پلان هایی از سبک زندگی امام حسن عسکری(ع)(بخش اول)
در روز هشتم ربیع الاول سال 232 ه.ق بار دیگر کودکی از سلاله پاک رسول اکرم(صلی الله علیه و اله) شهر مدینه را با صدای دلنشین و فرح بخش خود مزیین کرد، نام مبارکش حسن، بود و پدرش امام دهم حضرت هادی(علیه السلام) بود و مادر گرامیشان بانویی شایسته و نیکو سرشت «حدیثه» نام داشت.[1] که البته برخی از تاریخ پژوهان نام مادر گرامی این کودک خوش قدم را «سوسن» معرفی کرده اند.[2] خدای متعال قدم های این کودک را نه فقط برای جامعه اسلامی بلکه برای جهانیان مبارک گردانید، چرا وجود گران سنگ او در بردارنده ی بشارت های نیکی برای جامعه انسانی بود.
 

سند و مدرک امامت امام حسن عسکری(ع)

منابع اسلامی مدارک و مستندات فراوانی در خصوص جایگاه ممتاز، و مقام و منصب امام حسن عسکری(علیه السلام) دارد، روایت های ارزشمندی که از زبان پیامبراکرم(صلی الله عیله و اله) و چه از روایت سایرمعصومین(علیهم السلام) در منابع اسلامی به یادگار مانده است، صدوق به سند خود از صقر بن ابی دلف نقل کرده است: «از امام جواد(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: پیشوای پس از من پسرم علی است، فرمان او فرمان من و سخن او سخن من و اطاعت او اطاعت من است. پیشوای بعد از او فرزندش حسن است، فرمان او، فرمان پدرش، و سخن او سخن پدرش و اطاعت او اطاعت پدرش است، آگاه از گفتن باز ماند، عرض کردم: ای فرزند رسول خدا(صلی الله علیه و اله) پیشوای پس از حسن کیست؟امام به شدت گریست و سپس فرمود: پس از حسن فرزندش قائم به حق[و امام] منتظر، پیشوای و امام است...»[3] این تنها یک روایت از مجموعه روایاتی است که در خصوص ولایت امری و مرجعیت دینی امام حسن عسکری(علیه السلام) سخن به میان آورده است.
این امامان معصوم(علیهم السلام) بودند که درک صحیحی از عبودیت را برای ما ترسیم کردند، و اگر این درک صحیح از حق تعالی وجود نداشت بندگی او نیز در هاله ای از ابهام و تحیر باقی می ماند.

گلبرگ هایی از سبک زندگی امام حسن عسکری(ع)

اگر کمی از هیاهوی دنیای سلبریتی ها فاصله بگیریم، و دنبال کوچه ی نکونامان عالم بگردیم، به آدرسی خواهیم رسید که  الگوی های برتر زندگی باشرافت و انسانیت می باشند،کسانی که فاتحان قله نکونامی و پارسایی بوده و تمام عمرشان را در مسیر عبودیت و بندگی و اخلاق مداری سیر کرده اند، در بین دوازده خورشید پرفروغ امامت و ولایت این گوهرهای تابناک عالم هستی، امام حسن عسکری(ع) وجود دارد که گلبرک های سبک زندگی او تحصین و تمجید خودی و غیرخودی را برانگیخته است.


پلان اول: سیره اخلاقی و عبادی

1-زهد و پارسایی
سیره و منش اخلاقی و عبادی امام حسن عسکری(علیه السلام) نه فقط بین شیعیان بلکه در میان اهل تسنن نیز شهرت فراوان یافته است. به طوری که برخی از علمای اهل سنت اذعان داشته اند که زبان ها قادر نیست فضایل و محاسن اخلاقی امام یازدهم را برشمرند. [4] و یا اینکه عارف عبد الغنی در خصوص زهد امام حسن عسکری(علیه السلام) می نویسد: «کان من الزهد و العلم علی امر العظیم؛ او از حیث زهد و علم  در مکانی عظیم قرار داشت.»[5] کامل بن ابراهیم می گوید: جهت پرسش از مسأله ای خدمت امام حسن عسکری(علیه السلام) مشرف شدم، همین که به حضور ایشان رسیدم، دیدم که آن بزرگوار لباس های سفید و بسیار عالی پوشیده است، با خود گفتم این آقا ولی و حجت خداست، لباس های بسیار نیکو پوشیده است، آن گاه به ما دستور می دهد تا با برادران دینی خود به مواسات رفتار کنیم، و ما را امر کرده که از پوشیدن این چنین لباس های برحذر باشیم! ناگاه دیدم آن برگزیده خدا با تبسم آستین ها را بالا زد و ساق دست خود را برهنه کرد وقتی نگریستم، دیدم وی لباس بسیار خشن و زیر زیر لباس خود پوشیده است، آن گاه فرمودند: به خدا سوگند این لباس ربر و خشن را برای خدا و این لباس نیکو را برای شما پوشیده ام.[6]

2-عبودیت و بندگی حق تعالی
اولین نکته ای که در خصوص عبودیت و بندگی اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه و اله) بخصوص امام حسن عسکری(علیه السلام) باید به آن توجه شود این است که اگر این ذوات مقدسه نبودند، کسی معنای بندگی حق تعالی را درک نمی کرد، چرا که ایشان معلم فرشتگان و معلم عابدان روزگار بوده اند، این امامان معصوم(علیهم السلام) بودند که درک صحیحی از عبودیت را برای ما ترسیم کردند، و اگر این درک صحیح از حق تعالی وجود نداشت بندگی او نیز در هاله ای از ابهام و تحیر باقی می ماند، باری به هر جهت در خصوص عبودیت و بندگی امام حسن عسکری(ع) در منابع اسلامی مطالب زیبایی نقل شده است در ادامه به حکایتی زیبا در این خصوص اشاره می کنیم.
 
