نقش رسانه‌ها در تحريف اخبار خاورميانه
نقش رسانه‌ها در تحريف اخبار خاورميانه
نقش رسانه‌ها در تحريف اخبار خاورميانه

نويسنده: اميد عبداللهی




چکيده

خاورميانه منطقه‌اي است که به لحاظ ويژگي‌هاي منحصر به فردش حائز اهميت فراواني است (که درباره اهميت آن به موقع توضيح داده مي‌شود). اما اخباري که غالبا از منطقه به گوش مي‌رسد تفاوت فاحشي با کنه واقع دارد و گاه اخبار به گونه‌اي بيان مي‌گردد که خود ما هم که در اين منطقه زندگي مي‌کنيم را گمراه مي‌سازد. در اين مقاله سعي شده است تا تأثير رسانه‌ها بر تحريف ها، بزرگنمايي‌ها و... اخبار در خاورميانه مورد بررسي قرار گيرد . ضمن بررسي اهميت رسانه و موقعيت منطقه خاورميانه، اين مسأله را با ذکر شاهد مثال‌هايي مورد بررسي قرار داده‌ايم البته در اين مقاله، بيشتر يک بحث تحليلي در پيش گرفته مي‌شود. براي اين منظور نخست چارچوب تحليلي بحث با استفاده از نظريات رسانه‌، زبان و خبر طراحي شده و بر اساس آن اصول عملياتي حاکم بر سياست‌هاي خبري رسانه‌هاي غربي در جريان جنگ تحميلي عراق بر ضد جمهوري اسلامي ايران، مورد بررسي قرار گرفته است.

