گاه شمارى دوازده حيوانى و كاربرد آن در آثار تاريخى (1)
گاه شمارى دوازده حيوانى و كاربرد آن در آثار تاريخى (1)
گاه شمارى دوازده حيوانى و كاربرد آن در آثار تاريخى (1)

نويسنده: سيدمهدى جوادى1




چكيده

انسان به عنوان اشرف مخلوقات و موجود انديشمند و مبتكر، آن گاه كه پا به عرصه وجود نهاد، درصدد دست يافتن ابزارى برآمد تا بدان طريق بتواند با برنامه ريزى هاى صحيح و دقيق، حداكثر بهره مندى را از زمان براى غلبه بر موانع و مشكلات موجود در پيش گيرد و موجبات لازم را براى استمرار حيات خويش بيش از پيش فراهم سازد.در اين راستا اين موجود متفكر، با تدبّر در آسمان ها و زمين و چگونگى استقرار سيارات و ستارگان و حركت هماهنگ آن ها و قوانين حاكم بر اين امور، به نوآورى جديدى دست زد كه بعدها به تقويم و گاه شمارى شهرت يافت، لكن اين ابزار سنجش و تقسيم زمان، در برخورد با فرهنگ ها و نيازهاى اجتماعى در زمان ها و مكان هاى گوناگون در سطح جهان، صورت هاى متفاوتى را پذيرفت و به تبع آن، نام هاى مختلفى به خود گرفت كه يكى از آن ها تقويم دوازده حيوانى است.
خود اين گاه شمارى نيز با عناوينى همچون تقويم هاى مغولى، خطايى، او يغورى، قيچاقى و تركى، در برخى از مقاطع تاريخى، بهويژه دوره سلطه مغولان و عصر صفوى و حتى به طور نسبى تا سال 1304ق . در ميان ساكنان بخش هايى از جهان، از جمله چين، تركستان شرقى و ايران به كار گرفته شد.براين اساس، مقاله حاضر در صدد آن است كه به سبب كاربرد نسبى آن در برخى از آثار مكتوب تاريخى به پاره اى از موضوعات درباره اين گاه شمارى، همچون منشأ پيدايش، دليل نام گذارى، فلسفه نام سال ها و ميزان و چگونگى به كارگيرى آن در نوشته هاى تاريخى بپردازد.

الف . تاريخچه پيدايش

انسان به عنوان گل سر سبد مخلوقات و موجود انديشمند، در ميان ساير موجودات از ابتداى آفرينش، جهت تأمين بخشى از نيازهاى ضرورى در حيات خويش، تدبّر در آسمان ها و زمين را راهكارى مناسب براى ايجاد تسهيلات در ادامه زندگى خويش تشخيص داد; بنابراين، آدمى مجموعه هايى از ستاره ها را كه به يكديگر نزديك بودند و بر روى هم جانورى يا چيزى را كه او مى شناخت تداعى مى كردند، به همان نام ها ناميد و بدين سان، صورت هاى فلكى در فرهنگ نوظهور آدمى جايى براى خود يافتند و واژه هايى همچون خرس بزرگ، خرس كوچك، اژدها، اسب و ... در قلمرو فكرى و فرهنگى انسان ها قرار گرفتند. و از آن ميان، دوازده صورت كه در نوار باريكى از آسمان در دو طرف راهى كه خورشيد مى پيمود، واقع شده و فاصله هاى زمانى كه خورشيد در مقابل هر يك از آن ها از صورت هاى ديگر قرار داشتند، نام برج بر آن ها نهاد و نوار باريك آسمان به عرض نزديك به 16 درجه را كه جايگاه آن ها بود، منطقة البروج خواند و مسير خورشيد را دايرة البروج ناميد و بر ستاره هايى كه از نظرش برجستگى خاصى يافتند، نام هايى گذاشت. و عاقبت، خورشيد، ماه، برج ها و ستاره هايى چند در تقسيم زمان مشكل گشاى آدمى شدند و با توجه به شناخت حركات آن ها بود كه زمان تقسيم بندى شد، گاه شمارى آغاز گشت و تاريخ پيش رفت.
قرآن كريم هم به اين موضوع، يعنى نقش خورشيد و ماه در نگاه داشتن حساب زمان، اشاره كرده است;2 مانند آيه 189 سوره بقره3 و آيه 96 سوره انعام.4بر همين اساس، گاه شمارى يا تقويم مجموعه قاعده ها و نيز جدول هايى است كه براى تقسيم زمان و گروه بندى روزها و واحدهاى كوچك تر يا بزرگ تر از روز، به شيوه هاى مناسب و تنظيم كارهاى دينى و غيردينى و ثبت رويدادها تنظيم شده است. هرقومى كه تمدنى پيشرفته داشته، داراى گاه شمارى خاص خود بوده است. از اين رو، گاه شمارى هاى آشورى، بابلى، مصرى، چينى، ژاپنى، هندى، مسيحى، ايرانى، عرب و اسلامى، يهودى، تركى، افغانى و مانند آن ها به وجود آمدند. در اين باب، از سه نوع گاه شمارى قمرى، شمسى و شمسى ـ قمرى نيز، بايد نام برد; لكن گاه شمارى قمرى كهنسال تر است و اين امرى طبيعى است، زيرا گردش ماه با تغييرات مشهود و محسوس براى آدميانى كه در دوره كودكى جهان مى زيسته اند، چشمگيرتر از تغييرهاى خيلى كمتر محسوس خورشيد بوده است.5

