تفکر و زندگی مومنانه(قسمت اول)
 همه اتفاقاتی که در اطراف ما رخ می‌دهد حاصل اندیشه‌هاست؛ و اندیشه‌ها حاصل فکر و تحلیل افراد است. اگر در اطراف شما اتفاقات خوبی در حال رخ دادن است می‌توانید خوشحال باشید که خود شما و آدم‌های اطرافتان انسان‌های فکوری هستید که با تفکر و تحلیل به اندیشه‌ای درست رسیده‌اید و برآیند اندیشه‌هایتان یک زندگی مؤمنانه بوده است، اما اگر در اطراف کسی اتفاقات خوبی نمی‌افتد باید به این فکر کند که اندیشه‌های آن افراد برآیند یک تفکر غلط است که حاصلش زندگی غیر مؤمنانه شده است.

به خاطر تأثیری که اندیشه در روند زندگی انسان‌ها دارد دستور تفکر به صورت ویژه مورد تأکید قرآن و اهل‌بیت(ع) قرار گرفته است و حتی حدود، مرزها و شیوه‌های تفکر نیز مورد اشاره قرار گرفته است.
                           

اهمیت تفکر

تفکر در اندیشه اسلامی جایگاه ویژه‌ای دارد. در اسلام، برخلاف بسیاری از مکاتب بشری که پیروان را به تبعیت محض دعوت کرده و از اندیشیدن منع می‌کنند، انسان به تفکر و اندیشیدن در مبانی و آیات الهی دعوت شده است. در آیات قرآن تفکر به عنوان اصلی‌ترین فلسفه ارتباط خدا با بندگان و ارسال وحی بیان شده، گو اینکه خدا از نزول قرآن انگیزه‌ای جز اندیشیدن و تفکر بشر نداشته است. خدا در قرآن بارها به این مهم اشاره کرده است، به عنوان مثال می‌‌فرماید:
 
کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمْ اْلْایاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ.[1]
این‌چنین خدا آیاتش را براى شما روشن مى‌گرداند، باشد که [در کار دنیا و آخرت] بیندیشید.
 
گسترده‌تر از قرآن اینکه طبق آیات قرآن تمام خلقت آسمان و زمین و گردش افلاک همه برای این بوده است که انسان به تفکر وادار شود و در مورد وجود خالق این عالم و انگیزه‌اش از خلقت به تفکر مشغول شود. خدا در قرآن به این مهم اشاره کرده است و می‌فرماید:

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِّأُولِی الْأَلْبَابِ  الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ.[2]
یقیناً در آفرینش آسمان‌ها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانه‌هایی [بر توحید، ربوبیّت و قدرت خدا] برای خردمندان است. آنان که همواره خدا را ایستاده و نشسته و به پهلو آرمیده یاد می کنند، و پیوسته در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند، [و از عمق قلب همراه با زبان می‌گویند:] پروردگارا! این [جهان با عظمت] را بیهوده نیافریدی، تو از هر عیب و نقصی منزّه و پاکی؛ پس ما را از عذاب آتش نگاهدار.
 

آثار تفکر:

تفکر و اندیشیدن می‌تواند مسیر زندگی انسان‌ها را تغییر دهد، اما در مورد آثار تفکر در متون اسلامی نکات بسیار زیادی بیان شده است که به خوشه ای از خرمن فوائد تفکر اشاره می‌کنیم؛
 

نیکی در عمل:

کنش‌ها و واکنش‌های هر انسان عاقلی قطعا محصول تفکر و اندیشه اوست و اگر کسی واقعا اهل تفکر و اندیشه باشد بسیاری از خوبی‌ها و بدی‌ها را به صورت بدیهی می‌تواند درک کند؛ کافی است کمی تفکر نماید به عنوان مثال هر کدام از ما اگر بخواهیم لیستی از خوبی‌ها و بدی‌ها بنویسیم به راحتی می‌توانیم لیستی بلند بالا تهیه کنیم؛ اما متاسفانه به دلیل آنکه افراد در موارد زیادی اهل تفکر نیستند و به حسن و قبح فعل خود نمی‌اندیشند، در دایره زشتی ها قرار می‌گیرند. این افراد کافی است قبل از هر حرف و یا فعلی از 10 ثانیه طلایی استفده نمایند. 10 ثانیه طلایی دقیقا همان 10 ثانیه‌ای قبل از هر کار یا حرفی است که اگر افراد در این 10 ثانیه طلایی به حسن و یا قبح فعل خود فکر کنند بسیاری از مشکلات حل می‌شود. امیر مومنان(ع) در مورد تاثیر تفکر بر فعل می‌فرماید:
 
التفکُّرُ یَدعُو إلَى البِرِّ والعَمَلِ بهِ.[3]
اندیشیدن، به نیکى و عمل به آن فرا مى خواند.
 
