نهضت ملی شدن نفت

تحلیلی بر نهضت ملی شدن نفت


 نوشته شده توسط مرتضی شیرودی

موضوع اصلی و مهم دهه 1320، نفت بود که ادامه امتیاز دارسی  به شمار می رفت.

در سال 1280 دارسی، امتیاز بهره‌برداری از نفت جنوب را بدست آورد.

برطبق این امتیاز که قرار بود به مدت 60 سال ادامه یابد، دارسی تعهد کرد مبلغ 20000 پوند و 20000 سهم از سهام شرکت و 16 درصد از منافع خالص خود را به دولت ایران بدهد اما دولت انگلیس که به اهمیت نفت ‌پی برده بود،بیشترین سهام شرکت را خریداری کرد.

در یک موافقت‌نامه جدید که در سال 1312 به امضاء طرفین رسید، به ظاهر، 20 درصد حق امتیاز و سود خالص ایران افزایش یافت با وجود این،سهم ایران بسیار اندک بود.[1]

در سال های جنگ جهانی دوم،باردیگر نفت به مسأله مهم در سیاست داخلی و خارجی ایران تبدیل گردید.

دولت ساعد که در 1323 روی کار آمد،به مذاکرات پنهانی واگذاری نفت شمال به آمریکایی ها پرداخت و اندکی بعد،روس ها هم با اعزام هیأتی، تقاضای نفت شمال را کردند.

ورود کافتارزاده معاون کمیسر امورخارجه شوروی جهت درخواست امتیاز نفت شمال،تظاهرات حمایت آمیز حزب توده را به دنبال داشت.

مجلس با این اقدام ساعد،مخالفت کرد و ساعد به ناچار استعفاء  داد.

پس از ساعد،مجلس به نخست وزیری مصدق که مهم ترین مخالف اقدامات نفتی دولت بود،تمایل نشان داد ولی مصدق، ترجیج داد در مجلس با اتخاذ سیاست موازنه منفی، مانع از واگذاری امتیاز نفت به روسیه و آمریکا گردد.

در چنین موقعیتی، دکترمصدق که با شعار نفت برای ایرانی در مجلس فعال بود به همراهی دیگر نمایندگان ملی –مذهبی مجلس و با حمایت روحانیت،قانونی را در مجلس گذراند که دولت را از هر گونه مذاکره و اعطای امتیاز نفت به خارجیان تا پایان جنگ جهانی دوم، بدون اجازه مجلس، منع می‌کرد.

متخلفین از این قانون، به حبس سه تا هشت سال و انفصال دائم از خدمات دولتی محکوم می شدند،[2] اما مصدق، حاضر نشد طرح غلامحسین رحیمیان(نماینده قوچان) که امتیاز نفت جنوب را از انگلیسی ها سلب کند را امضاء کند.

این اقدامات،گرچه واکنش مجلس به رقابت شدید و پنهانی هیأت های آمریکایی و روسی برای کسب امتیاز نفت به شمار می رفت اما  خواسته و ناخواسته،رضایت دولت انگلیس را همراه داشت،زیرا،انگلیسی ها همچنان بدون رقیب در عرصه نفت باقی می ماندند.[3]

قوام الدوله که در تمام دوره پادشاهی رضاخان از سیاست کنار گذاشته شده بود برای باردوم بعد از شهریور 1320 در اسفند 1324 نخست وزیر شد.

او بلافاصله حکومت نظامی را لغو کرد،اساس سیاست خود را نسبت به دول متفق مودت قرار داد و با روس ها وارد مذاکره شد.

نفت شمال،خودمختاری آذربایجان و تخلیه ایران مهم ترین مسائل مورد مذاکره بود.

حاصل مذاکره نخست وزیر(قوام) و سفیر کبیر شوروی در ایران(سادچیکف) ترک بخش هایی از ایران توسط قوای روسی،پیشنهاد ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی از سوی دولت به مجلس،کمک روس ها به حل و فصل خودمختاری آذربایجان بود.[4]

سادچیکف بلافاصله پس از افتتاح مجلس پانزدهم،مسأله تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی را به قوام گوشزد کرد.

