اعتقادنامه‌ی آتاناسیوس
اعتقادنامه بعد از قرن هفتم به آتاناسیوس نسبت داده شده
 
چکیده:
اعتقادنامه‌ی آتاناسیوس بعد از قرن هفتم به وی نسبت داده شده و علت امر نیز احتمالا این بوده است که وی پدر آموزه راست دینانه در مورد تثلیث محسوب می شد. این باور در قرن شانزدهم زیر سؤال رفت و در قرن هفدهم رد شد.
 
تعداد کلمات: 1731 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 8 دقیقه
 
اعتقادنامه‌ی آتاناسیوس
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان

اعتقادنامه آتاناسیوس، نه اعتقادنامه محسوب می شود و نه توسط آتاناسیوس به نگارش در آمده است. این اعتقادنامه بعد از قرن هفتم به وی نسبت داده شده و علت امر نیز احتمالا این بوده است که وی پدر آموزه راست دینانه در مورد تثلیث محسوب می شد. این باور در قرن شانزدهم زیر سؤال رفت و در قرن هفدهم رد شد. در مورد منشأ آن اتفاق نظر وجود ندارد، اما شواهد چنین نشان می دهند که این اعتقادنامه در حدود سال ۵۰۰ میلادی در جنوب گل (فرانسه) تدوین شده است. این اعتقادنامه اغلب، تحت عنوان Quicunque Vult شناخته می شود که از نخستین کلمات این اعتقادنامه که به زبان لاتین نوشته شده، برگرفته شده است.
 
واقعیت امر این است که اعتقادنامه آتاناسیوس بیشتر یک بیانیه و مجموعه ای از تعاریف است تا یک اعتقادنامه. در زمانهای گذشته از این اعتقادنامه برای سنجیدن راست دین بودن روحانیون و به عنوان خلاصه ای از تعالیم کلیسای کاتولیک برای تعلیم به غیر روحانیون، استفاده می شد. در قرن سیزدهم این اعتقادنامه و اعتقادنامه های نیقیه و اعتقادنامه رسولان، سه اعتقادنامه مهم کلیسا محسوب می شدند. این اعتقادنامه توسط اکثر کلیساهای پروتستان پذیرفته شد (برای مثال، در سی و نه اصل کلیسای انگلیکن، اعتقادنامه وفاق کلیسای لوتری و مصوبات شورای دورت " که شورای کلیساهای اصلاح شده بود، پذیرش مفاد این اعتقادنامه دیده می شود). کلیساهای شرق از یک سو به جهت اینکه آتاناسیوس را مؤلف این اعتقادنامه می دانستند به آن احترام می گذاشتند؛ اما از این جهت که تعلیم میداد روح القدس از پدر و پسر هر دو صادر می شود؛ آن را نمی پذیرفتند. آنان ادعا می کردند که تعلیم «صدور روح القدس هم از پدر و هم از پسر» (Filique) بعدها به این اعتقادنامه اضافه شده است. این اعتقادنامه در مراسم پرستشی کلیساهای کاتولیک و انگلیکن اغلب خوانده می شد، اما در قرن حاضر، دیگر به ندرت در این کلیساها خوانده می شود. با این اعتقادنامه مخالفت های بسیاری شده است، ولی این مخالفتها عمدتأ نه برای محتوای الاهیاتی آن، بلکه برای این بوده است که اعتقادنامه برای کسانی که آن را نپذیرند، لعنت ابدی را مقرر می دارد.

بیشتر بخوانید :   مخلوق یا مکاشفه؟

این اعتقادنامه شامل دو قسمت است: یک قسمت در مورد تثلیث و قسمت دوم در مورد شخصیت عیسی مسیح است. هر قسمت با یک عبارت لعنت کردن آغاز شده و با یک عبارت مشابه دیگر، پایان می یابد و در هر قسمت گفته می شود که اشخاص برای نجات یافتن، باید به محتوای اعتقادنامه ایمان داشته باشند. این اعتقادنامه به ما می گوید که چگونه در مورد خدا بیندیشیم و سخن بگوییم و در عین حال بر پرستش صحیح او نیز تأکید می کند. ارزش این اعتقادنامه خیلی بیشتر از اندیشه پردازی صرف در حوزه الاهیات نظری است.
 
هر کسی که نجات می خواهد باید قبل از هر چیز ایمانی کلیسای جامعی ( کاتولیکی) داشته باشد. اگر شخص، این ایمان را کامل و دست نخورده نگاه ندارد، بدون شک برای ابد هلاک خواهد شد.
 
اکنون این است ایمان کلیسای جامع ( کاتولیک): ما یک خدا را در تثلیث و تثلیث را در وحدت می پرستیم، بدون آنکه شخصیت های تثلیث را با هم مخلوط کنیم یا ذات هر یک از آنها را مجزا بدانیم. زیرا شخصیت پدر مجزاست، شخصیت پسر نیز مجزاست و روح القدس نیز شخصیت مجزای خود را دارد. اما الوهیت پدر و پسر و روح القدس واحد است. آنها دارای جلال یکسان بوده و با یکدیگر دارای شکوه و عظمت جاودان هستند.
 
