دورنمای اجتماعی حقوق بشر (قسمت دوم)
نگاهی به حقوق بشر در کشورهای متمدن
 
چکیده:
در بسیاری از گفته ها و نوشته ها یا به عمد یا به سهو، یادآوری نمی شود که اقتصاد چه در روابط میان جوامع بشری و گروههای قومی و چه در روابط حاکم در درون یک جامعه معین، زمینهای ویژه و جدا از دیگر زمینه های حقوق بشر در فرهنگ و سیاست نیست و نمی تواند باشد.
 
تعداد کلمات: 1520 کلمه/ تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
 
دورنمای اجتماعی حقوق بشر (قسمت دوم)
نویسنده: شاپور رواسانی

 در جوامع مستعمراتی و بیشتر کشورهای عقب نگهداشته شده در بسیاری از موارد روشنفکرانی که مدعی دفاع از حقوق بشر، آزادی و دمکراسی هستند فراموش می کنند با توجه ندارند و شاید نمی خواهند داشته باشند که نمی توان مدعی دفاع از این روشها و مخالفت با شیوه تولید سرمایه داری و امپریالیسم سرمایه داری بود و در همان حال با سازمانهای بین المللی وابسته به امپریالیسم سرمایه داری در زمینه فرهنگ و سیاست و اقتصاد همکاری کرد و جالبتر اینکه از متجاوزان به حقوق بشر برای دفاع از حقوق بشر یاری خواست. انگیزه چنین رفتاری اگر ریاکاری و فریب توده های محروم نباشد نشانه ناآگاهی کامل از تعریف علمی و تاریخی دمکراسی، حقوق بشر و آزادی و ماهیت شیوه تولید سرمایه داری و امپریالیسم سرمایه داری است...

. ، اند درست است که در همه اعلامیه هایی که درباره حقوق بشر از سوی مجامع بین المللی صادر شده و می شود و در همه سخنرانیها و بیانیه های سران دول و مدیران سازمانهای فرهنگی و سیاسی بین المللی به گونه کلی و عام به حقوق بشر اشاره می شود و سخن از حقوق بشر بی توجه به مرزبندیهای سیاسی، نظام نژادی عقیدتی در میان است، اما با اندک توجه به متن اعلامیه ها و بیانیه ها می توان دریافت که تکیه کلام و بحث اصلی در آنها به زمینه های سیاسی و فرهنگی محدود می شود و اشاره ای به مسئله فقر اکثریت مردم جهان به ویژه ساکنان مستعمرات، غارتگریهای دول سرمایه داری استعماری و طبقات حاکم و نقض حقوق بشر در زمینه اقتصاد در میان نیست.
آیا کسانی که با تجاوز به حقوق بشر چه در سطح جهانی و چه در سطح یک جامعه ملی با دزدیدن نان زحمتکشان و محرومان یا با سازش و همکاری با متجاوزان و سارقان در رفاه و آسایش به سر می برند، می توانند ادعای دفاع از حقوق بشر، آزادی و مردم سالاری داشته باشند و آیا تجاوز به حقوق اقتصادی افراد یک جامعه، تجاوز به حقوق سیاسی و فرهنگی و تجاوز به حق حیات آنان نیست؟
همچنان که کسی نمی تواند تعیین کند که از دو عنصر آب و هوا کدام برای ادامه زندگی انسانها ضروری تر و مهمتر است، در یک جامعه انسانی هم نمی توان گفت در راستای پاسداری از حقوق بشر و حرمت انسان نان مهمتر است یا آزادی؛ انکار وحدت این دو و مقایسه و برابر هم نهادن آنها اگر ریا کاری سیاسی و دفاع از منافع طبقاتی نباشد، نشانه نا آگاهی از جامعه و تاریخ است.


علت این تجاهل آشکار روشن است، چون اگر مسئله حقوق اقتصادی بشر مطرح شود ناگزیر مکانیسم چپاول و غارت و دزدی بین المللی، کلنیالیسم، امپریالیسم سرمایه داری، نقش دول سرمایه داری استعماری و طبقات وابسته به استعمار در مستعمرات و نادرست و ضد انسانی بودن نظام سرمایه داری جهانی در همه سطوح مطرح خواهد شد و طرح این گونه مسائل دردناک به سود طبقات حاکم در کشورهای سرمایه داری و مستعمرات که خود جانبدار و مدافع حقوق بشر قلمداد می کنند نیست.