قوام طرح را برای تصویب به مجلس فرستاد و خود نیز، گزارشی از مذکراتش با روس ها به مجلس ارائه کرد.

مجلس در یک ماده واحده موافقت نامه نفت ایران(قوام) و شوروی(سادچیکف)را مغایر قانون منع مذاکره راجع به امتیاز نفت دانست و آن را کأن لم یکن قلمداد کرد و دولت را مکلف کرد برای احقاق ایران اقدامات لازم را درباره امتیازهای موجود به خصوص شرکت نفت جنوب به عمل آورد و مجلس را از نتیجه مذاکرات مطلع کند.[5]

پس از آن،اقلیت مجلس پانزدهم (مکی،بقایی،حائری زاده،رحیمیان و آزاد) با کمک مؤثر بعضی از نمایندگان (معظمی،امیر تیمور)مانع از تصویب قرارداد الحاقی گس(نماینده شرکت نفت ایران و انگلیس) –گلشائیان(وزیر دارایی ایران) مبنی بر تمدید قرارداد 1933 شدند در حالی که مصدق نسبت به واگذاری این امتیاز،مخالفتی نکرد.[6]

آمریکایی ها از این فضا و با اتکاء به وابستگی قوام به او پیشنهاد کردند که ایران نفت خود را به یک شرکت مشترک آمریکایی –ایرانی بسپارد.بدین سان آمریکایی ها که زمانی متاضی سهیم شدن در 20 درصد نفت ایران بودند،برای تصاحب همه آن به میدان آمدند.

مصدق،پیروان زیادی پیدا کرد. او با هشت نفر دیگر از نمایندگان، جبهه ملی را تشکیل داد و با کمک آنان، در جهت دادن مجلس به دفاع از منافع نفتی کوشید اما شاه، در خرداد 1328 عبدالحسین هژیر را به نخست وزیری منصوب کرد.

انتصاب او بلافاصله مورد اعتراض آیت الله کاشانی قرار گرفت. او نخست وزیر را نوکر و جاسوس دولت انگیس ‌خواند.

سرانجام وی،در بهار سال 1329 توسط سیدحسین امامی عضو جمعیت فدائیان اسلام ترور شد.

هژیر هم از مخالفان ملی شدن نفت بود.پس از کشته شدن هژیر،شاه در تیر 1329 سپهبد حاج علی رزم‌آرا را به نخست‌وزیری تعیین کرد.

او که نتوانسته بود از آمریکائی‌ها کمک مالی بگیرد،[7] مجبور شد از طریق موافقت نامه جدید 50 ـ 50 با شرکت نفت ایران و انگلیس برای حل و فصل مشکلات مالی کشور اقدام کند ولی رزم آرا صریح تر از هژیر، مخالف ملی کردن نفت بود، او اعتقاد داشت بدلیل مسائل مالی و نداشتن تخصص کافی، این اقدام از نظر اقتصادی برای مملکت فاجعه‌آمیز است!

رزم آراء در تیر 1329 موافقت نامه جدید را که تغییر یافته لایحه گس –گلشائیان بود را برای تصویب به مجلس قرستاد.از سوی مجلس شانزدهم کمیسیون مخصوص نفت تأسیس شد تا به بررسی لایحه بپردازد.

نظر کمیسیون آن شد که این لایحه برای استیفای حقوق ایران کافی نیست.مجلس کمیسیون را مأمور بررسی نحوه حل و فصل نفت کرد.

رزم آراء برای جلوگیری از عدم تصویب لایحه آن را از مجلس پس گرفت.[8]

سرانجام او هم در 16 اسفند 1329 توسط یکی از اعضای فدائیان اسلام(خلیل طهماسبی) ترور شد.ترور وی موجب شد که راه برای موافقان ملی شدن نفت فراهم شود زیرا،این اقدام، یکی از مهم ترین مخالفان ملی شدن نفت را از سر راه برمی داشت و موضع آیت الله کاشانی، دکتر مصدق و مجلس را در باره ملی شدن نفت تقویت می کرد.

