گوهرشاد بانو
نام مسجد گوهرشاد به گوش هر ایرانی آشناست و بدون شک تمام زائران امام رضا(ع) برای یک بار هم که شده گذرشان به این مسجد و صحن باصفا و زیبا افتاده است. مسجدی که حالا از صحن‌های مهم حرم مطهر امام رضا(ع) است و شاهد اتفاقات مهمی همچون قیام بزرگ گوهرشاد بوده است. اما چیزی که این میان بسیار جالب توجه است سرگذشت بانویی است که بانی و واقف این مسجد بوده و نامش مزین این مکان دلنشین شده است.

در این مقاله سعی داریم به شرح حال مختصری از این بانوی بزرگوار بپردازیم.


ولادت گوهرشاد

در مورد تاریخ ولادت وی اطلاع دقیقی در دسترس نیست اما به نظر می رسد که در سال 780 ه.ق یا نزدیک به این سال متولد شده است.


خاندان گوهرشاد

گوهرشاد آغا، دختر امیر غیاث الدین ترخان، از امرای عهد تیموری است. عنوان ترخان مرادف عنوان آغاجی است که منصب خاصی در دستگاه سلاطین و امرای ماورا النهر و خراسان بوده است و صاحب آن منصب واسطه ای میان سلطان و رعیت بوده و به سبب نفوذی که داشته بدون واسطه و نیاز به رخصت، نزد سلطان راه می یافته است.[1]

مادر گوهرشاد، بانو خان زاده بیگم است که در رجب سال 814 ه.ق وفات نموده و در کنار بارگاه مقدس امام رضا (ع) مدفون گردیده است.


همسر گوهرشاد

گوهرشاد بیگم در سن 16 سالگی به عقد شاهرخ فرزند امیر تیمور گورگانی در آمد .

شاهرخ در 20 سالگی به حکومت خراسان منصوب گردید و پس از آن امارت مازندران و هرات و خراسان تا حدود هندوستان به او واگذار شد و تا زمان فوت تیمور به این سمت باقی ماند.[2]

دوران زمامداری شاهرخ و فرزندان او در خراسان از حیث ترویج و گسترش هنر معماری و نقاشی و خط و کتابت و پرورش هنرمندان و معماران و خطاطان و شاعران و حمایت از نشر و حفظ آثار آنان قابل توجه است.
دربارهای باشکوه متعلق به فرزندان و فرزند زادگان تیمور به دلیل علاقه آنان به معماری و خوشنویسی و شاعری، بهترین پناهگاه شاعران و هنرمندان شده و حاکمان نیز خود به شعر و شاعری می پرداختند و سخنوری به عنوان یک رسانه فرهنگی مهم در مبادلات سیاسی بود.[3]

شاهرخ در کنار تنظیم امور سیاسی، به پایه گذاری تمدن اسلامی در هر گوشه از سرزمین تحت حاکمیتش کوشید  و نه تنها شهر هرات را به یک کانون فرهنگی و هنری تبدیل نمود بلکه فضا را طوری بوجود آورده بود که تمامی شهرها و مناطقی که پرچم حاکمیت او در آن ها برافراشته شده است از ساخت وسازهای تمدنی بدور نماند.

مشهد، یزد و اصفهان از جمله شهر هایی است که یادگارهای فرهنگی دوره تیموریان، به خصوص شاهرخ در آن باقیست و به شهرت و اهمیت تاریخی این شهر ها افزوده است.


شخصیت گوهرشاد

بانو گوهرشاد بیگم معروف به گوهرشاد آغا از زنان اشراف خراسان و از نامداران و سیاستمداران دوره تیموری و زنی بسیار نیکوکار، ثروتمند، هنردوست، باوقار و با سیاست بود و تمام هم و غمش، توسعه تمدن و فرهنگ هرات بود. او مشوّق خوبی برای شوهرش در جهت جهانداری و پیشرفت قلمرو تحت حاکمیتش بود.

