سنت دیرپای کهن (قسمت دوم)
کلام و عقاید و آداب و رسوم جامعه
 
چکیده:
سروکار ما با حرف مفت و مزخرفاتی کهنه نیست، بلکه حکمتی عملی و بلندمرتبه را می بینیم که کار و اقتصاد را با اصول دینی پیوند می زند و حکم به آبادانی جهان و به کار گرفتن علم و اطلاع و خرد برای اداره کردن جامعه انسانی می دهد.  در این سخنان ارجمند، «سنت دیرپای کهن» با علم و دانش و جهان بینی امروزی و حکمتی که دستاورد خردورزی بشر در قرون و اعصار متمادی است، پیوند می خورد.

تعداد کلمات: 1449 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 7 دقیقه
 
سنت دیرپای کهن (قسمت دوم)
نویسنده: کتایون مزداپور
 
هنگام جستجوی بیشتر درباره «سنت دیرپای کهن» و آنچه پیرامون پیام آسمانی اشو زرتشت در دست است، مسائل بسیار مطرح می شود. بزرگی در این باب با لبخند فرمود که در هر کجا آمده است که محدوده وساسی دود در دله ومولاه ، یعنی پرسید زرتشت از اهورامزدا و خداوند در پاسخ چنین گفت و چنان گفت، معنایش آن است که چیزی را ساخته اند و به خداوند و پیغمبرش نسبت داده اند. این قول درست است و البته، همه وندیداد و بخش بزرگ دیگری از اوستا را هم در بر می گیرد. اما آیا معنای آن کنار نهادن همه این بخشهای مهم از اوستا است؟
 
تا جایی که به وندیداد باز می گردد، نمی شود آن را به دور انداخت و ندیده گرفت. وندیداد کتابی است با احکامی با بار اقتصادی و ارزش اجتماعی و طبی ممتاز، و اخلاق عملی و درخشان. در فرگرد سوم، بند ۳۱ آن میخوانیم که: «هر که جو، یعنی غله، میکارد، راستی میکارد، او دین مزدیسنان را فراز به بلندی برمی افرازد» یعنی آن را رونق و شکوه می بخشد آن می آید که پنجمین کس که زمین را خشنود می کند کشاورز کوشایی است که به مردم با رادی و بخشندگی نان می دهد. ملاحظه می فرمایید که در اینجا، سروکار ما با حرف مفت و مزخرفاتی کهنه نیست، بلکه حکمتی عملی و بلندمرتبه را می بینیم که کار و اقتصاد را با اصول دینی پیوند می زند و حکم به آبادانی جهان و به کار گرفتن علم و اطلاع و خرد برای اداره کردن جامعه انسانی می دهد. در این سخنان ارجمند، «سنت دیرپای کهن» با علم و دانش و جهان بینی امروزی و حکمتی که دستاورد خردورزی بشر در قرون و اعصار متمادی است، پیوند می خورد.

