افزایش حمله به روحانیت و آمران به معروف: امری نگران کننده یا امیدوارکننده؟!
اخیرا شاهد برخوردهای تندی از سوی منحرفان و هنجارشکنان، نسبت به روحانیت و نیز آمران به معروف و ناهیان از منکر بوده ایم. ترور برخی روحانیون و تعرض به بانوان محجبه و ضرب و شتم برخی آمران به معروف و ناهیان از منکر، گوشه ای از رویکرد هنجار شکنان و منحرفان در روزها و ماه های اخیر به شمار می رود.
 
انتشار کلیپ حمله به بانوی محجبۀ گیلانی در روزهای گذشته، موجی از نفرت و انزجار نسبت به حریم شکنان و ناقضان قانون و امینت اجتماعی به راه انداخت. همان گونه که اشاره شد این مورد تنها مورد تعرض و جسارت به نیروهای مومن و انقلابی نبوده و مسلما آخرین مورد نیز نخواهد بود. اما می توان سوالی مهم را دراین رابطه مطرح کرد: افزایش حمله به روحانیت و آمران به معروف و ناهیان از منکر، امری نگران کننده است و برعکس امری امیدوارکننده؟!
 

نگرانی نسبت به بی تفاوتی برخی مردم و مسئولان

از یک سو پاسخ به سوال فوق این است که تعرض به نیروهای انقلابی و متدین، به هیچ عنوان قابل پذیرش نبوده و مسئولین مربوطه موظف هستند با تمام قدرت، نسبت به قانون شکنان و ناقضان حریم مردم اقدامات لازم را لحاظ نمایند. اینکه در جامعه اسلامی و نه در بیابان ها و صحراهای دور افتاده، بلکه در شهرهای شلوغ و پر از جمعیت، فرد یا افرادی جرأت کنند و به مردم متدین و وظیفه مدار تعرض کنند نشان از عدم واهمه نسبت به واکنش متناسب از سوی سایر مردم و احتمالا نهادهای قانونی دارد. در کلیپ منتشر شده حمله به بانوی غیرتمند گیلانی، مردانی در صحنه حضور دارند و هیچ واکنشی نسبت به اقدام جنون آمیز و وحشیانه زن بی حجاب، نشان نمی دهند و حتی به گفته بانوی گیلانی برخی در این صحنه سعی در متواری کردن قانون شکنان می کنند!
 
در خطبه 27 نهج الیلاغه امیر المومنین (ع) می فرمایند: «شنیده ام مهاجم به خانه هاى مسلمانان، و کسانى که در پناه اسلامند درآمده، گردنبند و دستبند و گوشواره و خلخال از گردن و دست و پاى زنان به در مى کرده است، حالى که آن ستمدیدگان برابر آن متجاوزان، جز زارى و رحمت خواستن سلاحى نداشته اند. سپس غارتگران، پشتواره ها از مال مسلمانان بسته، نه کشته اى بر جاى نهاده و نه خسته، به شهر خود بازگشته اند. اگر از این پس مرد مسلمانى از غم چنین حادثه بمیرد، چه جاى ملامت است، که در دیده من شایسته چنین کرامت است.» در این فراز از فرمایشات حضرت علی (ع) بی تفاوتی مردم در مواجهه با تعرض به بانویی در سرزمین اسلامی را محکوم کرده و حتی فرموده اند اگر کسی از غصۀ این ماجرا  بمیرد حق دارد و نبایستی مورد ملامت و سرزنش قرار گیرد.
 
آیا واکنش مردم نسبت به متعرضان به قانون و عفت عمومی و جسارت و حملۀ حریم شکنان به یک بانوی مسمان و محجبه، مطلوب امیرالمومنین (ع) و شایسته مردان مسلمان بوده است؟!
 
از سوی دیگر عدم برخورد بازدارندۀ مسئولین مربوطه با مصادیق خلاف عفت عمومی و هنجار شکنان، زمینه را برای ترویج اباحه گری و نقض قانون فراهم کرده است. البته روشن است که منظور از مسئولین مربوطه، تنها نیروی های خدوم انتظامی یا دستگاه قضایی نیست، بلکه مراد نویسنده، تمام دستگاه های مسئول فرهنگی، امنیتی و قضایی است که یقینا سهم مسئولین فرهنگی در پیشگیری و مقابله با هنجار شکنی ها، از دیگر مسئولین مربوطه بیشتر است.
 
نکته تاسف آور این است که دستگاه های متعدد فرهنگی که سالیانه صدها بلکه هزاران میلیارد تومان از پول بیت المال ارتزاق می کنند و علی القاعده بایستی در خدمت رشد فرهنگی دینی جامعه و تعالی مردم عمل کنند، نه تنها نوعا در این زمینه پرونده خیلی قابل قبولی ندارند بلکه برخی از این دستگاه ها، خود پایگاهی برای ترویج فرهنگی اباحه گری و نشر سبک زندگی غیر اسلامی هستند. تولید فیلم های سینمایی با محتواهای بی ارزش و هزینه های سرسام آور، پخش سریال ها و برنامه سرگرمی با عناوین مختلف و .... معمولا در خدمت ترویج فرهنگ بیگانه و ایجاد  مناسبات فرهنگی غیر اسلامی است.
 

امیدواری نسبت به برملا شدن چهره واقعی جریان هنجار شکن

تا اینجا قطعا پاسخ سوال فوق این است که افزایش حملات به نیروهای متدین و انقلابی، نگران کننده است و بایستی با توجه به عوامل اصلی مؤثر در این وضعیت، به دنبال راهکارهایی برای حل مسئله بود.
 
