پدر کالونیسم (قسمت اول)
مارتین بوسر
 
چکیده:
استراسبورگ به یکی از مراکز عمده جنبش اصلاح دینی تبدیل شده بود. این شهر از بسیاری جهات به نمونه ای عملی برای اصلاحگران مناطق دیگر تبدیل شده بود؛ خصوصا اصلاحاتی که در نظام تعلیم و تربیتی این شهر توسط جان استورم و با حمایت مارتین بوسر به وجود آمده بود، در تمامی اروپا مورد تقلید قرار گرفت.
 
تعداد کلمات: 954 کلمه / تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه
 
پدر کالونیسم (قسمت اول)
نویسنده: تونی لِین  
ترجمه: روبرت آسریان
 
مارتین بوسر در سال ۱۴۹۱ در منطقه اشلتستادا آلزاس به دنیا آمد. در سن پانزده سالگی وی در سلک راهبان دومینیکن درآمد. مانند زوینگلی ، وی نیز در مکتب فکری توماس آکویناس* پرورش یافت و تحت تأثیر انسان گرایی اراسموس قرار گرفت. در سال ۱۵۱۸ وی در مجمع عمومی سالیانه راهبان آوگوستینی در شهر هیدلبرگ شرکت کرد. لوتر در این مجمع سخنرانی می کرد و بوسر با شنیدن سخنان او پیر و عقاید او گشت. پس از گذشت چند سال، وی در ۱۵۲۳ ساکن استراسبورگ شد. در این زمان، دیگر جنبش اصلاح دینی توسط ماتئو رل   در این شهر آغاز شده بود و گروهی از اصلاحگران معروف، مدتی در این شهر ساکن شده بودند. از جمله این اشخاص می توان از جان کالون، ولفگانگ کاپیتو  کاسپار هدیو، پیتر مارتیر، و جاکوب و جان استورم نام برد. اما در این میان، مارتین بوسر رهبر جنبش اصلاحگری در استراسبورگ گردید.
 
استراسبورگ به یکی از مراکز عمده جنبش اصلاح دینی تبدیل شده بود. این شهر از بسیاری جهات به نمونه ای عملی برای اصلاحگران مناطق دیگر تبدیل شده بود؛ خصوصا اصلاحاتی که در نظام تعلیم و تربیتی این شهر توسط جان استورم و با حمایت مارتین بوسر به وجود آمده بود، در تمامی اروپا مورد تقلید قرار گرفت. بوسر همچنین به مسائل مربوط به مراقبت شبانی و نیز اصلاح آموزه های کلیسایی توجه نشان می داد. کتاب او تحت عنوان مراقبت شبانی حقیقی از مهم ترین آثاری است که در این مورد در قرن شانزدهم به نگارش درآمد. بوسر همچنین ضرورت وجود انضباط کلیسایی را دریافت و سعی کرد تا آن را در استراسبورگ اعمال کند. در سال ۱۵۴۶، وی تشکیل گروه های کوچک در هر کلیسا را پیشنهاد کرد که از نظر او می توانستند باعث رشد روحانی کل اعضا گردند. احتمال دارد اسپنر  که در قرن بعد عملی مشابه را انجام داد، از این اقدام برسر الهام گرفته باشد. اما در سال ۱۵۴۶ سپاهیان امپراتور، شهر استراسبورگ را به اشغال خود در آوردند و اهالی شهر مجبور شدند طبق فرمان امپراتور، مذهبی را که وی به زور بر آنان تحمیل کرده بود، بپذیرند. بوسر از سازش و مصالحه سر باز زد و دعوت دانشگاه کیمبریج را برای تصدی مقام استادی الهیات پذیرفت و بدانجا رفت و به سال ۱۵۵۱ در همانجا درگذشت. سالها بعد، پس از اینکه فرمان امپراتور مبنی بر تحمیل مذهب کاتولیک در استراسبورگ باطل گشت، تقریبا تمام شهر استراسبورگ پیرو آیین لوتر شدند و بوسر دیگر چون گذشته در آنجا مورد احترام نبود.

