دو روى یک سکّه انتظار
چکیده :
سکّه‌ی ارزشمند ظهور مولایمان امام عصر (عج) دو رو دارد. یک روى آن نماد جهان پیش از ظهور است که آکنده از تاریکى و ظلم و فساد و ددمنشى و ستمگرى و بیداد و ضدّ ارزش‌هایی از این ردیف است که جملگى در عبارت «وَ امتلاء الاْرْض جَوْرآ» خلاصه‌شده است.

تعداد کلمات: 1376 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه

دو روى یک سکّه انتظار
نویسنده: کبری خدابخش
 
سکّه‌ی ارزشمند ظهور مولایمان امام عصر (عج) دو رو دارد. یک روى آن نماد جهان پیش از ظهور است که آکنده از تاریکى و ظلم و فساد و ددمنشى و ستمگرى و بیداد و ضدّ ارزش‌هایی از این ردیف است که جملگى در عبارت «وَ امتلاء الاْرْض جَوْرآ»[1]  خلاصه‌شده است. روى دیگر آن مالامال از روشنى و نورافشانى است که آن ضد ارزش‌هاـ که بدان اشاره رفت ـ جاى خود را به ارزش‌ها می‌دهد و جملگى در عبارت «یَمْلاَ الله بِهِ الاْرْض عَدْلا وَ قِسطآ»[2]  نمایان شده و «روزگار رهایى»[3]  نام گرفته است.

 به اتّکاى این دو روى سکّه ـ که جزء جزء مشخّصاتش در اسناد مذهبى ما آورده شده است ـ امکان ترسیمى گویا و جامع از این دو برهه ى تاریخى فراهم مى آید؛ آن سان که نقّاشى چیره دست، مى تواند از ره گذر هنر خویش، این هر دو افق را بر تاریخ و طالع بشریّت بنمایاند؛ نور را در کنار تاریکى، آبادانى را در کنار ویرانى و بهاران را در کنار خزان به رسم آورد.

در آن روى تاریک سکّه، دشمنان خدا را مى بینیم که آزادانه در صحنه ى گیتى جولان مى دهند و سرمست از همراه شدن روزگار با خود، در کار استحکام بخشى به ارکان نظامهاى خودساخته افتاده، مردم را اجیر کرده، فسق و پلیدى را رواج داده، گردنکشان را میدان داده و میداندار کرده، پرده ها و حجاب ها و موانع فراوان میان خود و مردم درانداخته اند تا از دسترس ایشان به دور باشند، پرچمها برافراشته و قدرتها و سلطه ها به دست آورده، سپاهیانى تا دندان مسلّح فراهم آوردهاند تا نگاهبان این حشمت و جاه آنان باشند.

ارگانهاى تبلیغاتى آنها همواره و به شدّت در کار است و گوش همگان را آزار مىدهد تا اوضاع را وارونه جلوه دهد، فرعون وار به دروغ دل بر مردم بسوزانند، ویرانى ها را آبادانى نشان دهند و این همه نابهسامانى را برخوردارى و سامان بنمایانند.

شمشیرهاى آخته را بر سر مردم گرفته تا توان هیچ نوع حرکت و اقدامى را در خود نیابند، بتها را دیگربار آراسته و پرداخته و زینت داده اند تا جلب نظر ناآگاهان کوتاه نظر بنمایند، خونها ریخته و ستمها روا داشته و دژها برافراشته و درهاى فتنه گرى گشوده و قصرهاى مجلّل بنا نهادهاند و گنجینه هاى فراوانى ـ به این امید که جاودانگى بیابند ـ براى خود تدارک دیده اند.[4]

