مدیریت در دیدگاه اسلامی
مدیریت در دیدگاه دینی و اسلامی نوعی ولایت است؛ اگر کسی به شکل جامع الشرایط مدیریت کند، ولایت الهی را نمایندگی می کند؛ در غیر اینصورت ولایت شیطانی را نشانگر است. امام نظریه ولایت فقیه را به عنوان مدیریت فقیه مطرح می کند که همان چیزی است که استاد مطهری با عنوان «ولای زعامت» مطرح کرده است. این نظریه که بعدها به نظریه ولایت مطلقه فقیه ارتقا یافت و در واقع از عمق و وسعت و استحکام بیشتری برخوردار شد، نظریه مدیریتی امام بر انسان است. ولایت بر انسان، در نگاه نخست خلاف کرامت اوست، زیرا خدا انسان را آزاد آفریده است و اصل اولی عدم ولایت انسان بر انسان است؛ ولی به هر حال، ولایت انسان کامل بر انسان، یک استثنا، برای مصلحت و حفظ کرامت اوست، چنانکه ولایت خدا بر انسان که تردید ناپذیر است، ولایت حافظ کرامت انسانی بر انسان است. در همین عداد، ولایت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) و معصومان، ولایتی است که حافظ کرامت انسان است. در غیاب آنان نیز رهبران الهی بر انسان ولایت دارند. به هر حال، ولایت انسان کامل یا متکامل بر انسان ضروری است و به مصلحت اوست. کرامت انسانی، در یک سازمان ولایی آن هم با ولایت الهی و رهبران خدایی محفوظ و مصون خواهد بود؛ در غیر اینصورت به تاراج و حراج خواهد افتاد. به عبارت دیگر، ولایتی که کرامت را حفظ می کند، ضروری ترین مصلحت انسان‌هاست.
 
امام خمینی با دیدگاهی که در شرح چهل حدیث ارائه کرده، نظریه ولایت فقیه را مطرح می کند و در ۸۰ سالگی توفیق اجرای آن را می یابد و مدیریت ولایی خود را بر مسلمانان و انسانها آشکار می سازد؛ ولایتی که از سوی امامی عادل اعمال می شود و ناگزیر باید حافظ کرامت انسانها باشد. اگر در ولایت او، به این خط قرمز تجاوز شود، از الهی بودن خارج و به ولایت شیطانی تبدیل می گردد. امام در مدیریت ولایی خویش، اصولی را ترسیم کرد که همگی برای حفاظت از گوهر کرامت انسانی پی ریزی شده اند که به برخی از اصول آن اشاره می شود: کسی که خود را خادم می داند ولو در هر منصبی باشد، مطابق اصل کرامت انسانی سلوک کرده است، چون دیگران را در هر رده اجتماعی و سازمانی که باشند، مخدوم خود می داند و کریم می شمارد.
 
امام خمینی (رضی الله عنه) در این رابطه می فرمود:همه مقامات جمهوری اسلامی مرهون فداکاری قشر ضعیف هستند. پیروزی انقلاب، تأسیس حکومت اسلامی، سازماندهی کشور و خنثی کردن توطئه های دشمنان، مرهون ملت است. پایین شهریها ولی نعمت ما هستند، آنها ما را از زندانها بیرون آورده و به قدرت رسانیده اند؛ اگر تا آخر عمر به آنها خدمت کنیم، نمی توانیم از عهده آنها برآییم، خدمت به گردنشینان و طبقات کم درآمد جامعه افتخار است. ملتفت باشید که الان به حکومت رسیدید، حاکم نیستید، خدمتگزار هستید. اسلام، حکومت به آن معنا ندارد؛ اسلام خدمتگزار دارد. شما خودتان را حاکم مردم ندانید؛ شما خودتان را خدمتگزار مردم بدانید. این ثوابش پیش خدا بیش از این است که خودتان را حاکم بدانید. حکومت همان خدمتگزار است. از اصول مهم و محوری در مدیریت امام خمینی (رضی الله عنه)، اصل شایسته سالاری است؛ کسی که فرزندش (احمد) را از تصدی مسؤولیتها باز می داشت و تا اندازه زیادی خویشاوندان خود را مسؤولیت حکومتی نمی داد و معیارهای گزینش جالبی را اعمال می کرد. کسانی را بر کار می گماشت یا تأیید می کرد که به گوهر و کرامت انسانی احترام می گذاشتند.
 
امام در مدیریت کریمانه خود مستبد نبود، با دیگران مشورت می کرد و نظرات را حتی اگر مخالف نظر خودش بود، می پذیرفت: «گرچه من در آن موقع شخصا مایل به روی کار آمدن آنان نبودم؛ ولی با صلاحدید و تأیید دوستان قبول نمودم. وا.. قسم من با نخست وزیری بازرگان مخالف بودم». این عبارت، در رنجنامه سال ۹۷ است. این یعنی حفظ کرامت مشاوران و حفظ عظمت مقام مشورت، شبیه کاری که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) در جنگ احد کرد و نقشه مشاوران را برخلاف نظر خود پذیرفت. این روحیه و رویه، جز تکریم مشاوران چیز دیگری نیست. اگر مشاوری احساس کند که در مقام مشورت، به آرای او توجه می شود، احساس کرامت می کند.
 
انگیزش از اصول مهم مدیریت در حوزه رفتار سازمانی است. امام راحل برای این کار، با تکیه بر کرامت انسانها، آنها را از درون بر می انگیخت و در خدمت اسلام و انقلاب اسلامی قرار می داد. این انگیزش، شامل رزمندگان، دولتمردان، زنان، خانواده شهدا و ایثارگران و اقشار مختلف می شد. ایشان در جمع پاسداران پادگان امام حسین (علیه السلام) و ولی عصر (عجل الله فرجه الشریف) می فرمایند:

من به این چهره های نورانی و بشاش شما و به این گریه های شوق شما حسرت می برم. من احساس حقارت می کنم. من وقتی با این چهره ها مواجه می شوم و به این قلبهایی که به واسطه توجه به خدای تبارک و تعالی این طور در چهره ها اثر گذاشته است، احساس حقارت می کنم. من غیر دعا که بدرقه شما کنم، چیزی ندارم... من چه طور به این احساسات خدا گونه و به این توجهاتی که شما به خدای تبارک و تعالی دارید و به این عزم راسخ شما و این شجاعت بی نظیر شما چطور من می توانم از شما ستایش کنم». امام عبارت «احساس حقارت» را تنها در مقابل رزمندگان شجاع تکرار کرده است و این نوعی واریز کرامت به رشید ترین انسانهای این سرزمین است و جالب است که در مقابل این اصطلاح کریمانه، صدای بلند گریه ها بود که فضا را عطر آگین می کرد. از جمله موارد انگیزش، زنان هستند؛ قشری که در دو جاهلیت اول و دوم (سنتی و مدرن) به ضعف کشیده شده (کرامت) آنها مفقود و مسروق شده است. امام در دیدار آنان می فرماید: «زنها مقام کرامت دارند، زنها اختیار دارند، همانطور که مردها اختیار دارند. خداوند شما را با کرامت خلق کرده است، آزاد خلق کرده است.... زن، آدم ساز است، زن مربی انسان است. شما همان طور که تاکنون در نهضتها دخالت داشتید و سهیم بودید، در این نهضت سهیم بودید؛ در این پیروزی حالا هم باز باید سهیم باشید و هر وقت اقتضا بکند، نهضت بکنید، قیام کنید، مملکت از خود شماست... سلام بر شما زنها، بانوان عزیز و محترم».
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390
نسخه چاپی