ارث در ایران باستان
سنت ازدواج در ایران زمین
 
چکیده:
ارتباط میان زن و شوهر منوط بود به شرط و قول و قرار قبلی. بستن نکاح چکرزنی علتهای مختلفی داشت. مهمترین آنها این بود که دختر در خاندان دیگری به اصطلاح «شر» شده باشد. «ستر» به معنای نگاهدار و سرپرست است. زنی که ستر دودمانی میشد، حافظ و مدیر دارایی آن دودمان به شمار می رفت.
 
تعداد کلمات: 1049 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
ارث در ایران باستان
نویسنده: کتایون مزداپور
 
در ایران باستان به بقای دودمان، یعنی خاندان و خانواده، اهمیت درجه یک می دادند. از آنجا که دودمان ایرانی، همانند با دیگر اقوام هندواروپایی پدرسالار بود و نام و دارایی در شعبه مذکر دودمان به ارث می رسید، داشتن وارث مذکر در آن ضروری بود. با توجه به این نکته، درباره ارثی که از شوهر به زن می رسیده است، نکات زیر را می توان ذکر کرد: نخست این که به علت اهمیت بقای دودمان و این مسأله که شاید هر خاندان فرزند مذکری نداشته است که وارث نیاکان خود شود، خانواده اشکالی پیچیده پیدا می کرد. بدین معنی که می بایست به نامگانه پدر دودمان، پسری وجود داشته باشد. از این رو ازدواجها اشکال گوناگون یافته بود. دیگر این که قوانین مدنی بود و به زرتشت و پیام آسمانی او مستقیما مربوط نمیشد.

ازدواج گاهی کامل بود، یعنی ارتباط جنسی، ارتباط اقتصادی و ارتباط آیینی میان زن و شوهر و فرزندان آنها برقرار بود. این شکل ازدواج را پادشازنی میگفتند. معنای «پادشایی» سلطه و تسلط است و منظور از پادشازنی آن است که زن و شوهر بر اموال یکدیگر دست و اختیار داشتند. اما در شکل دیگری از خانواده، نکاح چکرزنی میان زن و شوهر بسته می شد. در این گونه عقد ازدواج، ارتباط اقتصادی میان زن و شوهر برقرار نبود و منوط می شد به قول و قرار قبلی و به اصطلاح متون پهلوی: «پشت» (pasht). در پادشازنی، در عقدنامه ای که به زبان و پهلوی (فارسی میانه ساسانی در دست است، داماد نیمی از دارایی خود را، یعنی آنچه را که حق بخشیدنش را دارد، هنگام ازدواج بصورت مشاع، به عروس می بخشد و در " آنچه از آن پس به دست خواهد آورد، باز بصورت مشاع، وی را شریک می سازد. از متون دیگر بر می آید که در عین حال، دارایی زن، یعنی جهیزیه وی نیز به پادشایی» شوهر در می آمده است. پس این دو با یکدیگر در دارایی اشتراک مییافتند. پس از درگذشت شوهر، زن به اندازه یکی از پسران خود از ارث شوهر بهره می برد. اصطلاح انبازی» میان زن و شوهر نیز هست که در کتاب حقوقی بازمانده از عهد ساسانیان، یعنی مادیان هزار دادستان، آمده است. برای فسخ این انبازی در صورت طلاق (پهلوی: چشتاری، چشتن از زنی) می بایست «سخن نامه» و سند مستقلی تهیه شود.