وقتی زندان بان امام حسن عسکری(ع)متحول می شود
شیخ مفید به سند خود از محمد بن اسماعیل بن ابراهیم بن موسی بن جعفر روایت کرده است که: «زمانی که امام حسن عسکری(ع) زندانی بود عباسیان نزد صالح بن وصیف آمدند و او گفتند: به او[امام] سخت گیری کن. صالح به مأموران عباسی گفت با او چگونه رفتار نمایم در حالی که دو تن از بدنهادترین انسان هایی که سراغ داشتم را بر او گماشتم، ولی آن دو به عبادت، نماز و روزه روی آورده اند، و در حد عالی به بدان پایبند شده اند، سپس دستور داد آن مأموران را احضار کردند و به آنان گفت: وای بر شما چرا با این مرد با مهربانی رفتار می کنید، گفتند: درباره ی مردی که روزها را روزه می گیرد و تمام شب را به عبادت می پردازد چه بگوییم او خموشی گزیده و به عبادت مشغول است هرگاه بدو می نگریم لرزه بر انداممان می افتد و از خود بی خود می شویم عباسیان وقتی این سخنان را شنیدند نا امید شده و باز گشتند.»[7]
 
3-سخاوتمندی و بخشش
یکی از برجسته ترین اوصاف و ویژگی های قرآنی امام حسن عسکری(علیه السلام) بخشندگی و روحیه سخاوتمندی است، در این خصوص موارد متعددی از فضیلت اخلاقی امام نقل و ضبط شده است، که درس اخلاق مداری و دستگیری از دیگران را به شیعیان و محبان می آموزد، یکی از این حکایات را جناب علامه مجلسی این چنین نقل کرده است: ابو یوسف (الشاعر القصیر) شاعر متوکل حکایت کرده می گوید: در حالیکه با فقر دست به گریبان بودم، صاحب پسری شدم، نامه هایی به چند تن نوشته و از آنها درخواست کمک نمودم، ولی با نومیدی و یأس رو به رو شدم، با خود گفتم می روم و اطراف خانه حضرت گردش می کنم وقتی به در خانه او رسیدم، ابو حمزه بیرون آمد و کیسه سیاهی حاوی چهارصد درهم با خود داشت[آن را به من داد] و گفت: مولایم می فرماید: این پول ها را صرف فرزندت نما خداوند او را سبب خیر و برکت تو قرار دهد.[8]

پی نوشت:
[1]. شیخ مفید، ارشاد، ص335؛ طبرسی، اعلام الوری، ص336.
[2]. ابن طلحه، مطالب السؤول، ۱۳۷۱ق، ج۲، ص۷۸؛ سبط ابن جوزی، تذکرة الخواص، ۱۳۸۳ق، ص۳۶۲.
[3]. کمال الدین و تمام النعمة ؛ ج‏2 ؛ ص378، ح3. «إِنَّ الْإِمَامَ بَعْدِی ابْنِی عَلِیٌّ أَمْرُهُ أَمْرِی وَ قَوْلُهُ قَوْلِی وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِی وَ الْإِمَامُ بَعْدَهُ ابْنُهُ الْحَسَنُ أَمْرُهُ أَمْرُ أَبِیهِ وَ قَوْلُهُ قَوْلُ أَبِیهِ وَ طَاعَتُهُ طَاعَةُ أَبِیهِ ثُمَّ سَکَتَ فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ فَمَنِ الْإِمَامُ بَعْدَ الْحَسَنِ فَبَکَى ع بُکَاءً شَدِیداً ثُمَّ قَالَ إِنَّ مِنْ بَعْدِ الْحَسَنِ ابْنَهُ الْقَائِمَ بِالْحَقِّ الْمُنْتَظَر»
[4]. نزهه الجلیس، ج2، ص184.
[5]. الجوهر الشفاف فی انساب الساده الاشراف، ج1، ص160-161.
[6]. مسعودى، على بن حسین‏،اثبات الوصیة، ص262.
[7]. مفید، ارشاد، ص344.
[8]. بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏50، ص294، ح69. «وُلِدَ لِی غُلَامٌ وَ کُنْتُ مُضَیَّقاً فَکَتَبْتُ رِقَاعاً إِلَى جَمَاعَةٍ أَسْتَرْفِدُهُمْ فَرَجَعْتُ بِالْخَیْبَة...»
نسخه چاپی