اعتقادنامه آتاناسیوس، نه اعتقادنامه محسوب می شود و نه توسط آتاناسیوس به نگارش در آمده است. این اعتقادنامه بعد از قرن هفتم به وی نسبت داده شده و علت امر نیز احتمالا این بوده است که وی پدر آموزه راست دینانه در مورد تثلیث محسوب می شد. این باور در قرن شانزدهم زیر سؤال رفت و در قرن هفدهم رد شد. در مورد منشأ آن اتفاق نظر وجود ندارد، اما شواهد چنین نشان می دهند که این اعتقادنامه در حدود سال ۵۰۰ میلادی در جنوب گل (فرانسه) تدوین شده است. این اعتقادنامه اغلب، تحت عنوان Quicunque Vult شناخته می شود که از نخستین کلمات این اعتقادنامه که به زبان لاتین نوشته شده، برگرفته شده است.
هرآنچه پدر باشد، پسر نیز همان است و روح القدس نیز بدین شکل همان است. پدر نامخلوق است، پسر نامخلوق است و روح القدس نیز نامخلوق است. پدر نامتناهی است، پسر نامتناهی است و روح القدس نیز نامتناهی است. پدر ابدی است، پسر ابدی است و روح القدس ابدی است. با این همه، نه سه وجود ابدی، بلکه تنها یک وجود ابدی متصور است و به همین شکل نیز، نه سه وجود نامخلوق، بلکه یک وجود نامخلوق و نه سه وجود نامتناهی، بلکه یک وجود نامتناهی وجود دارد. به همین صورت پدر قادر مطلق است، پسر قادر مطلق است و روح القدس قادر مطلق است.
 
اگرچه پدر خداست، پسر خداست و روح القدس خداست. با این همه، نه سه خدا بلکه یک خدا وجود دارد. بنابراین، پدر خداوند است، پسر خداوند است و روح القدس خداوند است. با وجود این، نه سه خداوند، بلکه یک خداوند وجود دارد. همانگونه که حقیقت مسیحیت ما را بر آن می دارد که هر یک از شخصیت های تثلیث را خدا و خداوند بدانیم، ایمان کلیسای جهانی نیز ما را از سخن گفتن در مورد سه خدا یا خداوند منع میکند.
 
پدر از هیچ چیز به وجود نیامده، آفریده نشده و مولود نگشته است. پسر تنها از پدر است. پسر نه به وجود آمده و نه آفریده شده، بلکه مولود شده است. روح القدس از پدر و پسر است. روح القدس، نه آفریده شده و نه مولود شده بلکه صادر گشته است. بنابراین، یک پدر وجود دارد و نه سه پدر، یک پسر وجود دارد نه سه پسر و یک روح القدس وجود دارد و نه سه روح القدس. و در این تثلیث هیچیک از شخصیت ها بر دیگری تقدم و تأخر ندارد، هیچ یک از دیگری بزرگتر و کوچک تر نیست، بلکه هر سه شخصیت با هم، ابدی و همواره برابر هستند. بنابراین، در همه چیزها، همانگونه که گفته شد، تثلیث در وحدانیت و وحدانیت در تثلیث باید پرستیده شود. برای اینکه نجات پیدا کنید باید در مورد تثلیث چنین بیندیشید.
 
اما برای نجات جاودانی همچنین ضرورت دارد که به تجسم خداوند ما عیسی مسیح ایمان داشت. زیرا ایمان صحیح به معنای باور داشتن این حقیقت است که خداوند ما عیسی مسیح، پسر خدا، هم خدا و هم انسان است و نیز به معنای اعتراف این حقیقت است که وی خداست که از جوهر الاهی پدر پیش از شروع زمانها مولود شده. وی انسان است که از جوهر مادرش، در زمانی مشخص به دنیا آمد. وی هم خدای کامل و هم انسان کامل است که از نفس ناطق و جسم انسانی تشکیل شده است. وی به عنوان خدا، با پدر برابر است و به عنوان انسان از پدر کمتر است.
 
اگرچه وی هم خدا و هم انسان است با وجود این، او نه دو شخصیت، بلکه یک شخصیت واحد است. با این همه، وی نه با تبدیل و تغییر الوهیت خود به جسم، بلکه با بردن انسانیت خود به حضور خدا، واحد است. وی نه به واسطه امتزاج و درهم آمیزی جوهرهای انسانی و الاهی، بلکه به واسطه وحدانیت شخصیت خود، حقیقتا واحد است. زیرا همان گونه که نفس ناطق و جسم، هر دو یک انسان را تشکیل می دهند، به همین صورت نیز خدا و انسان شخصیت واحد مسیح را تشکیل میدهند.
 