یکی از مشکلات اجتماعی جامعه ما و بهتر است گفته شود مشکلی که بر اثر سلطه فرهنگ سرمایه داری بر محافل علمی و فرهنگی ما سایه افکنده این است که بسیاری از روشنفکران ما، در بررسی مسائل اقتصادی و اجتماعی ایران و برای نمونه در بحث و بررسی مسئله حقوق بشر در جهان و ایران، به واگویی دروس و نظریاتی که در دانشگاههای کشورهای سرمایه داری آموخته اند بسنده می کنند یا میکوشند با ترجمه چند اثر و ردیف کردن گفته هایی حقوق بشر را تعریف کنند. در پاره ای از موارد نیز با اقتباس و تکرار اندیشه ها و نظریاتی که جامعه شناسان کشورهای سرمایه داری استعماری در شرایط ویژه جامعه خود و برای زینت دادن و مشروعیت بخشیدن به نظام سرمایه داری بیان کرده اند مسئله حقوق بشر در ایران را حل و فصل نمایند و بدین سان بخش اقتصادی حقوق بشر به فراموشی سپرده یا انکار می شود. به بزرگان ما توجه نمی کنند که مسائل اجتماعی ایران را نمی توان تنها بر پایه پیوند با مشکلات و مسائل فرهنگی و سیاسی و جدا و مستقل از رابطه فرهنگ، سیاست با اقتصاد مطرح کرد و به دنبال راه حل بود. در جامعه ما به علت سلطه شیوه تولید مستعمراتی، شکاف طبقاتی، فقر توده مردمان، گسترش بیکاری، فرار سرمایه ها، فرار مغزها، افزایش فساد اقتصادی و اجتماعی و بالا گرفتن نفوذ امپریالیسم سرمایه داری از راه افزایش نفوذ کالاها و سرمایه های بیگانه و توسعه بخش خصوصی در اقتصاد و فرهنگ، حق حیات و حرمت بشری و به این سبب حقوق بشری اکثریت زحمتکشان تهیدست و شهروندان محروم در زمینه اقتصادی و به علت نبود سازمانهای مستقل صنفی در زمینه سیاسی و فرهنگی مورد تهاجم قرار گرفته است و نقض میشود.

بررسی مسئله حقوق بشر در ایران بی توجه به ساختار و شیوه تولید مسلط و نقش طبقه جدید در فرهنگ و سیاست و اقتصاد مقدور و ممکن نیست. این پرسش مطرح است که اگر درباره علل اقتصادی و اجتماعی فقر عمومی، شرایط طاقت فرسای فرهنگی کارگران، کشاورزان، بیکاران و روشنفکران تهیدست که با برخورداری از دانش و تخصص، دچار بلای تهیدستی و بیکاری شده اند سخن گفته نشود و از حقوق بشری و حرمت و شأن انسانی پامال شدۀ آنان دفاع صورت نگیرد و بحث دانشمندان و جامعه شناسان ما در چارچوب گفتمانهای فاضلانه و ذکر کلیات و نقل قولهای داهیانه درباره فواید دمکراسی و آزادیهای سیاسی محدود بماند، در واقع از کدام حق و حقوق دفاع شده، اکثریت محروم یا اقلیت مرفه؟ آیا به نظر مدافعان حقوق بشر در ایران رابطه ای میان نان و آزادی، میان جان و بیان که به راستی و در عمل بر پایه حق حیات و حرمت بشری یک کل همبسته را می سازند، رابطه ای وجود ندارد و دست کم نباید در کنار هم مطرح شوند؟

  بیشتر بخوانید :  کتابشناسی انسان شناسی عمومی

آیا اگر نان کسی چه با زور و چه با ترفندهای اقتصادی و حقوقی از سوی وابستگان به طبقه جدید حاکم و مالک که در بخش خصوصی و دولتی حضور دارند گرفته شود و اگر زندگی کسی بر اثر بیرون انداخته شدن از محل کار، بیکاری و فقر به نابودی کشیده شود آیا به حق حیات وحرمت انسانی و حقوق بشریش تجاوز نشده؟

در جامعه ما بسیاری از وابستگان به طبقات و اقشاری که غم نان ندارند و جان خود و خانواده شان در گرو شرایط کار و مزد و تورم نیست و در رفاه به سر می برند و در گفته ها و نوشته ها از حقوق بشر و لزوم پاسداری از آن دفاع می کنند، فراموش می فرمایند که فقر، گرسنگی، بیکاری و دربه دری بدترین و خشن ترین استبدادهاست و کسی که نانش از سوی استبداد سرمایه در خطر باشد جان و آزادیش هم در خطر است. چه بسا گفته می شود که مشکل جامعه ما نان نیست، بلکه مهمترین خواست مردم آزادی است؛ اما پرسیده نمی شود که مراد از آزادی چیست. آیا با دست خالی و با تن رنجور و دردمند درحالی که کودکان خانواده گرسنه و برهنه اند می توان از آنچه مدعیان جانبداری از حقوق بشر، جامعه مدنی دمکراسی و آزادی میگویند بهرهای برد؟

