شاخص‌های اصلی در انتخاب همسر
دختران و پسران، قبل از هرگونه تحقیق و بررسی درباره شاخصهای اصلی و تأثیرگذار پایداری زندگی، به ملاکهایی توجه می کنند که از دوام برخوردار نیستند. این پدیده باعث می شود که پس از گذشت زمان، هوشیاری فرزند و اطلاع او از زیان و خسارتی که برایش پدید آمده است، او را به لاک خود فرو برد و به زندگی بی توجهی کند.
 
اصرار فراوان پسر بر زیبایی دختر، از همین مقوله است. در منابع دینی بر زیبایی دختر، برای تحقق شرور، شادمانی و آرامش در زندگی تأکید شده است. نگاه به همسر باید سبب مسرت شود. پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم می فرمایند: ما استفاد امر مسلم فائدة بعد الإسلام أفضل من زوجة مسلمة تسره إذا نظر إلیها وتطیعه إذا أمرها «برای مرد مسلمان پس از نعمت اسلام، بهرهای برتر از همسر مسلمانی که هرگاه به او نگاه کند مسرور شود و هرگاه به او امر کند، زن از او اطاعت کند، وجود ندارد». همه خیر دنیا و آخرت در همین است که نگاه به همسر، شرور بیافریند و زیبایی باید در این جهت، نقش ایفا کند. پیامبر اکرم صلى الله علیه وسلم می فرمایند:
 
قال الله تعالی: إذا أردت أن أجمع للمسلم خیر الدنیا والآخرة جعلت له قلبا خاشعا ولسانا ذاکرا وجسدا على البلاء صابرا وزوجة مؤمنة تسره إذا نظر إلیها وتحفظه إذا غاب عنها فی نفسها وماله؛ خدای متعال فرمود: هرگاه همه خوبیهای دنیا و آخرت را برای مسلمانی اراده کنم، به او قلبی خاشع و زبانی ذکرگو میبخشم؛ او را بر بلا صابر قرار میدهم و برای او همسری قرار می دهم که هرگاه مرد به او نگاه کرد، مسرور شود و هرگاه از او غایب شد، زن، خود و مال شوهر را حفظ کند. این بهترین خوبی دنیا و آخرت و عین سعادت است. پس زیبایی برای تحقق این شادمانی و سرور است؛ وگرنه کسی که صرفا به زیبایی ظاهری زن می اندیشد، در دنیا و اخرت زیان کار است.
 توجه به شاخصهای کم اهمیت برای انتخاب شریک زندگی، افراد را از توجه به شاخص های اصلی باز می دارد، در حالی که شاخص های اصلی، سبب پایداری در زندگی، احساس مسئولیت و دوری از بیگانگی زن و شوهر با یکدیگر است.این شادمانی و سرور زمانی حاصل می شود که زن و شوهر به یکدیگر توجه داشته باشند و مسائل خود را در فضای مشترک زندگی تعریف کنند و در غم و شادی یکدیگر شریک باشند. مصونیت و محافظت زن و شوهر از همسر، زمانی حاصل می شود که آنها از هم بیگانه نباشند و به فکر همدیگر باشند. در این صورت، تزلزل از خانواده رخت برمی بندد.
 
اگر زن و شوهر فقط به زیبایی ظاهری یکدیگر فکر کنند، طبیعی است که به شاخص پایداری رو نیاوردهاند و قطعا این پدیده، به تزلزل زندگی و بیگانگی آنها از یکدیگر منتهی خواهد شد. حضرت علی می فرمایند: من تزوج امرأة لجمالها جعل الله جمالها وبالا علیه؛ «هرکس به خاطر زیبایی زنی با او ازدواج کند، خداوند زیبایی اش را وبال او قرار خواهد داد». همچنین امام صادق می فرمایند: إذا تزوج الرجل المرأة لجمالها أو مالها وکل إلى ذلک وإذا تزوجها لدیها رزقه الله الجمال والمال؛ «هرگاه کسی با زنی به سبب زیبایی اش ازدواج کند، خداوند، او را به همین زیبایی واگذارد و هرگاه کسی با زنی برای دینش ازدواج کند، خداوند به او مال و زیبایی، روزی دهد.
 