بیشتر بخوانید :  تحول انسان شناسی در قرن بیستم

می خواهم از قولی که نقل کردم به این نتیجه برسم که چون بگوییم بخشهایی از اوستا و دیگر آثار کهن زرتشتی از شخص پیامبر نیست، منظور و مقصود طبقه بندی کردن آن میراث مکتوب کهن و سپس آداب و رسمهای قدیمی است. درست است که گاهان ارزشی سخت برتر و متمایز و ممتاز دارد، اما نه دریافت و به کار بستن آموزه های آن، آسان و ساده است و نه رها کردن و طرد کردن «سنت دیرپای کهن» منطبق با خرد، که خود اصل و بنیاد آموزه های گاهانی است؟
 تا جایی که به وندیداد باز می گردد، نمی شود آن را به دور انداخت و ندیده گرفت. وندیداد کتابی است با احکامی با بار اقتصادی و ارزش اجتماعی و طبی ممتاز، و اخلاق عملی و درخشان. در فرگرد سوم، بند ۳۱ آن میخوانیم که: «هر که جو، یعنی غله، میکارد، راستی میکارد، او دین مزدیسنان را فراز به بلندی برمی افرازد» یعنی آن را رونق و شکوه می بخشد آن می آید که پنجمین کس که زمین را خشنود می کند کشاورز کوشایی است که به مردم با رادی و بخشندگی نان می دهد. ملاحظه می فرمایید که در اینجا، سروکار ما با حرف مفت و مزخرفاتی کهنه نیست، بلکه حکمتی عملی و بلندمرتبه را می بینیم که کار و اقتصاد را با اصول دینی پیوند می زند و حکم به آبادانی جهان و به کار گرفتن علم و اطلاع و خرد برای اداره کردن جامعه انسانی می دهد.
نخست باید این حقیقت را که گویا فراموش شده است، خاطر نشان کرد که پی بردن به عمق و حقیقت آموزه های گاهانی و سپس بویژه به کار بستن آنها کاری آسان نیست و نه با یکی دو بار خواندن و شاید حتی نخواندن ترجمه ای از گاهان به درک و شناخت عمق آن چگونه خواهیم رسید. مگر آیا آسان می شود فهمید و دریافت که راستی چیست و آیا نیک منشی گاهی جز ادعای نیکی نیست؟ از این رشته ابهامات ژرف آسان نمی شود گذشت. درک معنای هر واژه و ترکیب آن و رسیدن به عمق معنای آن مستلزم عمری تفکر و اندیشه است. در پی اندیشیدن، انجمن ها و محفلها باید آراست تا در صداقت و آشتی و خردمندی به همپرسی و مشورت بپردازیم و نخست از خود و سپس از دیگران بپرسیم که «ای راستی، کی به تو خواهم رسید؟!
 
داور راستین و فرجامین در این باره، روشنایی خرد دادار اورمزد و همه آگاهی و علم مطلق او است و نه قضاوت و داوری خودبینی و خودشیفتگی و حکم و قضاوت فریبندۂ آدمی نسبت به خویشتن خویش! چگونه این پرسش را پاسخ دهیم که از کدام راه بهتر می شود کوشید تا راستی نخست بر ضمیر شخص «من» حاکم گردد و سپس بر جامعه و جهان بزرگ؟!
 
پرداختن به «سنت دیرپای کهن» اما مشکلاتی کمتر دارد. بخش بزرگی از آن به دانش و علم قدیمی باز میگردد که امروز پاسخ بهتری برای آن داریم. همه آنچه را که وندیداد درباره زادن و مراقبت از کودک و مادرش به ما می آموزد، اینک بحق کهنه شده است و دورانداختنی. اینها همانند باورهای قدیمی درباره جغرافیا و طلوع و غروب خورشید، دیگر کاربردی جز زیبایی اساطیری و قدیمی ندارند و مطالبی شعرگونه اند. آداب دخمه گذاری را امروزه در ایران تغییر داده ایم و این امر، خلاف احکام وندیدادی، ما را از پیروی آموزههای زرتشتی اشو دور نکرده است. اما به یاد باید آورد که «سنت دیرپای کهن»، چه کتبی و چه شفاهی و چه آیینی، منحصر به همینها نیست.
 
بخش بزرگی از «سنت دیرپای کهن» به حوزه آداب و رسوم مربوط می شود. امروزه ثابت شده است که همه فرهنگهای بشری ابزارهایی برای تسهیل زیستن و کنار آمدن آدمی با مسائل و موقعیتهای زیستی انسان، یعنی زادن و مردن و کار اجتماعی و بویژه مسائل رنج بشری، تعبیه کرده است. این ابزارها عبارت است از طرحهای رفتاری و الگوهایی اجتماعی برای روبرو شدن و برخورد کردن با حوادث و وقایع و پیشامدهای گوناگون و مهم در سراسر حیات. آیینها و اندرزهای زبانی و عملی، با جزئیات ریز و خرد، در این باب اغلب، زائد نیستند و غالب حکمتی نهفته در خود دارند. درستی عملکرد آنها در راهبرد منش آدمی به سوی تعادل و ثبات در طی تجربه نسلهای متمادی به اثبات رسیده است. این بخش از «سنت دیرپای کهن» را چون بروشنی نمیشناسیم، نمی توانیم آنها را آسان ارزیابی کنیم. فقط به شرطی می توانیم این رشته سنتهای قدیمی را کنار بگذاریم که با اصول خرد جدا در تضادی نمایان باشد.
 
