از همسرمان نافرمانی نکنیم
از همسرمان نافرمانی نکنیم و او را خشمگین نسازیم، این رفتار از جمله رفتارهایی که نشان دهنده ادب و احترام همسران به یکدیگر است، مطیع بودن و حفظ آرامش روحی و روانی همسر است. روابط زناشویی فرازونشیبهای بسیار دارد. آنچه اهمیت دارد، رعایت حریم و در نتیجه، تجاوز نکردن به حقوق متقابل است. مقصود ما در این مبحث آن است که زن و شوهر باید چنان ادب واحترام متقابل را مراعات کنند که هیچ گاه یکدیگر را به خشم نیاورند و در قبال خواسته های معقول و منطقی طرف مقابل، نافرمانی و عصیان نکنند.
 
در همان بیان که پیش تر از رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) نقل شد، حضرت درباره مردان و زنانی که موجب اذیت و آزار یکدیگر می شوند می فرمایند: اگر مردی همسری داشته باشد که او را می آزارد، پروردگار عالمیان هیچ نماز و عمل نیکویی را از آن زن نمی پذیرد؛ حتی اگر همه عمرش را روزه بگیرد و در حال اقامه نماز باشد و پیوسته بنده آزاد کند و همه دارایی هایش را در راه خداوند هزینه کند. این زن تا زمانی که به شوهرش کمک نکند و او را راضی نسازد چنین خواهد بود و او نخستین شخصی خواهد بود که در آتش جهنم جای می گیرد. سپس رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمودند: «مردانی که به اذیت و آزار و ستم زنانشان دست بلند کنند نیز همین پیامدهای ناگوار و عذاب های الهی را خواهند داشت.».
 
در این زمینه، مسائل مهمی در زندگی اهل بیت (علیهم السلام) ، به ویژه زندگی باصفای حضرت امیر المؤمنین و فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) یافت می شود که نمونه‌های درس آموزی برای همسران و زوجهای مؤمن خواهد بود. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام زندگی خویش با همسر گرامیشان فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) علم و ادب و احترام دوسویه شان را چنین گزارش می کنند: به خداوند سوگند، تا زمانی که زهرای مرضیه تا زنده بود، او را بر امری خشمگین نکردم و بر هیچ کاری وادارش نساختم. فاطمه نی نیز مرا هیچ گاه خشمناک نساخت و در هیچ امری مرا نافرمانی نکرد. فاطمه در زندگی با من چنان بود که وقتی به چهره مبارکش نگاه می کردم، همه غمها و غصه ها از قلبم پاک می شد.زن و شوهری نمونه، چون حضرت امیر المؤمنین و فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) که دارای برترین صفات انسانی اند در این بخش نیز نمونه و بی بدیل اند.نوع تربیت این زوج بزرگوار در دامان پیامبر اسلام و ادبی که با آن خو گرفته بودند، به ایشان اجازه رفتاری جز این را نمیداد.
 
انسان‌های مودب و باشخصیت، خوش دارند تا در برخورد با دیگران، نام ایشان به خوبی و با احترام برده شود. برخی فرهنگ ها برای این منظور روش هایی ویژه در پیش گرفته اند؛ برای مثال در غالب فرهنگ ها، نام ها دوبخشی اند و به اسم اصلی و فرعی یا اسم کوچک و بزرگ معروف اند. در این فرهنگ ها برای احترام به افراد، نام فرعی و کوچک را به همراه نام اصلی یا بزرگ به کار می برند؛ مانند: علی محمدی، فاطمه علوی و.... افزون بر این، در برخی ملل و فرهنگ ها نیز همراه با به کار بردن نام، پسوندها و پیشوندهایی چون آقا یا خانم را به کار می برند؛ مانند آقای حسنی، خانم محمدی، حسین آقا، آقامجید، زهراخانم، فاطمه خانم و... عربها از قدیم به انتخاب لقب و کنیه، افزون بر نام اصلی برای خودشان یا فرزندانشان، پایبند بوده اند. آنان چندان به این مسئله توجه داشته اند که حتی برای فرزندان خردسال و اطفالشان نیز هنگام نام گذاری، القاب و کنیه هایی تعیین می کرده اند و از همان اوان طفولیت، آنان را به آن کنیه ها و القاب می خوانده اند. بنا بر برخی منابع روایی، وقتی از اهل بیت (علیهم السلام) پرسیده اند که فلسفه این کار چیست، آن بزرگواران پیشگیری از امور دون شأن انسانیت را علت این کار بیان فرموده اند. فردی به نام معمربن خثیم این مسئله را از زبان مبارک امام محمد باقر چنین نقل کرده است: امام محمد باقر از من پرسیدند: «کنیه تو چیست؟» عرض کردم: هنوز کنیه ای ندارم؛ چراکه فرزندی ندارم و هنوز ازداوج نکرده ام و همسر و کنیزی نیز ندارم». حضرت فرمودند: «چه چیز مانع تو شد تا برای خود کنیه ای اختیار نکنی؟» عرض کردم: «حدیثی که از جد بزرگوارتان امیر مؤمنان (علیه السلام)به ما رسیده است». امام باقر فرمودند: «آن حدیث چیست؟» عرض کردم: «از امیر مؤمنان (علیه السلام)به ما رسیده است که فرمودند: «کسی که هنوز خانواده ای ندارد و برای خودش کنیه ای اختیار می کند او ابوجعر است».
 
