خود را برای همسر بیاراییم
وظیفه هریک از همسران، آراستن خود برای دیگری است. خود آرایی و زیبا جلوه دادن زن برای شوهر و شوهر برای زن، شیوه ای مطلوب برای ابراز عشق و علاقه به یکدیگر است. اگر مردی ببیند که همسرش خود را تنها برای او آرایش می کند و همیشه آراسته و پاکیزه است، این اقدام او در اعماق جان همسرش تأثیری بسیار مثبت خواهد داشت. او چون می بیند که این اقدام همسرش تنها به سبب علاقه به اوست، محبت و علاقه اش به وی دوچندان می شود. اگر مرد نیز چنین کند، نه تنها همان تأثیر را داراست، بلکه به جهت احساسی و عاطفی تر بودن زن، تأثیر مثبت آن چند برابر خواهد بود.
 
البته این اقدام به ظاهر کم اهمیت، آثار مثبت و برکات بسیاری برای زن و شوهر و زندگی زناشویی دارد. اشاره به گوشه ای از جنبه های اهمیت این مسئله در حفظ بنیاد خانواده و استمرار آن و نیز اشاره به جایگاه این مسئله در دیدگاه اهل بیت (علیهم السلام) ما مناسب است.
 
خودآرایی زن و شوهر برای یکدیگر، آنان را کنترل می کند؛ از خطر سقوط در گردابهای انحراف و فساد نجات می دهد؛ و موجب تحکیم بنیاد و اساس خانواده ها می شود.به گفته مشاوران ازدواج و خانواده و دست اندرکاران حاضر در دادگاههای خانواده، بسیاری از زوج های جوان، در آغاز تشکیل زندگی به سبب مشکل ارتباطی از هم جدا می شوند. وقتی درباره علل اقدام به این تصمیم های نادرست جست و جو می شود، یکی از شایع ترین علل، بی توجهی همسران به نیازهای دیگری، از جمله نیاز به زیبایی، تمیزی، آراسته بودن همسر و مسائلی از این دست است.شکایت زنی که شوهرش از عطریات استفاده نمی کرد نشان می دهد که این گونه امور چقدر برای زنان، و شاید بیشتر، برای مردان مهم بوده است که او حاضر شده شکایت شوهرش را نزد حضرت ببرد.به همین دلیل، بر توجه به این مسئله مهم و مؤثر در سخنان حکیمانه رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) و امامان معصوم علی و نیز سیره مبارک آن بزرگواران بسیار تأکید شده است.
 
به جرئت می توان ادعا کرد که میان پیامبران و اولیای الهی علت، هیچ کس چون حضرت خاتم الأنبیا به مسئله با اهمیت و اساسی خانه و خانواده توجه و تأکید نداشته است. آن بزرگوار چندان به این مسائل توجه و تأکید داشتند که برخی گفتارها و رفتارهای ویژه ایشان در این زمینه، شگفتی دیگران را بر می انگیخت؛ برای نمونه، در موارد بسیاری گزارش شده است که برخی زنان مسلمان در مدینه نزد حضرت شرفیاب می شدند و از شوهرانشان شکوه می کردند. به این نمونه تاریخی از سیره آن بزرگوار، که امام صادق (علیه السلام) را گزارش فرموده اند، توجه کنید.
 