مقدمه

رسانه‌ها و انتقال اخبار بدون شک در دنياي کنوني که عمده‌ترين بخش انتقال اخبار را رسانه‌ها بر عهده گرفته‌اند، به هيچ وجه نمي‌توان از تأثيرات شگرف رسانه بر جهت دادن به اخبار و وقايع موجود چشم‌پوشي کرد. شايد مقايسه قدرت تأثير رسانه با بمب اتم قدري اغراق‌آميز باشد. اما بدون شک هم اکنون به هيچ عنوان نمي‌توان قدرت و نقش رسانه را در شکل‌دهي به افکار عمومي انکار نمود و در واقع بايد پذيرفت که «وسايل ارتباط جمعي، ابزاري اجتماعي-فرهنگي به معناي عالي آن هستند» (ساروخاني،1382: 100). «مک لوهان»، تئوريسين رسانه‌ها، رسانه‌ها را به سرد و گرم تقسيم مي‌کند. از نظر او يک تفاوت عمده ميان رسانه‌هاي گرمي مثل راديو، ماهواره و... و رسانه سردي چون تلفن وجود دارد. از نظر وي وقتي که رسانه‌اي بتواند يکي از حواس انساني را امتداد بخشد و حساسيت بالايي را ايجاد سازد، رسانه گرم خوانده مي‌شود. هر چند در اين تحقيق بيشتر آنچيزي که مد نظر است رسانه گرم مي‌باشد، اما به هر حال از تأثيرات رسانه‌هاي سرد نيز نبايد غافل ماند. به طور کلي آنچه مهم است اين است که رسانه‌ها اين روزها توانسته اند خود را به زندگي ما تحميل کنند و حضور آنها را در تمام زواياي زندگي به هيچ عنوان نمي توان انکار نمود. شکل‌هاي مختلف رسانه‌ها را همگي به خوبي مي‌شناسيم (از کتاب و روزنامه گرفته تا راديو و تلويزيون، ماهواره، اينترنت و ... همه و همه جزو دنياي رسانه‌اي قرار مي‌گيرند).
هم اکنون بخش عظيمي از حجم تبليغات را رسانه‌هاي مختلف بر عهده دارند و غالبا مشاهده مي‌شود که اين رسانه‌ها از لابلاي اين تبليغات به دنبال جهت دهي افکار عمومي به سمت و سوي خاصي هستند. با مراجعه به اين وسايل ارتباط جمعي متوجه مي‌شويم که تعداد فراواني از آنها از ابزار اغراق، دروغ، ارائه تصوير غلط و ... بهره مي‌گيرند غالبا مشاهده مي‌شود که اين رسانه‌ها به دنبال ارائه چهره‌اي حق به جانب از خود و گروه‌هاي مورد حمايت و ارائه تصويري منفي از مخالفان هستند.
اما موضوع بسيار مهم در بحث رسانه‌ها، همان تحريف، بزرگ‌نمايي و يا کوچک‌نمايي اخبار است که با بهره گيري از ابزارهاي ذکر شده صورت مي‌گيرد و در اين راه استخدام لغات و واژه‌هايي که هر کدام بار معنايي و ارزشي خاصي را به ذهن متبادر مي‌سازند بسيار مرسوم و متداول شده است، برچسب زدن به مردم، گروه‌ها، نهادها و اغراق در مورد رفتار آنها، بهره‌گيري از نمادها يا واژگاني خاص، نماهنگ‌هاي تأثيرگذار، لغات جذاب و.... نيز بخش اعظمي از تلاش‌هاي رسانه‌ها براي انعکاس اخبار بر طبق جهت‌گيري‌هاي مورد توجه آنها مي‌باشد.
بدون‌شک بسياري از ما الفاظي مانند اسلام افراطي، خشونت‌طلبي، گروههاي تروريسيتي، استعمار، استکبار، مظلوم، مترقي، عقب افتاده و... را بارها و بارها از اخبار مختلف شنيده‌ايم. که قطعا استخدام چنين الفاظ ارزشي که هر کدام بار معناي خاص خودش را دارد، در مورد کشورها، گروهها، افراد و... هر کدام با هدف خاصي وضع مي‌شود. «آرون ديويچ» از دانشکده ارتباطات دانشگاه واشنگتن از اين کار به نام بازي‌هاي کلامي نام مي‌برد و اين عمل را در سه جهت مي‌داند:
اول: نامگذاري منفي (برچسب زدن به مردم، گروهها و نهادها و... به روش منفي)
دوم: نامگذاري مثبت (اسم‌گذاري روي مردم، گروه‌ها، نهادها و... به روشي مثبت).
سوم: حسن تعبير (استفاده از واژه‌هايي که خيال مخاطب را راحت مي‌کند!) (جنگ تبليغات، 1382: 56).
به کارگيري اين تکنيک‌ها در ميان بسياري از رسانه‌هاي کنوني متداول شده است و ديگر علاوه بر الفاظ بهره‌گيري رسانه‌ها از نمادها و تصاوير خاص (که شايد اصلا هيچ ارتباطي با اصل موضوع نداشته باشد) مثل پخش صداي اذان بعد از نشان دادن تصاوير قتل و کشتار و يا نشان دادن صداي ناله‌ها و فريادهاي يک کودک بعد از ورود نيروهاي آمريکايي به عراق.
اما تکنيک ديگري که در رسانه‌ها به کار برده مي‌شود، از آن به نام روش «شهادت گونه» نام برده مي‌شود، نيز خود از روش هاي تأثيرگذار است که در رسانه‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد تا ذهن مخاطب را به آن سمت و سويي که خود مي‌خواهند جهت دهند. خلاصه اينکه رسانه‌ها با توجه به کارکردهاي ذکر شده و ميزان تأثيرگذاري فراواني که بر افکار عمومي دارند از سوي گروه‌ها و مراجع متعددي در راستاي جريان سازي‌ها و يا ايجاد پيش زمينه و شکل دهي جنگ و صلح و ... مورد استفاده قرار مي‌گيرند و لذا براي تحقق اين اهداف اين مراجع ممکن است به فراخور نياز از هر کدام از روشهاي ذکر شده در فوق بهره ببرند. اما مسلما تحريف اخبار و انحراف افکار عمومي از کنه واقع از سوي رسانه‌ها، مسأله ايست که هرگز نمي توان مورد غفلت واقع گردد.

