روایاتی درباره شرایط امر به معروف و نهی از منکر

روایاتی درباره شرایط امر به معروف و نهی از منکر

شرایط وجوب امر به معروف و نهی از منکر پس چهار است:

اول: علم به معروف و منکر است تا بتواند انجام وظیفه کند و ایمن از غلط شود. و علم حاصل می شود به اجتهاد یا تقلید یا اخبار ثقه عدل.

دوم: احتمال تاءثیر بدهد. و اگر احتمال اثر نداد ساقط است.

سوم آنکه: نداند که فاعل منکر هر چند ترک واجب باشد منصرف شده و پشیمان شده از این کار. و اگر فهمید که منصرف شده و پشیمان است، دیگر واجب نیست. و اگر مجهول الحال بود یا می دانست اصرار او را، وجوب ساقط نمی شود.

چهارم آنکه: نباشد در این کار فسادی و ضرری. و اگر خائف بود بر خودش یا بر مؤ منین، وجوب ساقط است.

و از بعض علما نقل شده شرط پنجم برای وجوب و آن عمل امرکننده است به آنچه امر می کند و ترک اوست محرماتی را که از آن نهی می کند. باید اول خودش به دستور عمل کند، بعد مردم را امر و نهی کند. و استدلال کرده اند به آیه شریفه: ((اتاءمرون بالبر و تنسون انفسکم )). یعنی: آیا شما امر می کنید مردم را به خوبی و فراموش می کنید خودتان را؟ و آیه دیگر: ((کبر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون )). یعنی بزرگ است نزد خدا بدی آنکه بگویید چیزی را که خود نمی کنید.

در کتاب وسائل و روضه الواعظین از امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده که فرمود: امر به معروف و نهی از منکر می کند آن کسی که در او سه خصلت باشد: عالم باشد (در جواهر نقل کرده که عامل باشد) به آنچه امر می کند و تارک باشد آنچه را نهی می کند. عادل باشد در آنچه امر می کند و عادل باشد در آنچه نهی می کند و رفیق (یعنی با رفق و مدارا باشد در آنچه امر می کند) و رفیق باشد در آنچه نهی می کند.

در کتاب خصال به سند صحیح از محمد بن ابی عمیر و او مرفوعا از امام صادق (علیه السلام ) نقل کرده که فرمود: امر به معروف و نهی از منکر می کند آن کسی که در او سه خصلت باشد: عالم و عامل باشد به آنچه امر می کند. و تارک باشد آنچه را نهی می کند - الی آخره.

از نهج از امیرالمؤ منین (علیه السلام ) نقل شده که فرمود: امر به معروف و نهی از منکر کنید و باز ایستید از آن. و این است و جز این نیست که امر شده ایم به نهی از منکر بعد از تناهی از آن (یعنی ترک کردن آن ).
در خبر دیگر است که فرمود: امر به معروف نمی کند آن کسی که خودش ماءمور به انجام آن می باشد. و نهی از منکر نمی کند آن کسی که خودش از آن کار دست برنداشته.

و این آیات و روایات دلیل بر سقوط نیست بلکه تاءکید است که خودش نیز عمل کند. و توبیخ و ذم است برای آن کسی که امر به معروف می کند و خودش ترک می کند و نهی از منکر می کند و خودش عمل به منکر می کند. و تعریض است به خلفا و پیشوایان جور.

امیرالمؤ منین (علیه السلام ) فرمود به محمد ابن الحنفیه: ای پسر من، قبول کن از دانشمندان مواعظ آنان را. و باش عمل کننده تر به آنچه امر می کنی و ترک کننده تر از آنچه نهی می کنی. . .

و فرمود آن حضرت: کسی که خود را پیشوای مردم قرار می دهد، بر عهده اوست که اول خودش را به آداب و وظایف دینی آشنا کند و قبل از گفتن به زبان به سیرت و عمل مردم را تربیت بکند. و کسی که این طور شد سزاوارتر است به تجلیل از آن کسی که فقط مردم را تعلیم و تربیت می کند.

کسی درخواست موعظه کرد از آن حضرت، فرمود به او: نباش از جمله کسانی که امید دارند به ثواب آخرت بدون عمل.

تا آنکه فرمود: نهی می کنند مردم را و خودشان ترک آن نمی کنند و امر می کنند و خود عمل نمی کنند.

و فرمود آن حضرت: ظاهر شد فساد در میان مردم. کسی نیست که از بین بردارد منکر را. و نیست نهی کننده ای که خودش نکند. خدا لعنت کند کسانی را که امر به معروف می کنند و خود ترک آن می کنند و نهی از منکر می کنند و خود ترک آن نمی کنند.

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم در شب معراج دیدند که مقراض می کنند لبهای جماعتی را به مقراضهایی از آتش و می ریزند. فرمود: ای جبرئیل اینان کیستند؟ عرض کرد: اینان خطبای امت تو هستند؛ امر می کنند مردم را به خوبی و خودشان فراموش می کنند. . .

امام سجاد صلوات الله علیه فرمود در وصف منافق: او آن کسی است که نهی از منکر می کند و خود ترک آن نمی کند. و امر می کند به آنچه خود عمل نمی کند.

امام صادق (علیه السلام ) فرمود به مفضل: اهل نجات کسانی هستند که فعل آنان با قول آنان موافق باشد. و اگر نشد، مستودعند.


منبع : حوزه نت
نسخه چاپی