عوامل ایجاد کننده ترس در کودک
یکی از مباحث جالب توجه در روان شناسی کودک، تحقیق در این مطلب است که آیا پایه اصلی و ریشه اساسی ترس و وحشت که در سنین اول زندگی، در نهاد اطفال بیدار می شود، ناشی از غریزه طبیعی است یا آن که ترس های کودک به طور کلی از تلقین های والدین و مربی یا اطرافیان کودک سرچشمه می گیرد.

بعضی عقیده دارند که مایه اصلی ترس، در نهاد آدمی ریشه فطری و طبیعی دارد و با سرشت انسان آمیخته شده است و اثر مفید آن، صیانت ذات و دوری جستن از محیط خطر است. بعضی تصور کرده اند که ترس، فطری بشر نیست، بلکه مانند بیماری های ساری از راه رفتار و گفتار وحشت زای دیگران، به کودک سرایت می کند و باعث رعب و تشویش خاطرش می گردد.

«راسل» می گوید: بچه نوزاد به آسانی دچار ترس می شود. دکتر «واتسن» و خانمش چنین دریافته اند که چیزهایی که بیشتر موجب ترس بچه می شود، صداهای بلند و همچنین احساسی است مبنی برمبادا کسی او را پرتاب کند. مع ذالک نوزاد به قدری تحت حمایت کامل قرار گرفته است که محلی برای ترس های بی جا و نامعقول نیست. در جریان سال دوم و سوم تولد، ترس های تازه ای نشو و نما می کند، اما باید دانست که تا چه حدی به تلقین برداشته می شود و تا چه حد، به غریزه مربوط است و موضوع وجود نداشتن ترس ها در سال اول تولد، دلیل قاطع بر عدم وجود صفات غریزی بچه نخواهد بود، زیرا غرایز با پیشرفت سنین زندگی کودک نضج می گیرد. حتی افراطی ترین پیروان فروید هم مدعی نیستند که غریزه جنسی در حال تولد نضج پیدا کرده است.

بدیهی است کودکانی که می توانند به هر طرف روانه گردند، بیشتر احتیاج به ترس دارند تا بچه هایی که هنوز راه نیفتاده اند، بنا بر این اگر بگوییم غریزه ترس، ناشی از نیاز پیداکردن بدان است، جای تعجب نخواهد بود.

این مسئله از نظر تربیت اهمیت بسیار دارد. اگر تمام ترس ها ناشی از القا باشد، پس می توان به یک وسیله ساده از آن جلوگیری کرد و آن این است که حال ترس یا نفرت پیش بچه نشان ندهیم، اگر بعضی از آنها غریزی باشد، به ناچار محتاج متدهای دقیق می شویم.

بچه های کمتر از یک سال، هرگز از حیوانات نمی ترسند و هم چنین ترس از تاریکی، هرگز در اطفالی که وحشتناکی تاریکی به آنان تلقین نشده است، دیده نمی شود. به طور مسلم غالب ترس هایی که ما به آنها عادت کرده ایم، اکتسابی است و اگر بزرگترها آنها را ایجاد نکنند، در بچه ها نشو و نما پیدا نمی کند.[1]


پی نوشت:

[1] در تربیت، ص 69، به نقل از: جوان فلسفی، ج 2، ص 172.


منبع: حوزه نت
نسخه چاپی