اعمال مدیریت بر اساس اختیار نیروها
در نظام خلقت، مدیریت الهی بر شوق و رغبت پدیده‌ها استوار است، به عنوان مثال در سوره فصلت، یک جریان تکوینی، مطرح شده است که خداوند به آسمان و زمین چنین فرمود: *ائتیا طوعا او کرها* (فصلت/۱۱) تمام هستی موظفند که با میل و رغبت یا به کراهت در تحت فرمان الهی انجام وظیفه کنند  مخلوقات در پاسخ به خداوند چنین عکس العمل نشان می دهند: قالتا اتینا طائعین همه مخلوقات یک صدا اعلام می کنند: ما با میل و رغبت در تحت اطاعت شماییم .در اصل اختیار نیروها سه الگو رفتار سازمانی مطرح است:
 
الف: رفتار سازمانی معصوم با معصوم حضرت خضر(علیه السلام) با موسی(علیه السلام) و حضرت ابراهیم(علیه السلام)
با اسماعیل (علیه السلام). خداوند به حضرت موسی (علیه السلام) امر می کند تا به شاگردی حضرت خضر(علیه السلام) درآید چرا که حضرت خضر علم ویژه ای داشتند. آنها با یکدیگر ملاقات می کنند. ابتدا حضرت خضر شاگردی حضرت موسی را قبول نمی کند زیرا می داند که حضرت موسی تحمل کارهای او را ندارد اما با اصرار حضرت موسی، حضرت خضر(علیه السلام) او را به شاگردی می پذیرد به این شرط که در مقابل کارهای عجیب او سکوت کند. در حادثه اول، حضرت خضر(علیه السلام) کشتی را که در کنار دریا است سوراخ می کند و حضرت موسی (علیه السلام) شرط را فراموش کرده و اعتراض می کند، با تذکر حضرت خضر (علیه السلام) حضرت موسی (علیه السلام) سکوت می کند.
 
الگوهایی که در زمینه اعمال مدیریت میتوان بدانها اشاره کرد: داستان امام حسین (علیه السلام) در شب عاشورا و داستان فرعون و جادوگران میباشد . از مدیریت‌های مبتنی بر جهل و جبر نیروها نیز در عصر حاضر میتوان مدیریت هیتلر و.. را مثال زد. به عنوان مثال مردم آلمان با اختبار خود به دنبال اهداف شوم هیتلر حرکت نکردند، اما بر اساس تبلیغات و تحریکات فریبنده نژاد برتر ژرمن " که توسط افرادی همچون گوبلز صورت می گرفت، تحت تاثیر قرار گرفته و خود را در جبهه ها به هلاکت رساندند.
 
 در حادثه دوم، برخورد با کودکی نابالغ است، که حضرت خضر(علیه السلام) او را به قتل می رساند و موسی (علیه السلام) شدیدا اعتراض می کند، با تذکر سخت حضرت خضر(علیه السلام) موسی (علیه السلام) شرط می کند سکوت کند و اگر دوباره اعتراض کرد حضرت خضر او را ترک کند. در حادثه سوم، گذر بر شهری است، حضرت خضر(علیه السلام) و حضرت موسی (علیه السلام) از مردمان آن شهر در حالت گرسنگی طعام طلب کردند اما آنها به دلیل حرص و طمع زیاد کمک نکردند، در این میان با دیواری در حال سقوط روبرو شدند. حضرت خضر(علیه السلام) دیوار را به پا ساخت. حضرت موسی(علیه السلام) باز اعتراض نمود و حضرت خضر(علیه السلام) هم طبق شرط از او جدا شد اما قبل از آن حضرت خضر(علیه السلام) علت آن کارها را بر موسی(علیه السلام) توضیح داد. در مورد آن کشتی، چون دولت آن موقع کشتی های سالم را از مردمان فقیر و سطح پایین به زور می گرفت حضرت خضر(علیه السلام) گفت من او را سوراخ کردم تا تنها سرمایه آن مردمان از بین نرود. در مورد حادثه دوم آن کودک پدر و مادری مؤمن و صالح داشته اما آن کودک هنگامی که بزرگ می شد پدر ومادر را از راه راست منحرف خواهد کرد به همین دلیل او را کشتم و در حادثه سوم زیر آن دیوار گنج دو برادر یتیم پنهان شده بود و من آن دیوار را از پا ساختم تا آن گنج پیدا نشود تا دو برادر بالغ شوند و به سراغ آنها بروند.نتیجه این داستان چیست ؟ حضرت موسی (علیه السلام) عقلا و شرعا با توجه به حوادثی که می دیده است به حضرت خضر(علیه السلام) کمک نکرده و حتى اعتراض هم می کند، حضرت خضر(علیه السلام) هم به موسی(علیه السلام) اعتراض نمی کند که حال من معلم تو هستم و تو باید از من تبعیت کنی. این نشان می دهد رفتار و عمل یک معصوم با معصوم دیگر متفاوت است و عمل آنها از روی میل و رغبت بوده است. پس در نظام مدیریت ولایی و الهی، شوق و رغبت، محور اعمال و تحقق تبعیت از نیروهای تحت فرمان است. این سنت الهی است که انسان بر اساس اختیار، اعمال رای و اعمال اراده کند. بنابراین درس اول مدیریتی این قصه قرآنی، اعمال مدیریت بر اساس اختیار نیروها است .
 
ب: رفتار سازمانی معصوم با غیر معصوم امام حسین (علیه السلام) با یاران با وفا در قضیه کربلا، امام حسین (علیه السلام) سعی دارد که افراد با اختیار خویش قدم به صحنه بگذارند. به همین سبب شب عاشورا مطرح می کند که فردا مسئله شهادت است و بلا شک همه کشته خواهند شد، هر کس نمی خواهد می تواند از تاریکی شب استفاده کرده و همراه با خانواده صحنه را ترک کند و جبری در کار نیست. باران می گویند ما مانند بنی اسرائیل نیستیم که موسی را تنها گذاشتند و گویند عده ای هم از فرصت استفاده کردند و در تاریکی شب گریختند. در این میان قاسم بن الحسن می گوید: ای عمو من چه آیا جزء شهدا هستم؟ حضرت به جای جواب سئوال می کند: مرگ را چگونه می بینی؟ زیرا می خواهد کورکورانه تصمیم نگیرد و احیانا احساساتش او را تحریک نکند. می فرماید: از عسل بر من شیرین تر است. امام می فرماید: تو هم جزء شهدا هستی. ما وقتی به تاریخ اعمال مدیریت ائمه نظر می کنیم، می بینیم نیروهای کلیدی و مدیریتی که بتوانند درک مدیریت امام را داشته باشند بسیار کم بودند. کسی که این درک را داشته باشد و توان انتقالش را هم به زیر مجموعه دارا باشد، از این رو است که امام زمان منتظر آن ۳۱۳ نفری است که بتوانند درک آن مدیریت را داشته باشد. کسانی که شان تفهیم مدیریت امام را به افراد زیر مجموعه دارا هستند .
 
ج: رفتار سازمانی غیر معصوم باغیر معصوم: در این خصوص رفتار ولایت فقیه با مردم مطرح شده است.
 
منبع: اصول ومبانی مدیریت در اسلام، مهرداد حسن زاده و عبد العظیم عزیزخانی، انتشارات هنر آبی، چاپ اول، تهران، 1390
نسخه چاپی