بخش بزرگ و مهم دیگری از «سنت دیرپای کهن» که بویژه به پزشکی و بهداشت باز می گردد، امروزه قدر و منزلتی دارد که پیش از این، آن را نمی شناختند و علم جدید آن را به ما معرفی کرده است. نیاکان ما مشاهده گرانی تیزبین و دقیق بودند و جریانات طبیعی را با فراست می دیدند و راز پیوند آنها را در موارد بسیاری در می یافتند. اصراری که احکام وندیدادی و گزارشهای آنها برای امور بهداشتی، مانند شستن دست پیش از خوردن طعام، پاک داشتن آب، بویژه آب روان، می کند، چیزی نیست که بشود آن را ندیده گرفت. افزون بر اینها، امروزه شاهد آنیم که حرمت نهادن به پاکی آب، همسایه های دیگری نیز دارد که سخت ارزشمند است با نیاز وافر جهان به آنها نگاهداری از آب و باد یعنی هوا، و آتش و خاک، که زمین است؛ یعنی آنچه آن را با نام حفظ محیط زیست می شناسیم و مسأله بزرگ جهان امروزی است.
 
در «سنت دیرپای کهن» اندیشه و تفکری اجتماعی خودنمایی می کند که فرد آدمی را در برابر زندگانی، چه زندگانی خود و چه حیات اجتماعی مردم و حتی حیات جانوری و گیاهی و کل طبیعت عالم، مسئول می شناسد. این مسئولیت فردی آدمی همراه و همگام با مسئولیت جمعی و کلی اجتماعی است و تکلیف آدمی است که از هنگام زادن و قدم نهادن وی به این جهان با او هست و تا واپسین دم او را همراهی می کند، و حتی بصورت نام نیک و نیکنامی دیرزمانی پس از او نیز از او باز می ماند.
 
امروزه دانش کنونی، چه زبانشناسی تاریخی و تاریخ و چه رشته های دیگر علوم، امکانات تازه ای برای ارزیابی و فراگرفتن و بازآرایی میراث دینی زرتشتی فراهم آورده است. شما سروران و دانایان که راهبری اجتماعی و دینی بهدینان را اینک بر عهده گرفته اید، توانایی و امکان بهره برداری از این ابزارها را دادار اورمزد به شما عنایت فرموده است. بیگمان در این راه و در تکلیف بزرگ خویش توفیق تام خواهید داشت و سنت آموختن حرمت نهادن به شادی و زیستن درست و شاد را به جهان و جهانیان تداوم خواهید بخشید، به امید پروردگار!
 
به قول شادروان دکتر کسرا وفاداری، جهان امروزه بیش از همیشه به پیام شاد و قدرتی تعبیه شده در آیینها و رسمهای کیش زرتشتی نیازمند است. آن عزت و حرمتی که آموزه های گاهانی و در پی آن، «سنت دیرپای کهن» به انسان و خرد بشری می بخشد و آن تصور زنده و شادابی که از آفرینش و حیات مردم نقش می زند، پیامی ) درخشان و پرشکوه از نیاکان خردمند شما و جانفشانیهای آن بزرگان است و بزرگترین ستایش و نیایش است دادار اورمزد را و آفرینش سراسر خوبی و شادی و آسایش او را از آسمان نیک واراد؛ از زمین نیک رویاد؛ مردم نیک را ازش بهره باد ایدون باد  ایدونتر نیز باد.
 
منبع:
چند سخن ، کتایون مزداپور، به کوشش ویدا نداف ، تهران: فروهر (1389)

بیشتر بخوانید :
  جامعه شناسی،انسان شناسی،مردم شناسی
  آغاز مردم شناسی
  انسان شناسی و کارکردگرایی

 
نسخه چاپی