تناسب گاه شمارى ها با فرهنگ ها

در اين ميان، بدون ترديد گاه شمارى ها ـ همان گونه كه اشاره شد ـ بر پايه نيازهاى بشرى و برنامه ريزى هاى لازم براى غلبه بر مشكلات در زندگى بهوجود آمده اند; و به همين سبب، مسائل گوناگون اجتماعى، سياسى، اقتصادى و فرهنگى انسان ها در زمان ها و مكان هاى مختلف بر چگونگى پيدايش و تنظيم گاه شمارى ها تأثير مستقيم داشته است و به عبارت ديگر، گاه شمارى ها در ميان ملل مختلف بيشتر بر اساس فرهنگ ها و نيازهاى گوناگون جوامع انسانى به وجود آمده اند. گاه شمارى دوازده حيوانى تركان نيز از اين امر مستثنا نبود; زندگى اجتماعى، مهاجرت و كوچ نشينى تركان موجب شد كه گاه شمارى آنان بيشتر بر اقتصاد كشاورزى سنتى استوار گردد و چون وضعيت معيشتى آنان وابسته به خاك بود، از اين رو، تقويمى را مورد استفاده قرار دادند كه با آداب و رسوم گله دارى و جمع آورى دام ها در چراگاه ها همخوانى داشته باشد. بنابراين، آنان آغاز اين گاه شمارى را فصل بهار قرار دادند و نيز به فصل برداشت محصولات كشاورزى بيش از هر چيز ديگر توجه نمودند و سال ها و ماه ها را با نام هاى تركى حيوانات نام گذارى كردند.6
گرچه وجه تسميه اين گاه شمارى و حيوانات دوازده گانه مذكور در آن، خود مى تواند دلايل متقنى بر منشأ اين گاه شمارى باشد، لكن نظريات ديگرى هم در اين باب بيان شده است. در اين زمينه، مجتبى مينوى به نقل از كتاب تقويم و تاريخ درا يران قديم نوشته ذبيح الله بهروز مى نويسد: «ايرانيان عمر دنيا را از ابتداى خلقت تا ختم جهان، به دوازده هزاره هزار ساله (چون هزاره غير هزار ساله بوده است!) و شش دوره 1508 ساله تقسيم كرده بودند (اين توضيح لازم است كه شش نصف دوازده است) و دوازده حيوان انتخاب كرده بودند كه هر سال را به نام يكى از آن ها بنامند; موش، گاو، پلنگ، خرگوش، نهنگ، مار، اسب، گوسفند، بوزينه، مرغ، سگ و خوك (در آن ايام نهنگ و بوزينه در ايران فراوان بود، اما گربه و خر و ساير حيوانات در اين سرزمين يافت نمى شد.) اين كه خواجه نصير الدين طوسى گفته است كه من اين دوره دوازده سالى را از تقويم ساخت «اويغور» اقتباس كرده ام، اشتباه است. اين ها را اهل چين در قرن پنجم ميلادى از ايرانيان اقتباس كرده بودند و از آن ها به ترك ها رسيده بود، ولى در ايران حتى در عصر ذوالقرنين و موقع طوفان هم متداول بوده است.»7
اما بايد توجه داشت كه مينوى پيش از اين موضوع در اين باب مى نويسد: «هم چنين ولايت خطاى و چين و ماچين و سولانقه و جورجه و قراخكاى و ولايت اويغور تا سرحد تركستان و از آن جانب تا سرحد هندوستان همه به كتب علمى اهل خطاى عمل مى كنند و هر چند لغت و مذاهب ايشان مختلف است; مانند آن كه قوم اويغور كه زمان و خط ايشان جداست، آن مقدار كه از علم نجوم معلوم كرده از كتب اهل خطاى عمل مى كنند و آنچه دوازده سال ايشان را به دوازده نام حيوان مخصوص گردانيده هم اصطلاح قوم خطاى است، ليكن اهل اويغوران از آن دوازده سال همان قدر معلوم كرده اند كه دوازده سال مى شمارند.8در عين حال، كامل ترين گزارش پيرامون منشأ و چگونگى پيدايش گاه شمارى دوازده حيوانى را، محمود كاشغرى، عالم تركشناس قرن پنجم هـ .ق در فرهنگنامه تركى ـ عربى خويش به نام ديوان لغات الترك كه آن را در سال هاى 466-467 هـ . نگاشته، آورده است.
او در اين باره مى نويسد: «... و اين چنان است كه تركان نام دوازده صنف از جانوران را گرفتند و نشانه قرار دادند براى دوازده سال، پس حساب زادن ها و تاريخ ها در جنگ ها و غير آن به گردش اين دوازده سال است. و اصل آن اين بوده است كه پادشاهى از پادشاهان ايشان نيازمند شد به دانستن تاريخ جنگى كه سال ها پيش رخ داده بود، پس به اشتباه افتادند در سال وقوع جنگ، آن گاه رأى زد و مشورت كرد با قوم خود در آن و گفت: هم چنان كه ما در باره اين تاريخ به اشتباه افتاديم پس از ما نيز هم چنان در اشتباه خواهند افتاد; پس ما اكنون دوازده سال را به عدد ماه ها و عدد برجهاى آسمان نام گذارى مى كنيم تا بعد از اين با گردش آن حساب دوازده سال نگاه داشته شود و اين يادگارى جاودانه باشد. قوم گفتند: هر چه مصلحت بينى بكن. پس بيرون رفت به شكاركردن و فرمان داد كه وحوش را ناگزير سازند كه به رود «ايلا» در آيند ـ و آن آبى است بزرگ ـ پس صيد آغاز كردند. وحوش به آب رود پناه بردند و دوازده صنف از آن ها از رود گذشتند.
آن گاه اطلاق كرد نام هر گذرنده اى از آن ها را بر سالى; اول آن ها «سجغان يلى» يعنى سال موش سپس «اُوديلى» يعنى سال گاو، بعد از آن «بَرْس يلى» يعنى سال يوزپلنگ. و بعد آن «تقشغان يلى» يعنى سال خرگوش. و بعد آن «ناك يلى» يعنى سال تمساح و بعد آن «يلان يلى» يعنى سال مار و بعد از آن «يُنديلى» يعنى سال اسب و بعد آن «قوى يلى» يعنى سال گوسفند و بعد آن «بِجِن يلى» يعنى سال بوزينه (ميمون) و بعد از آن سال مرغ و آن «تقاغويلى» است و بعد از آن «اِستايلى» يعنى سال سگ و بعد از آن سال خوك است كه ناميده مى شود «تُنْكُنريلى» و چون به خوك رسيد بازگشت مى كند شماره از سجغان كه موش باشد. اين فعل طولانى و چندان فايده ندارد.»9