 گوهر شاد خاتون همواره عاشق ادبیات، شعر و شاعری بود و برای شاعران عزت زیادی قایل بود و به آن‌ها بذل‌های شاهانه عطا می کرد. همین‌طور معماران، هنرمندان، اهل فن، نقاشان، نویسندگان و همه آنانکه در راه ترقی هرات می‌توانستند کاری نمایند مورد حمایت این بانوی متمدن قرار می گرفتند. او  همیشه به زبان فارسی حرف می زد و این زبان را در دربار سلطنتی به زبان رسمی تبدیل کرده بود.[4]

علاوه بر زبان فارسی، فرهنگ خراسانی نیز تحت حمایت او به عنصر اصلی در دربار تیموریان ارتقاء یافت. او و همسرش سلطان شاهرخ تیموری، نوعی رنسانس فرهنگی، از طریق حمایت بی‌دریغ خود از هنر و جذب هنرمندان، معماران، فیلسوفان و شاعران به دربار خود بوجود آوردند.

وی همچنین به تاریخ و ادبیات علاقه‌مند بود آنچنانکه مهری هروی، شاعره نامدار قرن نهم، مصاحب و ندیمه او بود.[5]

گوهرشاد بیگم به توسعه فرهنگی هرات بسیار علاقه مند بود و مدارس زیادی را ساخت و در گسترش و پویایی آن تمام تلاش خود را به کار بست.

این بانوی بزرگوار مردم را به این کانون ها فرا می‌خواند و از اهل علم استقبال فروان می‌کرد.. در حقیقت حمایت از مدرسان و معلمان الویت کاری دوره شاهرخ و گوهرشاد بود؛ لذا شاهد هستیم که علم در این عصر از جایگاه والایی برخوردار است.این احترام به علم و دانش سبب شد در عرض کمتر از نیم قرن رنسانس تمدن در هرات به وجود بیاید.

وی همچنین در سایر عرصه ها نیز یکی از بانیان و حمایت کنندگان اصلی پیشرفت در هرات بود. او روحیه پشتیبانی از توسعه فرهنگی و حمایت از فرهنگ و تمدن را در میان تمامی امیران و حکمرانان  به وجود آورده بود. در واقع شاهرخ تحت تاثیر اندیشه همسرش قرار داشت و هرگاه دچار سستی و نا امیدی می‌شد این گوهرشاد بود که اراده او را قوی تر از قبل می‌ساخت.

او تنها بانوی آن روزگار است که چنین نقش موثری در گسترش و ارتقا تمدن هرات و تمامی قلمرو امپراتور تیموری را داراست.


فرزندان وی

گوهرشاد پسران خود را نیز چنین تربیت کرد که اهل دانش و هنر و حامی دانشمندان و هنرمندان باشند. پسر بزرگ او اُلُغ‌بیک، به ریاضیات و نجوم پرداخت و مدرسه‌ ای علمی همراه با رصد خانه در سمرقند بنیاد نهاد.

پسر دیگر او بایسُنقُر، ذوق سرشار هنری و فرهنگی داشت و مجلسش محل اجتماع ادیبان، مورخان، نقاشان و خوشنویسان بود. در حالیکه خود نیز خوشنویس و ثلث‌ نویس برجسته‌ای بود که خط او بر سردر مسجد گوهرشاد در مشهد که مادرش بنا نهاده بود، برجای مانده است.

او همچنین گروهی از بهترین ادیبان و خوشنویسان و نگارگران عصر خویش را برای تهیه نسخه ‌ای از شاهنامه فردوسی گرد آورد که به شاهنامه بایسنقری مشهور است.

پسر کوچک‌تر گوهرشاد یعنی سلطان‌ابراهیم نیز از بزرگان هنر و خوشنویسی زمان خود بود و قرآن مشهور و عظیم دروازه قرآن شیراز که اکنون در موزه شیراز نگهدای می‌شود، به خط اوست.[6]
 

فوت گوهرشاد

سرانجانم این زن نیکوکار پس از سن ۸۰ سالگی در نهم رمضان سال ۸۶۱ ه‍. ق در جریان قیام میرزا ابوالقاسم بابر در دوره سلطنت سلطان ابوسعید، به دسیسه جمعی از امرا و مشاوران سلطان ابوسعید به دستور آن پادشاه در شهر هرات کشته شد و در کنار قبر فرزندش شاهزاده بایسنقرمیرزا و همسرش سلطان شاهرخ تیموری در مجموعه مدرسه و مسجد گوهرشاد هرات به خاک سپرده شد.