  
امّا روى روشن و یکپارچه نورِ همان سکّه، نشان مىدهد که امام عصر (عج) چگونه به جان این نظام افتاده و با آغاز مأموریّت الاهى و جهانى خویش، چه سان طومار محنت رنجدیدگان را در هم مىپیچد. حضرتش وحشتى از خود در دل آنانى مى اندازد که سالیانى بس دراز مدهوش و سرمست از اینهمه برخوردارى، آن شرایط ویژه را براى خویش جاودانه مى انگاشتند. در مقابل برمبناى «وَ ثَبّت بِهِ الْقلب وَ أقِم بِه الْحَرب و أیّده بِجند مِنَ الْمـَلائِکَة مسوّمین و سلِّطه عَلى أعداء دینک أجمعین»[5] ، براى ضعیفان و محرومان، نظامى نو به بار مىآورد که در آن قلبها را ثبات و آرامش ارزانى مى دارد، کارزار را در مقابل آن کافران سامان مىدهد و با برخوردارى از یارى فرشتگان، بر دشمنان دین خدا چیره مىگردد. بدینسان این روى سکّه با در هم کوبیدن آن سامانه ها ـ که طىّ سالیانى بس دراز، از سوى آن نیروهاى اهریمنى، به بهاى ستمگرى بر مظلومان تاریخ فراهم و تدارک دیده شده بود ـ نمایان مىگردد.

این ترسیم در نوع ادعیه و زیارات مربوط به امام عصر(عج) به چشم مىخورد و روایات دینى ما مشحون از آن مىباشد و ـ چنان که مىدانیم ـ اساسآ این تحوّل شگرف ریشه در قرآن مجید هم دارد. به نظر مىرسد که این دور نما، چهار هدف اساسى را دنبال مىنماید :
1ـ افزونىِ آگاهى، بدین معنى که ابعاد مختلفِ آنچه در جهان پیش مى آید و سرانجام منجر به آن نهضتِ گیتى گستر مىگردد، بهگونهاى گویا بیان گردد که از رهگذر این روشنگرى، دو روى آن سکّه به خوبى تامّ و تمام نشان داده شود، تا اگر کسى مىخواهد کارى کند و گامى بردارد، این حرکت در تاریکى و در فضاى تیره و تار صورت نگیرد و آگاهانه پاى پیش بگذارد و در میدان کار و تلاش، حضور چشمگیر و از سرِ دانایى داشته باشد.

2ـ ازدیاد علاقه مندى، طبیعى است که به مصداق «جز به ضد، ضد راه مى نتوان شناخت»، ارج و قدر نور به تاریکى و عدل به ظلم و سلامت به بیمارى بیشتر و بهتر شناخته مىشود؛ چرا که «قدر عافیت آنکس داند که به مصیبتى گرفتار آید» و «تعرف الأشیاء بأضدادها».
پرداختن به ویژگىهاى دو روى سکّه ى قبل و بعد از ظهور، علاقه ى قلبى به برپایى آن نظام حق و عدل را افزون مىسازد؛ زیرا همانطور که گفته شد آنجا که فرد سامان را در کنار نابه سامانى، حق را در کنار باطل و عدل را در کنار ظلم مىبیند، بهتر و بیشتر مىتواند شیرینى یکى و تلخى دیگرى را در کام جان خویش احساس نماید و بدینسان آن شناخت اوّلیه، اینک مبناى بروز علاقهمندى بیشتر در او مىگردد.

3ـ افزونىِ چشم انتظارى، فردى که دو مرحله ى پیشین را پشت سر گذارده است ـ یعنى هم آگاهى لازم از هر دو عرصه را دریافته و هم علاقهمندى وافر به عرصه ى مثبت را در کنار نگاه به آن عناصر منفى براى خود فراهم دیده ـ طبیعى است که اینک به طور روزافزون، بار چشم انتظارى او براى حضور در چنین صحنهاى، کران تا کران داد و دادگرى، افزونى یابد و به مصداق «گوشم به راه تا که خبر مىدهد ز دوست»[6] ، لحظه شمارى نماید تا هر چه زودتر، آن سروش آسمانى فضاى گیتى را درهمنوردیده به گوش جهانیان رسد که :«أنَا بَقیَّة الله.»[7]
 
