مولفه های تربیت روحی در تربیت فرزند

مقدمه

کانون خانواده، گرم ترین و صمیمی ترین جمعی است که هر فردی در طول حیات خود آن را حس می کند و در بستر آن رشد و پرورش میابد. در محیط خانواده است که افراد نیازهای روحی و جسمی خود را رفع نموده و برای رشد و پیشرفت روز افزون تلاش می کنند. در این بین، آن چه که از اهمیت قابل ملاحظه ای برخودار می باشد، رفع نیازهای افراد و اعضای خانواده می باشد. در وهله اول، همه ی افراد، باید از حقوق و تکالیف خود مطلع باشند و نیازهای متقابل افراد خانواده را در اولویت ملاحظات خود قرار دهند. این نوشتار در صدد است که برخی نیازهای ضروری اعضای خانواده که ممکن است از دید مادر یا هر یک از اعضای خانواده مغفول بماند را مورد بازخوانی و تبیین قرار دهد و در تلاش است راهکاری مفید و مقتضی برای رفع آن نیازها بیان کند.
 

شادی و خشوندی

یکی از نیاز های مهم و ضروری هر فرد و هر خانواده ای، تلاش برای رفع نیاز های روحی ایشان می باشد و شاید مهمترین یا یکی از مهمترین نیازهای روحی هر فرد، نیاز او به شادی می باشد. نکته ی مهمی که در این باید تبیین کرد این است که شادی و لذت دو مقوله متفاوت هستند و نباید این دو را با یکدیگر اشتباه گرفت[1]؛ چرا که لذت، به معنای خوش آیند بودن اموری زود گذر است که انسان بهره ی خود را از آن ها می برد ولی دوامی برای آن ها متصور نیست؛ انسان از غذا خوردن، تفریح، با دوستان بودن و .. لذت می برد ولی در مقابل، خشنود بودن، حالتی عمیق تر و روحانی است که دوام عمق بیشتری دارد و مهمترین هدفی که مادر می تواند خانواده را به آن سمت مدیریت بکند، همین هدف خشنودی و شادی است و این که با قرار دادن هر یک از اعضای خانواده در جایگاه خود و رفع نیازهای متعادل و متقابل هر یک از اعضا، شادی و خشنودی را برای خانواده به ارمغان بیاورد.
 

آزادی در تربیت

از جمله اهداف و آثار دین، آزاد ساختن جامعه بشری از زنجیر اسارت است و دین با تنظیم تکالیف منطقی برای بشریت آمده است تا وی را از همه قیود وضع شده از جانب قدرتمندان آزاد سازد[2]؛ لذا با توجه به این که اصولا یکی از اهداف دین و ارسال انبیا این بوده است که انسان ها را به آزادی از قیود مستکبران برساند، آزادی را باید یکی از اصول مهم تربیتی دانست و در روش های تربیتی به آن التفات داشت.
 
توضیح این که برای خداوند متعال این امر میسر بوده است که جامعه ی انسانی را به صورتی ملزمانه به سمتی حرکت دهد و بدون این که به ایشان اختیار و آزادی اعطا کند، زندگی ایشان را مدیریت کند، در حالی که چنین چیزی مطلوب خداوند نبوده است و در صدد بوده همراه با این که راه هدایت و سعادت را به انسان ها معرفی می کند، آزادی و اختیار ایشان را نیز سلب نکند؛ با توجه به این نکته، در روش های تربیتی از سوی والدین باید به این نکته اهتمام داشته باشند که نباید در هر عمل و ترک عمل از جانب کودک، او را ملزم و مجبور به آن کار نمایند، و در عین حال نباید با هر رفتار و چالشی که از کودک سر می زند مماشات کرد، بلکه باید با فراهم آوردن بستر و جو مناسب، شرایط تربیتی را به نحوی مدیریت کرد که با اشتیاق و با اختیار به آن سمت حرکت کنند و بهترین الگو برای تحقق این هدف را می توان بیان مزایا و معایب اعمال ایشان دانست.
 
 به این صورت که والدین با تذکر معایب رفتاری کودکان و یا تاکید بر حسن انجام برخی امور، ایشان را به سمت و سوی الگوی تربیتی که مساعد می باشد سوق دهند که این روش نیز یکی از الگو های تربیتی می باشد که برخی تحت عنوان روش تبشیر(بشارت دادن)[3] عنوان ساخته اند.
 

