدنی و نهادهای فرهنگی آن نیز با محتوای اجتماعی و نهادهای فرهنگی جامعه مدنی در نظام سرمایه داری تفاوتهای اساسی دارد و اگر به این تفاوتها توجه نشود و کار تحقیق به رونویسی یا ردیف کردن آرای صاحب نظران در جوامع سرمایه داری محدود بماند، کوشش برای شکوفایی و بسط جامعه مدنی در مستعمرات به جایی نخواهد رسید.
 
نکته دیگر اینکه بدون قبول این حقیقت که هنوز کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری بر روابط بین المللی حاکم است، نمی توان از «پیش شرطهای تحقق جامعه مدنی» جهانی که در آن همه اقوام و ملل بتوانند در کار اداره جامعه جهانی دخالت و مشارکت داشته باشند سخنی به میان آورد، یا آنچه را در منشورات سازمانهای جهانی و اعلامیه ها و قطعنامه های کنفرانسهای بین المللی درباره دمکراسی و حقوق بشر آمده جدی تلقی نمود. بی توجهی به جنایات سرمایه داران و سرمایه داری استعماری در سطح ملی و جهانی و نادیده گرفتن غارتها، کشتارها، و ادامه استثمار و استعمار وحشیانه از جانب مدعیان دفاع از حقوق بشر، فرار از واقعیت و بی صداقتی در برابر مردم محروم جوامع مستعمراتی است. با وجود سلطۀ اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و نظامی کلنیالیسم و استعمار سرمایه داری، جامعه مدنی جهانی به عنوان فضای خارج از سلطه استعمارگران و طبقات حاکم وابسته به استعمار در مستعمرات وجود داشته و دارد، اما این فضا مانند فضای جامعه مدنی در درون جوامع مستعمراتی محدود و تحت فشار است. در رابطه با تحقق جامعه مدنی جهانی باید گفت که کدام دول و طبقات حاکم، چرا و چگونه مردم مستعمرات را غارت میکنند و با بکار بردن زور و فشار از شکوفایی جامعه مدنی جهانی جلوگیری می نمایند و چه نیروها و نهادهای اجتماعی در مستعمرات در پی رهایی از قیود شوم سرمایه داری محلی و استعمار سرمایه داری هستند. پاره ای از نظریه پردازان، جامعه مدنی را با جامعه متمدن یکی می دانند درحالی که این دو مفهوم اجتماعی کاملا متفاوت است و شباهت لفظی نباید موجب اشتباه شود.

ادامه دارد..
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  جامعه مدنی چیست؟
  تشکیل طبقات غلط در اروپا
  طبقه در جامعه‌ی مستعمراتی

 
نسخه چاپی