ب . فلسفه عناوين سال ها و ماه ها در گاه شمارى دوازده حيوانى

كاشغرى پيرامون حكمت هر يك از اسامى سال هاى دوازده حيوانى تركان مى نويسد: «تركان گمان مى برند كه در هر يك از اين سال ها حكمتى است و بدان فال مى زنند. پس گويند: «اُوديلى» يعنى سال گاو، در آن جنگ ها افتد، زيرا كه گاو سُرو زن و شاخ زن است و چون داخل سال مرغ شود، در آن سال، طعام فراوان گردد، اما ميان مردمان تشويش و نگرانى افتد، زيرا كه غذاى مرغ دانه است و او پيوسته چيزهاى خرده و ريز را زير و رو مى كند و چون سال تمساح در آيد باران ها و فراوانى باشد، چه جايگاه نهنگ و تمساح در آب است و چون به سال خوك در آيد در آن سال، سرما و برف و فتنه و آشوب بسيار شود و به همين گونه گمان مى برند براى هر سال چيزى را.»10
وى درباره عناوين ماه ها، هفته ها و روزها در نزد تركان مى افزايد: «تركان را نام روزهاى هفته نيست، زيرا كه هفته با اسلام شناخته شده است. هم چنين نام عربى ماه در شهرها به كار مى رود. چادرنشينان و مردم جاهل از كفار، ماه ها را بر مبناى چهار فصل نام گذارى مى كنند. و براى هر سه ماه از آن ها اسمى است كه با آن در مى يابند و تشخيص مى دهند حساب گذشت سال را، چنان كه در آغاز بهار بعد از نيروز (نوروز) «اُغلاق آى» يعنى ماه بزغاله و پس از آن «اُلُغ اُغلاق آى» يعنى ماه بزغاله بزرگ، زيرا كه بزرگ مى شود در ماه دوم. پس بعد از آن «اُلُغ آى» يعنى ماه بزرگ، زيرا كه مى باشد ناف تابستان، پس بسيار مى شود شير و آشكار مى گردد هر نعمتى كه در چارپايان و در زمين است و هم چنين است غير اين ها از فصل ها.»11