نقل است که عباد بنی‌اسرائیل سنگ‌های ریزی را در دهان خود قرار می‌دادند تا هرگاه اراده سخن کنند در آن چند ثانیه‌ای که در آوردن سنگ‌ها طول می‌کشد به حرف خود فکر کنند و اگر حرف نابجا و یا بیهوده‌ای است از گفتن آن صرف نظر نمایند.
 

بالا بردن قدرت تحلیل

داشته‌های انسان‌ها از لحاظ علم و دانش به دو گونه است؛ گاه انسانی دانش زیادی دارد ولی این دانش به صورت خام است و هیچ‌گونه تحلیلی روی آن از طرف صاحب دانش وجود ندارد؛ این فرد در واقع مانند یک ظبط صوت عمل می‌کند؛ اما گاه این دانش با تحلیل همراه می‌شود و باعث می‌شود تا فرد از میان معلوماتی که دارد چیزهای زیادی کشف نماید و در واقع تولید علم نماید؛ چنین فردی در حوادث روزگار و مسائل پیش رو تحلیل بهتری می‌تواند داشته باشد و تصمیم‌های صحیح‌تری می‌تواند بگیرد؛ در متون روایی به این قدرت می‌گویند قدرت بصیرت؛ امیر‌المومنین(ع) در مورد خواص تفکر می فرماید:
 
مَن تَفَکَّرَ أبصَرَ.[4]
هر‌کس بیندیشد، بصیرت پیدا می‌کند و بینا شود.
 در آیات قرآن تفکر به عنوان اصلی‌ترین فلسفه ارتباط خدا با بندگان و ارسال وحی بیان شده، گو اینکه خدا از نزول قرآن انگیزه‌ای جز اندیشیدن و تفکر بشر نداشته است

معلوم شدن مجهول

علمای علم منطق در تعریف «علم» گفته‌اند علم به سیر از مجهول به معلوم می‌گویند، به این معنا که فرد مجهولات و نادانسته‌هایی دارد وقتی با استفاده از معلومات خود این مجهولات را مرتفع می‌سازد علم جدید برای او حاصل می‌شود؛ شاید اصلی‌ترین خاصیت تفکر که می‌تواند در همه شئون زندگی انسان تاثیر بگذارد همین خاصیت باشد؛ انسان‌های متفکر معمولا هر روز یافته‌های جدیدی دارند چرا که مجهولات دقیقا با کنار هم قرار دادن معلومات حل می‌شوند؛ امیرمؤمنان(ع) در مورد این برکت تفکر می‌فرماید:
 
مَن أکثَرَ الفِکرَ فیما تَعَلَّمَ أتقَنَ عِلمَهُ ،وفَهِمَ ما لم یَکُن یَفهَمُ.[5]
هر که در آنچه آموخته است بسیار اندیشه کند، دانش خود را استوار گرداند و آنچه را نمى فهمیده است، بفهمد.
 

زنده شدن دل

در گذر زمان غبار دوران بر دل‌ها می‌نشیند و برای زدودن این غبار ابزار و وسائلی لازم است تا دل دوباره زنده شود، اگر کسی به این مسئله توجه نداشته باشد در گذر زمان کار قلب او به جایی می‌رسد که به تعبیر قرآن مُهر پایان بر قلب او زده می‌شود. یکی از راهکارهایی که دل را زنده می‌کند تفکر است؛ انسانی که تفکر ندارد به مرور زمان از احوال درونی خود غافل می‌شود و  دل‌مرده و سیاه دل می‌شود اما انسانی که دائما در احوال خود نظر دارد برای زدودن غبار از آئینه دل تلاش می‌کند علاوه بر اینکه فهم بیشتر حقایق، دنیا را از تکراری بودن خارج کرده و این خود عامل احیای قلب و دل است، امام حسن(ع) در این باره می‌فرماید:
 
التفکُّرُ حَیاةُ قَلبِ البَصیرِ.[6]
اندیشیدن، مایه زندگى دل شخص با بصیرت است.
 
ادامه دارد...

پی‌نوشت‌ها:
[1] قرآن کریم، سوره بقرة، آیه 219
[2] قرآن کریم، سوره آل عمران،آیات 190 و 191
[3] کافی، ج2، ص55، ح5
[4] نهج البلاغة، نامه 31
[5] غررالحکم ، ح 8917
[6] بحار الأنوار، ج78، ص115، ح11
نسخه چاپی