حفظ و افتخار به تمدن خودی
رویکرد حفظ و افتخار به تمدن خودی در رویارویی با دیگران تنها به بانوان پیشگام مسلمان منحصر نشد، بلکه بانوان پیشگام مسیحی شام را نیز در بر گرفت؛ کسانی که در نقد از خود بیگانگی فرهنگی نسبت به شیوه غربی و دفاع از روش و اندیشه شرقی و افتخار به تمدن عربی کوتاهی نکردند. میزیاده به نقل از وردة الیازجی که به مسئله زن شرقی در مجله الضیاء پرداخته بود - مجله ای که مؤسس آن برادرش ابراهیم یازجی بود - می گوید: او از زن شرقی به دلیل تقلید از غرب انتقاد می کند به گونه ای که حتی از به کارگیری زبانش و پیروی از عادات جامعه خود شرم دارد و مردم خود را مسخره می کند تا به خارجی بودنش افتخار کند زیرا گمان می کند که همه پیشرفت در اقتباس از پوسته مدنیت و ظواهر آن و شیوه ها و آن هرج و مرج رفتاری که او به غلط آزادی میداند نهفته است.این رویکرد در مرحله دوم که ما آن را مرحله لیبرالیسم نامگذاری کردیم ادامه یافت هرچند که رو به ضعف نهاد. این دوره شاهد مشارکت نظیره زین الدین با کتاب خود حجاب و بی حجابی بود. کتابی که او در آن به دعوت به اصلاح و تجدد اکتفا نکرد، بلکه عملا از طریق اجتهاد در تفسیر نص قرآن و سنت - آنجایی که به زن مربوط می شود - پرداخت.

در هیچکدام از آثار یا متون گفتمان زن، دعوت به ترک دین و پیوستن کامل به غرب مطرح نشد بلکه حتی بیشتر زنانی که به سکولار معروف بودند به دعوت به اصلاح از داخل و در پیش گرفتن رویکردها و تفسیرهای اسلامی روشنگرانه به ویژه در زمینه احوال شخصی تمایل داشتند. و این علی رغم دگرگونی های فراوانی بود که در آن دوران در وضعیت زنان پدید آمد که این امر در نتیجه پیروزی پروژه نوگرایی بر اساس الگوی غرب و سیطره آن رخ داد که از مهمترین مظاهر آن، ادغام زن در نظام آموزش همگانی و جدا شدن از نظام های آموزش اختیاری در خانه بود که اداره آنها را معلمان زن و خانواده هایشان بر عهده داشتند. نظامهایی که بانوان پیشگام نخستین در آنها هم علوم دینی و زبان عربی فراگرفتند و هم زبان و فرهنگ بیگانه را علاوه بر این، زنان وارد فعالیتهای سیاسی، حزبی در دانشگاهها و دیگر مکان ها شدند و بینش سیاسی آنان به نوبه خود در دهه ۳۰ و ۴۰ قرن ۲۰ دچار چند دستگی شد: چپ سوسیالیست، راست لیبرال و محافظه کار.
 
گفتمان زن از همان مراحل نخستین دوران نهضت شاهد مشارکت فعال زنان بود. علی رغم اینکه پیشگامی در زمینه پرداختن به مسئله زن به تلاش های شیخ رفاعه طهطاوی در دو کتابش تخلیص الإبریز فی تلخیص باریر؟ ۱۸۳۴ م و المرشد الأمین فی تعلیم البنات و البنین ۱۸۷۳ م باز می گردد، اما پرداختن به مسئله زن به عنوان یک محور مستقل و یک مسئله بغرنج اجتماعی که نیازمند توجه است برمی گردد به تلاش های روزنامه های بانوان که خانم های شامی مهاجر به مصر مانند هند نوفل، مریم النحاس وردة الیازجی، زینب فواز العاملی، لبیبه هاشم و استر الأزهری آنها را اداره می کردند. روزنامه های زنان از سالهای ۱۸۹۱ - ۱۸۹۲ پا به عرصه زندگی اجتماعی نهادند و بسیاری از بانوان پیشگام نهضت، آموزش و جنبش زنان مصر مانند جمیله حافظ، فاطمه راشد، ملکه اسعد، فاطمه توفیق، ملک حفنی ناصف، الیویا عبدالشهید، ساره المیهیه و دیگران در آنها فعالیت داشتند.
 
آن روزنامه ها به موضوعات مختلفی در رابطه با زنان می پرداختند؛ چه در عرصه امور روزمره زندگی یا مسائل مهم مربوط به حضور زنان و نقش آنها، روابطشان با طبیعت و جامعه و در اینجا به این نکته اشاره می کنیم که کتاب شناسی ما با کمال تأسف با توجه به ماهیتش فاقد این میراث ارزشمند است که کاملا با عمق موضوع ما - که با زن و جامعه مرتبط است - ارتباط دارد. اما آنچه که باعث خوشحالی است، این است که در سالهای اخیر کتابها و تحلیل های ارزشمند و تخصصی بسیاری منتشر شده که به بحث و بررسی علمی آن تلاشها از جوانب مختلف می پردازد.به هر حال طبیعی بود که این فعالیت فکری بی سابقه زنان در عرصه فرهنگ و گفتمان، بر جریان نشر کتاب تأثیر بگذارد. اگرچه رونق روزنامه نگاری بانوان را نداشت.
 
انتشار کتاب الدر المنثور نوشته خانم زینب بنت الفواز العاملی در سال ۱۳۱۲ هـ/ ۱۸۹۲ م یکی از نخستین نشانه‌های نویسندگی بانوان محسوب می شود. او در آن کتاب دائره المعارفی پانصد صفحه ای عرضه نمود که در آن، نقش بارز بانوان مشهور در طول تاریخ ثبت شده است. در سال ۱۹۰۶ زینب فواز دومین کتاب خود الرسائل الزینبیه را عرضه کرد که شامل مقالاتی بود درباره مباحثی در دفاع از حقوق زنان و آموزش آنها. دیگر زنان نیز اقدام به ارائه دائرة المعارف کردند، گویی این نوع نگارش مقدمه چینی و زمینه سازی بود برای ظهور نویسندگی بانوان و در عین حال، جستجویی بود برای یافتن مشروعیت تاریخی نهضت نوین زن در عرصه تمدن اسلامی همانطور که زنان دیگر، علاوه بر رفع اتهاماتی که مستشرقان و غربیها به اسم زن متوجه زن شرقی و اسلام کردند، آثاری درباره مسئله زن از جوانب مختلف فقهی، اجتماعی و تاریخی عرضه نمودند. در این چهارچوب خانم فاطمه علیه کتاب مهم خود را که در سال ۱۸۹۲ به زبان ترکی منتشر شد تحت عنوان نساء الإسلام به رشته تحریر درآورد، همانطور که ملک حفنی ناصف کتاب خود را با نام نسائیات منتشر کرد.
 
منبع: زن و جوامع عرب در طول یک قرن، منی ابوالفضل، مترجم دکتر هومن ناظمیان، مؤسسه انتشارات امیر کبیر، چاپ اول، طهران، 1394
نسخه چاپی