اقدامات گوهرشاد

گوهرشاد بیگم آثار و ابنیه بسیاری را از خود برجای گذاشت که از جمله آنها می‌توان به مسجد جامع ، مدرسه و خانقاه شهر هرات و مسجدی در جنب بارگاه مطهر امام رضا (ع)اشاره کرد. این دو مسجد به نام خود گوهرشاد معروف هستند و از شاهکارهای هنر و معماری قرن نهم هجری به شمار میروند.

او تلاش کرد تا با استفاده از موقعیت خود و تمسک به باورهای مذهبی و علایق عمومی این آثار را به موزه هایی ماندگار از آثار هنری هنرمندان زمان خود تبدیل کند و در تمامی آثاری که بنیان نهاد مانند مسجد گوهرشاد وهرات، مدرسه هرات، سفید گنبد تربت جام و ... از صنعتگران و هنرمندان برجسته آن زمان دعوت شد و همگی آنان زیر نظر برجسته ترین معمار آن دوره یعنی استاد قوام الدین شیرازی فعالیت می کردند.


ساخت مسجد گوهرشاد

گوهرشاد آغا 32 ساله بود که هوای زیارت مشهد به دلش افتاد. نذر کرده بود گردنبند الماس نشانش را خرج مسجدی کند که در سایه امام رضا (ع) بنا شود. وی گردنبند را به بازرگانی ایرانی فروخت و هزینه ساخت مسجد را از دارایی خود فراهم کرد. چند هفته بعد کلنگ مسجد در ضلع جنوبی حرم علی بن موسی الرضا (ع) به زمین خورد تا هم نام گوهرشاد در تاریخ ماندگار شود و هم به همت او مسجدی بنا شود که نمادی بارز از معماری ایرانی- اسلامی است.[7]

وی به معماران دستور داد مسجدی بسازند که همتای آن تا امروز در هیچ کجا از قلمرو ما، یعنی توران و ایران، ساخته نشده باشد. او می‌گفت: "بنای مسجد بایستی به گونه ای ساخته شود تا دنیا دنیاست بر قامت خود استوار بوده و نماسازی آن از هنرهای شاخص معماری اسلامی و خدایی باشد که تاکنون در هیچ بنا و مسجدی به کار گرفته نشده باشد".

گفته شده که وی به طور دائم با مشاوران خود از مراحل ساخت مسجد بازدید می‌کرد و بر اجرا و ساخت این اثر بزرگ جهانی نظارت کامل داشت

این مسجد از نظر استحکام بنا و ویژگی‌های معماری اسلامی و زیبایی در طراحی، اسلوب و خط و کاشی‌کاری‌های معرق و غیرمعرق و مرقم و غیرمرقم و مقرنس و گچ‌کاری و دیگر تزئینات هنری و مشخصه‌های معماری سنتی، بی‌نظیر و ممتاز است و با گذشت ششصد سال همچنان مستحکم و ماندگار، چون آیینه‌ای است که عظمت و قدمت و زیبایی معماری و هنر اسلامی در عهد تیموری را به نمایش می‌گذارد.[8]


پی‌نوشت:
[1] مقاله گوهرشاد ، کاظم شانه چی
[2]  همان
[3]  الغ بیک و زمان وی، واسیلی بارتلد، ترجمه حسین احمدی پور
[4] حبیب السیر، غیاث الدین بن همام الدین، با مقدمه جلال الدین همائی
[5] مطلع سعدین و مجمع بحرین، کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی، مصحح عبدالحسین نوایی
[6] رنج های بشری، رضا مرادی غیاث آبادی
[7] روزنامه خراسان
[8] تاریخ مشهد،محمدرضا قصابیان
نسخه چاپی