{«ابوجعر»، «ابوجعار» یا «أبوجعران» به حیوانی به نام کفتار گفته می شود که بسیار مدفوع می کند. همچنین به سوسک سرگین غلتان نیز گفته می شود. شاید این تسمیه به چنین افرادی، کنایه از آن است که نتیجه و ثمره عمر کسی که ازدواج نکرده و اهل و عیال و فرزندانی ندارد، چیزی جز این امور ناپسند که از وی بر جای می ماند نیست. }
 
حضرت فرمودند: «چه حرف ناپسند و شومی! این کلام، سخن امیر مؤمنان علی (علیه السلام) نیست. ما اهل بیت علی، البته برای فرزندانمان، از همان سن طفولیت، کنیه‌ای برمی گزینیم تا مبادا دیگران برچسب ها و لقبهای زشتی را به آنان نسبت دهند». (1).  
 
معمول بودن چنین رویه ای بین افراد، نشان فرهنگی بالا و حاکمیت ادب و احترام بین افراد آن جامعه است. در خانواده‌هایی که تربیتی درست و خلق وخویی برجسته دارند چنین رفتاری دیده می شود. اعضای چنین خانواده‌هایی، به ویژه زن و شوهرها، نه تنها یکدیگر را با القابی زشت و ناپسند و نام هایی با معانی بد صدا نمی کنند، بلکه به سبب حاکمیت روابطی آمیخته با ادب و احترام دوسویه میان آنان، همیشه نام یکدیگر را همراه با القاب و صفات نیک به کار می برند. شاید زیبایی ظاهری و کمال معنوی موجود در چنین رفتارهایی و نیز آثار و برکات موجود در آن موجب شده است تا پیامبر اسلام له به زنان و مردان توصیه بفرمایند یکدیگر را به نامی صدا بزنند که خوشایند آنان است. حضرت در بیانی چنین توصیه فرموده اند: همسرت را به نامی صدا بزن که دوست دارد».(2)
 
زن و شوهری نمونه، چون حضرت امیر المؤمنین و فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) که دارای برترین صفات انسانی اند در این بخش نیز نمونه و بی بدیل اند. از زندگی و روابط آمیخته با ادب و احترام آن دو شخصیت بزرگوار گزارش نشده است که آنان یکدیگر را با نام و اسمی حتی معمولی، بدون احترام و اکرام خوانده باشند. آنها همیشه یکدیگر را با القاب و کنیه که نمونه ای از رعایت ادب و احترام دوسویه در روابط انسانی است می خواندند؛ تعابیری چون: «یابن عم»، «یابن عم رسول الله»، «یا أبا الحسن»، یابن ابی طالب»، «یا وصی رسول الله»، «یا بنت رسول الله»، «یا قرة عین الرسول» و..... روایات دراین باره بسیار است که تنها به یک نمونه که بیان کننده سیره آن دو بزرگوار است اشاره می کنیم. این روایت، بیان کننده حالات نگران کننده حضرت فاطمه الزهراء (سلام الله علیها) پس از رحلت پدر بزرگوارشان است. ایشان در آن حال بیماری و کسالت جسمی و نگرانی روحی، همسر گرامیشان حضرت امیرالمؤمنین ع را به حضور طلبیدند و در ضمن بیان نگرانی ها و درددلهاشان، درباره برخی امور مهم وصیت‌هایی به ایشان فرمودند. نکته مهم در این گفت و گو این است که آن دو بزرگوار چندین بار همدیگر را مخاطب قرار دادند، اما در هیچ موردی نام یا نام تنها (زهرا، علی، فاطمه و....) را به کار نبردند. تعابیری که در این گفت و گو به کار برده شده، چنین اند: «یابن عم»، «یا بنت رسول الله» و «یابن عم رسول الله». (3)
 
پی‌نوشت‌ها:
  1. محمد بن یعقوب الکلینی الرازی، الکافی، ج1، ص۱۹
  2. همان، ج ۲، ص۹۶۳
  3. میرزاحسین النوری الطبرسی، مستدرک الوسائل، ج ۷، ص۲۱۹
منبع: همسران شایسته، اسد الله طوسی، چاپ اول، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، قم ۱۳۹۱
نسخه چاپی