ج . تأثير گاه شمارى دوازده حيوانى برگاه شمارى ايرانى

گاه شمارى دوازده حيوانى با سلطه مغولان، به ايران راه يافت، به گونه اى كه قسمت اعظم زيج ايلخانى كه در رصدخانه ايلخانى به سال 658ق . به حمايت هلاكوخان مغول و به سرپرستى خواجه نصيرالدين طوسى تأسيس گرديد به شرح جزئيات گاه شمارى دوازده حيوانى اختصاص يافته است. در اين ميان، خواجه نصيرالدين طوسى كه نخستين منّجم ايرانى است، در اولين فصل زيج خود مى نويسد: «تاريخى كه پادشاهان ما [= ايلخانان] به كار مى برند تاريخ قتا(ختا) و تركان است...»; و لكن به نوشته وى گاه شمارى چينى ـ اويغورى در زمان هلاكوخان در ميان ايرانيان رواج نداشته است. او مشخصات اين گاه شمارى را از يك دانشمند و منجّم چينى به نام فومنجى كسب كرده است. نيز بايد گفت كه شرح هاى گاه شمارى چينى ـ اويغورى كه در منابع اسلامى پس از تأليف زيج ايلخانى نوشته شده، ظاهراً از زيج ايلخانى اقتباس شده است. به طورى كه كندى هفت زيج را كه در فاصله بين تأليف زيج ايلخانى تا تأليف زيج الغ بيگ نوشته شده و در آن ها درباره اين گاه شمارى بحث شده اسم برده است كه از جمله آن ها زيج محى الدين مغربى به سال 675هـ . و زيج خاقانى تأليف غياث الدين كاشى، از كاركنان رصد خانه سمرقند، در زمان الغ بيگ است.»12
براى تعيين ميزان تأثيرگذارى گاه شمارى دوازده حيوانى اويغورى بر گاه شمارى هاى ايران لازم است نگاهى گذرا بر گاه شمارى هايى كه در ايران دوره مغول و پس از آن رايج بوده است، بيفكيم.پس از فتح ايران توسط مسلمانان، گاه شمارى هجرى قمرى به تدريج رواج عام يافت و در دوران تسلّط مغولان بر ايران در اوج رواج خود بود. ولى جنبه تقدس گاه شمارى هجرى قمرى به سبب آن كه مبدأ آن نخستين روز سال هجرت حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) از مكه به مدينه است و برگزارى مراسم مذهبى مسلمانان جهان با گاه شمارى مذكور از يك سو و عقيده منجّمان مسلمان كه هرگونه تغييرى را در جزئيات گاه شمارى مذكور، خلاف دستور صريح قرآن مجيد تلقّى مى كردند، از سوى ديگر، مانع بزرگى براى رواج گاه شمارى دوازده حيوانى بوده است. از اين رو، در دوره صفويان (907-1148هـ .ق) هنگامى كه حكومت براى رواج گاه شمارى شمسى قمرى دوازده حيوانى پا فشارى مى كرد، مردم به سختى مقاومت كردند. با اين همه، دكتر بازن عقيده دارد كه مسلمانان به علت عدم آشنايى با دانش نجومى كه گاه شمارى دوازده حيوانى بر آن استوار است تصور مى كردند كه گاه شمارى مذكور ردپايى از دوران حيوان پرستى تركان است.13
گاه شمارى دوازده حيوانى از تركيب بعضى از اصول گاه شمارى هاى جلالى هجرى قمرى و دوازده حيوانى چينى ـ اويغورى شكل گرفته است. اين گاه شمارى در طول هفت قرنى كه در ايران رواج داشت، يعنى از حمله مغول در سال 617هـ . تا سال 1304هـ . ش، همواره به يك صورت نبوده و تغييراتى در آن صورت گرفته است و به همين دليل كلمه ايرانى را نيز به همراه دارد. مبدأ گاه شمارى مذكور مطابق با روز پنجشنبه 15 ژوئيه سال 622 مسيحى و نخستين روز سال قمرى است كه حضرت پيامبر(صلى الله عليه وآله) از مكه به مدينه هجرت فرموده است و مستقيماً از گاه شمارى هجرى قمرى اقتباس شده است; بروج دوازده گانه شمسى به عنوان ماه هاى گاه شمارى دوازده حيوانى ايرانى از گاه شمارى جلالى اقتباس شده و تنها براى تعيين تاريخ پرداخت ماليات ها به كار برده مى شده است. در دوران صفويه كه گاه شمارى دوازده حيوانى با ماه هاى قمرى رواج عمومى داشت، ماه هاى شمسى را نيز در تقويم هاى ساليانه ثبت مى كردند.14
چنان كه اشاره شد، اين گاه شمارى گرچه در زمان صفويان رنگ رسمى و دولتى به خود گرفت، ولى از ربع دوم سده سيزدهم هجرى كه گاه شمارى خورشيدى در جامعه ايرانى پا گرفت، باز سال هاى دوازده حيوانى اويغورى دوشادوش تاريخ هجرى گام برمى داشت و معمولا به هر سال هجرى يك نام دوازده حيوانى هم اضافه مى شد و گاهى هم حذف مى گرديد; تا اين كه در قانونى كه در سال 1304هـ .ش براى تنظيم تقويم به تصويب رسيد، به كار بردن سال هاى دوازده حيوانى متوقف گرديد، لكن با اين حال، هنوز هم گشتن سال به روى ـ مثلا ـ سگ و خوك در ميان مردم مطرح است.15

