داستانی درباره حفظ قرآن به قلم محمد امیری
نرگس که دیده بود برادرش قرآن را حفظ می کند، دلش می خواست مثل برادرش قرآن بخواند.

یک روز به مامان گفت:

 
- «مامان! منم می خوام مثل داداش اُمید، قرآن رو حفظ کنم.»
 
مامان که خوشحال شده بود، گفت: «خیلی خوبه عزیزم! من و داداشت هم حتماً کمکت می کنیم.»

نرگس که فکر نمی کرد مامان به این زودی قبول کند، دست هایش را به هم زد و جیغ کشید: «راست می گی مامان؟! یعنی مثل داداش به من هم زنگ می زنن؟!»

 
- «بله عزیزم! توی مرکز حفظ قرآن ثبت نامت می کنم تا به تو هم زنگ بزنن.»
 
نرگس صورت مامان را بوسید و گفت: «آخ جون! ممنون مامان خوبم!»
 
چند روز بعد صدای زینگ زینگ تلفن بلند شد.
 
- «نرگس! نرگس! بیا تلفن با تو کار داره.»
 
- «تلفن؟ با من کار داره؟! کیه؟!»
 
- «الو... سلام... بفرمایید!»
 
- «سلام! نرگس خانوم شمایید؟!»
 
- «بله، خودمم!»
 
- «نرگس خانوم! من از مرکز حفظ قرآن تلفن می زنم. به ما گفتن که شما خیلی دوست داری قرآن رو حفظ کنی.»
 
- «وای... مرکز حفظ قرآن؟! بله خانوم... خیلی خیلی دوست دارم! داداشم داره قرآن حفظ می کنه، می خوام ازش جلو بزنم... می خوام کل قرآن رو یه ماهه حفظ کنم!»

- «آفرین نرگس خانوم! خیلی خوبه... ولی عجله نکن! هفته ی بعد همین ساعت به تلفن خونه تون زنگ می زنم، دوست دارم وقتی زنگ می زنم سوره ناس و سوره فلق رو خوبِ خوب حفظ کرده باشی... باشه؟»
 
- «باشه خانوم... حتماً!»

نویسنده: محمد امیری
تصویرساز: رضا ولیخانی
 
پی نوشت:
مرکز حفظ مجازی قرآن به شما کمک می کند تا قرآن را کامل حفظ شوید. برای این کار، اول در سایت مرکز www.quranhefz.ir ثبت نام کنید تا از آن به بعد مربّی های مرکز با شما تماس بگیرند و بتوانید به راحتی قرآن را حفظ کنید. در طول این مدت می توانید از اردوها و برنامه های این مرکز استفاده کنید و در پایان مدرک بگیرید.
نسخه چاپی