اما این موضوع، یعنی افزایش حملات به نیروی های متدین و ارزشی را می توان از زاویه ای متفاوت بررسی کرد. در طول تاریخ شیعه، هیچ گاه اصحاب زور به اندازه اهالی تزویر، در راه تحقق اسلام ناب، سنگ اندازی و مانع تراشی نکرده اند. جنگ های صدر اسلام، فهرستی پر افتخار از فتوحات و غلبه جبهه حق علیه باطل را در کارنامه خود دارد. با بررسی تاریخ در می یابیم که ما هیچ گاه از «عمرو بن عبدود» ها شکست نخورده ایم. این در حالی است که خاطرات بسیار تلخی از مقابله با اهل تزویر در تاریخ وجود دارد. از حرکت انحرافی سقیفه گرفته تا ماجرای قرآن به نیزه کردن لشگر معاویه در جنگ صفین تا تشتت و تفرقه در سپاه امام حسن (ع) و صدها نمونه دیگر در طول تاریخ، همه و همه نشان از سختی مقابله با اهل فریب و تزویر دارد. در تمامی موارد، در حقیقت ما از سپاه دشمن شکست نخوردیم بلکه از سست شدن بنیاد خودی ها و تفرقه و پراکندگی نیروی های ادوگاه خودی آسیب دیده ایم.
 
همین چند ماه قبل، کلیپی در فضای مجازی منتشر شد که چند خانم با پوشش نا مناسب، در حال توزیع گل در مترو تهران بودند. این کلیپ با واکنش های مختلفی مواجه شد و برخی به تصنعی بودن رفتار این خانم ها اشاره می کردند و برخی آن را حرکتی در مقابل توزیع گل توسط دختران محجبه می دانستند، اما نکته مهم ماجرا این بود که ترویج بی حیایی و بی حجابی با پوشش دفاع از حقوق زنان و با ادعای آزادی خواهی و ... ـ علی رغم عدم استقبال بسیاری از کابران فضای مجازی ـ ممکن است دیدگاه برخی راجع این قماش را متزلزل کند و حتی تغییر دهد. این تنها نمونه ای از تلاش مزورانه هنجار شکنان و ناقضان حریم و عفت عمومی به شمار می رود.
 
اما در ما ه های اخیر، جریان متفاوتی از قانون گریزان و اباحه گران، صحنه هایی عریان و عاری از روتوش های رنگ و لعاب دار را به نمایش گذاشته است. حملۀ فیزیکی به روحانیت و آمران به معروف، اگرچه زشت و ناروا، اما در عین حال از این جهت که چهرۀ حقیقی مدعیان آزادی و مروجان فرهنگ غربی را در معرض نمایش همگان قرار می دهد، به شناخت هر بیشتر مردم، نسبت به باطن و حقیقت افراد و جریان های قانون شکن  و ناقضان حریم و عفت عمومی کمک بسزایی خواهد کرد. در سال های نه چندان دور، دستگاه های تبلیغاتی دشمنان سعی می کردند با برچسب هایی نظیر گروه فشار، چماق به دست ها و .... به نیروهای ارزشی،  افکار عمومی را متأثر کنند اما حرکت های وحشیانه مدعیان تمدن و فرهنگ غربی در برخی جریانات اخیر، پرده نفاق و دو روئی را از صورت کریه هنجار شکنان کنار زده و چهره این مدعیان پر  سر و صدای آزادی و تمدن غربی را نمایش گذاشته اند.
 
با توجه به مطالب پیش گفته، شاید بتوان در پاسخ به سوال این نوشتار  ( افزایش حمله به روحانیت و آمران به معروف: امری نگران کننده یا امیدوارکننده؟! ) چنین گفته شود که در کنار نگرانی های بیان شده، رونمایی از حقیقت  افراد و جریان های هنجار شکن، نه تنها امری مطلوب بلکه لازم و ضروری است. امری در اوج آن در حادثه کربلا و قیام خونین سید الشهداء رخ داد. دستگاه فریبکار اموی با نقاب نیرگ، جامع اسلامی را به سمت قهقرا و بازگشت به سنت های جاهلی رهنمون شده بود و در این راه موفقیت هایی نیز داشت اما آن هنگام که پرده از چهریه کریه بنی امیه کشیده شد و مردم حقیقت این حریان ضد اسلامی و انسانی را مشاهده کردند، نه تنها از همراهی با آنها دست کشیدند بلکه در قالب قیام های متعدد روزگار بنی امیه و خاندان منحوس اموی را سیاه کردند و در نهایت طومار این خاندان فاسد به هم پیچیده شد.
 
پایداری و استقامت نیروهای ارزشی در حفظ و حمایت از فرهنگ حیات بخش اسلام ناب محمدی و مقابله با هنجارشکنی ها، یقینا نوید بخش آینده ای به مراتب بهتر از امروز خواهد بود. استراتژی جبهه انقلاب درمقابل حملات اخیر همانی است که سید و سالار شهیدان با صدای رسا اعلام و با خون پاک خود آن را امضاء نمود. ایشان در مقابل گردن کشی طاغوتیان و ناقضان حریم الهی اعلام کرد که: « إنی لا أری الموت إلاّ سعادةً ولا الحیاةَ مع الظالمین إلا برما»؛ یقینا من مرگ را جز سعادت نمی بینم و زندگی در کنار ستمگران را جز عار و ننگ نمی بینم.[1] انجام تکلیف و امر به معروف و نهی از منکر، در حقیقت، لبیک به ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین در روز عاشورا است و جان دادن در این راه چیزی جز سعادت و سربلندی در دنیا و آخرت را ارمغان نخواهد آورد.

پی نوشت:
[1] . تحف العقول، ص276
نسخه چاپی