امپریالیسم و لزوم توسعه
 هماهنگی بر سر غارت حاصل کار و ثروتهای اجتماعی و طبیعی مستعمرات
 
چکیده:
سیاست و فرهنگ استعماری در خدمت اقتصاد استعماری قرار دارد و هدف از مغازلههای سیاسی و فرهنگی با مستعمرات، تثبیت و توسعه سلطه اقتصادی استعماری بر مستعمرات است. در جوامع سرمایه داری استعماری کلاسیک که هماهنگی و اشتراک منافع میان طبقات مختلف اجتماعی بر سر غارت حاصل کار و ثروتهای اجتماعی و طبیعی مستعمرات وجود دارد.

تعداد کلمات: 1043 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
امپریالیسم و لزوم توسعه
نویسنده: شاپور رواسانی

در جوامع سرمایه داری استعماری کلاسیک که هماهنگی و اشتراک منافع میان طبقات مختلف اجتماعی بر سر غارت حاصل کار و ثروتهای اجتماعی و طبیعی مستعمرات وجود دارد، اگر مغرضانه نباشد، ساده لوحانه خواهد بود که کسی ادعا کند با تغییر دول و جا به جا شدن قدرت دولتی در دست احزاب، ماهیت و اصل امپریالیستی این کشورها نیز تغییر خواهد نمود.

سیاست و فرهنگ استعماری در خدمت اقتصاد استعماری قرار دارد و هدف از مغازلههای سیاسی و فرهنگی با مستعمرات، تثبیت و توسعه سلطه اقتصادی استعماری بر مستعمرات است. خصوصی سازی اقتصادی از اصول مهم استراتژی سلطه استعمار سرمایه داری در مستعمرات بوده (هست) و تاریخ نشان می دهد که چگونه با تقویت و توسعه خصوصی سازی و تثبیت و توسعه مالکیتهای فردی بر وسایل عمده تولید، استعمار سرمایه داری موفق به تشکیل طبقات وابسته و گروههای خادم به خود در مستعمرات شده است. آنچه امروزه تحت عنوان لیبرالیسم نو و جهانی شدن حرکت کالا و سرمایه (Globalisation) از جانب قدرتها و محافل استعمار سرمایه داری و پیشتازان و کارگزاران فرهنگی و سیاسیش عنوان می شود، در حقیقت و عمل چیزی جز ادامه همان خصوصی سازی اقتصادی و به دنبال آن خصوصی سازی فرهنگی و سیاسی در مستعمرات نیست تا وابستگی و پیوستگی طبقات حاکم مستعمرات به سرمایه داری استعماری انسجام بیشتری یابد و غارت مردم، مستعمرات و ثروتهای طبیعی این سرزمینها آسانتر و زودتر انجام گیرد.

   بیشتر بخوانید :   طبقه‌ی وابسته به استعمار

  در نظریات کلاسیک درباره استعمار سرمایه داری، به طور عمده چگونگی رشد و توسعه شیوه تولید سرمایه داری و استعمار سرمایه داری، قوانین داخلی و صفات برجسته آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفته، اما به چگونگی شیوه تولید مسلط در مستعمرات و اثرات اقتصادی، فرهنگی، سیاسی سلطه استعمار سرمایه داری بر این سرزمینها و اثرات اقتصادی و اجتماعی و اقتصادی بازگشتی آن به جوامع استعمار کننده توجه کافی نشده است. استعمار سرمایه داری در سطح جهانی یک کل را می سازد که اجزای آن با هم در رابطه دقیق ساختاری قرار دارد؛ بدین جهت نه فقط از «درون» که باید از «بیرون» نیز بررسی و شناسایی شود تا بتوان تصویر کاملی از آن ارائه کرد. این بررسی به خصوص برای مردم مستعمرات ضرورت دارد، زیرا در دوران ما - بر خلاف مراحل اولیه توسعه کلنیالیسم و امپریالیسم سرمایه داری به دیگر در این سرزمینها مرزهای اقتصادی، فرهنگی یا سیاسی بسیاری از شرایط و عوامل «داخلی را از شرایط و عوامل خارجی» جدا نمی کند و اغلب آنچه «داخلی» قلمداد می شود، ریشه و ماهیت «خارجی» دارد. کشف این وابستگی و پیوستگی مستلزم بررسی اقتصادی، اجتماعی سیاسی و فرهنگی جوامع مستعمراتی و تشخیص شیوه مسلط تولید در این سرزمینهاست. بر خلاف آنچه در مطبوعات و رسانه های گروهی کشورهای سرمایه داری استعماری و طبقات حاکم استثمارگر در مستعمرات تبلیغ می شود، مستعمرات کشورهای مستقل و طبقات حاکم در آنها طبقات «مستقل» نیستند، بلکه طبقات حاکم مستعمرات و شیوه تولید مسلط در مستعمرات تحت نفود و سلطه استعمار سرمایه داری قرار دارد و بخشی از آن محسوب می شود.
گرچه در بسیاری از جوامع سرمایه داری استعماری مفاهیم و نهادهایی تحت عنوان دمکراسی سیاسی، احزاب سیاسی و سازمانهای صنفی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی فراوان و در سطوح مختلف وجود دارند، اما آزادیهای سیاسی در این جوامع، مشروط به قبول و دفاع از شیوه تولید مسلط سرمایه داری است. در این جوامع در سطوح مختلف برخوردهای سیاسی و فرهنگی و در موارد اقتصادی میان اقشار و گروهها و حتی طبقات اجتماعی به عنوان مسائل و مشکلات اساسی جامعه مطرح می گردد و رسانه های گروهی فعالند، اما همه در یک بستر معین حرکت میکنند و اختلاف نظرات بر سر توزیع ثروتها و میزان سهمی است که هر یک از این اقشار و گروهها و طبقات از منافع حاصله از غارت مردم مستعمرات به دست می آورند.
به علت این وابستگی و پیوستگی، استعمار و استثمار است که محتوای اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مبارزات ضد امپریالیستی (ضد استعمار) و مبارزات طبقاتی مردم مستعمرات با طبقات حاکم (ضد استثمار) در همه زمینه ها نیز یک وحدت را می سازد. نفی این وحدت نفی محتوای انسانی و مترقی نهضتهای اجتماعی در مستعمرات است.