بیشتر بخوانید :  انسان شناسی نمادین و تفسیری

اما در نکاح چکرزنی، ارتباط اقتصادی میان زن و شوهر منوط بود به شرط و قول و قرار قبلی. بستن نکاح چکرزنی علتهای مختلفی داشت. مهمترین آنها این بود که دختر در خاندان دیگری به اصطلاح «شر» شده باشد. «ستر» به معنای نگاهدار و سرپرست است. زنی که ستر دودمانی میشد، حافظ و مدیر دارایی آن دودمان به شمار می رفت. وی اسم همسر سالار متوفای دودمان می شد و می بایست فرزندی مذکر به دنیا آورد که وارث نام و دارایی آن دودمان باشد. بنا بر این مقدمات، شوهر واقعی او را به نام «شوهر چکر» می خواندند و زن نیز زن چکر همسر واقعی خود بود. در این صورت، روشن است که چرا این دو نفر ارتباط اقتصادی با یکدیگر نداشتند؛ زیرا که دارایی هر یک متعلق به دودمانی دیگر بود و جدا از یکدیگر. ارث زن از شوهر هم در این گونه از ازدواج بنا بر تعهد و قول و قرار قبلی بود.
بنا بر این، آنچه درباره ارث زن از شوهر در ایران قدیم مطرح است، به همان شکل اصلی خانواده، یعنی آن ازدواج که نام «پادشازنی» دارد، باز می گردد. البته این شکل خانواده رواج بیشتر داشته و همان است که دوام آورده و باز مانده است. در پادشازنی، افزون بر آن که زن در اموال شوهر شریک بوده، از او به اندازه هر یک از پسران خود ارث می برده است. البته ارث خود وی نیز به شوهر و فرزندانش و سپس به خویشان شوهرش می رسیده است و نه به خویشاوندان خود وی. در این گونه ازدواج، هرگاه شوهر به زن خود، سالاری و ستری دودمان را نیز می بخشید و وصیت میکرد که پس از درگذشت او هم امور در دست زنش بماند، وی راسا می توانست برای مسائل حقوقی به دادگاه مراجعه کند و اداره همه امور اقتصادی و اجتماعی خاندان را به دست گیرد.
 ازدواج گاهی کامل بود، یعنی ارتباط جنسی، ارتباط اقتصادی و ارتباط آیینی میان زن و شوهر و فرزندان آنها برقرار بود. این شکل ازدواج را پادشازنی میگفتند. معنای «پادشایی» سلطه و تسلط است و منظور از پادشازنی آن است که زن و شوهر بر اموال یکدیگر دست و اختیار داشتند. اما در شکل دیگری از خانواده، نکاح چکرزنی میان زن و شوهر بسته می شد. در این گونه عقد ازدواج، ارتباط اقتصادی میان زن و شوهر برقرار نبود و منوط می شد به قول و قرار قبلی و به اصطلاح متون پهلوی: «پشت» (pasht).
درباره ارث در دودمان ساسانی، دو نکته حائز اهمیت درجه یکم است. نخست اهمیت و ارزش «اندرز» یعنی «وصیت» است. هر «دوده سالاری» می توانست بنا بر وصیت و نظر خود با اموال خود هر چه می خواهد بکند. البته این امر به معنای آزادی مطلق وی در این امور نبود، زیرا که بنا بر باورهای کهن و شرایط موجود، وی می بایست همه جوانب را در نظر گیرد و بنا بر آنچه قواعد و قوانین در عرف میگفت، عمل کند. بنا بر این، اراده وی را عوامل بسیاری محدود می کرد، اما در این میان، حق انتخاب و گزینش با او بود.
 
نکته دیگر آن که هیچیک از این قواعد، شرایط و قوانین در پیام آسمانی زرتشت، یعنی گاهان (گاتها) نیامده است. پس این قوانین اصلا جنبۀ مقدس و همیشگی نداشته است و ندارد. از این رو، بنا بر شرایط زمانه، در هر دوران دگرگون شده است و تغییرات آن را بخوبی در مادیان هزار دادستان می توان به چشم دید. در این کتاب، از آرای موبدان و داوران شهرهایی مثل کازرون و گرگان یاد شده است که گاهی با هم یکسان است و گاه نیست. همین تغییرات و مجاز بودن آنها موجب شد که سرانجام در روزگار نزدیک به دوران ما، شادروان ارباب کیخسرو شاهرخ، با موافقت و مصلحت بینی موبدان زمانه، قوانین ارث زرتشتیان را بصورتی کاملا مدرن و امروزی تنظیم کند که در عین حال قابلیت انعطاف و انطباق با شرایط زنده در آن بسیار است و اجرایش آسان.
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)

بیشتر بخوانید :
  انسان شناسی و ساختارگرایی
  انسان شناسی در ایران
  انسان شناسی و تطورگرایی

 
نسخه چاپی