4ـ شوق افزون در زمینه سازى، پىامد دیگر نگاه به دو روى سکّه ى قبل و بعد از ظهور، دمیده شدن روح و جانى تازه در کالبد کسانى است که چشم بر دوردست افق دوخته اند. اینان همواره بر اساس همان آگاهى و علاقهمندى و چشم انتظارى ـ که پیش از این بدانها اشاره رفت ـ مىکوشند که به سهم خود، آنچه که باید شخصآ در تدارک و مقدّمه سازى وقوع این تحوّل الاهى در جهان به انجام برسانند، به خوبى ادا نمایند.

بدینسان منتظرِ چشم به راهِ علاقهمند و آگاه، هرگز دمى نمى آساید و کار را صرفآ به دیگرى نمىسپارد؛ چرا که به خوبى دریافته که نقش یاران همراه در شکلگیرى آن نهضت الاهى، نقشى اساسى و کارساز است.
در اینجاست که فرد ـ با آگاهى ژرفى که از قدرت و ارادهى خداى متعال در برپایى این نظام جهانگیر دارد و آن را تحقّق وعده ى قطعى حق تعالى مىشمارد ـ از یک سو دستى به دعا برمىدارد و عاجزانه و از سر نیاز، ظهور حضرتش را از خدا طلب مىکند. از سوى دیگر، دستى در راه تلاش و زمینه سازىِ هر چه بهتر و بیشتر در تدارک این نظام به کار مىگیرد، ثمرهى این تلاشها را چونان «ران ملخى پیش سلیمان بردن» مىداند، دستآوردِ کوششهاى خود را (جِئْنا بِبِضاعَةً مُزْجاةٍ)[8]  مىشمارد و دردمندانه از آن کانون کرامت و
بزرگوارى مىطلبد که :
(فَأوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَیْنا إنَّ اللهَ یَجْزِى الْمـُتَصَدِّقینَ)[9]
منتظرِ آگاه، در این حال، از سویداى جان مىگوید :
اى عزیز! ما و جمعمان را پریشانى و درد و رنج فرا گرفته و جز ره آوردى بىبها چیزى نداریم که در پیشگاهت عرضه کنیم. تو با بزرگوارى آن را پذیرا باش، پیمانه هایمان را پُر کن، بر ما منّت گذار و ما را مرهون مهر و محبّت خویش بدار، که خداوند چنین کسان را بسى دوست مىدارد و جزاى خیر عطا خواهد نمود.

 
پی نوشت
[1] . بحارالانوار :51 360.

[2] . همان: 11.

[3] . اشاره به نام کتابى است که به‌صورت ترجمه از اثر کامل سلیمان به نام یوم الخلاص در دو جلدتوسّط آقاى على‌اکبر مهدى‌پور به فارسى ترجمه شده و عمدتآ در کار ترسیم ویژگى‌هاى دوران ظهورمى‌باشد.

[4] . این بخش با الهام از برخى عبارات «ذکر صلوات بر حضرت مهدى (عج)» مندرج در کتابمفاتیح‌الجنان قلمى شده است که در آن ترسیمى از چگونگى زیست کافران پیش از برقرارى دولتکریمه‌ى حضرت مهدى (عج)ارائه گردیده و طىّ آن مأموریّت حضرت براى در هم کوبیدن این مظاهرستم بیان شده است.

[5] . همان. (براى آگاهى و آشنایى بیش‌تر با این مطلب که از آن به عنوان دو روى سکّه در این مقالهتعبیر شده مراجعه‌ى دقیق به این صلوات بسیار مفید مى‌باشد.)

[6] . سعدى (بوستان).

[7] . بحارالانوار :24 212؛ :52 191.

[8] و 2. یوسف (12): 89 .

[9]

نسخه چاپی