کتاب
صبح تا شب کتاب می خوانم
جدّی ام باشتاب می خوانم

گاه در سایه زیر باد کولر
گاه در آفتاب می خوانم

بعضی از وقت ها بدون تکان
گاه با پیچ وتاب می خوانم

گاه حتی «کباب» را وقت
راه رفتن «کتاب» می خوانم

روزها پابرهنه در خانه
شب ولی با جوراب می خوانم

می برم با خودم کتاب به کوه
شب توی کیسه خواب می خوانم

چون که خیلی کتاب خوانم من
بی حساب و کتاب می خوانم

حیف هرچه کتاب می خوانم
همه را توی خواب می خوانم
 
شاعر: عباسعلی سپاهی یونسی

منبع: مجله باران
نسخه چاپی