تصمیم کمیسیون نفت،ملی شدن نفت بود که در 17 اسفند 1329 اعلام شد و در 24 و 29 اسفند همان سال به تصویب مجلس شورا و سنا رسید.کمیسیون مجددا مأمور شد تا طرز اجرای ملی شدن صنعت نفت را ارائه کند.

حسین علا که در 21 اسفند 1329 به نخست‌وزیری رسید، پیشنهاد کرد که ایران، موافقت‌نامه ایی را امضا کند تا بر طبق آن، تکنیسین‌های خارجی، صنعت نفت را اداره کنند.

مصدق و طرفدارانش، حاضر  به قبول این پیشنهاد نبودند و حسین علا را وادار به استعفا کردند البته اعتصاب کارگران نفت جنوب به دلیل کاهش پرداخت 30 درصد فوق العاده و اعلام حکومت نظامی در جنوب نیز از دلایل دیگر استعفای علاء بود.

در آن جو سیاسی، فردی غیر از مصدق، نمی‌توانست نخست‌وزیر باشد. به این ترتیب، در 7 اردیبهشت 1330نخست‌وزیری مصدق اعلان شد و سه روز بعد،مجلس سنا، قانون خلع ید انگلیسی ها از نفت ایران(مصوب مجلس) راتأیید کرد.[9]

از اولین اقدامات مصدق، اقدام علیه برخی از عناصر خاندان پهلوی از جمله اشرف بود. مصدق درست یک ساعت پس از انتصاب، پیامی برای اشرف فرستاد تا  درعرض 24 ساعت، ایران را ترک کند.[10]

انگلیس از ایران به دیوان داوری لاهه شکایت کرد اما مصدق هیأت مدیره شرکت نفت را تعیین کرد و قانون خلع ید را در 29 خرداد به اجراء گذاشت.

اورل هریمن(مشاور مخصوص ترومن رئیس جمهور آمریکا) به پادرمیانی آمد ولی نتیجه ای نگرفت.

انگلیسی ها،از ایران به شورای امنیت شکایت کردند اما شورا رأی به مسکوت ماندن موضوع تا اعلام نظر دیوان داد.

انگلیسی ها به محاصره اقتصادی ایران دست زدند،پول های ایران را در بانک های انگلیسی بلوکه کردند، یکی از نفت کش های حامل نفت ایران را متوقف نمودند،کشورها را به عدم خرید نفت ایران تشویق کردند و کنسول گری های خود در ایران را تعطیل نمودند با این وصف،رأی دیوان لاهه به عدم صلاحیتش در رسیدگی به شکایت انگلیس از ایران،پیروزی بزرگی در فرایند ملی شدن نفت بود.[11]

این پیروزی، کسب اختیارات کامل از مجلس،بازگشت مجدد به نخست وزیری که پس از قیام 30 تیر روی داد،مصدق را مغرور و او را از روحانیت و آیت الله کاشانی دور کرد و امکان پیروزی مخالفانش را فراهم نمود.

مخالفت مجلسی که کاشانی در رأس آن قرار داشت با تقاضای تمدید اختیارات شش ماهه به مدت یک سال دیگر،او را به مخالفت با کاشانی کشاند.

در این شرایط،مصدق در مقابل سه جبهه روحانیت،دربار و انگلیس قرار گرفت.توطئه قتل مصدق توسط دربار و قتل سرتیپ افشارطوس(رئیس شهربانی) موجب شد نمایندگان حامی مصدق استعفاء دهند.

متعاقب آن،دولت پس از انجام رفراندوم انحلال مجلس،آن را منحل و وعده برگزاری انتخابات مجلس هجدهم را می دهد.

در این شرایط همه چیز برای کودتا علیه مصدق فراهم بود  که کودتا با عزل مصدق در25 مرداد و دستگیری او در 28 مرداد به پیروزی رسید.[12]

مصدق که در میان شور و هیحان ملت، لایحه ملی شدن صنعت نفت را تصویب کرد،نتوانست  ثروت از دست رفته ایران را برگرداند بلکه وضعیت اقتصادی بدتر ‌شد و نفت مجددا در اختیار انگلیسی ها قرار گرفت.