1- خاورميانه

پيش از آنکه به مسأله موردي تأثير رسانه‌ها بر تحريف و بزرگنمايي اخبار در خاورميانه پرداخته شود، لازم است که اشاره و توضيح مختصري درباره خود منطقه داده شود: منطقه خاورميانه‌اي که در آن زندگي مي‌کنيم، منطقه‌اي از صحراي شبه جزيره عربستان تا سرزمين شام و ايران و ترکيه را دربر مي‌گيرد! اين منطقه از ديرباز حائز اهميت فراوان و مورد توجه بوده است. اما وجود مسايل متعددي اين منطقه را حساس تر کرده است که از انجمله: اول: وجود اديان، مذاهب و فرق مختلف و دوم وجود ذخاير عظيم طبيعي و به ويژه نفت، مي‌باشد.
وجود اديان مختلف، فرقه‌ها و حتي مذاهب مختلف عاملي بوده است که تنشها و درگيري هاي فراواني را ايجاد کرده است. چه اختلافاتي که بين مذاهب مختلف اسلامي (شيعه و سني) وجود دارد و چه اختلاف هايي که ريشه ديني و ايدئولوژيک دارد مانند جنگ اعراب و اسراييل اما ذخاير طبيعي و خصوصا نفت، از ديرباز مورد توجه بسياري از کشورهاي غربي به اين منطقه بوده است و باعث شده است تا بسياري از آنها با لباس خيرخواهانه و به اشکال گوناگون حضور خود در منطقه را تداوم بخشند و همين توجهات مضاعف به اين منطقه باعث به وجود آمدن تنشهاي فراواني شده است. البته در اينجا به دنبال اين نيستيم که به بررسي موشکافانه علل و عوامل وجود اين اختلافات بپردازيم و به همين نگاه کوتاه بسنده مي‌کنيم. و اگر بخواهيم براي ادعاي خود هم شاهد مثالهايي بياوريم نيازي نيست که به حافظه خود فشار بياوريم. وجود نيروهاي غربي، خصوصا آمريکايي در منطقه، ورود و خروج مستمر ناوهاي آمريکايي، اشغال افغانستان و عراق، دخالت هاي آشکار در بسياري از کشورهاي منطقه، طرح خاورميانه بزرگ (در يک لباس خيرخواهانه) و ... همه حاکي از عطف توجه به خاورميانه مي‌باشد.

