قدرت مطلق خدا
نگاهی به زندگانی توماس برادواردین
 
چکیده:
برادواردین عمدتا به دلیل مخالفتش با نوپلاگیانیستها مشهور است. هنگامی که وی دانشجو بود، با افکار شبه پلاگیانیستی ویلیام آکامی و شاگردانش آشنا شد. احتمالا خود ویلیام مدتی استاد وی بوده است و برادواردین بدین طریق، با عقاید وی آشنا شده است.
 
تعداد کلمات: 1157 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
قدرت مطلق خدا
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
توماس برادواردین در اواخر قرن سیزدهم در انگلستان و احتمالا در چیچستر به دنیا آمد. وی در دانشگاه‌های آکسفورد مرتون  وبالیول نخست به تحصیل و سپس به تدریس پرداخت. در سال ۱۳۳۷ وی به مقام سرپرستی کلیسای جامع سنت پل منصوب شد و تا سال ۱۳۴۸ این منصب را بر عهده داشت. در سال ۱۳۴۹ اسقف اعظم کانتربوری شد، اما فقط ۳۸ روز در این منصب انجام وظیفه کرد و بر اثر مرگ سیاه درگذشت.
 
برادواردین عمدتا به دلیل مخالفتش با نوپلاگیانیستها مشهور است. هنگامی که وی دانشجو بود، با افکار شبه پلاگیانیستی ویلیام آکامی و شاگردانش آشنا شد. احتمالا خود ویلیام مدتی استاد وی بوده است و برادواردین بدین طریق، با عقاید وی آشنا شده است. عقاید ویلیام مطرح می ساخت که شخص گناهکار بدون فیض خدا و با الهام روح القدس و فقط با قدرت شخصی خود می تواند سزاوار دریافت فیض خدا شود. البته از نظر ویلیام، اشخاص چنانکه در برابر انجام دادن کار، مقداری دستمزد دریافت می کنند، برای کارهایشان سزاوار در یافت فیض خدا نمی شوند، بلکه فرد گناهکار با انجام دادن اعمال نیکو، فقط خدا را خشنود می سازد. برادواردین شرح می دهد که چگونه با این نگرش شبه پلاگیانیستی آشنا شد:
هنگام گذرانیدن دروس فلسفه، من به ندرت در مورد فیض مطالبی می شنیدم؛ اگر کلیسای غرب در قرون وسطا..هم مطلبی در این باره گفته می شد، به شکلی مبهم و گنگ بود. اما در تمام مدت تدریس، پیوسته این مطلب را می شنیدم که ما بر اعمالی که آزادانه انجام می دهیم، مسلط هستیم و کارهای خیر و شر یا داشتن فضایل یا گناهان در توان ماست و بسیاری مطالب مشابه دیگر. (دعوی خدا بر علیه پلاگیانیستها - مقدمه )

  بیشتر بخوانید :   الاهیات لیبرال

اما روزی خدا توسط رساله (رومیان ۱۶۰۹) با او سخن گفت: «نجات نه به اشتیاق و تلاش انسان، بلکه به رحمت خدا وابسته است.» و او پیرو نگرش آوگوستینی*شد. با وجود این، پیش از آنکه من دانشجوی الاهیات گردم، (رومیان ۱۶ : ۰۹ ) بر من همچون پرتوی از فیض آشکار گشت و در مورد این حقیقت می اندیشیدم که چگونه فیض خدا بر همه نیکی هایی که در طول زمان و توسط طبیعت انسانی انجام می شود، مقدم است. (دعوی خدا بر علیه پلاگیانیستها - مقدمه )
 برادواردین عمدتا به دلیل مخالفتش با نوپلاگیانیستها مشهور است. هنگامی که وی دانشجو بود، با افکار شبه پلاگیانیستی ویلیام آکامی و شاگردانش آشنا شد. احتمالا خود ویلیام مدتی استاد وی بوده است و برادواردین بدین طریق، با عقاید وی آشنا شده است. عقاید ویلیام مطرح می ساخت که شخص گناهکار بدون فیض خدا و با الهام روح القدس و فقط با قدرت شخصی خود می تواند سزاوار دریافت فیض خدا شود. البته از نظر ویلیام، اشخاص چنانکه در برابر انجام دادن کار، مقداری دستمزد دریافت می کنند، برای کارهایشان سزاوار در یافت فیض خدا نمی شوند، بلکه فرد گناهکار با انجام دادن اعمال نیکو، فقط خدا را خشنود می سازد.
برادواردین به این نتیجه رسید که فیض خدا به شکلی مجانی و بدون هیچ پیش شرطی بخشیده می شود و نمی توان آن را توسط تلاشهای صرفأ انسانی به دست آورد یا سزاوار آن شد. این تغییر نگرش وی، باعث شد تا او مهم ترین اثر خود؛ یعنی دعوى خدا علیه پلاگیانیست ها را به نگارش در آورد که آن را در سال ۱۳۴۴ به پایان رساند. وی در این کتاب با شبه پلاگیانیسم به مخالفت پرداخته و در برابر آن از دیدگاهی کاملا آوگوستینی دفاع می کند. اما برادواردین متهم شده است که در دو قلمروی مهم به نتایجی ورای نگرش آوگوستینی رسیده است.
 