د . اسامى سال ها در گاه شمارى دوازده حيوانى وانطباق آن با سال هاى ديگر

در گاه شمارى دوازده حيوانى، چنان كه از وجه تسميه آن پيداست، براى نام گذارى سال ها از اسامى دوازده حيوان استفاده مى شود; كه ابونصر بدر الدين فراهى سنجرى (سگزى)، آن ها را در كتاب خود به نام نصاب الصبيان به نظم كشيده است. وى كه گويا نخستين كسى از دانشمندان عربى دان ايرانى است كه لغت عرب را براى سهولت تعليم آن به كودكان پارسى، به شعر پارسى در آورده است و بنا به نوشته كاتب چلبى (م 1067هـ .) در زمان حمله مغول به ايران و تا سال 640هـ . در ايران مى زيسته است،16
با عنوان «اسامى سال هاى تركيه»، نام سال ها را در گاه شمارى دوازده حيوانى بدين صورت بيان مى كند:
بحر هَزَج اَخر ب ايا فخر تبار *** اين وزن آمد بخوان چو درّ شهوار
مفعولُ مفاعِلُن فعولُن فَعَلُن *** هر صبح چو بلبلان همى كن تكرار
موش و بقر و پلنگ و خرگوش شمار *** زين چار چو بگذرى نهنگ آيدو مار
آن گاه به اسب و گوسفند است حساب *** حمدونه و مرغ و سگ و خوك آخر
كارفراهى هم چنين در جاى ديگر از اثر ياد شده خود صورت تركى اين اسامى را كه در گاه شمارى دوازده حيوانى بدان شكل نمود پيدا مى كنند، آورده است:
سيچقان و اود و پارس و توشقان ولوى پس *** ئيلان و يونت و قوى است نام هاى سال
پيچى و سپس تخاقوى و ايت است بعد از آن *** تنگوز دان تو اى پسر صاحب كمال17

پی نوشت:

1 دانشجوى دكترى تاريخ و تمدن ملل اسلامى.
2. احمد بيرشك، گاهنامه تطبيقى سه هزار ساله، ص 2.
3. يسئلونك عن الاهلة قل هى مواقيت للناس و الحج.
4. فالق الأصباح و جعل الليل سكناً و الشمس والقمر حسباناً.
5. احمد بيرشك، ص 2 و 3.
6. "Nevruz and 12 animal calen dar used by the turks" www . ozturk ler. com / data - english / 0001 / 0001 - 16 - 02 . htm .
7. مجتبى مينوى، تاريخ و فرهنگ، ص 551.
8. همان، ص 339.
9. محمود كاشغرى، ديوان لغات الترك،ج1، ص288 - 290، دايرة المعارف آذربايجان شوروى،ج6،ص 395.
10. كاشغرى، ص 290.
11. همان، ص 290-291.
12. دكتر رضا عبداللهى، تاريخ تاريخ در ايران، ص 322-325.
13. همان، ص 327.
14. همان، ص 331-333.
15. بيرشك، ص 201.
16. ابونصر فراهى، نصاب الصبيان، به اهتمام دكتر محمدجواد مشكور، ص الف، د، و.
17. همان، ص 58 و 77.

ادامه دارد .....


نسخه چاپی