بی گمان برای کسانی که درد و غم نان ندارند، حقوق بشر محدود به خواستهای سیاسی و فرهنگی است و چنین می نماید که پاره ای از روشنفکران ما نیز در شناخت مفهوم آزادی و حقوق بشر مشکل دارند.
در جامعه ما، وابستگان به طبقه جدید که قدرت و ثروت را در اختیار و در بخش خصوصی و دولتی حضور دارند، و خدمتگزاران این طبقه در همان حال که برای مشروعیت بخشیدن به سلطه سیاسی و اقتصادی خود پیوسته از حقوق بشر و مردم سالاری سخن می گویند در عمل از شیوه تولید مسلط مستعمراتی از خصوصی سازی در اقتصاد و فرهنگ، از ورود ایران به سازمان تجارت جهانی از جلب سرمایه های بیگانه و آزاد کردن واردات و ... دفاع می کنند؛ ولی حاضر نیستند درباره علل و ریشه های فقر اکثریت مردمان، افزایش شکاف طبقاتی، بیکاری جوانان، فساد مالی و اخلاقی فرار سرمایه ها و مغزها و سخن بگویند. این مدعیان دفاع از حقوق بشر نمی خواهند رابطه نان و آزادی را دریابند.
علت این تجاهل آشکار روشن است، چون اگر مسئله حقوق اقتصادی بشر مطرح شود ناگزیر مکانیسم چپاول و غارت و دزدی بین المللی، کلنیالیسم، امپریالیسم سرمایه داری، نقش دول سرمایه داری استعماری و طبقات وابسته به استعمار در مستعمرات و نادرست و ضد انسانی بودن نظام سرمایه داری جهانی در همه سطوح مطرح خواهد شد و طرح این گونه مسائل دردناک به سود طبقات حاکم در کشورهای سرمایه داری و مستعمرات که خود جانبدار و مدافع حقوق بشر قلمداد می کنند نیست.
در برخوردها، مشکلات زندگی کارگران، کشاورزان و به طور کلی زحمتکشان تهیدست فکری و یدی به این اصل و حقیقت توجه نمی شود که کار انسانی است که ایجاد ارزش می کند و کاری که می شود بخشی از نیروی زندگی کسی است که آن را انجام می دهد. آیا سرقت مستقیم و غیر مستقیم از نیروی کار انسانها سرقت از حق حیات آنان و تجاوز به حقوق بشر نیست؟

آیا کسانی که با تجاوز به حقوق بشر چه در سطح جهانی و چه در سطح یک جامعه ملی با دزدیدن نان زحمتکشان و محرومان یا با سازش و همکاری با متجاوزان و سارقان در رفاه و آسایش به سر می برند، می توانند ادعای دفاع از حقوق بشر، آزادی و مردم سالاری داشته باشند و آیا تجاوز به حقوق اقتصادی افراد یک جامعه، تجاوز به حقوق سیاسی و فرهنگی و تجاوز به حق حیات آنان نیست؟

همچنان که کسی نمی تواند تعیین کند که از دو عنصر آب و هوا کدام برای ادامه زندگی انسانها ضروری تر و مهمتر است، در یک جامعه انسانی هم نمی توان گفت در راستای پاسداری از حقوق بشر و حرمت انسان نان مهمتر است یا آزادی؛ انکار وحدت این دو و مقایسه و برابر هم نهادن آنها اگر ریا کاری سیاسی و دفاع از منافع طبقاتی نباشد، نشانه نا آگاهی از جامعه و تاریخ است.

حقوق بشر، آیینه اجتماعی و تاریخی حق حیات و حرمت انسانی است و آن دستی که چه در جامعه جهانی و چه در یک جامعه ملی نان مردمان را می دزدد، به حق حیات و حرمت انسانی در همه زمینه های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی تجاوز و آزادی و دمکراسی و حقوق بشر را یکسره نقض کرده است. دستی که نان می دزدد مخالف آزادی و مردم سالاری هم هست زیرا اگر آزادی و مردم سالاری حاکم باشد، امکان دزدیدن نخواهد بود و یک اقلیت نخواهد توانست آب و هوای جامعه را تنها به خود اختصاص دهد و مانع تنفس اکثریت شود.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

  بیشتر بخوانید :
  انسان شناسی و ساختارگرایی
  انسان شناسی در ایران
  انسان شناسی و تطورگرایی

 
نسخه چاپی