تداوم آداب ورسوم کهن (قسمت اول)
نگاهی به آداب و رسوم زرتشتی در دوران ساسانیان
 
چکیده:
هر رسم مرکب از اجزایی مختلف است و در عین حال، مرکزیت و کلیتی دارد که این اجزای مختلف را تحت نظم معینی با هم ترکیب می کند ومجموعة واحدی را پدید می آورد. آنگاه همین مجموعه واحد، خود به مثال واحدی  مستقل در ساخت کل فرهنگ جامعه و نیز زندگانی خود فرد، جایگاه و نقش معینی می یابد.

تعداد کلمات: 1129کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 تداوم آداب ورسوم کهن (قسمت اول)
نویسنده: کتایون مزداپور
 
آداب و رسوم زرتشتی در دوران ساسانیان را با رجوع به نوشته های قدیمی زرتشتی می توان بازشناخت. در این گفتار، آداب و رسوم کنونی زرتشتیان در ایران، بصورتی که زنده است و به عمل در می آید، با آنچه در نوشته های کهن (مثلا در کتابی مانند شایست ناشایست و تکمله آن) آمده است، سنجیده می شود و تغییراتی که با گذشت زمان در آنها پدید آمده و نکاتی درباره چگونگی این تغییرات، موضوع سخن است. در مورد آداب و رسوم کنونی زرتشتیان ایران از مشاهدات و اطلاعات شخصی و اطلاعات شفاهی استفاده خواهد شد.
 
هر رسم مرکب از اجزایی مختلف است و در عین حال، مرکزیت و کلیتی دارد که این اجزای مختلف را تحت نظم معینی با هم ترکیب می کند ومجموعة واحدی را پدید می آورد. آنگاه همین مجموعه واحد، خود به مثال واحدی (unit) مستقل در ساخت کل فرهنگ جامعه و نیز زندگانی خود فرد، جایگاه و نقش (function) معینی می یابد. تغییراتی که بر هر یک از اجزای سازنده هر رسم حادث می شود و کم و زیاد شدن شماره اجزایی که آن رسم را می سازد و یا تغییری که در جایگاه و نقش رسم روی می دهد، در وهله اول، تابع شرایط ذهنی و ضمیر اعضای جامعه و جامعه برگزارکنندگان آن رسم و در وهله دوم، تابع شرایط عینی و محیط طبیعی خارجی است. تصورات و شرایط ذهنی و تأثیر ذهن بر محیط و حاصل مجموع فعل و انفعالات ذهنیات و عینیات به مثابه بخش بنیادین و شالوده آن رسم عمل میکند. سپس مسأله اشیا و امکانات و چیزهایی که در برگزار کردن رسم ضرورت دارند، مطرح می شود.

بیشتر بخوانید :  شاخه‌های انسان شناسی

  درباره هر یک از آداب و رسوم و اجزای سازنده آنها و شرایطی که منجر به بقاء یا تغییر می شود، باید یک بار به تنهایی و بار دیگر در آن ترکیب و کلیتی که می یابند، بحث کرد. در این گفتار به ذکر نکاتی چند اکتفا میشود.
 
آداب و رسوم جامعه زرتشتی تا پایان دوران ساسانیان با رهبری مغان (روحانیان زرتشتی)، بر حمایت یکی از مقتدرترین حکومتهای جهان متکی بود. به همین دلیل، آداب و رسوم و باورهای آن، محل شک و تردید قرار نمی گرفت و به احتمال قوی، صدای انتقاد کنندگان آن (مانند مسیحیان معترض)، حتی به گوش رهبران دینی و مردم نمی رسید و اعتبار آن عقاید و رسمها از نظر پیروان دین زرتشتی و جامعه، استوار بود. اما با سقوط ساسانیان این وضع تغییر یافت و روحانیان زرتشتی و رسمهای کهن در موضع تدافعی قرار گرفتند. بعد، هنگامی که جامعه زرتشتی با زندگانی مدرن و فرهنگ غربی روبرو شد، آداب و رسوم قدیمی، که بسیاری از آنها ثابت مانده بودند، به سختی دستخوش دیگرگونی و تغییر شدند.
 آداب و رسوم زرتشتی در دوران ساسانیان را با رجوع به نوشته های قدیمی زرتشتی می توان بازشناخت. در این گفتار، آداب و رسوم کنونی زرتشتیان در ایران، بصورتی که زنده است و به عمل در می آید، با آنچه در نوشته های کهن (مثلا در کتابی مانند شایست ناشایست و تکمله آن) آمده است، سنجیده می شود و تغییراتی که با گذشت زمان در آنها پدید آمده و نکاتی درباره چگونگی این تغییرات، موضوع سخن است. در مورد آداب و رسوم کنونی زرتشتیان ایران از مشاهدات و اطلاعات شخصی و اطلاعات شفاهی استفاده خواهد شد.
در جدالهای قدیمی، پس از حکومت ساسانیان، در کتاب نامه های منوچهری  (1 - 44. Introduction , pp ) نزاع دو برادر روحانی را بر سر تغییر آداب و رسوم دینی می بینیم و می بینیم که چگونه منوچهر، پیشوای روحانی پارس و کرمان، زادسپرم، (zadesparam) برادر کوچکتر خود را تکفیر کرده (تاریخ ۲۵۰ یزدگردی) و از آن طریق، آداب تطهیر (غسلی برشنوم، barsnum)را از تغییر بر کنار نگاه داشته است. پس از گذشت نزدیک به هزار سال، سرانجام، هنگامی که شیوه های تازه زندگانی مدرن، با خیلی مزایا و ارزشهای غنی و سرشار خود سر رسید، موبدان که روحانیان حامی و برگزارکننده آداب کهن رسمی زرتشتی هستند، دیگر تاب مقاومت و حمایت از رسمها و باورهای کهنه و دیرینه را از دست داده بودند. آنگاه، آداب دینی و سنت زنده زرتشتی که در سیری کند و آهسته تغییر یافته بود، در شرایط تازه و مدرن دنیا، مقهور فرهنگ و باورهای غربی شد (نگاه کنید به بخش ۱۷ و بند ۵-۳)
 