امام جعفر صادق (علیه السلام) می فرمایند: سه تن از زنان مدینه نزد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) شرفیاب شدند. یکی از آنان عرض کرد: «شوهرم گوشت نمی خورد. دومی عرض کرد: «شوهرم از عطر استفاده نمی کند». بانوی سوم نیز گفت: «شوهرم از زنان دوری می کند». رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) چندان با سرعت برخاستند و به سوی مسجد به راه افتادند که عبای مبارکشان روی زمین کشیده می شد. آن گاه بر فراز منبر خویش نشستند و پس از سپاس و ثنای الهی فرمودند: برخی از اصحابم را چه شده است که از خوردن گوشت خودداری می کنند؛ عطر نمی زنند و از زنان دوری می کنند؟ آگاه باشید! البته من که پیامبر شمایم، ستم این است که گوشت میخورم؛ از عطر استفاده می کنم و از زنانم کام می گیرم. بنابراین، هرکس که از سنت من بیزاری جوید، از من نیست». (عن أبی عبد الله صلى الله علیه وسلم قال: إن ثلاث نسوة أن رسول الله فقالت إحداهن: إن زوجی لا یأکل اللحم وقالت الأخرى إن زوجی لا یشم الطیب وقالت الأخرى إن زوجی لا یقرب النساء. فخرج رسول الله یجر رداءه حتی صعد المنیر حمد الله وأثنى علیه ثم قال: ما بال أقوام من أصحابی لا یأکلون اللحم ولا یشتمون الطیب ولا یاتون النساء؟ أما؛ إنی آکل اللحم وأشم الطیب وآتی النساء فمن رغب عن سنتی فلیس منی) (1).
 
این سخن حضرت و رفتار ایشان نشان دهنده آن است که موضوع‌های یادشده در شکایت آن سه زن، از نظر رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) در ارتباط های زناشویی بسیار اهمیت دارد؛ امری که شاید برای بسیاری از همسران چندان مهم نباشد.
 
 شکایت زنی که شوهرش از عطریات استفاده نمی کرد نشان می دهد که این گونه امور چقدر برای زنان، و شاید بیشتر، برای مردان مهم بوده است که او حاضر شده شکایت شوهرش را نزد حضرت ببرد.
 
امام جعفر صادق (علیه السلام) در روایت دیگری، چگونگی برخورد رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) با این مسئله را چنین بیان فرمودند: مردی به محضر مبارک پیامبر اکرم به رفت. حضرت به محاسن سفید او نگاهی انداختند و فرمودند: «نور است». سپس فرمودند: «کسی که محاسنش را در دین داری اسلام سفید کند و در اسلام به پیری برسد، این محاسن سفید روز قیامت برای صاحبش نوری خواهد بود». پس از مدتی همان مرد محاسنش را به حنا خضاب کرد و نزد حضرت شرفیاب شد. این بار وقتی نگاه مبارک حضرت به محاسن او افتاد فرمودند: «نور است و اسلام است». بار دیگر همان مرد محاسنش را به رنگ سیاہ خضاب کرد و نزد حضرت رفت. این بار رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) با دیدن محاسن خضاب شده و سیاه وی فرمودند: «این محاسن خضاب شده نشان نور و اسلام و ایمان و همچنین علاقه شما به زنانتان و سبب ایجاد ترس در قلب دشمن است». (جاء رجل إلى النبی فنظر إلى الشیب فی لحیته فقال النبی صلی الله علیه واله وسلم : نور. ثم قال: من شاب شیبة فی الإسلام کانت له نورة یوم القیامة. قال: فخضب الرجل بالحناء ثم جاء إلى النبی . فلما رأى الخضاب قال ؛ نور وإسلام. فخضب الرجل بالسواد. فقال النبی . نور وإسلام وإیمان ومحبة إلى نسائکم ورؤیة فی قلوب عدوکم) (2).
 
نکته مهم تربیتی - اخلاقی در روایت یادشده، تجلیل حضرت از آن مرد است. ایشان بر این مسئله تأکید و تصریح فرمودند که خضاب کردن، آن هم به رنگی که مردان مسن و میانسال را جوان تر نشان می دهد برای جلب توجه همسرانشان و رفع نیاز فطری آنان، کاری پسندیده و نشان ایمان این گروه از مردان است.
 
پی‌نوشت‌ها:
  1. محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، ج ۵، ص ۹۷
  2. همان، ج۱، ص۸۰؛ محمدباقر مجلسی، بحار الأنوار، ج ۲۳، ص ۱۰۲
 منبع: همسران شایسته، اسد الله طوسی، چاپ اول، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، قم ۱۳۹۱
نسخه چاپی