عطر نیایش
پروانه سبز دعایم
پرزد زروی موج دریا
از باغ لب هایم جدا شد
پرواز کرد رفت بالا
یک چشمه از پروانه‌ها بود
 آنجا کنار ماه و خورشید
نور سفیدی با ترانه
بر پیکر پروانه پاشید
از او که می‌پرسم کجایی؟
دادش جوابم با اشاره
در پشت ابری شاد هستم
سرگرم بازی با ستاره
ای کاش من هم می‌نشستم
بر روی بال خال خالش
پروانه‌ی سبزم رسیده
تا آسمان‌ها خوش به حالش
در آسمان ها می‌درخشد
شب ها که حتی غنچه خواب است
سرشارم از عطر نیایش
گویا دعایم مستجاب است


طاهره سادات خوشدل
نسخه چاپی