تاریخ ۲۵۰ یزدگردی (۸۸۱ میلادی) مذکور در نامه های منوچهر را باید حد و مرزی زمانی برای پایان جدالهای قدیمی در دوران ساسانیان و آغاز شدن دوران تثبیت باورها و آداب و رسوم دینی زرتشتی پس از اسلام دانست و گفت که از آن پس سنت دینی کهن بصورت منجمد و متحجر و ثابت در آمد و از تحولی که در زمان ساسانیان در کتابی چون زند فرگرد وندیداد (مزداپور، ۶۱۳۷۶   ۴۰۸-۴۱۰) دیده می شود، باز ماند. حد و مرزی زمانی را هم می شود با تساهل و بصورت باز و آزاد، در نظر گرفت و آن سال ۱۳۳۰ هجری شمسی یا ۱۹۵۰ میلادی است که در آن، این سنت کهن در برابر هجوم بنے عوامل تازه واردی از غرب در هم شکست و به سرعت تغییر یافت.
 
از حدود این سالها به بعد، نسلهای قدیمی که اعتباری مطلق برای آداب و رسوم و باورها و سنتهای قدیمی قائل بودند، درگذشتند. آنچه اعتبار مطلق را برای آداب و عقاید کهن پدید می آورد، انزوا و دورافتادگی عقاید و باورهایی بود که بنیاد رسمها بر آنها استوار است. از آن پس نسلهایی اداره امور را در دست گرفتند که نه تنها از ابزارهای جدید استفاده می کردند، بلکه با ارزشها و عقاید و باورهای جهان مدرن هم کمابیش آشنایی داشتند و از جهان دربسته قدیمی خارج شدند. در نتیجه، دایره کهن شکسته شده از یک سوی، ذهنیات و تصوراتی که بنیاد رسمها را می سازند، و از سوی دیگر، اجزای سازنده رسمها و نیز جایگاه و نقش آنها در کل اندیشه و زندگانی مردم، شکلی تازه به خود گرفت. از حدود سال ۱۹۵۰ / ۱۳۳۰ ، شمار زرتشتیانی که فقط عقاید و باورهای قدیمی را درباره آداب و رسوم کهن می شناختند، رو به کم شدن نهاد. بتدریج بر شمار کسانی افزوده می شد که نه تنها با اعتقادات اکثریت مردم ایران و مظاهر فرهنگ غربی و ) شکل جدید آن در ایران آشنا بودند، بلکه تصوری تازه از دین و گذشته فرهنگی خویش نیز داشتند. اینان در شرایط اجتماعی و اقتصادی نوینی می زیستند و دیگر امکان نداشت با همان تصورات کهن با برگزاری آداب و رسوم قدیمی روبرو شوند که به دنیای قدیم تعلق داشت. بینش این نسلهای تازه نسبت به آداب کهن، نسبت جدیدی را مطرح می کند و در نتیجه، آن نظم کهن در اندیشه را که موجب تثبیت آداب و رسوم می شده است، بر هم می زند. ایستار و رویکردهای جدید اکثریت مسلمان ایرانی نسبت به جامعه زرتشتیان و نیز ارمغانهای اندیشه از جهان غرب، که برخی زرتشتیان بویژه بتازگی با آن بسیار نزدیک شده اند، در شکل گیری تصورات جدید زرتشتیان نسبت به آداب و رسوم کهن نقش مهمی داشته است.

ادامه دارد..
 
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)

بیشتر بخوانید :
  شاهنامه نگاری
  مهر در شاهنامه فردوسی
  جلوه‌های «زن» در تاریخ زندگی زردشت

 
نسخه چاپی