مصدق از زمانی که به قدرت رسید، پشتیبانان مذهبی خود را کمتر به حساب می‌آورد و توجهش بیشتر به گروه‌های ملی و غیرمذهبی ترمعطوف بود.

در این هنگام ، آمریکائی ها نیز، در ارتباط با مصدق، گرفتار تردید شدند و احساس کردند ایران در مسیر فرو رفتن درگرداب کمونیزم قرار گرفته است لذا در یک اقدام مشترک با انگلیسی ها علیه مصداق همراه شدند.

کودتا، طرح مشترکی از سوی آمریکا و انگلیس بود که با ارسال یک پیام محرمانه به شاه به وسیله اشرف کلیک خورد.

این طرح( آژاکس) عبارت بود از نوعی عملیات اطلاعاتی برای بازگرداندن قهری شاه به تخت سلطنت که توسط سازمان سیا با هزینه شصت هزار دلار انجام گرفت.

در اجرای این طرح،شاه مصدق را برکنار و زاهدی را به جای وی گمارد. وقتی سرهنگ نصیری، (فرمانده گارد سلطنتی) فرمان را برای ابلاغ به نخست‌وزیر می‌برد، مصدق او را بازداشت می‌کند و اعلام می‌کند که کودتای شاه، شکست خورد در حالی که مصدق به دلیل قطع ارتباط با نیروهای مردمی و مذهبی،مغلوب اقدام نظامیان گردید.

مصدق دستگیر و محاکمه شد. دادگاه او را به سه سال زندان محکوم کرد و به احمد آباد کرج تبعید کرد.[13]

 دولت زاهدی اولویت را به برقراری مجدد جریان نفت ایران به بازارهای جهان داد و با بربرقراری رابطه سیاسی با انگلیس و در سال 1333،یک قرارداد 50 ـ 50 به تصویب رساند.

دولت آیزنهاور  برای حفظ دولت دست نشانده، 45 میلیون دلار کمک اضطراری به ایران داد.

نهضت ملی شدن نفت و مسأله مصدق به شاه آموخت که زمان آ ن  فرا رسیده تا پادشاه با دیکتاتوری بیشتری قدرت را به دست گیرد.

بدین سان،حکومت ایران هر روز بیشتر به حکومت شاه تبدیل می‌شد.در این راستا،یکی از تصمیماتی که در این زمان گرفته شد تأسیس ساواک بود .

ساواک در واقع زاده همکاری مشترک ایران و  آمریکائی ها بود. اعضایش را سازمان سیا با همکاری سازمان پلیس مخفی اسرائیل( موساد) تربیت کرد.

وظیفه اولیه ساواک کمک به شاه در جلوگیری از نفوذ کمونیزم بود.[14]

پینوشت:
[1]- ژان پیردیگار و دیگران، در قرن بیستم،ترجمه عبدالرضا(هوشنگ) مهدوی(تهران:البرز،،1377)ص138.

[2]- مدنی،تاریخ سیاسی معاصر ایران،ج1، همان،ص291.

[3]- همان، ص289.

[4]- همان، ص311.

[5]- همان، ص317.

[6]- کاتوزیان،همان،ص406.

[7]- دیگار و دیگران،همان،ص140.

[8]- کاتوزیان،همان، ص40.

[9]- عبدالرضا(هوشنگ) مهدوی،صحنه هایی از تاریخ معاصر ایران(تهران:علمی،1377)ص400-394.

[10]- اشرف پهلوی،من و برادرم(تهران:علم،1376)ص217.

[11]- همان.

[12]- اداره کل آرشیو،اسناد و موزه،دولت های ایران(تهران:وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1378)251-250.

[13]- مدنی،تاریخ سیاسی معاصر ایران،ج1، همان،ص291.

[14]-مدنی،تاریخ سیاسی معاصر ایران،ج1،همان،ص584.

سایت: سخن تاریخ


منبع: مرکز مطالعات شیعه


نسخه چاپی