اصول تربیت اخلاقی
قرآن کریم محوری ترین هدف بعثت انبیا را تزکیه انسانها معرفی کرده است. وظیفه اصلی پیامبران، تزکیه بشر برای ترقی و تکامل معنوی و روحی، و رسیدن به هدف نهایی خلقت انسان، یعنی نزدیکی و قرب به خدای متعال، است. از این رو، اگرچه وظیفه انبیا هدایت بشر بوده است، از آنجا که نمی توان بین هدایت و تربیت خط قرمزی کشید و برای هرکدام متولی خاصی معین کرد، می توان پیامبران را نیز یکی از عوامل مؤثر در تربیت معرفی کرد.
 
از سویی دیگر، آیاتی از قرآن کریم نقش اصلی در تربیت را به خود متربی نسبت می دهد؛ مثلا خداوند متعال می فرماید: (قد أفلح من زکاها)(1) «هرکس نفس خود را پاک و تزکیه کرد، رستگار شده است». خداوند در این آیه، ترکیه را به خود انسان نسبت داده است. بر اساس این آیه، سعادت و شقاوت انسان در سایه عمل و تلاش خود او حاصل می شود.
 
نکته توجه برانگیز اینکه از جمع بندی این دسته از آیات، چند نکته به دست می آید:
 
اولا، قرآن کریم به نقش عوامل گوناگون مؤثر در فرایند تربیت و یکسان نبودن تأثیر این عوامل، توجه داشته است
 
ثانیآ، کسی که به امر تزکیه انسان ها مبادرت می ورزد، باید زمینه ای فراهم آورد که متربیان با اراده و اختیار خود، در جهت نیل به کمالات انسانی تلاش کنند. اگرچه اراده، فعل خود انسان است و کسی نمی تواند آن را در انسان ایجاد کند، مربی می تواند مقدماتی را فراهم کند که به وسیله آن مقدمات، توجه متربی را به خوبی ها و کمالات معطوف گرداند و انگیزه او را تقویت کند.
 مجموعه‌ای از عوامل مختلف در امر تربیت اخلاقی تأثیرگذارند. قرآن کریم، عوامل دخیل در تربیت اخلاقی را در یک چینش طولی قرار می دهد و نقش واقعی و نهایی را برای خداوند متعال قایل است.ثالثا، در آیاتی که عمل تزکیه را به پیامبر یا خود انسان نسبت می دهد، در واقع، فاعل مستقل خود خداوند است و فاعلیت پیامبر و انسان، به اذن خداوند متعال و در طول فاعلیت اوست.
 
رابعة، این سلسله مراتب تربیتی که از خداوند تا انبیا و اولیا، و از اولیا تا بندگان الهی وجود دارد، فقط در فرهنگ تعلیم و تربیت اسلامی معنا پیدا می کند. حضرت علی در توصیه خود به کمیل بن زیاد می فرماید: یا کمی إن رسول الله لا أدبه الله وهو أدبنی و أنا أؤدب المؤمنین وأورث الآداب المکرمین، «ای کمیل، به درستی که پیامبر خدا را خداوند، خود، ادب فرمود و آن بزرگوار مرا ادب آموخت و من نیز مؤمنان را ادب می کنم و برای آنان آداب ارزشمند را به میراث می گذارم».
 
عوامل مؤثر بر تعیین اصول و شیوه های تربیت اخلاقی
دو عنصر تأثیرگذار در تعیین اصول و شیوه های تربیتی، «مبانی» و «اهداف» اند که در اینجا به طور گذرا، به نقش آن دو در تعیین اصول و شیوه‌ها اشاره می شود.


١. مبانی

در تعیین و کشف اصول، مبانی متعددی تأثیرگذارند. از جمله مبانی تأثیرگذار در تعیین اصول و شیوه های تربیت اخلاقی، مبانی انسان شناسی است. به نظر ما، مبانی تربیت اخلاقی از دیدگاه استاد مصباح یزدی، «اوصاف وجودی جهان، انسان و آفریدگار انسان و جهان» است که از متون اسلامی استخراج، و به صورت مفاهیم یا گزاره های اخباری یا توصیفی بیان شده اند و شالوده استخراج و تدوین اهداف، اصول و روش ها به شمار می آیند.
 