برادواردین با ایده جبرگرایی نجومی، یعنی این باور که سرنوشت ما توسط ستارگان معین می شود، به مخالفت پرداخت. البته وی را متهم ساخته اند که از شکل دیگری از جبرگرایی دفاع کرده، یعنی این باور که، خدا تعیین کننده همه اعمال ماست، به گونه ای که دیگر هیچ جایی برای اراده آزاد انسانی باقی نمی ماند. وی تعلیم میداد که همه وقایع بدین علت رخ می دهند که خدا چنین خواسته و ترتیب لازم را تدارک دیده است. با توجه به این نگرش، همه وقایع بدین دلیل رخ می دهند که ضرورت دارد حادث شوند. بر اساس این دیدگاه، خدا صرفا اجازه نمی دهد که شرارت به وقع پیوندد بلکه از پیش اراده میکند که شرارت واقع شود. در این مورد، برادواردین به نتایجی بیش از آنچه آوگوستین به آنها رسیده بود، می رسد و در عین حال، مراقب است این نتیجه حاصل نشود که همه امور طبق ضرورتی مطلق به وقوع می پیوندند. ضرورتی که وی به آن معتقد است اراده آزاد انسانی را از بین نمی برد. البته وی بر این باور نیست که انسان گناهکار واجد آزادی اخلاقی است. از نظر او، انسان گناهکار نمی تواند نیکویی را انتخاب کند، مگر اینکه فیض خدا او را به این امر برانگیزد. انسان در همه شرایط، از آزادی روانشناختی برخوردار است و اراده وی آزادانه و خوانگیخته عمل می کند، نه تحت اجبار عوامل برونی.
 
برادواردین در حالی که در مورد آزادی اراده انسان در ساحت روانشناختی، پیرو نظر آوگوستین است، در این زمینه به نتایجی ورای نتایج آوگوستین دست می یابد. دلیل تفاوت نگرش وی با آوگوستین در این است که برادواردین در وهله نخست به این موضوع توجه دارد که قدرت مطلق خدا خدشه دار نشود، در حالی که توجه اصلی آوگوستین بر این نکته متمرکز است که آزادی انسان در رستگاری خدشه دار نشود. چون توجه اصلی برادواردین بر قدرت مطلق خدا متمرکز است، بر این نکته تأکید می کند که انسان به عنوان انسان» نمی تواند هیچ کار نیکویی انجام دهد. حتی قبل از سقوط انسان و زمانی که وی مرتکب گناه نشده بود، انسان، بدون فیض خدا نمی توانست دست به عمل نیکو بزند. به عبارت دیگر، تقدیر الاهی عملکردی مطلق دارد و انسان، که یک «مخلوق» است، کاملا به فیض خدا متکی است. آوگوستین بر خلاف برادواردین بر این باور بود که انسان به علت سقوط» نمی تواند اعمال نیکو انجام دهد و انسان چون گناهکار است به فیض خدا نیاز دارد. عملکرد مطلق تقدیر الاهی و نیاز انسان به فیض، پیامدهای گناه انسان هستند. در اینجا تأکید آوگوستین مبتنی بر کتاب مقدس است، اما تأکید برادواردین بیشتر از آنکه بر بنیان کتاب مقدس باشد بر بنیان فلسفه بنا شده است؛ زیرا وی برداشت صحیح و جامعی از سقوط ندارد.
 
برادواردین در مخالفت با نو پلاگیانیسم تنها نبود. گریگوری اهل ریمینی نیز، که از معاصران وی و رییس دیر برادران آستین؟ بود، بانو پلاگیانیسم مخالفت می ورزید. گریگوری اگرچه با الاهیات ویلیام آکامی و پیروانش شدید مخالف بود، بیشتر از برادواردین تحت تأثیر رویکرد فلسفی آنان قرار داشت. وی همچنین بیشتر از برادواردین از نگرش آوگوستین پیروی می کرد، بنابراین، برخی از نظریات افراطی برادواردین در او دیده نمی شود. جان ویکلیف ** خود را شاگرد برادواردین می دانست، گرچه این موضوع که وی واقعا چقدر از او تأثیر گرفته است، جای بحث بسیار دارد.
 
آیا آوگوستین ادعا می کند که ما، قبل از دریافت فیض، ایمان را دریافت می کنیم؟ اگر ما در فیض گام برنداریم نمی توانیم در ایمان گام برداریم. ولی ما این فیض را چگونه و چه زمانی دریافت می کنیم؟ شایستگی های قبلی ما، منجر به دریافت این فیض میگردد؟ فیض به شما بخشیده می شود و در ازای چیزی به شما تعلق نمی گیرد. به همین دلیل است که فیض نامیده می شود؛ زیرا به رایگان داده می شود. شما نمی توانید با لیاقت های خود آنچه را از پیش به عنوان یک هدیه دریافت کرده اید، بیابید. بنابراین، شخص گناهکار فیض اولیه را دریافت میکند تا گناهان وی بخشیده شوند. وی شایسته چیست؟ اگر وی خواهان عدالت باشد، مجازات نصیب او خواهد شد و اگر رحمت را بطلبد، فیض را دریافت خواهد کرد. (دعوی خدا علیه پلاگیانیستها 47:1)

منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  الاهیات امید
  آگوستین پدر الاهیات لاتین
  شورای واتیکان دوم

 
نسخه چاپی