2- تأثير رسانه‌ها بر اخبار خاورميانه

با توجه به اينکه اين منطقه کانون توجهات فراواني از ديرباز بوده و هست و مناقشات فراواني نيز بر سوابق منطقه و يا در خود منطقه وجود داشته است و لذا ابزارهاي متعددي نيز در اين مناقشات مورد استفاده قرار مي‌گيرند، اما يکي از مهمترين اين ابزارها، رسانه مي‌باشد. حجم گسترده تبليغات داخلي و خارجي در اين منطقه هم اکنون به وضوح مشاهده مي‌شود. هر چند خود منطقه يک کانون بحران خيز مي‌باشد که شاهد درگيري هاي فراوان قومي و مذهبي مي‌باشد. لکن تبليغات رسانه‌اي و پوشش بيش از حد انتظار اخبار اين منطقه، اوضاع را در اين منطقه حساس و حساس تر کرده است و رسانه‌هاي متعدد در داخل و خارج اين منطقه با توجه به وابستگي‌ها و خط فکري هاي موجود در آنها، اوضاع را بر طبق تفسير خودشان به تصوير مي‌کشند از ديد برخي اين رسانه‌ها گروهي تروريست هستند و ظالم و متجاوز و همان عده با 180 درجه اختلاف، افرادي قرباني تروريست و غيور و ... از سوي رسانه‌هاي رقيب به تصوير کشيده مي‌شوند.
2-1- سابقه تاريخي تحريف اخبار در منطقه
از گذشته‌هاي بسيار دور، حکمرانان اين منطقه براي تقويت و حمايت اقليتها و ايجاد فشار از طريق آنها بر حکومت هاي رقيب، از اهرم تبليغات و تحريف بهره مي‌بردند. چنانکه «بابک خرم دين» از سوي امپراتور روم فردي صالح که قابليت رهبري را دارد شناخته مي‌شد و يا اينکه قرامطه و ... از سوي مصري‌ها با نام گروه‌هاي اسلامي شناخته مي‌شدند و يا اينکه گروه‌هاي معارض در دوره قاجاريه، از سوي حکومت عثماني به نام آزاديخواه شناخته مي‌شدند و به بهانه وحدت اسلامي مورد حمايت قرار مي‌گرفتند (گلي‌زاده، 1383: 42). اما از وقتي که پاي استعمارگران به خاورميانه باز شد آنها هم فضا را مناسب ديدند و براي تداوم حضور خود سعي کردند که از همين فضا حداکثر استفاده را ببرند و لذا از همان بدو ورود، اخبار خاورميانه را به گونه‌اي جلوه مي‌دادند که تأمين کننده منافعشان باشد. به عنوان مثال مسايل اختلافي ميان فرق، اديان و مذاهب و به ويژه اختلاف شيعه و سني را بزرگ جلوه مي‌دادند و اين مسأله را مي‌توان از گفتار و کردار آنها به خوبي دريافت (به عنوان مثال مستر «همز» که جاسوس انگليس در کشورهاي اسلامي بود مي‌گويد: يک بار با برخي از رؤساي خود در وزارت مستعمرات، موضوع اختلاف شيعه و سني را مطرح کردم و بديشان گفتم که اگر مسلمين معني زندگي را مي‌دانستند در صدد اتحاد و وحدت بر مي‌آمدند، ناگهان رئيس جلسه سخنم را قطع کرد و گفت: تو بايد آتش اختلاف بين مسلمانان را دامن بزني نه اينکه آنها را به وحدت کلمه و رفع اختلافات موجود دعوت کني) (همفر، 1379: 31).
لذا درگذشته هم هر چند دسترسي به وسايل ارتباط جمعي کم بود، لکن بحث تبليغات، تحريف اخبار و اغراق در اخبار و... براي دست‌يابي به مقاصد متعدد وجود داشت.
2-2- رسانه‌ها و تحريف اخبار در دنياي کنوني
با ظهور و بسط اقسام مختلف رسانه در منطقه و جهان، به تبع تبليغات، تحريفات و بزرگنمايي‌ها شکل وسيع تر و جديد تري به خود گرفتند. بعد از پي بردن به عمق نفوذ رسانه‌ها بر افکار عمومي، اين رسانه‌ها به سنگر مبارزاتي گروه‌ها و کشورهاي رقيب بدل گرديدند. توجه به اخبار و مسايل خاورميانه روند رو به رشدي را در ميان رسانه‌هاي مختلف جهان داشته است. ضمن اينکه خود رسانه‌هايي که در داخل منطقه هستند نيز رشد چشمگيري داشته اند. هم اکنون، رسانه‌ها و خبرگزاري‌هاي بزرگ دنيا، بخش عمده‌اي از اخبار خود را به حوادث خاورميانه اختصاص مي‌دهند که BBC، CNN و... نمونه‌هاي پرقدرتي از اين رسانه‌ها هستند اما کانال‌هاي ماهواره‌اي بسياري به زبان‌هاي مختلف خصوصا انگليسي، عربي و فارسي در کشورهاي خاورميانه مشغول به فعاليت هستند که تقريبا کل خاورميانه به اضافه پاکستان و ... را هم تحت پوشش قرار مي‌دهند. شبکه‌هاي تبليغ مسيحيت که همه از طريق ماهوار ه پخش مي‌شوند و شبکه هاي فارسي زباني که از لندن و لوس آنجلس پخش مي‌شوند، و اصل مبارزه با مذهب يا مذهب ستيزي را برگزيده‌اند (حسن‌خاني، 1385: 9). به اين مجموعه شبکه‌هايي چون الجزيره، المنار و العالم و... را هم که اضافه کنيم تا حدي به حجم و وسعت تعداد رسانه‌هايي که اخبار منطقه را تحت پوشش مي‌دهند (سواي راديو و تلويزيون و شبکه‌هاي داخلي و...) پي خواهيم برد. و لذا به جرأت مي‌توان گفت که يکي از کانوني‌ترين مراکز توجه خبري جهان را بايد منطقه خليج فارس دانست. تمام رسانه‌هايي که نام برده شد، هر کدام با اهداف و مقاصد خود تأسيس شده اند و غالبا در خدمت يک تفکر حامي هستند.
اما با کمي دقت متوجه مي‌شويم که در انعکاس اخبار شايد در هيچ کجاي ديگري به اندازه خاورميانه شاهد بازي‌هاي کلامي (به قول ارون ديويچ) نباشيم، چرا که در سرتاسر انعکاس اخبار در خاورميانه شاهد وجود نام‌گذاري هاي مثبت، منفي و حسن تعبيرهايي هستيم که سه عامل عمده بازيهاي کلامي از ديد «ديويچ» هستند. همين بهره‌گيري از بازي‌هاي کلامي در مقاطعي چنان شدت مي‌يابد که وقايع را بسيار بغرنج تر از آنچه که واقعا مي‌باشد به تصوير مي‌کشند و گاهي هم حوادثي مهم و پر اهميت در لا به لاي اخبار ديگر به گونه‌اي بيان مي‌گردند که اندک توجهي را به خود جلب نمي‌نمايند.
به هنگام توجه به اخبار خاورميانه به الفاظ فراواني همچون تروريسم، مستعمره، اسلام افراطي، متجاوز، اسلام ستيزي، عقب افتادگي، رژيم، شورش، فقر اقتصادي، امنيت، قرباني، انتحار و شهادت طلبي و ... بر خواهيم خورد که انگار سرنوشت اين منطقه با اين مسايل گره خورده است. گروهي را که شبکه‌هاي وابسته به غرب تروريسيتي مي‌دانند و از کوچکترين حرکت آنها به عنوان يک عمليات تروريستي پردامن سخن به ميان مي‌آورند، رسانه‌هاي وابسته به کشورهاي اسلامي آنها را شهادت طلب و قرباني تروريسم مي‌دانند و...