  بیشتر بخوانید :   مسئله کودک آزاری در کلیسا و واکنش واتیکان

بوسر گروه خاصی از پیروان را پشت سر خود نداشت و تا سالیان اخیر شخص چندان شناخته شدهای نبود. اما واقعیت امر، آن است که وی تأثیر عمیقی بر جنبش اصلاح دینی بر جای گذاشت. این تأثیر را در دو جهت می توان مشاهده کرد. نخست آنکه وقتی وی در کیمبریج بود، توانست بر جنبش اصلاح دینی انگلستان تأثیر بسیاری بگذارد و این تأثیر بخصوص توسط توماس کرانمر* متجلی گشت. هنر بوسر را می توان در تدوین دو کتاب دعا مشاهده کرد که در زمان پادشاهی ادوارد ششم و در سالهای ۱۵۴۹ و ۱۵۵۲ منتشر شدند. وی کتابی تحت عنوان پادشاهی مسیح به نگارش در آورد که الگویی برای انگلستان به عنوان یک کشور مسیحی به شمار می رفت. مرگ پادشاه ادوارد در سال ۱۵۵۳ باعث شد تا این الگو جامه عمل به خود نگیرد، اما این کتاب همچنان تأثیرگذار بود و خصوصا بعدها بر جنبش پاک دینان تأثیر زیادی بر جای گذاشت. تأثیر دیگر بوسر که شاید بتوان آن را مهم ترین تأثیر او دانست، نفوذ وی بر جان کالون بود که بین سالهای ۱۵۳۸ و ۱۵۴۱ در استراسبورگ اقامت داشت. در طی این مدت، بوسر قادر بود تا در برخی از قلمروهای کلیدی بر کالون تأثیر بگذارد. اگرچه این گفته کمی اغراق آمیز است، با کمی تسامح می توان او را پدر کالونیسم دانست.
 استراسبورگ به یکی از مراکز عمده جنبش اصلاح دینی تبدیل شده بود. این شهر از بسیاری جهات به نمونه ای عملی برای اصلاحگران مناطق دیگر تبدیل شده بود؛ خصوصا اصلاحاتی که در نظام تعلیم و تربیتی این شهر توسط جان استورم و با حمایت مارتین بوسر به وجود آمده بود، در تمامی اروپا مورد تقلید قرار گرفت. بوسر همچنین به مسائل مربوط به مراقبت شبانی و نیز اصلاح آموزه های کلیسایی توجه نشان می داد. کتاب او تحت عنوان مراقبت شبانی حقیقی از مهم ترین آثاری است که در این مورد در قرن شانزدهم به نگارش درآمد. بوسر همچنین ضرورت وجود انضباط کلیسایی را دریافت و سعی کرد تا آن را در استراسبورگ اعمال کند.
بیشتر تلاش های بوسر در جهت ایجاد اتحاد در کلیساها بود. وی مانند اراسموس* شقاق و مخاصمت بین کلیساها را نمی پسندید و مانند ملانکتون روحیه بسیار آشتی جو داشت، بدین جهت، بسیاری به او اطمینان نداشتند. البته اقدامات مبتکرانه وی نیز همواره با دوراندیشی و احتیاط همراه نبود و گاهی با واکنش شدید مخالفانش روبه رو می شد. یکی از نویسندگان معاصر در مورد او می نویسد: «رویکرد او به مسائل، مانند این بود که گویی از یک منجنیق، شاخه زیتون روییده باشد» و حتی در مواردی که اقدامات مبتکرانه اش به نتیجه نمی رسید، مخالفان از نگرش او و برخورد هوشمندانه ای که با موضوع شده بود، هوشیارتر و آگاه تر می شدند. ابوسر شور و شوق بسیاری داشت تا بین کاتولیک ها و پروتستانها آشتی و مصالحه به وجود آورد. بین سالهای ۱۵۳۹ و ۱۵۴۱ مذاکراتی بین دو گروه در آلمان انجام شد تا آنان را با یکدیگر متحد سازد. آخرین جلسه مذاکره که در شهر رگنسبورگ برگزار شد، جلسه ای موفقیت آمیز بود که در مورد آموزۂ عادل شمردگی توسط ایمان، هر دو طرف به توافق دست یافتند. اما لوتر احساس کرد بوسر بیش از حد نسبت به دیدگاه خود عقب نشینی کرده است و گفت: «مذاکرات رگنسبورگ باعث شده تا بوسر بوی تعفن بدهد.» (لازم است ذکر کنیم که ملانکتون و کالون نیز در رسیدن به این توافق سهم داشتند و با این نظر موافق بودند.) بوسر همچنین در پی آن بود تا موافقت آناباپتیست ها را نیز جلب کند.

ادامه دارد..
 
منبع:
تاریخ تفکر مسیحی، تونی لِین، ترجمه روبرت آسریان، چاپ پنجم، فروزان روز، طهران (1396)

  بیشتر بخوانید :
  رویکرد مسیحیان درباره مصلوب شدن عیسی مسیح
  مریم و آموزه مادر خدا در مسیحیت
  نزدیکی و صمیمیت با خدا از راه رنج

 
نسخه چاپی