دنیای کودک و تربیت آن
دنیای  کودک ، دنیایی است مملو از صفا و صمیمیت، به دور از فریب و دغل، دنیایی پاک و بی آلایش، دنیایی شگفت انگیز و زیبا. کودکان، جهان را با روحیه ای شاد و با چشمی پاک و بی آلایش و بی تکلف می نگرند، حیله ها و تزویرها و نیرنگها و پلیدیها در آنان راهی ندارد.
 
آنان پیش از این که با مشکلات دنیای بزرگترها روبه رو شوند و نیز قبل از آن که از زندگی کار برای مصرف و مصرف برای کار و یا تلاش بیشتر برای اندوختن بیشتر، خسته و ملول و عصبی گردند و کاسه صبرشان لبریز شود، باید به فکر چاره بود و آنان را نجات داد. کودکان جگر گوشه های ما هستند، آنان میوه زندگی اند. باقیات و صالحات هستند و وسیله تجارت پر سود ما در این دنیا! آنان سرمایه های سرشار کشورند، کسانی هستند که به زودی مسؤولیتهای سنگین اجتماعی و رسالت هدایت جامعه را به دوش خواهند کشید. اینان نوجوانان و جوانان امروز و سازندگان جامعه فردایند. بر ماست که آنان را صحیح تربیت نماییم و برای مسؤولیت آینده شان آماده سازیم.
 
در اصول اعتقادی ما آنچه باید بر جهان بینی و اندیشه‌ها حاکم باشد توجه به خدا و یاد و ذکر اوست ، باید همواره خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خود بدانیم و در تمام لحظات زندگی، در خانه، مدرسه، محل کار و در همه موقعیتها خود را در محضر پروردگار احساس کنیم.
 
تنها او را در زندگی مؤثر بدانیم و محور همه تلاشها و رفتار و گفتارها خدا باشد، در این صورت است که دیگر عمل ناشایستی از ما سر نمی زند و مرتکب گناه نمی شویم. به سبب غفلت است که انسان از مسیر کمال خارج می شود و در مقابل ، یاد خدا موجب تصحیح انگیزه ها و اصلاح رفتار آدمی می گردد.
 
در فرهنگ اسلامی، مسأله تعلیم و تربیت، تعلیم و تزکیه، آموزش و پرورش دو جزء جدایی ناپذیر از یکدیگر بوده و هدف از بعثت انبیا را تشکیل می دهند. در واقع، هدف از نهضت و بعثت انبیا تعلیم و تربیت انسانها بوده است.
 
اولین اصلی که پیامبر بزرگوار اسلام به عنوان محتوای تعلیم و تربیت انسانها اعلام کرد و تا آخرین لحظه‌های عمر در عمل و رفتار خویش بر آن پافشاری نمود، اصل توحید و یکتاپرستی بوده است: «قولوا لا اله إلا الله تفلحوا... ؛ بگویید خدایی جز الله نیست تا رستگار و خوشبخت شوید».توحید نه تنها یک نوع بحث ذهنی است، بلکه به عنوان زیر بنای عمل و رفتار، تصمیم و اراده و ملاک ارزشهای اخلاقی و انسانی مطرح است. نقش توحید را در سر و وضع و رفتار و عمل، نگاه و احساس، و در روابط فردی و اجتماعی می توان مشاهده کرد.فلاح و رستگاری و نجات بشر در گرو اعتقاد و التزام عملی به وحدانیت و یگانگی خداوند است. در قرآن بیش از هر چیزی بر یگانگی و یکتایی خدا تکیه شده و این اصل بیش از شصت بار با عبارتهای گوناگون آمده است: «لا اله إلا الله، لا اله إلا هو... لا اله الا انت... لا اله الا آنا ... إن إلهم لواحد .... »
 
لقمان اعلیه السلام  در مقام تعلیم و تربیت فرزند خود، اولین اصلی را که بیان می کند، همان توجه به وحدانیت و یگانگی و یکتایی خداست. «یا بنی لا تشرک بالله ان الشرک الظلم عظیم؛ ای پسرم، به خدا شرک مورز، زیرا شرک ستمی بزرگ است».
 
همچنین حضرت ثامن الائمه، علی بن موسی الرضا علیه السلام هنگام ورود به نیشابور، در آن استقبال با شکوه و تاریخی که مردم از وی به عمل آوردند، در محیطی که همه چشمها به او دوخته شده بودند و همه گوشها مشتاق شنیدن سخنان گهربار ایشان بودند، همین جمله را نقل می کنند که پدرم از پدرش و او از پدرش تا به پیامبر می رسند که او از جبرئیل لیلا و او از خدای عزوجل شنید که فرمود: «کلمة لا اله إلا الله حصنی فمن دخل حصنی امن من عذابی؛ اعتقاد به این که جز الله خدایی نیست، دژ استوار من است؛ پس هر کس به این دژ وارد شود از عذابم محفوظ می ماند».
 
این اولین اصلی بود که همه پیامبران بویژه پیامبر اکرم  صلی الله علیه وآله وسلم به عنوان معلم و مربی انسانها در تاریخ بشر، مطرح کرده و با تکیه بر آن، انقلاب و دگرگونی در جهان بینیها و سپس تحولی در رفتارها و شخصیتها و منش انسانهای عصر جاهلیت به وجود آورد. این کلمه لا اله إلا الله زیاد شنیده شده و در موقعیتهای مختلف، چون تشییع جنازه و یا حتی در مواقعی که افراد، عصبانی هستند تکرار می شود. همچنین از نظر روانی در اثر تکرار و شنیدن زیاد، این کلمه عادی شده، به طوری که دیگر هیچ گاه به معنا و مفهوم عمیق و نقش حیات بخش و مؤثر آن در زندگی توجهی نمی شود.
 
توحید نه تنها یک نوع بحث ذهنی است، بلکه به عنوان زیر بنای عمل و رفتار، تصمیم و اراده و ملاک ارزشهای اخلاقی و انسانی مطرح است. نقش توحید را در سر و وضع و رفتار و عمل، نگاه و احساس، و در روابط فردی و اجتماعی می توان مشاهده کرد.
 
توحید نه تنها در بحثهای طولانی کلامی و فلسفی صرف مطرح است ... که در برخورد دو انسان و طرح دوستی آن دو در شیوه راه رفتن. یک فرد در کوچه و خیابان، شرکت کردن در یک مجلس و گفت و گو با یکدیگر، در بین همکاران و هم مباحثه ایها و همچنین در برخورد با کودکان و زیردستان و همسر و حتی در نشستن بر سر یک سفره، به سادگی می توان حضور توحید را به چشم دیدو در نخستین نگاه می توان تشخیص داد که در این محیط، توحید حکم می کند یا شرک (در انواع مختلفش) بنابراین، هر جا که اثری از توحید نباشد، بی شک مرتبه ای از شرک حاضر است، زیرا این دو با هم نقیضند، ممکن نیست هر دو باشند و ممکن نیست هیچ کدام نباشند.
 
منبع: والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان، چاپ پنجم، مؤسسه بوستان کتاب، قم 1392
نسخه چاپی