3- مطالعه موردي

در جنگ عراق، رسانه‌ها قبل و بعد از جنگ تصويري تمام عيار از وقايع عرضه نکردند. يکي از عوامل مهم زمينه سازي براي جنگ خود رسانه‌هاي غربي بودند که همواره خطر صدام و بمب هاي هسته‌اي وي را متذکر مي‌شدند و لذا به نظر مي‌امد چنين خطر بزرگي بايد کنترل يا از ميان برداشته شود، هر چند بعدها کذب ادعاي آنان مشخص گرديد لکن نتيجه‌اي که بايد از آن مي‌گرفتند را در آن مقطع به دست آوردند. در خلال جنگ هم چنين بود. بسياري از زواياي اين جنگ منعکس نگرديد. آنان که تا آن زمان کشته شدن چند نفر را قتل عام مي‌دانستند کمتر سخني از تعداد کشتگان در اين جنگ به ميان آوردند و اين در حالي است که رسانه‌هاي رقيب، به گونه‌اي ديگر با اين مسأله برخورد کردند. کمي به عقب تر بر مي‌گرديم و گفته خود را با يک مثال عيني ديگر پي مي‌گيريم. در سال 1990 گزارشي مخابره شد که طبق آن سربازان عراقي در شهر کويت با خاموش کردن گرمخانه موجب مرگ کودکان را فراهم آوردند. مي‌اوکين (که تحقيقات او درباره سوء استفاده از رسانه در جنگ خليج فارس در روزنامه «گاردين» چاپ شد) از ملاقات خود با پرستاران بيمارستان مي‌گويد . پرستاران از شنيدن چنين اخباري بسيار تعجب کردند و معلوم شد که منبع اين خبر دختر 15 ساله سفير کويت در واشنگتن است، او در مقام پرستار به کنگره ايالات متحده معرفي شد. ولي در واقع سالها بود که در کويت زندگي نمي کرد (جنگ تبليغات و رسانه‌ها، 1382). خود «اوکين» مي‌گويد هميشه داستاني در مورد کشته شدن کودکان ذکر مي‌شود. تأثير اين کار خبيث جلوه دادن دشمن است و ضرورت براي اقدام فوري، چنانکه ديگر جايي براي فعاليت ديپلماتيک نباشد. البته اين به معناي دفاع از رژيم سابق عراق نيست. بلکه بيان نمونه‌اي از تأثير رواني رسانه‌ها مي‌باشد. اما نمونه‌هاي ديگري هم مي‌توان نام برد که رسانه‌ها در اين زمينه فعال بوده اند: مثلا اوضاع و احوال سياسي، اجتماعي و اقتصادي خاورميانه چندان مطلوب نيست. نظام هاي توتاليته، فقر اقتصادي و فرهنگي هم در اين منطقه مشاهده مي‌شود، اختلافات متعددي هم در بين گروهها، مذاهب و غيره وجود دارد. لکن هنگامي که اين اخبار را از ديد رسانه‌هاي خاصي بنگريم، اوضاع را بسيار وخيم تر و وحشتناک مي‌بينيم و لذا تسريع در اجراي طرح خاورميانه بزرگ يا بزرگتر براي ما ضروري مي‌نمايد. از جمله ديگر موارد مهم تحريف خبر بايد به مسأله فلسطين و اسرائيل اشاره کرد. «رابرت فيسک» خبرنگار روزنامه ايتاليايي اينديپندنت و نويسنده کتاب « جنگ بزرگ» بر سر تمدن «فتح خاورميانه» به بخشي از اين تحريفات اشاره مي‌کند: او شادمان است که خاورميانه را ترک مي‌کرد. زيرا ديگر مجبور نبود واقعيات را مطابق ذائقه افراد خاصي تغيير دهد. او مي‌گويد نمي توان «ديوار حايل» را که از ديوار برلين هم بلندتر است ديوار ناميد و به واژه حصار امنيتي بايد اکتفا نمود. در عوض اگر کودکي فلسطيني به علامت اعتراض به سمت حاميان اين ديوار سنگي بياندازد عمل او را بايد جنون آميز منعکس نمود و فلسطينيان هم که در مقابل اين عمل اعتراض مي‌کنند نيز از ديد برخي رسانه‌ها مردمي شرور خوانده مي‌شوند. وي در پايان مي‌گويد چرا نبايد يک مستعمره را مستعمره و يک اشغال را آنــگونه که هست توصيف نماييم و ديوار را ديوار بناميم (فيسك،1384: 1).
اما تبليغات رسانه‌ها چه از جنبه مثبت داخلي و چه از جنبه منفي بسيار وسيع خارجي در مورد ايران را هم سالهاست که شاهد هستيم و آخرين نمونه‌هاي آن مربوط به جريان پرونده هسته‌اي ايران و همچنين رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد است (مراجعه شود به تحليلهاي سي ان ان، بي بي سي، هفته‌نامه اکسپرس و...) که مجال و ضرورتي براي پرداختن به آن نيست.