نیاز های عاطفی

از جمله نیازهای مهم کودک که باید به آن اهتمام ویژه داشت، نیاز های عاطفی او می باشد. هرچند نیازهای انسان با نیازهای مادی و جسمی آغاز می شود، ولی به همین حد محدود نمی شود و حتی در مواقعی انسان به درجه ای می رسد که نیازهای عاطفی و روحی مانند عزت نفس، او را به درجه ای می رساند که حتی برای حفظ عزت نفس خود، از رفع بسیاری نیازهای مادی صرف نظر کند، بنابر این اهتمام والدین به نیازهای عاطفی و روحی فرزندان و تلاش برای مدیریت و سامان دادن به آن ها از اهمیت ویژه ای برخودار است. اهم نیازهای عاطفی را می توان در این موارد مطرح کرد: 1- نیاز به امنیت اجتماعی. 2- نیاز به تعلق داشتن. 3- نیاز به توجه. 4- نیاز به تحسین. 5- نیاز به موفقیت. 6- نیاز به عزت نفس[4].
 
نکته ی قابل توجه در این مسئله، تفاوت نقش های پدر و مادر در رفع این نیازها می باشد. با توجه به روحیات و خصوصیات فردی پدر و مادر، مادر نقش تعیین کننده تر و مهمتری در رفع نیازهای روحی و عاطفی دارد، چرا که اولا با شناخت قابل توجه و قابل ملاحظه ای که از خصوصیات فردی هر یک از اعضای خانواده و فرزندان دارد، نیازهای ایشان را بهتر شناسایی می کند (هرچند عوامل زیادی بر رفتار تاثیر می گذارد از جمله ژن ها، استعداد، توانایی های ذاتی، پیشینه فرهنگی و..[5] که برخی از این مولفه ها، فنی و علمی بوده ولی این امر قابل انکار نیست که مادر، شناخت بیشتر و دقیق تری از فرزندان خود دارد) ، ثانیا با توجه به غلبه روحیه ی عاطفی در مادر (نسبت به پدر)، مادر گزینه ی بهتر و کامل تری برای ارتقا و مدیریت نیازهای عاطفی و روحی فرزندان می باشد.
 از جمله اهداف و آثار دین، آزاد ساختن جامعه بشری از زنجیر اسارت است و دین با تنظیم تکالیف منطقی برای بشریت، آمده است تا وی را از همه قیود وضع شده از جانب قدرتمندان آزاد سازد؛ لذا با توجه به این که اصولا یکی از اهداف دین و ارسال انبیا این بوده است که انسان ها را به آزادی از قیود مستکبران برساند، آزادی را باید یکی از اصول مهم تربیتی دانست و در روش های تربیتی به آن التفات داشت.
   منابع:
[1] ‏محمد تقی فعالی، نگرشی بر آراء و اندیشه‌های دالایی‌لاما، سازمان ملی جوانان (تهران: سازمان ملی جوانان ، معاونت مطالعات و تحقیقات، ۱۳۸۸)، ص84.
[2] ‏عبدالله جوادی آملی، مصطفی‌ خلیلی‌، و حسین‌ شفیعی‌، حق‌ و تکلیف‌ در اسلام‌ (قم‌: اسراء، ۱۳۸۵)، ص225و226.
[3] ‏محمدعلی‌ حاجی‌ده‌آبادی‌، درآمدی بر نظام تربیتی اسلام (قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، ۱۳۹۴)، ص168.
[4] ‏سازمان‌ انجمن‌ اولیاء و مربیان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌. طرح‌ جامع‌ آموزش‌ خانواده‌. و سازمان‌ انجمن‌ اولیاء و مربیان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌.، خانواده‌ و فرزندان‌ در دوره‌ ابتدایی‌ (تهران‌: سازمان‌ انجمن‌ اولیاء و مربیان‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، ۱۳۷۸)، ص88-98.
[5] ‏‏پل دی  تایگر، هنر شناخت مردم: چگونه می‌توان دیگران را ارزیابی کرد و به زبان خودشان با آنان سخن گفت، محمد گذرآبادی‌، ترجمه‌ی باربارا بارون‌تایگر (تهران: هرمس، ۱۳۸۸)، ص11.
نسخه چاپی