در دوران ما، تمرکز سرمایه که خود از مختصات شیوه تولید سرمایه داریست، چه در سطح ملی و چه در سطح جهانی سرعت و دامنه بیشتری یافته است. در کشورهای سرمایه داری استعماری، نه فقط سرمایه های تولیدی بلکه سرمایه های بانکی نیز متمرکز می گردد و در این کشورها انحصارات بزرگ تولیدی در رابطه نزدیک با بانکهای بزرگ قرار داشته و جمعأ حاکمیت داخلی و نیروی محرکه و حاکم، درون نظام سرمایه داری استعمار جهانی را می سازند. بر اثر توفق اقتصاد بر سیاست، در جوامع سرمایه داری تصمیم گیرنده اصلی در موارد مهم اقتصادی، سیاسی فرهنگی و نظامی - آنچه مربوط به کل نظام حاکم و شیوه تولید مسلط می گردد - انحصارات بزرگ مالی و طبقات حاکم اند. وظیفه اصلی دولت حفظ هماهنگی، صلح و تفاهم طبقاتی در داخل جامعه در جهت حفظ و توسعه منافع اساسی طبقه حاکم مالی و تنظیم و توزیع درآمد ملی در این جهت و در خارج از مرزها، کوشش برای به دست آوردن منافع اقتصادی بیشتر و ادامه استعمار مردم مستعمرات در همه زمینه ها به هر وسیله ممکن می باشد تا با غارت این سرزمینها بتوانند تفاهم طبقاتی در داخل کشورهای سرمایه داری را حفظ کنند.

گرچه در بسیاری از جوامع سرمایه داری استعماری مفاهیم و نهادهایی تحت عنوان دمکراسی سیاسی، احزاب سیاسی و سازمانهای صنفی، فرهنگی، اجتماعی و مذهبی فراوان و در سطوح مختلف وجود دارند، اما آزادیهای سیاسی در این جوامع، مشروط به قبول و دفاع از شیوه تولید مسلط سرمایه داری است. در این جوامع در سطوح مختلف برخوردهای سیاسی و فرهنگی و در موارد اقتصادی میان اقشار و گروهها و حتی طبقات اجتماعی به عنوان مسائل و مشکلات اساسی جامعه مطرح می گردد و رسانه های گروهی فعالند، اما همه در یک بستر معین حرکت میکنند و اختلاف نظرات بر سر توزیع ثروتها و میزان سهمی است که هر یک از این اقشار و گروهها و طبقات از منافع حاصله از غارت مردم مستعمرات به دست می آورند.

با توجه به این حقیقت که در دوران توسعه امپریالیسم سرمایه داری و به سبب آن، هماهنگی و توافق طبقاتی در درون جوامع سرمایه داری استعماری، به حساب مردم مستعمرات جای مبارزات طبقاتی را گرفته و طبقات متوسط و پایین این جوامع نیز چه آگاهانه و مستقیم و چه غیر مستقیم و نا آگاه از غارتهای مستعمراتی بهره مند می گردند، لذا در افکار عمومی این جوامع قدرت انحصارها و فعالیتهای آنها در بازارهای جهانی و شرکت سرمایه های بزرگ تولیدی و غیر تولیدی در غارت مستعمرات و حتی کشتار مردم این سرزمینها، نه فقط پدیده هایی نامطلوب و ضد بشری یا ضد اخلاقی تلقی نمی شود، بلکه در آخرین تحلیل سازمانهای دولتی، احزاب و سازمانهای متنوع فرهنگی و مذهبی از سیاست این انحصارات بزرگ مالی جانبداری میکنند و با تفاهم متقابل مسائل و مشکلات را «مرضی الطرفین» حل می نمایند.
 
منبع:
مفاهیم اجتماعی در جوامع مستعمراتی(مجموعه مقالات سیاسی- اقتصادی) ، شاپور رواسانی ، طهران: امیر کبیر، چاپ اول (1386)

   بیشتر بخوانید :
  استعمار نوین استعمار اقتصادی
  طبقه زحمتکشان تهیدست
  کار و ارزش

 
نسخه چاپی