وی برای نجات ما رنج کشید، به جهنم نزول کرد، از مردگان برخاست، به آسمانها صعود کرد و بر دست راست پدر نشست. وی از آنجا برای داوری بر زندگان و مردگان بازخواهد گشت. هنگامی که وی بازگردد، همه انسانها قیام خواهند کرد و به جهت اعمالشان حساب پس خواهند داد. کسانی که اعمال نیکو انجام داده باشند، وارد حیات جاودان می شوند و کسانی که اعمال شریرانه انجام داده باشند، به درون آتش جاودانی افکنده خواهند شد. این است ایمان کلیسای جامع. اگر کسی به این مطالب به گونه ای کامل و عمیق ایمان نداشته باشد، نمی تواند نجات یابد.
 
بخش نخست این اعتقادنامه که درباره تثلیث است، خلاصه ای دقیق و استادانه از آموزه کلیسای غرب در مورد تثلیث به دست می دهد که عمدتا بر آثار آوگوستین تکیه دارد. این اعتقادنامه را به درستی «چکیده مدون الاهیات آوگوستینی» خوانده اند. این اعتقادنامه،  حقیقت متناقض نمای وحدت و تثلیث، وحدانیت و سه شخصیت بودن خدا را معرفی میکند. این تعاریف علیه نگرش خطای مونارشیانیسم (امتزاج و درهم آمیزی شخصیت ها) و آریانیسم (انقسام جوهر الاهی) مطرح شده اند. مونارشیانیسم با تعلیم دادن این اصل که پدر، پسر است و پسر، روح القدس، تناقض نمایی تثلیث را حل می کند. در زمان تدوین اعتقادنامه آتاناسیوس، جنبشی مذهبی در اسپانیا به نام پریسکیلانیسم به وجود آمده بود که نگرشی متأثر از مونارشیانیسم داشت. آریانیسم که اعتقادنامه با آن نیز مخالفت کرده بود، در تعلیم اوریجنیستی فرمانروایان گوت های بربر در غرب دیده می شد. گوتها زمانی مسیحی شده بودند که باورهای مسیحیت رسمی در شرق، در مورد الوهیت کامل عیسی مسیح، کاملا منطبق با اعتقادنامه نیقیه نبود. اعتقادنامه به دو خطایی که در نگرش گوتها دیده می شد، پرداخته بود: مورد اول این بود که اعتقادنامه بر الوهیت کامل مسیح تأکید داشت، در حالی که، باور آریان این بود که پدر بزرگ تر از پسر است. مورد دوم این بود که اعتقادنامه بر وحدانیت الوهیت تأکید داشت، در حالی که در نگرش آریان گرایش به سوی طرح مفهوم سه خدا دیده می شد. بنابراین، اعتقادنامه آتاناسیوس عناصر اصلی آموزۂ تثلیث خدا هستند، پدر، پسر نیست و پسر، روح القدس نیست.
 
قسمت مسیح شناختی، آموزه ای را ارائه می داد که شبیه آموزه ارائه شده در شورای کلسدونه بود، منتها عبارت ها و مفاهیمی را به کار گرفته بود که در کلیسای غرب به کار می رفت. چهار بدعتی که در شورای کلسدون محکوم شدند، در این اعتقادنامه به شکل روشنی رد می شدند. در بند نخست اعتقادنامه، الوهیت کامل و انسانیت کامل مسیح ذکر شده بود و بدین سان، آریانیسم و آپولیناریانیسم رد می شد. بند دوم تصدیق میکرد که وی یک شخصیت واحد است، اما جوهرهای طبیعتهای وی را درهم نمی آمیخت. بنابراین، تعالیم نستوریوسی و ائوتوخسی را رد می کرد.
 
ذکر لعنتها و محکومیتها، بیانگر این بود که بدون اعتقاد صحیح، نجات ممکن نیست. مدت زمانی طولانی، این نگرش بر کل کلیساها غالب بود، اما امروزه اشخاصی که دیدگاه هایی متفاوت دارند، وقتی خطایی در دگراندیشان مشاهده می کنند که صادقانه دچار آنند، راحت تر آن خطاها را می پذیرند و راحت تر آنان را می بخشند. ارتکاب خطایی کوچک در مورد ظریف ترین جزئیات تثلیث، نباید منجر به محکومیت ابدی اشخاص گردد. اگر اعتقادنامه آتاناسیوس را به شکل کامل آن بپذیریم، آنگاه همه مسیحیان شرق که صادر شدن روح القدس را از پسر نمی پذیرفتند، هلاک شده و نجات نیافته تلقی می شوند. باعث تأسف است که این عبارات مربوط به محکومیت ابدی و لعنت، فکر انسان را از مطالب اصلی اعتقادنامه منحرف می سازد. در مورد قسمت مربوط به تثلیث، باید گفت که این قسمت به شکلی استادانه به طور خلاصه، آموزهای دشوار را توسط کلماتی ساده بیان می کند.
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  پدران کاپادوکیایی کلیسا
  چنگ روح القدس
  پدر تاریخ کلیسا

 
 
نسخه چاپی