آخرت گرائی و هدف گذاری
پس از توحید دومین اصل مشترک همه ادیان توحیدی، اصل معاد و اعتقاد به زندگی جاوید وحیات اخروی است. در قرآن کریم نیز این اصل جدی ترین اصل می باشد به گونه ای که بیش از هزار آیه در این مورد وارد شده است یعنی بیش از یک ششم از آیات قرآن. اعتقاد به مبحث معاد آثار و فوائد بسیاری در زندگی موحدان دارد. اعتقاد به معاد است که زندگی را از پوچی و سر درگمی و پایان نامعلوم بیرون می آورد و بزرگترین انگیزه و محرک برای زیستن می شود. اعتقاد به معاد باعث می شود که تحمل مشکلات و دشواریهای زندگی برای مؤمن آسان و تلخیها به شوق ثواب الهی قابل تحمل گردد. این عشق و امید به کار و تلاش ، استقامت در راه حق ، روحیه خیر و احسان ، مسئولیت پذیری در اعمال و رفتار ، پویائی و تکامل و صدها اثر دیگر همه از برکات اصل معاد است که در مفاهیم علم و عمل دیده می شود .خداوند در قرآن کریم در رابطه با انسان  عمدتا به دو حیات متقابل دنیا و آخرت اشاره می کند . با توجه به مشخصات این دو حیات می توان گفت که حیات دنیا ، حیات و زندگی مستقلی نیست بلکه حیات مقدمی است و حیات تکامل یافته، حیات آخرت است.
 
نکات و دستاوردهای اصل آخرت گرائی در مدیریت اسلامی عبار تست از : ١- اجتناب از آفت دنیا زدگی ۲- ایجاد حالت چالش پذیری در مدیریت: آخرت گرائی موجب آن می شود که انسان را به سعی وادار کند. این سعی چیزی بیش از حرکت معمول است در واقع تلاشی است که بر آن شتاب معقولی وجود دارد. آن لیس الانسان الا ما سعی: و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش او نیست. (نجم ۳۹ ) بنابر این هرچه سعی فراوانتر باشد، نتیجه بهتر خواهد بود و این موجب خواهد شد مدیران از اهداف مشکل واهمه نداشته باشند. ۳- سایه افکندن اصل آخرت گرائی به فضای مدیریت اسلامی موجب آن میگردد که از بهره برداری فردی کاسته و به کارائی جمعی افزوده گردد. به این معنی که اگر فرد به پاداش تلاش خود در این دنیا نرسد و بهره برداری واقعی نداشته باشد ، خسارت نمی بیند ، چون مزد بیشتری در عالم باقی در انتظار وی خواهد بود.
 
رویکرد مدیریتی اصل آخرت گرائی : هدفگرائی و تعیین هدف از اساسی ترین وظایف مدیران می باشد. داشتن هدف و هدفمندی برای هر سیستمی لازم می باشد و از نظر نظریه پردازان مدیریت، هدف و هدف گذاری از جمله مفاهیم محوری به حساب می آید . فرایند مهم مدیریتی مثل برنامه ریزی، سازمان دهی و .... جز با مفهوم هدف معنایی ندارد . خداوند در قرآن کریم در رابطه با انسان عمدتا به دو حیات متقابل دنیا و آخرت اشاره می کند . با توجه به مشخصات این دو حیات میتوان گفت که حیات دنیا ، حیات و زندگی مستقلی نیست بلکه حیات مقدمی است و حیات تکامل یافته ، حیات آخرت است. وما الحیوه الدنیا فی الاخره و الا متاع : در حالی که زندگی دنیا در مقابل زندگی آخرت متاع ناچیزی است. (سوره رعد آیه ۲۹) از دستورهای اصلی آخرت گرائی در حوزه مدیریت اسلامی ، اجتناب از آفات دنیا زدگی مصرف گرائی ، و تجملات است که بحق از بزرگترین عوامل تضعیف کارائی مدیران محسوب می شود.
 
یکی از الگوهای اصل آخرتگرایی داستان مخالفتهای ابوذر غفاری با سیاستهای مالی عثمان است که مختصر در ذیل میاید : علل مخالفت های ابوذر با سیاست مالی عثمان چه بود؟ جبهه گیری و موضع سرسختانه ابوذر صحابی بزرگ و بلند مرتبه پیامبر در برابر خلیفه سوم، عثمان، و حاکم شام، معاویه، از دیرباز مورد بحث و گفت وگوی اندیشمندان بوده و آراء متفاوتی درباره آن ارائه گردیده است. کسانی که درباره ابوذر دست به تحقیق زده اند، هر کدام مطابق تفکر و مسلک خویش به اظهارنظر پرداخته اند. اعتراض ابوذر به زمامداران زمان خود، به خاطر آن بوده که آنها بیت المال را حیف و میل می کردند و در راه های غیر شرعی به مصرف می رساندند و تمام آن را به خود اختصاص می دادند، نه اینکه وی معتقد باشد مسلمان شرعا نمی تواند از مال دنیا چیزی افزون بر قوت یک شبانه روز خود و خانواده اش نزد خود نگهداری کند و افزون بر مصرف را باید بین مسلمانان دیگر انفاق نماید.
 
ابوذر یکی از صحابه بنام پیامبر، سه سال پیش از بعثت، با ندای دل به وجود خداوند ایمان .آورده، و پرستش وی را آغاز کرد. او چهارمین یا پنجمین نفری بود که به پیامبر و اسلام ایمان آورد و نخستین فردی بود که اسلامش را در مکه پیش از تبلیغ علنی رسالت آشکارا اعلام داشت و از آن پس، مورد اذیت و آزار قریش قرار گرفت، چنانکه اگر راه تجارت قریش به شام از محل زندگی قبیله ابوذر یعنی قبیله غفار نمی گذشت، چه بسا در همان روزهای اولیه، او را می کشتند. ابوذر پس از آن که اسلام آورد، به میان قبیله خود بازگشت و آنها را نیز به اسلام دعوت نمود. ابوذر از پرشورترین و جدی ترین کوشندگان در راه گسترش اسلام بود. ابوذر گرچه پس از جنگ احد به مدینه مهاجرت کرد و در جنگ بدر شرکت نداشت، ولی خلیفه دوم به سبب مقام و منزلت وی، او را نیز در زمره مستمری بگیران اهل بدر به شمار آورد و برای او نیز همچون شرکت کنندگان در جنگ بدر، مقرری تعیین کرد. ابوذر در جنگ تبوک، هنگام عبور از بیابان، شترش از حرکت بازماند و سپاهیان اسلام بنا به ضرورت جنگ، او را با مرکبش در بیابان رها نمودند و به حرکت خود ادامه دادند. از اینرو، ابوذر در حالی که اثاثیه خود را بر دوش می کشید، در پی سپاه به راه افتاد و آن قدر پیاده راه پیمود تا آن که خود را به سپاه اسلام رسانید. ابوذر یکی از سه تن صحابی وفادار پیامبر است که وقایع پس از رحلت پیامبر بر آن ها تأثیر انحرافی نداشت و همچنان در وفاداری بر ولایت اهل بیت (علیهم السلام) پافشاری می کردند. پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) از او پیمان گرفت درباره احکام خدا سستی نشان ندهد و تمام مذمت ها و ملامت ها را با شکیبایی برخود هموار سازد و همواره حق بگوید، اگر چه تلخ و دشوار باشد.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390
نسخه چاپی