اما آنچه در این رساله به عنوان مبانی تربیت اخلاقی در نظر گرفته شده، ویژگی‌های عمومی انسان است که شاخه ای از توصیف و به حساب می آید، و آنچه به منزله اصول تربیت اخلاقی مطرح شده، قواعد کلی مستخرج از مبانی مذکور است که در ادامه رساله، درباره آن بحث خواهیم کرد.
 

٢. اهداف

 یکی دیگر از عناصر تأثیرگذار در تعیین اصول و شیوه های تربیت اخلاقی، اهداف اند. به عبارت دقیق تر، باید گفت ارتباط شیوه و هدف، ارتباطی دوسویه و طرفینی است؛ همان طور که هدف، تعیین کننده شیوه است، از طرف دیگر، شیوه نیز تعیین کننده هدف است. به عبارت دیگر، «بین روش و هدف رابطه طولی وجود دارد؛ یعنی، برخی از روشها چون با هدفها سنجیده شوند، به اعتبار پیش از خود، هدف، و به اعتبار پس از خود، روش به شمار می روند». (2)
 
البته هدف، به تنهایی، و با در نظر گرفتن رابطه آن با مبانی، نقش تعیین کننده در اصول دارد.باید گفت علاوه بر اینکه مبانی و اهداف بر اصول و شیوه ها تأثیر می گذارند، خود اصول نیز از جمله عوامل دخیل در تعیین شیوههایند که این مسئله در جای خود بحث شده است.
 
به رغم مطرح شدن چند سؤال مشخص در خلال بحث و پاسخ گفتن به این پرسش ها، پیچیدگی مباحث به قدری است که بیان یک جمع بندی کار نسبتا مشکلی به نظر می رسد. در واقع، دغدغه مؤلف این بوده است که با دستیابی به برخی پاسخ های این سؤالات، بعضی از ویژگی های برنامه درسی تربیت اخلاقی را تبیین کند.
 
پس از گذر از بیان جایگاه، اهمیت، ضرورت و هدف تربیت اخلاقی در دین اسلام، یکی از اساسی ترین پرسش ها این است که در فرایند شکل گیری اخلاق یا تربیت اخلاقی، کدام یک از عوامل مؤثر، بیشترین تأثیر را می گذارند و در نتیجه، ما باید بر روی چه عاملی بیشتر از همه سرمایه گذاری کنیم. آیا متربی نقش کلیدی را بر عهده دارد یا مربی؛ و در صورت دوم، منظور از مربی کیست.
 
با جست و جو در آیات قرآن کریم و روایات، متوجه می شویم که مجموعه‌ای از عوامل مختلف در امر تربیت اخلاقی تأثیرگذارند. قرآن کریم، عوامل دخیل در تربیت اخلاقی را در یک چینش طولی قرار می دهد و نقش واقعی و نهایی را برای خداوند متعال قایل است. در برخی از آیات، اصلی‌ترین نقش به خود متربی داده شده است. آیات دیگری نیز بر نقش کلیدی مربیان تأکید می کند و انسانها را به حق شناسی از پیامبران و والدین که اولین و بزرگترین مربیان بشرند، دعوت می کند.
 
از دیگر سوالات کلیدی فصلی که گذشت، این بود که «تربیت اخلاقی چه ابعاد و قلمروهایی دارد؟» در این فصل توضیح داده شد که با توجه به تعریف و هدفی که هر مکتبی برای تربیت اخلاقی در نظر می گیرد، ابعاد آن نیز تعیین می شود. اما با توجه به آثار علامه مصباح یزدی، بیان شد که قلمرو و ابعاد تربیت اخلاقی، به تعدد روابط چندگانه فردی، اجتماعی، الهی و طبیعی، متعدد است.
 

پی‌نوشت:
١. شمس (۹۱)، ۹.
2. بهروز رفیعی، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، ج ۳، ص ۲۷۲
 
منبع: برنامه درسی وتربیت اخلاقی، حمیدرضا کاظمی، چاپ اول، انتشارات مؤسسه آموزشی وپژوهشی امام خمینی(ره)، قم 1393
نسخه چاپی