توجه به شاخصهای کم اهمیت برای انتخاب شریک زندگی، افراد را از توجه به شاخص های اصلی باز می دارد، در حالی که شاخص های اصلی، سبب پایداری در زندگی، احساس مسئولیت و دوری از بیگانگی زن و شوهر با یکدیگر است.
 
افت مذهب و اعتقادات مذهبی
 در جوامع غربی، اهمیت و تأثیر کلیساها و نهادهای مذهبی کاهش یافته است. ازدواج از دیدگاه سنتی، نهادی مقدس، و پیوندهای زناشویی آن چنان قدسی بود که مردم پیمان ازدواج را به منزله کاری شرعی و دینی انجام می دادند و بیشتر ازدواج ها در کلیسا صورت می گرفت، در حالی که طبق آمارهای موجود، امروزه درصد ازدواج هایی که حاوی خواندن صیغه عقد باشد، بسیار سیر نزولی دارد و در کشورهای اروپایی، اکثر ازدواج ها صیغه عقد ندارد.
 
کاهش عقاید دینی، به این معناست که آنها، پیمان های ازدواجشان را آسمانی نمی بینند و دیدگاه منفی دین درباره طلاق را مهم نمیشمارند. یک سوم انگلیسیها ادعا کرده اند که هیچ دینی ندارند. مخالفت کلیساها با طلاق، سقط جنین، آمیزش جنسی خارج از ازدواج و هم جنس بازی، تأثیر اندکی بر رفتار مردم داشته است. تعداد رو به افزایش طلاق، خانواده های تکوالدی، بچه های نامشروع، زندگی دو نفر بدون ازدواج، داشتن رابطه جنسی با چند نفر، رشد پذیرش همجنس گرایی، رواج استفاده از روش های جلوگیری از حاملگی، علی رغم ممنوعیت آن در تعلیمات کاتولیکی، رشد استفاده از موارد مستهجن و سکس و خشونت فراوان را می توان مدرک کاهش اصول اخلاقی و عقاید دینی در کشورهای غربی به شمار آورد.
 
انحصار کارکرد ارضای جنسی به نهاد خانواده، همواره از پشتوانه های اصلی ثبات و استحکام این نهاد بوده است. از مهم ترین انگیزه های ازدواج، نیاز جنسی انسان های بالغ به جنس مخالف است. اگر جامعه ای به فرد اجازه دهد که بدون ازدواج و پذیرش مسئولیتهای متعاقب آن، بتواند با دیگری رابطه جنسی برقرار کند، طبیعی است که دیگر دستیابی به شریک جنسی، نمی تواند انگیزه مهمی در ازدواج باشد. با شکسته شدن این انحصار و نادیده گرفتن دستورهای دینی در این زمینه، به طور طبیعی، باید در انتظار کاهش تعهد افراد در برابر حفظ خانواده و سپس افزایش میزان طلاق باشیم.
 
از سوی دیگر، در گذشته، نگرش عمومی جامعه درباره فعالیت جنسی به صورت عام، در جهت تولیدمثل بود. این نگرش، اکنون در جوامعی که تعهدات دینی در آن کم رنگ شده، به نگرشی جدید که نوعی بازآفرینی است و به افزایش بی بندوباری منجر می شود، تغییر یافته است. این پدیده میزان طلاق را افزایش می دهد؛ زیرا آزادی ارتباط جنسی بیرون از زندگی زناشویی، به شیوه های گوناگون، جاذبه هریک از زن و شوهر برای یکدیگر را تقلیل میدهد و احتمال طلاق را که با هم بستگی جنسی طرفین نسبت معکوس دارد، افزایش میدهد.
 
منبع: خانوادۀ موفق، علی حسین زاده، چاپ دوم، مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، کاشان 1391
نسخه چاپی