انسان کامل اصل وجود عالم
انسان کامل روح و جان عالم؛ در بسیاری از عبارات عرفا از انسان کامل به عنوان روح و جان هستی یاد می شود که این اتصاف در عبارات ابن عربی مشهودتر می باشد. در الفتوحات المکیة انسان کامل و رابطه او با عالم را این گونه شرح می دهد: «وجعلها روحا للعالم وجعل أصناف العالم له کالأعضاء من الجسم للروح المدبر له. فلو فارق العالم هذا الإنسان مات العالم. کما أنه إذا فارق منه ما فارق کان فراقه لذلک الصنف من العالم کالخدر لبعض الجوارح من الجسم. فتتعطل تلک الجارحة لکون الروح الحساس النامی فارقها کما تتعطل الدنیا بمفارقة الإنسان. فالدار الدنیا جارحة من جوارح جسد العالم الذی الإنسان روحه فلما کان له هذا الاسم الجامع قابل الحضر تین بذاته فصحت له الخلافة وتدبیر العالم.»(1)
 
انسان کامل روح و جان هستی است و همان گونه که روح در بدن انسان مایه حیات و بقا و رابطه آن با بدن رابطه تدبیری بوده و اعضا و جوارح ابزار این تدبیرند؛ روح عالم نیز جهان را تدبیر کرده و همه اصناف عالم همانند اعضا و جوارح برای او هستند. اگر این روح عالم از آن خارج شود، عالم نیز خواهد مرد. خداوند متعال او را روح عالم قرار داد و همان طور که روح، اعضای بدن را تدبیر می نماید، اصناف عالم نیز به واسطه انسان کامل تدبیر می شود. اگر از این عالم روح آن فارق شود، هستی نیز نیست خواهد شد. «لم یکن شیئا مذکورا» (2)
 
پس انسان کامل روح عالم و عالم جسد اوست. همانا روح مدبر بدن و متصرف در آن، به آنچه که در او از قوای روحانی و جسمانیه است. انسان کامل از آن جهت که مظهر اسماء الله است متصرف در عالم است.(3)
 
این حقیقت دارای دو صورت تفصیلی و اجمالی است؛ صورت فرقی او کلیه عوالم وجودی است و صورت جمعی و قرآنی او، همان روح عالم و جان وجود است که به آن انسان کامل نیز اطلاق می شود و مجموعه عوالم از عقل تا هیولی به منزله جسد و بدن و هیکل اوست که خلق شده است تا در این صورت مستقر شود و هو المقصود بالذات والمراد بالذات وبه تعلق الإرادة الحیة، وهذا هو سر المضاهاة بین النسختین. یشهد صاحب هذا الدوق نفسه والمسمى غیرة، عین الحق فی أول درجة هذا الذوق. (4)
 
انسان مجمع اضداد : انسان کامل از آن جهت که مظهریتی تام و فراگیر نسبت به اسماء دارد، جامع اوصاف و اسماء متقابل و متضاد، از اولین و آخرین، نیز هست. به همین علت، گاهی مطیع پروردگار خویش است و گاهی عاصی و زمانی رحمت و مهربانی دارد و لحظه ای مظهر اسم غضب و خشم الهی می گردد. او هم حق است و هم خلق و قدیم و حادث و سرمدی و هر آنچه که از این صفات متضاد می باشد. او کلمه جامعه که برای همه اسماء الهی مجلی و مظهر است و در هر وقت دولت اسم خاصی حاکم می باشد.
 
انسان غایت الغایات: یکی دیگر از ویژگی های انسان کامل که او را از دیگر موجودات متمایز می کند، این است که که او تنها آفریده ای است که غایت و نهایت و علت خلق ماسوا می باشد. او مقصود آفرینش بوده و به وجود او اراده الهی در خلق هستی تحقق می یابد و غیر از انسان، اگر درجات وجود را به تمامه بررسی کنیم، هیچ مرتبه و مقامی، غایت و مقصود تجلی خداوند نیست و کمال جلاء و استجلاء تنها به وجود انسان محقق است. وهو علة الخلق والغایة القصوى من الوجود؛ لأنه بوجوده تحققت الإرادة الإلهیة بإیجاد مخلوق یعرف الله حق معرفته ویظهر کمالاته.(5)
 
 در نهایت اگر بخواهیم در چند عبارت کوتاه تمامی ویژگی های انسان کامل را که در عرفان نظری از منظر ابن عربی مطرح است را بیان کنیم، شاید این عبارت جندی در شرح او بر فصوص الحکم، گویاتر و واضح تر باشد.
 
فالإنسان الکامل هو المظهر الکلى والمقصد الغائی الأصلی، حامل الأمانة الإلهیة، وصاحب الصورة المثلیة المنزهة عن المثلیة، فقبوله للتجلی الإلهی أکمل القبول، فروحانیته اتم الروحانیات وأکملها، وطبیعته العنصریة أجمع الأمزجة وأعدلها، ونشأته أوسع النشات وأفضلها وأشملها واستعداده لظهور الحق وتجلیه أعم المظهریات والاستعدادات وأقبلها، وتعین صورة الحق والخلق فی مظهریته أکمل التعینات وأجلها، وبه حصل کمال الجلاء والاستجلاء وبه اتصل کمال الذات بکمال الأسماء.(6)

رابطه انسان با عالم دارای دو وجه است: وجود انسان در عالم و وجود عالم در انسان؛ از آن جهت که هر آن چه در حضرات موجود است در اجزای انسان منطوی بوده و اسماء و صفات ذاتی و فعلى الهی به طور جامع در او محقق می باشد، او نسخه مختصر و عالم صغیر است و از جهت دیگر که انسان کامل در عالم قرار گرفته است، عالم انسان کبیر نام گرفته است؛ پس عالم با انسان کبیر شده است. جهت دیگر در این نام گذاری ترکیب عالم کبیر است که عالم کبیر در ترکیب خود از جهت معنى و جسم همانند انسان است. بنابراین عالم را نیز انسان می نامند. نکته ای که باید به آن توجه داشت این که اگر چه انسان را از لحاظ مرتبه عالم کبیر مینامیم و عالم را انسان کبیر، اما انسان کامل انسان کبیر و والا است و جهان انسان صغیر است. زیرا انسان کامل خلیفه الله بر عالم بوده.
 
پی‌نوشت‌ها:
1. الفتوحات المکیة، ج ۲، ص 4۹۸.
2. انسان (۷۹): ۱.
٣. ر.ک: نقد النصوص، ص۸۹
4. تمهید القواعد، ص 35
5. فصوص الحکم، ص ۳۵.
6. شرح فصوص الحکم، جندی، ص 141
 
منبع: انسان کامل از دیدگاه ابن عربی و امام خمینی رحمة الله علیه، نرگس موحدی، صص88-79،چاپ و نشر عروج، چاپ اول، تهران، 1393
نسخه چاپی