نتيجه‌گيري

کوتاه سخن آنکه منطقه خاورميانه به لحاظ موقعيت خاص، ذخاير موجود، پراکندگي جمعيتي و وضعيت مذهبي و ... حائز اهميت فراوان است و با پتانسيل بالايي که دارد به كشورهاي منطقه اين توانمندي را مي‌دهد که به صورت بالقوه بتوانند موقعيت جهاني و منطقه‌اي بسياري از قدرت‌هاي بزرگ را دچار چالش کنند. از طرف ديگر به خاطر حضور قدرت‌هاي بزرگ، منافع آنها با اين منطقه عجين شده است و از سوي ديگر در خود منطقه هم در بين کشورها تضاد منافع فراواني وجود دارد و فرضيه تحقيق بدين‌گونه ثابت مي‌گردد که رسانه‌ها غالبا ابزاري در دست گروه‌ها و کشورهاي خاص هستند براي تحقق اهداف خودشان. و لذا بسياري از اين رسانه‌ها از رسالت اصلي خود يعني انعکاس واقع اخبار و بالا بردن سطح آگاهي مردم منحرف شده و در خدمت اربابان خود درآمده‌اند و اخبار و وقايع را آنگونه که به آنها ديکته مي‌کنند منعکس مي‌کنند و لذا در بسياري از موارد، اندک مسايلي را آنچنان پرو بال مي‌دهند که گويي واقعه‌اي بس عظيم اتفاق افتاده است و يا در انعکاس برخي اخبار چنان کوتاهي مي‌کنند که انگار اصلا آنها را نديده اند و يا خبري را آنچنان کم اهميت جلوه مي‌دهند که بدان توجهي نگردد.
فهرست منابع و مآخذ:
1- جنگ، تبليغات و رسانه(1382)، نشريه سروش، شماره 1096.
2- حسن خاني، محمد(1385)، اديان و رسانه در خاورميانه، تهران: مرکز پژوهشهاي دانشگاه امام صادق (ع).
3- خاطرات همز: جاسوس انگليس در ممالک اسلامي(1379)، ترجمه محسن مويدي، تهران: اميركبير.
4- ساروخاني، باقر(1382)، جامعه شناسي ارتباطات، تهران: انتشارات اطلاعات.
5- فيسك، رابرات(1384)، آنگونه که نيست بگو- روايت «رابرت فيسک» از رفتار رسانه‌ها در قبال رويدادهاي خاورميانه، ترجمه محمدي، نشريه قدس 15/10/1384.
6- گلي زاده، غلامرضا(1383)، خاورميانه، منطقه‌ای استراتژيک در جهان اسلام، تهران: {بي‌نا
برگرفته از : مجله ره اورد سیاسی شماره 15
منبع : http://whc.ir



نسخه چاپی